|

آیا آینده آمریکا مانند گذشته آفریقا است

روزنبرگ مارک . ‌استاد دانشگاه كلمبیا

من به‌عنوان مهاجر آفریقایی و ناظر دیرینه سیاسی در آفریقای ‌جنوبی به‌خوبی می‌دانم كه چطور درخواست‌ها برای برقراری عدالت‌ نژادی و تقاضا برای تغییرات اساسی می‌تواند نیروهای قدرتمند اجتماعی و نیروهای سیاسی را از كمان رها كند. من براساس تجربه‌های خاص خودم پیش‌داوری می‌كنم و ایالات ‌متحده آمریكا تحت هیچ شرایطی دولتی آپارتاید نیست (دست‌کم از سال 1964)؛ اما اینكه به‌ نظر می‌رسد آمریكا در سال 2020 بسیار شبیه كشورهای در حال شكست در اواخر زمان آپارتاید است، البته در مقیاس و با سرعت خاص خودش، بسیار جالب است.‌ سرعت ناگهانی اتفاق‌ها در این كشور هشداری برای مرگ دموكراسی یا حتی وقوع جنگ داخلی دیگری است؛ اما تجربه آفریقای ‌جنوبی نشان داده است كه آینده هرچند چالش‌برانگیز است؛ اما خیلی جدی نیست. نخست آنكه فهمیدن شباهت‌ها بسیار ضروری و لازم است و نمی‌توانم خود را متهم به خوش‌بینی دروغین كنم.
گسترش اعتراض‌ها به بی‌عدالتی نژادی و وحشیگری پلیس در سراسر ایالات متحده كه به دنبال كشته‌شدن جورج فلوید، رنگین‌پوست آمریكایی، انجام شد و واكنش بیش از حد پلیس به آن، یادآور تظاهرات و اعتراضات الهام‌بخش جهانی در دهه 1970 و 1980 آفریقای‌ جنوبی است. مانند بسیاری از جنبش‌های اجتماعی پیش از این، هر دو این اعتراضات ترکیبی از اکثریت معترضان صلح‌جو با افراطی‌های خشن و آشوبگران خارجی و غارتگران فرصت‌طلب هستند. آنها همچنین در هدف اخلاقی پایان‌دادن به نژادپرستی سیستماتیک مشترک هستند و دلایل هر دو اعتراض، زنجیره‌ای از رویدادهای سیاسی و اقتصادی است که این هدف را از حاشیه به مرکز مباحث كشانده ‌است. در ایالات متحده، این رویدادها شامل ریاست‌جمهوری تفرقه‌آمیز ترامپ و بحران كووید-19 می‌شد كه به ‌طور ناعادلانه‌ای بر زندگی جوامع سیاه تأثیر گذاشته است؛ اما در آفریقای‌ جنوبی، حوادث مجموعه‌ای از شورش «سووتو» در ۱۹۷۶، ركود جهانی و تأثیر مخربش بر اقتصاد آفریقای جنوبی و پایان جنگ سرد بود.
اما همه اینها نشان از هم‌ترازی مهم و تاریخی بین آمریکا و آفریقای جنوبی دارد: «فروپاشی حاکمیت سفیدپوستان». روشن است که پایان آپارتاید در آفریقا پس از چندین دهه نهادینه‌شدن حاکمیت اقلیت سفیدان رخ داد؛ در‌حالی‌که در آمریکا، مسیحیان سفید تا همین اواخر در اکثریت بودند؛ اما تهدید ازدست‌دادن قدرت در برابر رنگین‌پوستان ویژگی مشترک چشمگیر بین دو کشور است.
حزب ملی آفریقای جنوبی از گروهی از ابزارهای قانونی برای محروم‌کردن قانونی سیاهان از حق رأی استفاده می‌کرد. ترامپ و جمهوری‌خواهان نیز برای پایمال‌کردن حق رأی اقلیت‌ها (سیاهان) از ابزار گوناگونی مانند کالج‌الکترال و سنای آمریکا استفاده می‌کنند. دیگر شباهت‌ها عبارت‌اند از استفاده از شبکه‌های کلیسایی محافظه‌کار، انتشار روایت‌ها و تصویر‌سازی‌های مبتنی بر ناسیونالیسم نژادی، همکاری با نخبگان مالی و برانگیختن ناسازگاری‌ها و اختلافات نژادی در نهادهای مهمی مانند ورزش.‌ همان‌طور که هم‌زمان با تلاش دولت آفریقای ‌جنوبی برای سرکوب جنبش ضد‌آپارتاید میان نخبگان اقتصادی و سیاسی این کشور شکاف ایجاد شد، در دو هفته گذشته میان طبقه حاکم آمریکا هم شکاف‌هایی به وجود آمده است. همانند مردم آفریقا، آمریکایی‌ها اکنون با نزدیک‌شدن به انتخابات ۲۰۲۰، نگران خشونت و بی‌ثباتی هستند.
با وجود تمام این شباهت‌های ناخوشایند، تجربه آفریقای ‌جنوبی بسیار آموزنده است. با وجود تمام کشتارها، بمب‌گذاری‌ها و حملات انجام‌شده از سوی گروه‌ها و شبه‌نظامیان سفیدپوستِ خودبرترپندار، جنگ نژادی که هراس وقوع آن وجود داشت، هرگز رخ نداد. گرچه آفریقایی‌های سفید در برابر ازدست‌دادن انحصارطلبی قانونی‌‌شان در زمینه سیاست، ارتش و اقتصاد ایستادگی کردند، سرانجام پایان آپارتاید با آرامش و صلحی نسبی محقق شد. در واقع، آفریقای ‌جنوبی نخستین کشوری بود که در آن بیشتر خشونت سیاسی در طول تغییر رژیم در درون گروه‌های نژادی و نه بین آنها رخ داد.‌ متأسفانه آفریقای ‌جنوبی پساآپارتاید هنوز از نابرابری اقتصادی گسترده، نرخ بالای جرم و جنایت و موج‌های مداوم ناآرامی‌های اجتماعی رنج می‌برد؛ اما این کشور هرگز جنگ داخلی را ندید و ثبات سیاسی و اقتصادی مرکزی‌اش را حفظ کرد؛ با وجود اینکه شرایط در این کشور بدتر از آمریکا بود.
تلاش برای ریشه‌کنی نژادپرستی سیستماتیک در آمریکا دشوار و پرمشقت خواهد بود؛ اما نیازمند قانون اساسی نوین یا دگرگونی کامل اقتصاد نخواهد بود. گرچه نهادهای دموکراتیک تحت ریاست‌جمهوری ترامپ آسیب دیده‌اند؛ اما این حقیقت که مرگ حاکمیت سفیدان در کهن‌ترین دموکراسی دارای بزرگ‌ترین و پویاترین اقتصاد جهان رخ خواهد داد، موهبتی چشمگیر برای آینده است.
منبع: فارین‌پالیسی

من به‌عنوان مهاجر آفریقایی و ناظر دیرینه سیاسی در آفریقای ‌جنوبی به‌خوبی می‌دانم كه چطور درخواست‌ها برای برقراری عدالت‌ نژادی و تقاضا برای تغییرات اساسی می‌تواند نیروهای قدرتمند اجتماعی و نیروهای سیاسی را از كمان رها كند. من براساس تجربه‌های خاص خودم پیش‌داوری می‌كنم و ایالات ‌متحده آمریكا تحت هیچ شرایطی دولتی آپارتاید نیست (دست‌کم از سال 1964)؛ اما اینكه به‌ نظر می‌رسد آمریكا در سال 2020 بسیار شبیه كشورهای در حال شكست در اواخر زمان آپارتاید است، البته در مقیاس و با سرعت خاص خودش، بسیار جالب است.‌ سرعت ناگهانی اتفاق‌ها در این كشور هشداری برای مرگ دموكراسی یا حتی وقوع جنگ داخلی دیگری است؛ اما تجربه آفریقای ‌جنوبی نشان داده است كه آینده هرچند چالش‌برانگیز است؛ اما خیلی جدی نیست. نخست آنكه فهمیدن شباهت‌ها بسیار ضروری و لازم است و نمی‌توانم خود را متهم به خوش‌بینی دروغین كنم.
گسترش اعتراض‌ها به بی‌عدالتی نژادی و وحشیگری پلیس در سراسر ایالات متحده كه به دنبال كشته‌شدن جورج فلوید، رنگین‌پوست آمریكایی، انجام شد و واكنش بیش از حد پلیس به آن، یادآور تظاهرات و اعتراضات الهام‌بخش جهانی در دهه 1970 و 1980 آفریقای‌ جنوبی است. مانند بسیاری از جنبش‌های اجتماعی پیش از این، هر دو این اعتراضات ترکیبی از اکثریت معترضان صلح‌جو با افراطی‌های خشن و آشوبگران خارجی و غارتگران فرصت‌طلب هستند. آنها همچنین در هدف اخلاقی پایان‌دادن به نژادپرستی سیستماتیک مشترک هستند و دلایل هر دو اعتراض، زنجیره‌ای از رویدادهای سیاسی و اقتصادی است که این هدف را از حاشیه به مرکز مباحث كشانده ‌است. در ایالات متحده، این رویدادها شامل ریاست‌جمهوری تفرقه‌آمیز ترامپ و بحران كووید-19 می‌شد كه به ‌طور ناعادلانه‌ای بر زندگی جوامع سیاه تأثیر گذاشته است؛ اما در آفریقای‌ جنوبی، حوادث مجموعه‌ای از شورش «سووتو» در ۱۹۷۶، ركود جهانی و تأثیر مخربش بر اقتصاد آفریقای جنوبی و پایان جنگ سرد بود.
اما همه اینها نشان از هم‌ترازی مهم و تاریخی بین آمریکا و آفریقای جنوبی دارد: «فروپاشی حاکمیت سفیدپوستان». روشن است که پایان آپارتاید در آفریقا پس از چندین دهه نهادینه‌شدن حاکمیت اقلیت سفیدان رخ داد؛ در‌حالی‌که در آمریکا، مسیحیان سفید تا همین اواخر در اکثریت بودند؛ اما تهدید ازدست‌دادن قدرت در برابر رنگین‌پوستان ویژگی مشترک چشمگیر بین دو کشور است.
حزب ملی آفریقای جنوبی از گروهی از ابزارهای قانونی برای محروم‌کردن قانونی سیاهان از حق رأی استفاده می‌کرد. ترامپ و جمهوری‌خواهان نیز برای پایمال‌کردن حق رأی اقلیت‌ها (سیاهان) از ابزار گوناگونی مانند کالج‌الکترال و سنای آمریکا استفاده می‌کنند. دیگر شباهت‌ها عبارت‌اند از استفاده از شبکه‌های کلیسایی محافظه‌کار، انتشار روایت‌ها و تصویر‌سازی‌های مبتنی بر ناسیونالیسم نژادی، همکاری با نخبگان مالی و برانگیختن ناسازگاری‌ها و اختلافات نژادی در نهادهای مهمی مانند ورزش.‌ همان‌طور که هم‌زمان با تلاش دولت آفریقای ‌جنوبی برای سرکوب جنبش ضد‌آپارتاید میان نخبگان اقتصادی و سیاسی این کشور شکاف ایجاد شد، در دو هفته گذشته میان طبقه حاکم آمریکا هم شکاف‌هایی به وجود آمده است. همانند مردم آفریقا، آمریکایی‌ها اکنون با نزدیک‌شدن به انتخابات ۲۰۲۰، نگران خشونت و بی‌ثباتی هستند.
با وجود تمام این شباهت‌های ناخوشایند، تجربه آفریقای ‌جنوبی بسیار آموزنده است. با وجود تمام کشتارها، بمب‌گذاری‌ها و حملات انجام‌شده از سوی گروه‌ها و شبه‌نظامیان سفیدپوستِ خودبرترپندار، جنگ نژادی که هراس وقوع آن وجود داشت، هرگز رخ نداد. گرچه آفریقایی‌های سفید در برابر ازدست‌دادن انحصارطلبی قانونی‌‌شان در زمینه سیاست، ارتش و اقتصاد ایستادگی کردند، سرانجام پایان آپارتاید با آرامش و صلحی نسبی محقق شد. در واقع، آفریقای ‌جنوبی نخستین کشوری بود که در آن بیشتر خشونت سیاسی در طول تغییر رژیم در درون گروه‌های نژادی و نه بین آنها رخ داد.‌ متأسفانه آفریقای ‌جنوبی پساآپارتاید هنوز از نابرابری اقتصادی گسترده، نرخ بالای جرم و جنایت و موج‌های مداوم ناآرامی‌های اجتماعی رنج می‌برد؛ اما این کشور هرگز جنگ داخلی را ندید و ثبات سیاسی و اقتصادی مرکزی‌اش را حفظ کرد؛ با وجود اینکه شرایط در این کشور بدتر از آمریکا بود.
تلاش برای ریشه‌کنی نژادپرستی سیستماتیک در آمریکا دشوار و پرمشقت خواهد بود؛ اما نیازمند قانون اساسی نوین یا دگرگونی کامل اقتصاد نخواهد بود. گرچه نهادهای دموکراتیک تحت ریاست‌جمهوری ترامپ آسیب دیده‌اند؛ اما این حقیقت که مرگ حاکمیت سفیدان در کهن‌ترین دموکراسی دارای بزرگ‌ترین و پویاترین اقتصاد جهان رخ خواهد داد، موهبتی چشمگیر برای آینده است.
منبع: فارین‌پالیسی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها