|

تخت‌هایی که غیب شدند

از هر منظری که نگاه کنیم، رفتار ما در برابر کرونا دچار یک‌جور فرسایشی شده که اهمیت مسئله را در نگاه‌ها کوچک کرده است. به نظر می‌رسد چند ماه زندگی با این بیماری تأثیر روانی روی ما گذاشته تا آن را بپذیریم و این در حالی است میزان کشندگی این بیماری در ایران در این روزها شدیدتر از روزهای نخست شیوع آن است. بنا بر آمارها در‌حال‌حاضر هر هفت دقیقه یک ایرانی بر اثر کرونا جان می‌بازد. آمارها می‌گوید هر روز بیرون‌آمدن از خانه، رفتن به استقبال مرگ است. وضعیت هر روز ترسناک‌تر از ماه‌های آغازین این بیماری شده؛ ولی مجموع رفتارها نشان از حساسیت‌های ماه نخست درگیری با این بیماری را ندارد. دولتمردان و سیاست‌های‌شان و شهروندان هیچ‌کدام حساسیت روزهای نخست درگیری با این بیماری را ندارند. در چند روز گذشته انتشار تصویری از پارکینگ یکی از بیمارستان‌های درگیر با کرونا نگرانی‌های زیادی را در سطح جامعه ایجاد کرد. بیمارانی که در فضای باز پارکینگ نشسته بودند و هریک به کمک یک کپسول اکسیژن تنفس می‌کردند و با وجود وضعیت وخیم سلامتی‌شان منتظر بودند تا یک تخت خالی نصیب‌شان شود. فقط در 24 ساعت گذشته دو‌هزارو 691 بیمار جدید شناسایی شدند که به خدمات درمانی احتیاج دارند و باید خدمات درمانی دریافت کنند. این در حالی است که بسیاری از بیمارستان‌های کشور در این هفته اعلام کردند که تخت خالی برای خدمات‌رسانی به بیماران جدید ندارند. مسیح دانشوری یکی از بیمارستان‌های با سطح درگیری بالاست که در این هفته اعلام کرد تخت خالی برای پذیرش بیمار ندارد. از استان‌های دیگر هم اخبار خوشایندی به گوش نمی‌رسد و چنین وضعیتی در بیمارستان‌های خوزستان هم حاکم است. افزایش موج ابتلا به بیماری در حالی است که همچنان رویه‌های معمول در زندگی ایرانی‌ها جاری است و خبری از هیچ‌کدام از محدودیت‌های فروردین 99 نیست. فقط در این هفته اجباری‌شدن ماسک اجرائی شده که معلوم نیست با این وضعیت تا چه میزان می‌تواند مانع پیشرفت این بیماری شود. مسئله نگران‌کننده دیگر در‌این‌میان غافلگیری در تابستان 99 است. تا پیش از این تصور بر این بود که احتمالا شیوع بیماری در تابستان فروکش می‌کند تا بیمارستان‌ها و کادر درمانی استراحتی کنند و خودشان را برای یک پاییز پرکار و با کرونا و آنفلوانزا آماده کنند؛ اما یکباره در شروع تابستان 99 این بیماری چنان در ایران گسترش پیدا کرد که بسیاری را نگران ظرفیت‌های بیمارستانی و خدمات‌رسانی کادر درمان کرده است. نکته مهم درباره کم‌توجهی به این بیماری و اهمیت آن به اقداماتی بازمی‌گردد که در روزهای نخست شیوع بیماری با جنبه تبلیغاتی و برای ایجاد دلگرمی در کشور رخ داده بود. در همان هفته‌های نخست شیوع بیماری بارها و بارها نهادهای مختلف از آمادگی برای خدمات‌رسانی صحبت کرده بودند و گروه‌هایی که حتی ارتباطی با موضوع هم نداشتند، سعی کردند خودشان را درگیر خدمات‌رسانی به بیماران کرونایی کنند. از کارگاه‌های تولید ماسک بگیر تا بیمارستان‌های صحرایی و نقاهتگاه‌هایی که در بسیاری از مناطق راه‌اندازی شده بود تا بار اضافی بیماران بیمارستانی را در دل خود جای دهد؛ ولی حالا با اینکه با موج شدیدتری از بیماری مواجه هستیم، خبری از این اقدامات نیست. «ایران‌مال» یکی از مجتمع‌هایی بود که در روزهای ابتدایی شیوع بیماری از تبدیل سالن‌های این مجتمع بزرگ به بیمارستان و نقاهتگاه خبر داده بود؛ اما حالا در این روزها وقتی کلمه ایران‌مال را در اخبار جست‌وجو می‌کنید، دیگر خبری از خدمات‌رسانی بیمارستان صحرایی یا نقاهتگاهش نیست و تنها خبر «هاکی روی یخ سفیر سوئیس در ایران‌مال» به چشم‌تان می‌آید. یکی از مسئولان ایران‌مال در گفت‌وگو با «شرق» گفته که در نقاهتگاه این مجموعه 800 نفر ساعت خدمات ارائه شده بود و در اردیبهشت 99 بعد از اینکه اعلام شد ظرفیت بیمارستانی کشور پاسخ‌گوی بیماران هست، تجهیزات بیمارستانی جمع‌آوری شد. او درباره اینکه در این روزها که حجم بیماری بیشتر از روزهای قبل است، چرا خبری از تجهیزات بیمارستانی در ایران‌مال نیست، هم گفت که اگر اعلام نیاز شود، امکان بازگشت تجهیزات و خدمات‌رسانی وجود دارد. این تنها ایران‌مال نیست و در سرتاسر کشور هم بیمارستان‌ها و نقاهتگاه‌های درمانی زیادی برپا شده بود که این روزها دیگر خبری از آنها نیست. مهم‌ترین مسئله در‌این‌میان افزایش باری است که برای بیمارستان‌ها و کادر درمانی کشور ایجاد شده و ممکن است در روزهای سخت پیش‌رو نگرانی‌های بیشتری را هم برای‌مان ایجاد کند.

از هر منظری که نگاه کنیم، رفتار ما در برابر کرونا دچار یک‌جور فرسایشی شده که اهمیت مسئله را در نگاه‌ها کوچک کرده است. به نظر می‌رسد چند ماه زندگی با این بیماری تأثیر روانی روی ما گذاشته تا آن را بپذیریم و این در حالی است میزان کشندگی این بیماری در ایران در این روزها شدیدتر از روزهای نخست شیوع آن است. بنا بر آمارها در‌حال‌حاضر هر هفت دقیقه یک ایرانی بر اثر کرونا جان می‌بازد. آمارها می‌گوید هر روز بیرون‌آمدن از خانه، رفتن به استقبال مرگ است. وضعیت هر روز ترسناک‌تر از ماه‌های آغازین این بیماری شده؛ ولی مجموع رفتارها نشان از حساسیت‌های ماه نخست درگیری با این بیماری را ندارد. دولتمردان و سیاست‌های‌شان و شهروندان هیچ‌کدام حساسیت روزهای نخست درگیری با این بیماری را ندارند. در چند روز گذشته انتشار تصویری از پارکینگ یکی از بیمارستان‌های درگیر با کرونا نگرانی‌های زیادی را در سطح جامعه ایجاد کرد. بیمارانی که در فضای باز پارکینگ نشسته بودند و هریک به کمک یک کپسول اکسیژن تنفس می‌کردند و با وجود وضعیت وخیم سلامتی‌شان منتظر بودند تا یک تخت خالی نصیب‌شان شود. فقط در 24 ساعت گذشته دو‌هزارو 691 بیمار جدید شناسایی شدند که به خدمات درمانی احتیاج دارند و باید خدمات درمانی دریافت کنند. این در حالی است که بسیاری از بیمارستان‌های کشور در این هفته اعلام کردند که تخت خالی برای خدمات‌رسانی به بیماران جدید ندارند. مسیح دانشوری یکی از بیمارستان‌های با سطح درگیری بالاست که در این هفته اعلام کرد تخت خالی برای پذیرش بیمار ندارد. از استان‌های دیگر هم اخبار خوشایندی به گوش نمی‌رسد و چنین وضعیتی در بیمارستان‌های خوزستان هم حاکم است. افزایش موج ابتلا به بیماری در حالی است که همچنان رویه‌های معمول در زندگی ایرانی‌ها جاری است و خبری از هیچ‌کدام از محدودیت‌های فروردین 99 نیست. فقط در این هفته اجباری‌شدن ماسک اجرائی شده که معلوم نیست با این وضعیت تا چه میزان می‌تواند مانع پیشرفت این بیماری شود. مسئله نگران‌کننده دیگر در‌این‌میان غافلگیری در تابستان 99 است. تا پیش از این تصور بر این بود که احتمالا شیوع بیماری در تابستان فروکش می‌کند تا بیمارستان‌ها و کادر درمانی استراحتی کنند و خودشان را برای یک پاییز پرکار و با کرونا و آنفلوانزا آماده کنند؛ اما یکباره در شروع تابستان 99 این بیماری چنان در ایران گسترش پیدا کرد که بسیاری را نگران ظرفیت‌های بیمارستانی و خدمات‌رسانی کادر درمان کرده است. نکته مهم درباره کم‌توجهی به این بیماری و اهمیت آن به اقداماتی بازمی‌گردد که در روزهای نخست شیوع بیماری با جنبه تبلیغاتی و برای ایجاد دلگرمی در کشور رخ داده بود. در همان هفته‌های نخست شیوع بیماری بارها و بارها نهادهای مختلف از آمادگی برای خدمات‌رسانی صحبت کرده بودند و گروه‌هایی که حتی ارتباطی با موضوع هم نداشتند، سعی کردند خودشان را درگیر خدمات‌رسانی به بیماران کرونایی کنند. از کارگاه‌های تولید ماسک بگیر تا بیمارستان‌های صحرایی و نقاهتگاه‌هایی که در بسیاری از مناطق راه‌اندازی شده بود تا بار اضافی بیماران بیمارستانی را در دل خود جای دهد؛ ولی حالا با اینکه با موج شدیدتری از بیماری مواجه هستیم، خبری از این اقدامات نیست. «ایران‌مال» یکی از مجتمع‌هایی بود که در روزهای ابتدایی شیوع بیماری از تبدیل سالن‌های این مجتمع بزرگ به بیمارستان و نقاهتگاه خبر داده بود؛ اما حالا در این روزها وقتی کلمه ایران‌مال را در اخبار جست‌وجو می‌کنید، دیگر خبری از خدمات‌رسانی بیمارستان صحرایی یا نقاهتگاهش نیست و تنها خبر «هاکی روی یخ سفیر سوئیس در ایران‌مال» به چشم‌تان می‌آید. یکی از مسئولان ایران‌مال در گفت‌وگو با «شرق» گفته که در نقاهتگاه این مجموعه 800 نفر ساعت خدمات ارائه شده بود و در اردیبهشت 99 بعد از اینکه اعلام شد ظرفیت بیمارستانی کشور پاسخ‌گوی بیماران هست، تجهیزات بیمارستانی جمع‌آوری شد. او درباره اینکه در این روزها که حجم بیماری بیشتر از روزهای قبل است، چرا خبری از تجهیزات بیمارستانی در ایران‌مال نیست، هم گفت که اگر اعلام نیاز شود، امکان بازگشت تجهیزات و خدمات‌رسانی وجود دارد. این تنها ایران‌مال نیست و در سرتاسر کشور هم بیمارستان‌ها و نقاهتگاه‌های درمانی زیادی برپا شده بود که این روزها دیگر خبری از آنها نیست. مهم‌ترین مسئله در‌این‌میان افزایش باری است که برای بیمارستان‌ها و کادر درمانی کشور ایجاد شده و ممکن است در روزهای سخت پیش‌رو نگرانی‌های بیشتری را هم برای‌مان ایجاد کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها