|

تعامل تهران و پکن، تقابل با واشنگتن

شرق: بعد از اینکه اعلام شد ایران و چین به آستانه امضای توافق همکاری ۲۵‌ساله رسیده‌اند، رسانه‌ها، تحلیلگران و مقامات از کشورهای مختلف تحلیل و موضع‌گیری در‌این‌باره را شروع کردند. نیویورک‌تایمز، روزنامه آمریکایی نیز از‌جمله رسانه‌هایی است که در‌این‌باره به تحلیل پرداخته است. در‌حالی‌که دولت ایالات متحده در شبکه‌های اجتماعی این توافق را با کنایه «ترکمانچای» معرفی کرد، نیویورک‌تایمز این توافق را در راستای تقابل مشترک ایران و چین با ایالات متحده ارزیابی می‌کند. این روزنامه در تحلیل خود در‌این‌باره می‌نویسد: «ایران و چین در سکوت مشغول تقریر شراکت گسترده‌ای در حوزه‌های اقتصادی و امنیتی بوده‌اند که راه را برای میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری چینی در حوزه انرژی و حوزه‌های دیگر باز می‌کند و تلاش‌های دولت ترامپ برای منزوی‌کردن دولت ایران به‌خاطر جاه‌طلبی‌های هسته‌ای و نظامی‌اش را تضعیف می‌کند. این شراکت، حضور چین در بخش‌های بانکداری، ارتباطات، بنادر، راه‌آهن و چندده پروژه دیگر را به شکل گسترده‌ای افزایش می‌دهد. در مقابل، چین تأمین مرتب نفت ایران را برای ۲۵ سال آینده دریافت می‌کند و طبق آنچه یکی از مقامات ایران و یک تاجر نفت گفته‌اند، این تأمین با تخفیف جدی همراه خواهد بود».
این روزنامه به بررسی ابعاد دیگر چنین قراردادی نیز می‌پردازد: «این سند همچنین تعمیق همکاری‌های نظامی را توصیف می‌کند که به چین در منطقه جای پایی می‌دهد؛ منطقه‌ای که دهه‌ها مشغولیت راهبردی ایالات متحده بوده است. این شراکت همچنین از تمرین‌ها و آموزش‌های مشترک، پژوهش‌های مشترک، کار مشترک در حوزه تسلیحات و به اشتراک‌گذاری اطلاعات امنیتی می‌گوید، همه اینها هم برای مبارزه در «نبرد نامتعادل با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و انسان و جرائم فرامرزی است».
این گزارش از مواضع مقامات ایران درباره این توافق چنین نقل می‌کند: «محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، هفته گذشته اعلام کرد این شراکت که ابتدا شی چین پی، رهبر چین، در سفر سال ۲۰۱۶ به ایران پیشنهادش را داد، در ماه ژوئن [ماه گذشته میلادی]، از سوی کابینه حسن روحانی، رئیس‌جمهور، تأیید شد. مقامات ایران علنا گفته‌اند که توافقی با چین در کار است و در انتظار نهایی‌شدن است». همچنین نقل می‌شود: «آقای ظریف گفته است این توافق برای تأیید نهایی به مجلس ارسال خواهد شد. دو مقام ایرانی گفته‌اند توافق، حمایت رهبر معظم ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای را دارد. مشاور ارشد اقتصادی آقای خامنه‌ای، علی آقامحمدی، به‌تازگی در تلویزیون دولتی ایران حاضر شد تا درباره نیاز به خط حیاتی اقتصادی صحبت کند. او گفت ایران نیاز دارد تولید نفت خود را دست‌کم ۸.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد تا همچنان بازیگری در بازار انرژی باقی بماند و برای این کار به چین نیاز دارد».
در این گزارش از تحلیلگران ایرانی هم نقل‌قول‌هایی شده: «علی قلی‌زاده، پژوهشگر انرژی در دانشگاه علم و فناوری چین در پکن می‌گوید: «ایران و چین هر دو این توافق را به‌عنوان یک شراکت راهبردی می‌بینند. نه‌فقط در گسترش منافع خود؛ بلکه در مقابله با ایالات متحده. در نوع خود این اولین‌بار است که ایران مایل است یک قدرت جهانی را به‌عنوان یک متحد ببیند»... . فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و ستون‌نویس حوزه دیپلماسی برای چندین روزنامه ایرانی، می‌گوید: «تنها راه باز، چین است. تا وقتی تحریم‌ها رفع شوند، این توافق، هرچه هست، بهترین گزینه است». حامیان ایرانی این شراکت راهبردی می‌گویند با توجه به گزینه‌های اقتصادی محدود این کشور، واحد پولی در حال سقوط آزاد و چشم‌انداز بعید رفع تحریم‌های ایالات متحده، این توافق با چین می‌تواند آن خط حیاتی را ارائه دهد». در ادامه به مواضع منتقدان توافق نیز اشاره شده: «با‌این‌حال شراکت پیشنهادی بحث‌هایی جدی در ایران ایجاد کرده است. آقای ظریف، وزیر خارجه [ایران] که اکتبر گذشته [پاییز ۹۸] برای مذاکره درباره این توافق به پکن رفته بود، هفته گذشته در پارلمان با سؤالات تندی در‌این‌باره مواجه شد... . توافق هنوز برای تأیید به پارلمان ایران ارسال نشده و محتوای آن علنی نشده است؛ از‌این‌رو تردیدهایی ایجاد شده درباره اینکه دولت ایران تا چه حد آماده امتیازدادن به چین است. در پکن، مقامات محتوای توافق را منتشر نکرده‌اند و مشخص نیست آیا دولت آقای شی آن را تأیید کرده یا نه و اگر کرده، چه زمانی ممکن است این را اعلام کند...؛ اما منتقدان این توافق در جایگاه‌های مختلف طیف سیاسی این دغدغه را مطرح کرده‌اند که دولت به شکل مخفیانه در حال «فروش» منابع کشور به چین باشد، در مقطع ضعف اقتصادی و انزوای بین‌المللی. محمود احمدی‌نژاد، یکی از رؤسای جمهور سابق، این توافق را توافق مشکوکی خواند که مردم ایران هرگز تأییدش نخواهند کرد. منتقدان، به پروژه‌های سرمایه‌گذاری پیشین چین اشاره کرده‌اند که کشورهایی در آفریقا و آسیا را بدهکار و در نهایت مدیون مقامات پکن کرده‌اند. یک دغدغه خاص در این زمینه تأسیسات بندری ایران است که شامل دو نمونه در ساحل دریای عمان می‌شود. یکی که در جاسک، درست در نزدیک تنگه هرمز، ورودی خلیج فارس قرار دارد، به چین یک نقطه برتری راهبردی روی آب‌هایی می‌دهد که بسیاری از نقل‌وانتقالات نفتی جهان از طریق آنها انجام می‌شود. این گذرگاه اهمیت راهبردی کلیدی برای ایالات متحده دارد؛ یعنی برای کشوری که ناوگروه پنجم نیروی دریایی‌اش در بحرین و در خلیج [فارس] مستقر است. چین تا همین حالا هم مجموعه‌ای از بنادر را در اقیانوس هند برپا کرده است و نواری از ایستگاه‌های سوخت‌گیری و تأمین منابع از دریای جنوبی چین تا کانال سوئز ایجاد کرده است. این بنادر که به‌ظاهر تجاری هستند، ارزش بالقوه نظامی هم دارند و به نیروی دریایی چین که به‌سرعت در حال رشد است، اجازه گسترش دامنه دسترسی‌اش را می‌دهند. این شامل بندر هامبانتوتا در سریلانکا و گوادر در پاکستان می‌شود که انتقادات گسترده‌ای درباره آنها به‌عنوان جای پاهای بالقوه حضور نظامی مطرح شده؛ گرچه هیچ نیروی چینی‌ای رسما آنجا مستقر نشده است. چین اولین پایگاه نظامی خارجی‌اش را در سال ۲۰۱۵ در جیبوتی برپا کرد؛ ظاهرا در حمایت از نیروهایش که درگیر عملیات بین‌المللی مقابله با دزدان دریایی در نزدیکی سواحل سومالی بودند.
این پایگاه که به‌عنوان یک پایگاه لجستیکی شروع به کار کرد؛ اما حالا بسیار جدی‌تر تجهیز شده است، در فاصله چند‌مایلی پایگاه آمریکا در آن کشور است».
اما این گزارش این توافق را هم از زاویه گسترش روابط ایران و چین تحلیل می‌کند و هم آن را نتیجه و عامل تشدید تقابل دو کشور با ایالات متحده ارزیابی می‌کند: «اگر این توافق چنان‌که تشریح شده، اجرائی شود، نقاط تشدید تنش جدیدی در رابطه روبه‌نزول بین چین و ایالات متحده ایجاد خواهد کرد که به‌طور بالقوه خطرناک خواهد بود. چنین توافقی نشانه ضربه‌ای جدی به سیاست تهاجمی دولت ترامپ علیه ایران خواهد بود. از زمانی که این دولت از توافق هسته‌ای خارج شد، توافقی که دولت اوباما و رهبران شش کشور دیگر بعد از دو سال مذاکره فرساینده در سال ۲۰۱۵ به آن رسیدند، تحریم‌های تازه آمریکایی، شامل تهدید به قطع دسترسی به سیستم بانکی جهانی برای هر شرکتی که در ایران کار کند، توانسته با ترساندن و دورکردن تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی بسیار لازم از ایران، اقتصاد این کشور را تحت فشار شدید بگذارد؛ اما گرفتاری تهران آن را به سمت چین هل داده است که فناوری‌ها و نیز میل به نفتی دارد که ایران لازم دارد. ایران از تولیدکننده‌های بسیار بزرگ نفت جهان بوده؛ اما صادرات نفتش که بزرگ‌ترین منبع درآمد تهران است، از زمانی که دولت ترامپ تحمیل تحریم‌ها را در سال ۲۰۱۸ آغاز کرد، سقوط کرده است. چین حدود ۷۵ درصد از نفتش را از خارج از کشور می‌گیرد و با واردکردن بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز در سال گذشته، بزرگ‌ترین واردکننده جهان است. در زمانی که ایالات متحده در حال بیرون‌کشیدن خود از زیر فشار بحران رکود و ویروس کروناست و به شکل فزاینده‌ای در صحنه بین‌المللی منزوی شده است، پکن ضعف آمریکا را حس می‌کند. توافق اولیه با ایران نشان می‌دهد که برخلاف بیشتر کشورها، چین احساس می‌کند در جایگاهی است که در مقابل ایالات متحده بایستد و به اندازه کافی قدرت دارد که مجازات‌های آمریکا را تحمل کند؛ چنان‌که در جنگ تجاری که رئیس‌جمهور ترامپ به راه انداخته، تحمل کرده است... . یکی از سخنگویان وزارت خارجه [آمریکا] در پاسخ به سؤالاتی درباره این توافق اولیه گفته است: «ایالات متحده به اعمال هزینه برای شرکت‌های چینی که به ایران، بزرگ‌ترین حامی دولتی تروریسم، کمک کنند، ادامه خواهد داد. با اجازه‌دادن به شرکت‌های چینی و تشویق آنها برای دست‌زدن به اقدامات مشمول تحریم با دولت ایران، دولت چین در حال تضعیف اهداف اعلام‌شده خود در راستای ارتقای ثبات و صلح است». گسترش همکاری نظامی، آموزش و اشتراک اطلاعات نیز از سوی واشنگتن هشدارآمیز دیده می‌شود. کشتی‌های جنگی آمریکایی همین حالا هم در آب‌های شلوغ خلیج فارس مرتبا با نیروهای ایرانی مواجه می‌شوند و ادعای چین روی بخش اعظم دریای جنوبی چین را به چالش می‌کشد؛ ادعایی که مخالفت بین‌المللی دارد. راهبرد امنیت ملی پنتاگون نیز چین را خصم
خوانده است».
در ادامه آمده است: «در جمله آغازین این سند آمده: «دو فرهنگ باستانی آسیایی، دو شریک در بخش‌های تجارت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت با چشم‌اندازی مشابه و علایق مشترک دوجانبه و چندجانبه بسیار، یکدیگر را شرکای راهبردی به حساب می‌آورند». دو نفر که درباره این توافق توضیحاتی دریافت کرده‌اند، این توافق را در مجموع بر سر ۴۰۰ میلیارد دلار در طول ۲۵ سال توصیف می‌کنند. چنین سرمایه‌گذاری چینی در ایران می‌تواند باعث شود باز هم اقدامات مجازاتی بیشتری علیه شرکت‌های چینی کلید بخورند؛ شرکت‌هایی که همین حالا هم در ماه‌های گذشته، از سوی دولت [ترامپ] هدف قرار گرفته‌اند. وقتی در سپتامبر گذشته، [پاییز ۹۸] گزارش‌هایی از توافق سرمایه‌گذاری بلندمدت با ایران رسید، وزیر خارجه چین سؤال‌ها در‌این‌باره را رد کرد. هفته گذشته وقتی دوباره در‌این‌باره سؤال شد، ژائو لیجیان، یکی از سخنگوهای وزارت، این احتمال را باز گذاشت که توافقی در حال تنظیم است. او گفت: «چین و ایران از دوستی سنتی خود بهره‌مندند و دو طرف روی گسترش روابط دوجانبه در حال مذاکره بوده‌اند. ما آماده کار با ایران هستیم تا به‌طور مستمر همکاری‌های عملی را گسترش دهیم». پروژه‌ها که در توافق اولیه به حدود صد نمونه‌ از آنها اشاره شده است، بسیار در راستای جاه‌طلبی‌های آقای شی برای گسترش نفود اقتصادی و راهبردی در اوراسیا از طریق پروژه «کمربند و جاده» هستند، برنامه‌ای گسترده در راستای کمک و سرمایه‌گذاری. این پروژه‌ها شامل فرودگاه‌ها، خطوط مترو و خطوط ریلی تندرو، بر زندگی میلیون‌ها ایرانی تأثیر خواهند گذاشت.
گزارش نیویورک‌تایمز در‌این‌باره به ماجرای پرفرازونشیب چالش‌های شرکت چینی هواوی در میانه روابط بین آمریکا، چین و ایران نیز می‌پردازد و البته از پتانسیل اقدامات احتمالی در نتیجه این توافق و در زمینه فضای مجازی ایران نیز می‌گوید: «این توافق همچنین شامل پیشنهادهایی برای احداث زیرساخت‌های شبکه ارتباطی «فایو جی»، ارائه دسترسی به سیستم مکان‌یابی جهانی جدید چین به نام «بیدو». کارزار آمریکایی علیه یک شرکت بزرگ ارتباطی چینی به نام هواوی شامل یک پرونده قضائی علیه منگ وانژو، مدیر‌عاملش نیز می‌شود، به‌خاطر تلاش برای مخفی‌کردن سرمایه‌گذاری در ایران برای گریز از تحریم‌های آمریکایی. دولت ترامپ مشارکت هواوی در گسترش فایو جی در ایالات متحده را ممنوع کرده است و بدون موفقیت چندانی تلاش کرده دیگر کشورها را نیز به همین کار قانع کند».
تحلیلگران نیویویک‌تایمز به سرآمدن صبر تهران و چین از ایالات متحده و نیز از اروپا به‌عنوان بخشی از انگیزه‌های این توافق یاد می‌کند: «پیگیری و ادامه تلاش برای یک برنامه سرمایه‌گذاری گسترده در ایران به نظر علامتی است از اینکه به شکلی فزاینده، بعد از خروج این دولت از توافق هسته‌ای صبر پکن از دولت ترامپ در حال به‌سر‌آمدن است. چین بارها از این دولت خواسته توافقی را که خود عضوی از آن بوده، حفظ کند و به‌تندی استفاده آمریکایی‌ها از تحریم‌های یک‌جانبه را محکوم کرده است. ایران به‌طور سنتی برای تجارت و شرکای سرمایه‌گذاری به غرب نگاه کرده است؛ اما به کلافگی فزاینده‌ای از دست اروپایی‌ها رسیده که با سیاست‌های آقای ترامپ مخالفت می‌کنند؛ اما در سکوت از قرارهایی که توافق هسته‌ای زمانی وعده داده بود، عقب کشیده‌اند. چین همکاری نظامی با ایران را هم افزایش داده است. نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین با شروع در سال ۲۰۱۴ دست‌کم سه بار در مانورهای نظامی شرکت کرده است. تازه‌ترین نمونه آن دسامبر گذشته [زمستان ۹۸] بود؛ وقتی که یک ناوشکن موشکی چینی به نام ژینینگ به یک مانور دریایی با حضور نیروهای دریایی روسیه و ایران در دریای عمان پیوست. خبرگزاری دولتی شینهوای چین از فرمانده نیروی دریایی ایران، دریادار حسین خانزادی، نقل کرد که این مانور نشان داد «دوران تهاجم آمریکا در منطقه به سر آمده است».
شرق: بعد از اینکه اعلام شد ایران و چین به آستانه امضای توافق همکاری ۲۵‌ساله رسیده‌اند، رسانه‌ها، تحلیلگران و مقامات از کشورهای مختلف تحلیل و موضع‌گیری در‌این‌باره را شروع کردند. نیویورک‌تایمز، روزنامه آمریکایی نیز از‌جمله رسانه‌هایی است که در‌این‌باره به تحلیل پرداخته است. در‌حالی‌که دولت ایالات متحده در شبکه‌های اجتماعی این توافق را با کنایه «ترکمانچای» معرفی کرد، نیویورک‌تایمز این توافق را در راستای تقابل مشترک ایران و چین با ایالات متحده ارزیابی می‌کند. این روزنامه در تحلیل خود در‌این‌باره می‌نویسد: «ایران و چین در سکوت مشغول تقریر شراکت گسترده‌ای در حوزه‌های اقتصادی و امنیتی بوده‌اند که راه را برای میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری چینی در حوزه انرژی و حوزه‌های دیگر باز می‌کند و تلاش‌های دولت ترامپ برای منزوی‌کردن دولت ایران به‌خاطر جاه‌طلبی‌های هسته‌ای و نظامی‌اش را تضعیف می‌کند. این شراکت، حضور چین در بخش‌های بانکداری، ارتباطات، بنادر، راه‌آهن و چندده پروژه دیگر را به شکل گسترده‌ای افزایش می‌دهد. در مقابل، چین تأمین مرتب نفت ایران را برای ۲۵ سال آینده دریافت می‌کند و طبق آنچه یکی از مقامات ایران و یک تاجر نفت گفته‌اند، این تأمین با تخفیف جدی همراه خواهد بود».
این روزنامه به بررسی ابعاد دیگر چنین قراردادی نیز می‌پردازد: «این سند همچنین تعمیق همکاری‌های نظامی را توصیف می‌کند که به چین در منطقه جای پایی می‌دهد؛ منطقه‌ای که دهه‌ها مشغولیت راهبردی ایالات متحده بوده است. این شراکت همچنین از تمرین‌ها و آموزش‌های مشترک، پژوهش‌های مشترک، کار مشترک در حوزه تسلیحات و به اشتراک‌گذاری اطلاعات امنیتی می‌گوید، همه اینها هم برای مبارزه در «نبرد نامتعادل با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و انسان و جرائم فرامرزی است».
این گزارش از مواضع مقامات ایران درباره این توافق چنین نقل می‌کند: «محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، هفته گذشته اعلام کرد این شراکت که ابتدا شی چین پی، رهبر چین، در سفر سال ۲۰۱۶ به ایران پیشنهادش را داد، در ماه ژوئن [ماه گذشته میلادی]، از سوی کابینه حسن روحانی، رئیس‌جمهور، تأیید شد. مقامات ایران علنا گفته‌اند که توافقی با چین در کار است و در انتظار نهایی‌شدن است». همچنین نقل می‌شود: «آقای ظریف گفته است این توافق برای تأیید نهایی به مجلس ارسال خواهد شد. دو مقام ایرانی گفته‌اند توافق، حمایت رهبر معظم ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای را دارد. مشاور ارشد اقتصادی آقای خامنه‌ای، علی آقامحمدی، به‌تازگی در تلویزیون دولتی ایران حاضر شد تا درباره نیاز به خط حیاتی اقتصادی صحبت کند. او گفت ایران نیاز دارد تولید نفت خود را دست‌کم ۸.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد تا همچنان بازیگری در بازار انرژی باقی بماند و برای این کار به چین نیاز دارد».
در این گزارش از تحلیلگران ایرانی هم نقل‌قول‌هایی شده: «علی قلی‌زاده، پژوهشگر انرژی در دانشگاه علم و فناوری چین در پکن می‌گوید: «ایران و چین هر دو این توافق را به‌عنوان یک شراکت راهبردی می‌بینند. نه‌فقط در گسترش منافع خود؛ بلکه در مقابله با ایالات متحده. در نوع خود این اولین‌بار است که ایران مایل است یک قدرت جهانی را به‌عنوان یک متحد ببیند»... . فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و ستون‌نویس حوزه دیپلماسی برای چندین روزنامه ایرانی، می‌گوید: «تنها راه باز، چین است. تا وقتی تحریم‌ها رفع شوند، این توافق، هرچه هست، بهترین گزینه است». حامیان ایرانی این شراکت راهبردی می‌گویند با توجه به گزینه‌های اقتصادی محدود این کشور، واحد پولی در حال سقوط آزاد و چشم‌انداز بعید رفع تحریم‌های ایالات متحده، این توافق با چین می‌تواند آن خط حیاتی را ارائه دهد». در ادامه به مواضع منتقدان توافق نیز اشاره شده: «با‌این‌حال شراکت پیشنهادی بحث‌هایی جدی در ایران ایجاد کرده است. آقای ظریف، وزیر خارجه [ایران] که اکتبر گذشته [پاییز ۹۸] برای مذاکره درباره این توافق به پکن رفته بود، هفته گذشته در پارلمان با سؤالات تندی در‌این‌باره مواجه شد... . توافق هنوز برای تأیید به پارلمان ایران ارسال نشده و محتوای آن علنی نشده است؛ از‌این‌رو تردیدهایی ایجاد شده درباره اینکه دولت ایران تا چه حد آماده امتیازدادن به چین است. در پکن، مقامات محتوای توافق را منتشر نکرده‌اند و مشخص نیست آیا دولت آقای شی آن را تأیید کرده یا نه و اگر کرده، چه زمانی ممکن است این را اعلام کند...؛ اما منتقدان این توافق در جایگاه‌های مختلف طیف سیاسی این دغدغه را مطرح کرده‌اند که دولت به شکل مخفیانه در حال «فروش» منابع کشور به چین باشد، در مقطع ضعف اقتصادی و انزوای بین‌المللی. محمود احمدی‌نژاد، یکی از رؤسای جمهور سابق، این توافق را توافق مشکوکی خواند که مردم ایران هرگز تأییدش نخواهند کرد. منتقدان، به پروژه‌های سرمایه‌گذاری پیشین چین اشاره کرده‌اند که کشورهایی در آفریقا و آسیا را بدهکار و در نهایت مدیون مقامات پکن کرده‌اند. یک دغدغه خاص در این زمینه تأسیسات بندری ایران است که شامل دو نمونه در ساحل دریای عمان می‌شود. یکی که در جاسک، درست در نزدیک تنگه هرمز، ورودی خلیج فارس قرار دارد، به چین یک نقطه برتری راهبردی روی آب‌هایی می‌دهد که بسیاری از نقل‌وانتقالات نفتی جهان از طریق آنها انجام می‌شود. این گذرگاه اهمیت راهبردی کلیدی برای ایالات متحده دارد؛ یعنی برای کشوری که ناوگروه پنجم نیروی دریایی‌اش در بحرین و در خلیج [فارس] مستقر است. چین تا همین حالا هم مجموعه‌ای از بنادر را در اقیانوس هند برپا کرده است و نواری از ایستگاه‌های سوخت‌گیری و تأمین منابع از دریای جنوبی چین تا کانال سوئز ایجاد کرده است. این بنادر که به‌ظاهر تجاری هستند، ارزش بالقوه نظامی هم دارند و به نیروی دریایی چین که به‌سرعت در حال رشد است، اجازه گسترش دامنه دسترسی‌اش را می‌دهند. این شامل بندر هامبانتوتا در سریلانکا و گوادر در پاکستان می‌شود که انتقادات گسترده‌ای درباره آنها به‌عنوان جای پاهای بالقوه حضور نظامی مطرح شده؛ گرچه هیچ نیروی چینی‌ای رسما آنجا مستقر نشده است. چین اولین پایگاه نظامی خارجی‌اش را در سال ۲۰۱۵ در جیبوتی برپا کرد؛ ظاهرا در حمایت از نیروهایش که درگیر عملیات بین‌المللی مقابله با دزدان دریایی در نزدیکی سواحل سومالی بودند.
این پایگاه که به‌عنوان یک پایگاه لجستیکی شروع به کار کرد؛ اما حالا بسیار جدی‌تر تجهیز شده است، در فاصله چند‌مایلی پایگاه آمریکا در آن کشور است».
اما این گزارش این توافق را هم از زاویه گسترش روابط ایران و چین تحلیل می‌کند و هم آن را نتیجه و عامل تشدید تقابل دو کشور با ایالات متحده ارزیابی می‌کند: «اگر این توافق چنان‌که تشریح شده، اجرائی شود، نقاط تشدید تنش جدیدی در رابطه روبه‌نزول بین چین و ایالات متحده ایجاد خواهد کرد که به‌طور بالقوه خطرناک خواهد بود. چنین توافقی نشانه ضربه‌ای جدی به سیاست تهاجمی دولت ترامپ علیه ایران خواهد بود. از زمانی که این دولت از توافق هسته‌ای خارج شد، توافقی که دولت اوباما و رهبران شش کشور دیگر بعد از دو سال مذاکره فرساینده در سال ۲۰۱۵ به آن رسیدند، تحریم‌های تازه آمریکایی، شامل تهدید به قطع دسترسی به سیستم بانکی جهانی برای هر شرکتی که در ایران کار کند، توانسته با ترساندن و دورکردن تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی بسیار لازم از ایران، اقتصاد این کشور را تحت فشار شدید بگذارد؛ اما گرفتاری تهران آن را به سمت چین هل داده است که فناوری‌ها و نیز میل به نفتی دارد که ایران لازم دارد. ایران از تولیدکننده‌های بسیار بزرگ نفت جهان بوده؛ اما صادرات نفتش که بزرگ‌ترین منبع درآمد تهران است، از زمانی که دولت ترامپ تحمیل تحریم‌ها را در سال ۲۰۱۸ آغاز کرد، سقوط کرده است. چین حدود ۷۵ درصد از نفتش را از خارج از کشور می‌گیرد و با واردکردن بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز در سال گذشته، بزرگ‌ترین واردکننده جهان است. در زمانی که ایالات متحده در حال بیرون‌کشیدن خود از زیر فشار بحران رکود و ویروس کروناست و به شکل فزاینده‌ای در صحنه بین‌المللی منزوی شده است، پکن ضعف آمریکا را حس می‌کند. توافق اولیه با ایران نشان می‌دهد که برخلاف بیشتر کشورها، چین احساس می‌کند در جایگاهی است که در مقابل ایالات متحده بایستد و به اندازه کافی قدرت دارد که مجازات‌های آمریکا را تحمل کند؛ چنان‌که در جنگ تجاری که رئیس‌جمهور ترامپ به راه انداخته، تحمل کرده است... . یکی از سخنگویان وزارت خارجه [آمریکا] در پاسخ به سؤالاتی درباره این توافق اولیه گفته است: «ایالات متحده به اعمال هزینه برای شرکت‌های چینی که به ایران، بزرگ‌ترین حامی دولتی تروریسم، کمک کنند، ادامه خواهد داد. با اجازه‌دادن به شرکت‌های چینی و تشویق آنها برای دست‌زدن به اقدامات مشمول تحریم با دولت ایران، دولت چین در حال تضعیف اهداف اعلام‌شده خود در راستای ارتقای ثبات و صلح است». گسترش همکاری نظامی، آموزش و اشتراک اطلاعات نیز از سوی واشنگتن هشدارآمیز دیده می‌شود. کشتی‌های جنگی آمریکایی همین حالا هم در آب‌های شلوغ خلیج فارس مرتبا با نیروهای ایرانی مواجه می‌شوند و ادعای چین روی بخش اعظم دریای جنوبی چین را به چالش می‌کشد؛ ادعایی که مخالفت بین‌المللی دارد. راهبرد امنیت ملی پنتاگون نیز چین را خصم
خوانده است».
در ادامه آمده است: «در جمله آغازین این سند آمده: «دو فرهنگ باستانی آسیایی، دو شریک در بخش‌های تجارت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت با چشم‌اندازی مشابه و علایق مشترک دوجانبه و چندجانبه بسیار، یکدیگر را شرکای راهبردی به حساب می‌آورند». دو نفر که درباره این توافق توضیحاتی دریافت کرده‌اند، این توافق را در مجموع بر سر ۴۰۰ میلیارد دلار در طول ۲۵ سال توصیف می‌کنند. چنین سرمایه‌گذاری چینی در ایران می‌تواند باعث شود باز هم اقدامات مجازاتی بیشتری علیه شرکت‌های چینی کلید بخورند؛ شرکت‌هایی که همین حالا هم در ماه‌های گذشته، از سوی دولت [ترامپ] هدف قرار گرفته‌اند. وقتی در سپتامبر گذشته، [پاییز ۹۸] گزارش‌هایی از توافق سرمایه‌گذاری بلندمدت با ایران رسید، وزیر خارجه چین سؤال‌ها در‌این‌باره را رد کرد. هفته گذشته وقتی دوباره در‌این‌باره سؤال شد، ژائو لیجیان، یکی از سخنگوهای وزارت، این احتمال را باز گذاشت که توافقی در حال تنظیم است. او گفت: «چین و ایران از دوستی سنتی خود بهره‌مندند و دو طرف روی گسترش روابط دوجانبه در حال مذاکره بوده‌اند. ما آماده کار با ایران هستیم تا به‌طور مستمر همکاری‌های عملی را گسترش دهیم». پروژه‌ها که در توافق اولیه به حدود صد نمونه‌ از آنها اشاره شده است، بسیار در راستای جاه‌طلبی‌های آقای شی برای گسترش نفود اقتصادی و راهبردی در اوراسیا از طریق پروژه «کمربند و جاده» هستند، برنامه‌ای گسترده در راستای کمک و سرمایه‌گذاری. این پروژه‌ها شامل فرودگاه‌ها، خطوط مترو و خطوط ریلی تندرو، بر زندگی میلیون‌ها ایرانی تأثیر خواهند گذاشت.
گزارش نیویورک‌تایمز در‌این‌باره به ماجرای پرفرازونشیب چالش‌های شرکت چینی هواوی در میانه روابط بین آمریکا، چین و ایران نیز می‌پردازد و البته از پتانسیل اقدامات احتمالی در نتیجه این توافق و در زمینه فضای مجازی ایران نیز می‌گوید: «این توافق همچنین شامل پیشنهادهایی برای احداث زیرساخت‌های شبکه ارتباطی «فایو جی»، ارائه دسترسی به سیستم مکان‌یابی جهانی جدید چین به نام «بیدو». کارزار آمریکایی علیه یک شرکت بزرگ ارتباطی چینی به نام هواوی شامل یک پرونده قضائی علیه منگ وانژو، مدیر‌عاملش نیز می‌شود، به‌خاطر تلاش برای مخفی‌کردن سرمایه‌گذاری در ایران برای گریز از تحریم‌های آمریکایی. دولت ترامپ مشارکت هواوی در گسترش فایو جی در ایالات متحده را ممنوع کرده است و بدون موفقیت چندانی تلاش کرده دیگر کشورها را نیز به همین کار قانع کند».
تحلیلگران نیویویک‌تایمز به سرآمدن صبر تهران و چین از ایالات متحده و نیز از اروپا به‌عنوان بخشی از انگیزه‌های این توافق یاد می‌کند: «پیگیری و ادامه تلاش برای یک برنامه سرمایه‌گذاری گسترده در ایران به نظر علامتی است از اینکه به شکلی فزاینده، بعد از خروج این دولت از توافق هسته‌ای صبر پکن از دولت ترامپ در حال به‌سر‌آمدن است. چین بارها از این دولت خواسته توافقی را که خود عضوی از آن بوده، حفظ کند و به‌تندی استفاده آمریکایی‌ها از تحریم‌های یک‌جانبه را محکوم کرده است. ایران به‌طور سنتی برای تجارت و شرکای سرمایه‌گذاری به غرب نگاه کرده است؛ اما به کلافگی فزاینده‌ای از دست اروپایی‌ها رسیده که با سیاست‌های آقای ترامپ مخالفت می‌کنند؛ اما در سکوت از قرارهایی که توافق هسته‌ای زمانی وعده داده بود، عقب کشیده‌اند. چین همکاری نظامی با ایران را هم افزایش داده است. نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین با شروع در سال ۲۰۱۴ دست‌کم سه بار در مانورهای نظامی شرکت کرده است. تازه‌ترین نمونه آن دسامبر گذشته [زمستان ۹۸] بود؛ وقتی که یک ناوشکن موشکی چینی به نام ژینینگ به یک مانور دریایی با حضور نیروهای دریایی روسیه و ایران در دریای عمان پیوست. خبرگزاری دولتی شینهوای چین از فرمانده نیروی دریایی ایران، دریادار حسین خانزادی، نقل کرد که این مانور نشان داد «دوران تهاجم آمریکا در منطقه به سر آمده است».
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها