|

کرونا برهم‌زننده بازی ترامپ

احمد عظیمی بلوریان . استاد پیشین مریلند

در چند ماه گذشته، هیچ موضوعی به اندازه کرونا در رسانه‌ها و افکار عمومی مرکز بحث قرار نگرفته است. بدون تردید این بیماری نوظهور، بیشترین و سریع‌ترین تأثیر را بر اقتصاد و سیاست دولت‌ها و زندگی مردم سراسر جهان گذاشته و به این زودی‌ها نیز دست‌بردار نخواهد بود. دلیل عمده جهانی‌شدن پدیده واگیری کرونا، وابستگی کشورهای جهان امروز به یکدیگر محسوب می‌شود که از پدیده‌های نوین معاصر است. در گذشته‌های دور‌دست که جهان با بیماری‌های مشابهی مانند آبله‌مرغان، وبا، ایدز، سل، دیفتری، سیاه‌سرفه و... روبه‌رو شده بود، به دلیل گسترده‌نبودن ارتباطات هوایی، زمینی و دریایی، هیچ‌یک از این بیماری‌ها مانند کرونا جهان‌گیر نشده بودند. با گسترش ارتباطات و کوچک‌شدن فواصل جهانی، امروز سراسر جهان در معرض آلودگی بیماری‌های واگیردار جدید قرار دارد. راه‌های مبارزه با این بیماری‌ها، در چند هزار سال گذشته به‌تدریج و پس از تلفات فراوان و پیشرفت‌های علمی یافته‌شده و به‌ کار گرفته‌شده پیدا شده‌اند. امروز هم این بیماری‌ها وجود دارند، اما به دلیل شناخت آنها و داشتن راه‌حل، یا در جوامع از طریق واکسیناسیون مهار شده‌اند یا هر زمان که در منطقه‌ای شیوع پیدا کنند، بلافاصله با استفاده از پادزهرهای شناخته‌شده به درمان آنها پرداخته می‌شود. میزان موفقیت در هر مورد بستگی به در‌دست‌بودن امکانات پزشکی، دارویی و مالی دارد. بیماری و واگیری ویروس کرونا، پدیده‌ای کاملا ناشناخته است که حتی در رقابت‌های سیاسی و اقتصادی، پیدایش آن را به چین نسبت می‌دهند.‌ایالات متحده آمریکا با داشتن بزرگ‌ترین اقتصاد جهان، در میان کشورهایی است که بیشترین صدمه انسانی و اقتصادی را از واگیری کرونا دیده‌اند. بیش از صد هزار شهروند آمریکایی بر اثر این بیماری تلف شده‌اند و حدود ۴۰ میلیون از جمعیت آمریکا به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده -‌از‌جمله بسته‌شدن مراکز عمومی‌- بی‌کار شده‌اند. دولت آمریکا با وجود داشتن یک نظام پزشکی پیشرفته، در مبارزه با کرونا ناتوان بوده است. چند عامل به این ناتوانی کمک کرده‌اند: نخست، جدی‌نگرفتن کرونا؛ تصور مسئولان بر این بود که این بیماری هم مانند دیگر بیماری‌ها، در روندی آرام و پیوسته کنترل خواهد شد. دوم، ناتوانی در بسیج امکانات به دلایل عدم پیش‌بینی رویدادهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ‌که تعطیلی مراکز تولیدی، فروشگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات دولتی نمونه‌هایی از آنهاست. سوم، هم‌زمان‌بودن رویداد کرونا با آغاز مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا. در این روند، حزب دموکرات که رو‌در‌‌روی حزب حاکم قرار دارد، تلاش می‌کند نامزد خود، یعنی جو بایدن را جایگزین دونالد ترامپ کند. در تبلیغات حزب دموکرات، بیشترین حملات به ترامپ می‌شود و ترامپ که خود و حزب جمهوری‌خواه را بسیار بالاتر از چیزی که هستند، جلوه می‌دهد، هر شعاری را که از سوی حزب دموکرات در رسانه‌ها بازتاب یابد، به‌شدت محکوم می‌کند. نکته درخور توجه در انتخابات امسال که مقدمات آن در دست اجراست، این است که رقابت انتخاباتی جای خود را به کثیف‌ترین گفتمان‌ها داده است. ترامپ به‌طور رسمی در سخنرانی‌ها، غلبه بر بیماری کرونا را قطعی و مسلم می‌داند؛ در‌عین‌حال مرگ هرچه زودتر جو بایدن، نامزد حزب دموکرات را آرزو می‌کند و اگر به دلیل ابتلا به کرونا باشد که چه بهتر. نکته جالب اینجاست که دونالد ترامپ اصولا حزب دموکرات و دست‌کم 50 درصد رأی‌دهندگان انتخابات ریاست‌جمهوری را قبول ندارد...
در‌حالی‌که عقاید و افکار عمومی مردم آمریکا که در یک نظام جمهوری زندگی می‌کنند، از چپ‌ترین نقطه که برنی سندرز به آن مباهات می‌کند تا راست‌ترین نقطه که ترامپ نماینده آن است، توزیع شده است. فرض نظام جمهوری بر این است که رئیس‌جمهور منتخب، به تنوع آرا و افکار مردم احترام می‌گذارد و خود را نماینده همه مردم و مسئول در برابر آنها می‌داند؛ اما ترامپ راهی را می‌رود که اصلا در قانون اساسی آمریکا پیش‌بینی نشده است. ترامپ نه‌تنها رقیب کنونی خود از حزب رقیب را قبول ندارد، بلکه با اوباما که پیش از او رئیس‌جمهور آمریکا بود، اصلا حرف نمی‌زند و او را داخل آدم نمی‌داند. به عبارت دیگر، ترامپ مسئولیت خود را محدود به رأی‌دهندگان خود کرده است. بیماری کرونا تنها یک بهانه است؛ اما همین بهانه به بهترین وجه شخصیت‌ دو نامزد بعدی را -‌که ترامپ یکی از آنهاست‌- شناسانده است. تا دو، سه ماه پیش، شمار رأی‌دهندگان بالقوه دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه تقریبا یکسان بود؛ به‌طوری‌که برای دوستان کنجکاو که سری در سیاست دارند، غالبا در گفت‌وگوهای مربوط به انتخابات آینده مشخص نبود کدام نامزد برنده انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد. پیش از همه‌گیری کرونا، به نظر می‌آمد اقتصاد در حال گردش و آمار پایین بی‌کاری در آمریکا، به صورت بزرگ‌ترین برگ برنده در کارزار انتخاباتی ترامپ عمل کند؛ اما ویروس کرونا با خود مرگ ده‌ها هزار شهروند و بی‌کاری میلیون‌ها نفر دیگر را به همراه آورد و مهم‌ترین برگ برنده ترامپ را از او گرفت. به همین علت، امروز با وجود همه مانورهای سیاسی ترامپ -که به لحاظ توان مالی دست بالا را نسبت به دموکرات‌ها دارد- شمار آرای پیش‌بینی‌شده او تا حدود ۲۰ درصد پایین‌تر از آرای بالقوه جو بایدن است. در هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، شمار نسبتا ثابتی رأی‌دهنده وجود دارند که صرف‌نظر از تلاطم‌های تبلیغاتی، به نامزد حزب خود پایبند هستند. به گفته آمارگیران حرفه‌ای که کارشان پیش‌بینی نتیجه انتخابات است، میزان آرای نسبتا ثابت و پابرجا برای هریک از دو حزب، حدودا ۳۰ تا ۳۵ درصد از کل آرا را تشکیل می‌دهد. ریزش و افزایش آرا در هر سو، مابه‌التفاوت این رقم تا ۵۰ درصد است؛ شامل آرای مستقیم و غیر‌مستقیم از سوی حوزه‌های رأی که از امتیاز ویژه‌ای برخوردارند. شاید بروز رویدادهای پیش‌بینی‌نشده این برآورد را به سود ترامپ اصلاح کند؛ اما پیش‌بینی آن در‌حال‌حاظر ناممکن است. آنچه مسلم است، این است که رفتار ترامپ در زمینه مبارزه با کرونا، مردم و رأی‌دهندگان را قانع نکرده است. مردم انتظار دارند دولت آمریکا به رهبری ترامپ، اقدامات لازم را برای یافتن راه‌حل مبارزه و کنترل واگیری کرونا پیدا کند و به‌سرعت به مقابله با آن بپردازد؛ اما ترامپ با سخنرانی و تشکیل گردهمایی و خودنمایی، عملا نه‌تنها راه‌حل قطعی را آن‌گونه که متخصصان بارها گوشزد می‌کنند، ارائه نمی‌‌دهد، بلکه مردم را به معاشرت با الگوی زندگی متداول پیش از کرونا، بدون فاصله‌گذاری اجتماعی، تشویق کرده و برای باز‌کردن بازارها، مؤسسات، شرکت‌ها و... تلاش می‌کند. امید ترامپ به این است که بازگشایی شرکت‌ها و کسب‌و‌کارها بتواند تا پیش از انتخابات، عملکرد اقتصادی کشور را بهبود بخشیده و آمار بی‌کاری را کاهش دهد تا احتمال انتخاب مجدد وی افزایش یاید؛ اما نتیجه این سیاست تا‌کنون افزایش شمار مبتلایان به ویروس بوده است. رسانه‌های رقیب ترامپ نیز تبعات ناسالم بی‌تفاوتی در قبال گسترش بیماری را برای مردم شرح می‌دهند. ایالات متحده آمریکا برخلاف تصور مردم جهان، با وجود همه توانایی‌های فنی، اقتصادی و نفوذ بین‌المللی‌ای که داراست، در این دوره انتخاباتی به‌شدت تحت تأثیر بحران گسترش ویروس کرونا قرار گرفته است. اشاره شد که آمریکا هم مانند دیگر کشورهای جهان، به دلیل نداشتن دانش و پیشینه نسبت به ویروس کرونا، در مبارزه با آن دچار سرگردانی و نادانی است.
به همین دلیل، ساده‌ترین کار در برابر فشار افکار عمومی، متهم‌کردن رقبای سیاسی و اقتصادی آمریکا در جهان است. دونالد ترامپ بارها در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مطبوعاتی کاخ سفید، چین را عامل ایجاد و گسترش ویروس کرونا خوانده است. ترامپ همچنین به دلیل فشار افکار عمومی، به‌ویژه فروخفتگی اقتصاد و بی‌کارشدن میلیون‌ها نفر که به مفهوم گسترش فقر در آمریکاست، استفاده از ماسک را برخلاف نظر پزشکان متخصص در بیماری‌های واگیردار، ضروری نمی‌داند و خود در گردهمایی‌های انتخاباتی از زدن ماسک خودداری می‌کند. از دید پزشکی، این بی‌احتیاطی منجر به گسترش بیماری شده است؛ اما مبارزات رقبای ترامپ موجب شده که مردم به ندانم‌کاری‌های رئیس‌جمهور خود پی ببرند و به تدریج از او فاصله بگیرند. اگر‌چه جزئیات انتخابات هنوز روشن نیست، ولی ادامه بلاتکلیفی و سردرگمی ایجاد‌شده از سوی ترامپ و نزدیکان او، موجب فاصله‌گرفتن و ناامیدی بخشی از رأی‌دهندگان از ترامپ شده است. اگر ترامپ انتخابات را ببازد، تردیدی نیست که عمدتا به دلیل برخورد نامناسب با کرونا خواهد بود.
در چند ماه گذشته، هیچ موضوعی به اندازه کرونا در رسانه‌ها و افکار عمومی مرکز بحث قرار نگرفته است. بدون تردید این بیماری نوظهور، بیشترین و سریع‌ترین تأثیر را بر اقتصاد و سیاست دولت‌ها و زندگی مردم سراسر جهان گذاشته و به این زودی‌ها نیز دست‌بردار نخواهد بود. دلیل عمده جهانی‌شدن پدیده واگیری کرونا، وابستگی کشورهای جهان امروز به یکدیگر محسوب می‌شود که از پدیده‌های نوین معاصر است. در گذشته‌های دور‌دست که جهان با بیماری‌های مشابهی مانند آبله‌مرغان، وبا، ایدز، سل، دیفتری، سیاه‌سرفه و... روبه‌رو شده بود، به دلیل گسترده‌نبودن ارتباطات هوایی، زمینی و دریایی، هیچ‌یک از این بیماری‌ها مانند کرونا جهان‌گیر نشده بودند. با گسترش ارتباطات و کوچک‌شدن فواصل جهانی، امروز سراسر جهان در معرض آلودگی بیماری‌های واگیردار جدید قرار دارد. راه‌های مبارزه با این بیماری‌ها، در چند هزار سال گذشته به‌تدریج و پس از تلفات فراوان و پیشرفت‌های علمی یافته‌شده و به‌ کار گرفته‌شده پیدا شده‌اند. امروز هم این بیماری‌ها وجود دارند، اما به دلیل شناخت آنها و داشتن راه‌حل، یا در جوامع از طریق واکسیناسیون مهار شده‌اند یا هر زمان که در منطقه‌ای شیوع پیدا کنند، بلافاصله با استفاده از پادزهرهای شناخته‌شده به درمان آنها پرداخته می‌شود. میزان موفقیت در هر مورد بستگی به در‌دست‌بودن امکانات پزشکی، دارویی و مالی دارد. بیماری و واگیری ویروس کرونا، پدیده‌ای کاملا ناشناخته است که حتی در رقابت‌های سیاسی و اقتصادی، پیدایش آن را به چین نسبت می‌دهند.‌ایالات متحده آمریکا با داشتن بزرگ‌ترین اقتصاد جهان، در میان کشورهایی است که بیشترین صدمه انسانی و اقتصادی را از واگیری کرونا دیده‌اند. بیش از صد هزار شهروند آمریکایی بر اثر این بیماری تلف شده‌اند و حدود ۴۰ میلیون از جمعیت آمریکا به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده -‌از‌جمله بسته‌شدن مراکز عمومی‌- بی‌کار شده‌اند. دولت آمریکا با وجود داشتن یک نظام پزشکی پیشرفته، در مبارزه با کرونا ناتوان بوده است. چند عامل به این ناتوانی کمک کرده‌اند: نخست، جدی‌نگرفتن کرونا؛ تصور مسئولان بر این بود که این بیماری هم مانند دیگر بیماری‌ها، در روندی آرام و پیوسته کنترل خواهد شد. دوم، ناتوانی در بسیج امکانات به دلایل عدم پیش‌بینی رویدادهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ‌که تعطیلی مراکز تولیدی، فروشگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات دولتی نمونه‌هایی از آنهاست. سوم، هم‌زمان‌بودن رویداد کرونا با آغاز مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا. در این روند، حزب دموکرات که رو‌در‌‌روی حزب حاکم قرار دارد، تلاش می‌کند نامزد خود، یعنی جو بایدن را جایگزین دونالد ترامپ کند. در تبلیغات حزب دموکرات، بیشترین حملات به ترامپ می‌شود و ترامپ که خود و حزب جمهوری‌خواه را بسیار بالاتر از چیزی که هستند، جلوه می‌دهد، هر شعاری را که از سوی حزب دموکرات در رسانه‌ها بازتاب یابد، به‌شدت محکوم می‌کند. نکته درخور توجه در انتخابات امسال که مقدمات آن در دست اجراست، این است که رقابت انتخاباتی جای خود را به کثیف‌ترین گفتمان‌ها داده است. ترامپ به‌طور رسمی در سخنرانی‌ها، غلبه بر بیماری کرونا را قطعی و مسلم می‌داند؛ در‌عین‌حال مرگ هرچه زودتر جو بایدن، نامزد حزب دموکرات را آرزو می‌کند و اگر به دلیل ابتلا به کرونا باشد که چه بهتر. نکته جالب اینجاست که دونالد ترامپ اصولا حزب دموکرات و دست‌کم 50 درصد رأی‌دهندگان انتخابات ریاست‌جمهوری را قبول ندارد...
در‌حالی‌که عقاید و افکار عمومی مردم آمریکا که در یک نظام جمهوری زندگی می‌کنند، از چپ‌ترین نقطه که برنی سندرز به آن مباهات می‌کند تا راست‌ترین نقطه که ترامپ نماینده آن است، توزیع شده است. فرض نظام جمهوری بر این است که رئیس‌جمهور منتخب، به تنوع آرا و افکار مردم احترام می‌گذارد و خود را نماینده همه مردم و مسئول در برابر آنها می‌داند؛ اما ترامپ راهی را می‌رود که اصلا در قانون اساسی آمریکا پیش‌بینی نشده است. ترامپ نه‌تنها رقیب کنونی خود از حزب رقیب را قبول ندارد، بلکه با اوباما که پیش از او رئیس‌جمهور آمریکا بود، اصلا حرف نمی‌زند و او را داخل آدم نمی‌داند. به عبارت دیگر، ترامپ مسئولیت خود را محدود به رأی‌دهندگان خود کرده است. بیماری کرونا تنها یک بهانه است؛ اما همین بهانه به بهترین وجه شخصیت‌ دو نامزد بعدی را -‌که ترامپ یکی از آنهاست‌- شناسانده است. تا دو، سه ماه پیش، شمار رأی‌دهندگان بالقوه دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه تقریبا یکسان بود؛ به‌طوری‌که برای دوستان کنجکاو که سری در سیاست دارند، غالبا در گفت‌وگوهای مربوط به انتخابات آینده مشخص نبود کدام نامزد برنده انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد. پیش از همه‌گیری کرونا، به نظر می‌آمد اقتصاد در حال گردش و آمار پایین بی‌کاری در آمریکا، به صورت بزرگ‌ترین برگ برنده در کارزار انتخاباتی ترامپ عمل کند؛ اما ویروس کرونا با خود مرگ ده‌ها هزار شهروند و بی‌کاری میلیون‌ها نفر دیگر را به همراه آورد و مهم‌ترین برگ برنده ترامپ را از او گرفت. به همین علت، امروز با وجود همه مانورهای سیاسی ترامپ -که به لحاظ توان مالی دست بالا را نسبت به دموکرات‌ها دارد- شمار آرای پیش‌بینی‌شده او تا حدود ۲۰ درصد پایین‌تر از آرای بالقوه جو بایدن است. در هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، شمار نسبتا ثابتی رأی‌دهنده وجود دارند که صرف‌نظر از تلاطم‌های تبلیغاتی، به نامزد حزب خود پایبند هستند. به گفته آمارگیران حرفه‌ای که کارشان پیش‌بینی نتیجه انتخابات است، میزان آرای نسبتا ثابت و پابرجا برای هریک از دو حزب، حدودا ۳۰ تا ۳۵ درصد از کل آرا را تشکیل می‌دهد. ریزش و افزایش آرا در هر سو، مابه‌التفاوت این رقم تا ۵۰ درصد است؛ شامل آرای مستقیم و غیر‌مستقیم از سوی حوزه‌های رأی که از امتیاز ویژه‌ای برخوردارند. شاید بروز رویدادهای پیش‌بینی‌نشده این برآورد را به سود ترامپ اصلاح کند؛ اما پیش‌بینی آن در‌حال‌حاظر ناممکن است. آنچه مسلم است، این است که رفتار ترامپ در زمینه مبارزه با کرونا، مردم و رأی‌دهندگان را قانع نکرده است. مردم انتظار دارند دولت آمریکا به رهبری ترامپ، اقدامات لازم را برای یافتن راه‌حل مبارزه و کنترل واگیری کرونا پیدا کند و به‌سرعت به مقابله با آن بپردازد؛ اما ترامپ با سخنرانی و تشکیل گردهمایی و خودنمایی، عملا نه‌تنها راه‌حل قطعی را آن‌گونه که متخصصان بارها گوشزد می‌کنند، ارائه نمی‌‌دهد، بلکه مردم را به معاشرت با الگوی زندگی متداول پیش از کرونا، بدون فاصله‌گذاری اجتماعی، تشویق کرده و برای باز‌کردن بازارها، مؤسسات، شرکت‌ها و... تلاش می‌کند. امید ترامپ به این است که بازگشایی شرکت‌ها و کسب‌و‌کارها بتواند تا پیش از انتخابات، عملکرد اقتصادی کشور را بهبود بخشیده و آمار بی‌کاری را کاهش دهد تا احتمال انتخاب مجدد وی افزایش یاید؛ اما نتیجه این سیاست تا‌کنون افزایش شمار مبتلایان به ویروس بوده است. رسانه‌های رقیب ترامپ نیز تبعات ناسالم بی‌تفاوتی در قبال گسترش بیماری را برای مردم شرح می‌دهند. ایالات متحده آمریکا برخلاف تصور مردم جهان، با وجود همه توانایی‌های فنی، اقتصادی و نفوذ بین‌المللی‌ای که داراست، در این دوره انتخاباتی به‌شدت تحت تأثیر بحران گسترش ویروس کرونا قرار گرفته است. اشاره شد که آمریکا هم مانند دیگر کشورهای جهان، به دلیل نداشتن دانش و پیشینه نسبت به ویروس کرونا، در مبارزه با آن دچار سرگردانی و نادانی است.
به همین دلیل، ساده‌ترین کار در برابر فشار افکار عمومی، متهم‌کردن رقبای سیاسی و اقتصادی آمریکا در جهان است. دونالد ترامپ بارها در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مطبوعاتی کاخ سفید، چین را عامل ایجاد و گسترش ویروس کرونا خوانده است. ترامپ همچنین به دلیل فشار افکار عمومی، به‌ویژه فروخفتگی اقتصاد و بی‌کارشدن میلیون‌ها نفر که به مفهوم گسترش فقر در آمریکاست، استفاده از ماسک را برخلاف نظر پزشکان متخصص در بیماری‌های واگیردار، ضروری نمی‌داند و خود در گردهمایی‌های انتخاباتی از زدن ماسک خودداری می‌کند. از دید پزشکی، این بی‌احتیاطی منجر به گسترش بیماری شده است؛ اما مبارزات رقبای ترامپ موجب شده که مردم به ندانم‌کاری‌های رئیس‌جمهور خود پی ببرند و به تدریج از او فاصله بگیرند. اگر‌چه جزئیات انتخابات هنوز روشن نیست، ولی ادامه بلاتکلیفی و سردرگمی ایجاد‌شده از سوی ترامپ و نزدیکان او، موجب فاصله‌گرفتن و ناامیدی بخشی از رأی‌دهندگان از ترامپ شده است. اگر ترامپ انتخابات را ببازد، تردیدی نیست که عمدتا به دلیل برخورد نامناسب با کرونا خواهد بود.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها