|

چند بحران فرزندخواندگي

نبی‌اله عشقی‌ثانی

فرزندخواندگی ضرورت و واقعیتی است که در همه‌جای جهان به‌عنوان یک موضوع مهم خانوادگی و اجتماعی مطرح است؛ اگرچه سازوکار آن متناسب با عقاید، باورها و فرهنگ مردم هر کشور، از فرایند اجرائی متفاوتی پیروی می‌کند. در کشور ما شاید اولین سند روشنی که در موضوع فرزندخواندگی شایان اشاره باشد، مربوط به ۲۹ اسفند سال ۱۳۵۳ است که در مجلس شورای ملی تحت عنوان «قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست» به تصویب رسید. در این قانون، اگرچه از واژه فرزندخواندگی ذکری نشده است، اما در آن شرایط واگذاری سرپرستی کودکان بی‌سرپرست و شرایط خانواده‌هایی که می‌توانند کودکی را به سرپرستی بپذیرند، تعیین شده است که همان فرزندخواندگی است. این قانون به‌طور خلاصه می‌گوید کودکانی که هیچ‌یک از والدینشان شناخته نشده‌اند، با حکم دادگاه برای سرپرستی به زن و شوهرهایی که صاحب فرزند نشده‌اند و ساکن ایران هستند، سپرده می‌شوند. برای این کودکان شناسنامه‌هایی با نام‌خانوادگی زوج صادر می‌شود و در شناسنامه ذکر می‌شود که آن شناسنامه با حکم دادگاه صادر شده است. این قانون دو ویژگی مثبت داشت؛ اولا کودکان بی‌سرپرست صاحب خانواده می‌شدند و از زندگی جمعی در شیرخوارگاه‌ها که به‌هر‌حال شرایط عاطفی خانوادگی مورد نیاز کودکان را ندارد، نجات پیدا می‌کردند. ثانیا خانواده‌های بدون فرزند نیز صاحب فرزند می‌شدند و بقا خانواده تضمین می‌شد. به موجب این قانون، این زن و شوهرها باید متعهد شوند که برای سرپرستی و مراقبت از کودک تحت سرپرستی، بخشی از اموال خود را اختصاص دهند.

این قبیل فرزندان مشمول دریافت ارث نمی‌شوند که خود چالش مهمی است که باید به آن پرداخته شود.
به مرور زمان، تعداد زوج‌هایی که صاحب فرزند نمی‌شدند، رو به افزایش گذاشت؛ به‌طوری‌که تعداد کودکان سرراهی و بی‌کس واجد شرایط برای فرزندخواندگی که به شیرخوارگاه‌ها سپرده می‌شدند، جواب‌گوی متقاضیان فرزندخواندگی نبود؛ در نتیجه متقاضیان در نوبت‌های طولانی‌مدت قرار می‌گرفتند.
یکی‌دیگر از مشکلات اجرای قانون فرزندخواندگی، محرمیت است؛ زیرا در هر صورت این کودک و والدین جدید با یکدیگر محرم نیستند و مراجع دینی هم برای محرمیت راهکار را شیردادن کودک از سوی یکی از بستگان درجه اول خانواده یا صیغه شرعی کودک با عضوی از خانواده فرزندپذیر می‌دانند که با توجه به تفاوت فتوای مراجع دینی، چگونگی تحقق محرمیت به خود خانواده‌ها واگذار می‌شود که مطابق فتوای مرجع خود اقدام کنند.
۳۹ سال بعد و در سال ۱۳۹۲، در قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست تجدیدنظر شد و قانون جدید با عنوان «حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست» در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در این قانون نیز به‌صراحت از واژه فرزند‌خواندگی استفاده نشد و همان سرپرستی باقی ماند.
در قانون جدید، علاوه بر زن و شوهر‌های بدون فرزند، به دختران ازدواج‌نکرده و همچنین به خانواده‌های صاحب فرزند نیز اجازه پذیرش سرپرستی کودک بی‌سرپرست داده شد؛ البته با اولویت افراد بدون فرزند. در این قانون کودکان تا ۱۶‌‌سالگی امکان واگذاری به فرزندخواندگی (سرپرستی) را دارند. نکته مهم دیگر آنکه دادگاه می‌تواند در صورت تأیید عدم صلاحیت والدین یا بستگانی که کودک نزد آنها نگهداری می‌شود، چنین کودکی را از خانواده اصلی جدا و برای سرپرستی (فرزند‌خواندگی) به خانواده متقاضی واجد شرایط واگذار کند. این بخش از قانون، بر حق کودک برای داشتن والدین صاحب صلاحیت تأکید می‌کند و باعث می‌شود کودکانی که به‌خوبی مورد محبت و مراقبت والدین قرار نمی‌گیرند، به حکم دادگاه از والدین اصلی جدا و به فرزندخواندگی سپرده شوند و کودکان نیز صاحب والدین واجد شرایط می‌شوند؛ در نتیجه تعداد بیشتری از خانواده‌های بدون فرزند نیز صاحب فرزند می‌شوند. نکته‌ای که وجود دارد، این است که چنانچه با گذشت زمان والدینی که کودکشان را به‌دلیل عدم صلاحیت به خانواده دیگری سپرده‌اند رفتارشان اصلاح و صلاحیتشان تأیید شود، می‌توانند درخواست پس‌گرفتن فرزندشان را کنند که در این صورت، برای هر دو خانواده و فرزند چالش مهمی ایجاد می‌شود که به‌راحتی اصلاح‌شدنی نیست.
مبحث دیگر آنکه اگرچه به خانواده‌های فرزندپذیر توصیه می‌شود در اولین فرصت مناسب به کودک توضیح داده شود که او فرزند واقعی آنان نیست و فقط تحت سرپرستی آنان است، معمولا والدین جدید از گفتن این موضوع مهم خودداری می‌کنند؛ در‌حالی‌که بعدها ممکن است این راز فاش شود و چنین کودکی را دچار بحرانی مهم کند.
مسئله فرزندخواندگی چند چالش مهم دیگر نیز دارد؛ یکی ارث‌نبردن فرزندخوانده از والدین جدید، دیگری احتمال برگشت صلاحیت والدین واقعی و درخواست پس‌گرفتن فرزند و چالش بعدی احتمال فاش‌شدن فرزندخواندگی است و مبحث محرمیت هم مطرح است؛ موضوعاتی که باید کارشناسان مباحث اجتماعی و حقوقی برای آن چاره‌اندیشی کنند.
*عضو شبکه ملی خیریه‌های حامی ایتام

فرزندخواندگی ضرورت و واقعیتی است که در همه‌جای جهان به‌عنوان یک موضوع مهم خانوادگی و اجتماعی مطرح است؛ اگرچه سازوکار آن متناسب با عقاید، باورها و فرهنگ مردم هر کشور، از فرایند اجرائی متفاوتی پیروی می‌کند. در کشور ما شاید اولین سند روشنی که در موضوع فرزندخواندگی شایان اشاره باشد، مربوط به ۲۹ اسفند سال ۱۳۵۳ است که در مجلس شورای ملی تحت عنوان «قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست» به تصویب رسید. در این قانون، اگرچه از واژه فرزندخواندگی ذکری نشده است، اما در آن شرایط واگذاری سرپرستی کودکان بی‌سرپرست و شرایط خانواده‌هایی که می‌توانند کودکی را به سرپرستی بپذیرند، تعیین شده است که همان فرزندخواندگی است. این قانون به‌طور خلاصه می‌گوید کودکانی که هیچ‌یک از والدینشان شناخته نشده‌اند، با حکم دادگاه برای سرپرستی به زن و شوهرهایی که صاحب فرزند نشده‌اند و ساکن ایران هستند، سپرده می‌شوند. برای این کودکان شناسنامه‌هایی با نام‌خانوادگی زوج صادر می‌شود و در شناسنامه ذکر می‌شود که آن شناسنامه با حکم دادگاه صادر شده است. این قانون دو ویژگی مثبت داشت؛ اولا کودکان بی‌سرپرست صاحب خانواده می‌شدند و از زندگی جمعی در شیرخوارگاه‌ها که به‌هر‌حال شرایط عاطفی خانوادگی مورد نیاز کودکان را ندارد، نجات پیدا می‌کردند. ثانیا خانواده‌های بدون فرزند نیز صاحب فرزند می‌شدند و بقا خانواده تضمین می‌شد. به موجب این قانون، این زن و شوهرها باید متعهد شوند که برای سرپرستی و مراقبت از کودک تحت سرپرستی، بخشی از اموال خود را اختصاص دهند.

این قبیل فرزندان مشمول دریافت ارث نمی‌شوند که خود چالش مهمی است که باید به آن پرداخته شود.
به مرور زمان، تعداد زوج‌هایی که صاحب فرزند نمی‌شدند، رو به افزایش گذاشت؛ به‌طوری‌که تعداد کودکان سرراهی و بی‌کس واجد شرایط برای فرزندخواندگی که به شیرخوارگاه‌ها سپرده می‌شدند، جواب‌گوی متقاضیان فرزندخواندگی نبود؛ در نتیجه متقاضیان در نوبت‌های طولانی‌مدت قرار می‌گرفتند.
یکی‌دیگر از مشکلات اجرای قانون فرزندخواندگی، محرمیت است؛ زیرا در هر صورت این کودک و والدین جدید با یکدیگر محرم نیستند و مراجع دینی هم برای محرمیت راهکار را شیردادن کودک از سوی یکی از بستگان درجه اول خانواده یا صیغه شرعی کودک با عضوی از خانواده فرزندپذیر می‌دانند که با توجه به تفاوت فتوای مراجع دینی، چگونگی تحقق محرمیت به خود خانواده‌ها واگذار می‌شود که مطابق فتوای مرجع خود اقدام کنند.
۳۹ سال بعد و در سال ۱۳۹۲، در قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست تجدیدنظر شد و قانون جدید با عنوان «حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست» در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در این قانون نیز به‌صراحت از واژه فرزند‌خواندگی استفاده نشد و همان سرپرستی باقی ماند.
در قانون جدید، علاوه بر زن و شوهر‌های بدون فرزند، به دختران ازدواج‌نکرده و همچنین به خانواده‌های صاحب فرزند نیز اجازه پذیرش سرپرستی کودک بی‌سرپرست داده شد؛ البته با اولویت افراد بدون فرزند. در این قانون کودکان تا ۱۶‌‌سالگی امکان واگذاری به فرزندخواندگی (سرپرستی) را دارند. نکته مهم دیگر آنکه دادگاه می‌تواند در صورت تأیید عدم صلاحیت والدین یا بستگانی که کودک نزد آنها نگهداری می‌شود، چنین کودکی را از خانواده اصلی جدا و برای سرپرستی (فرزند‌خواندگی) به خانواده متقاضی واجد شرایط واگذار کند. این بخش از قانون، بر حق کودک برای داشتن والدین صاحب صلاحیت تأکید می‌کند و باعث می‌شود کودکانی که به‌خوبی مورد محبت و مراقبت والدین قرار نمی‌گیرند، به حکم دادگاه از والدین اصلی جدا و به فرزندخواندگی سپرده شوند و کودکان نیز صاحب والدین واجد شرایط می‌شوند؛ در نتیجه تعداد بیشتری از خانواده‌های بدون فرزند نیز صاحب فرزند می‌شوند. نکته‌ای که وجود دارد، این است که چنانچه با گذشت زمان والدینی که کودکشان را به‌دلیل عدم صلاحیت به خانواده دیگری سپرده‌اند رفتارشان اصلاح و صلاحیتشان تأیید شود، می‌توانند درخواست پس‌گرفتن فرزندشان را کنند که در این صورت، برای هر دو خانواده و فرزند چالش مهمی ایجاد می‌شود که به‌راحتی اصلاح‌شدنی نیست.
مبحث دیگر آنکه اگرچه به خانواده‌های فرزندپذیر توصیه می‌شود در اولین فرصت مناسب به کودک توضیح داده شود که او فرزند واقعی آنان نیست و فقط تحت سرپرستی آنان است، معمولا والدین جدید از گفتن این موضوع مهم خودداری می‌کنند؛ در‌حالی‌که بعدها ممکن است این راز فاش شود و چنین کودکی را دچار بحرانی مهم کند.
مسئله فرزندخواندگی چند چالش مهم دیگر نیز دارد؛ یکی ارث‌نبردن فرزندخوانده از والدین جدید، دیگری احتمال برگشت صلاحیت والدین واقعی و درخواست پس‌گرفتن فرزند و چالش بعدی احتمال فاش‌شدن فرزندخواندگی است و مبحث محرمیت هم مطرح است؛ موضوعاتی که باید کارشناسان مباحث اجتماعی و حقوقی برای آن چاره‌اندیشی کنند.
*عضو شبکه ملی خیریه‌های حامی ایتام

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها