ترس از خارجيها
حسین حقگو- کارشناس اقتصادی
شما خود میدانید كه این كار، كار سهل و آسانی نیست؛ نیكنامی و بدنامی آن ابدی است. هر مسئلهای از مسائل آن را باید دقتها کرد، تأملها کرد كه خدای نكرده خبط و خطایی در آن دست ندهد و نتیجه ناگواری برای دولت حاصل نشود (میرزا حسینخان به محسنخان معینالملك) فریدون آدمیت، تاریخنگار برجسته، عبارات فوق را در ابتدای سرفصل «سرمایهگذاری خارجی پیوند سیاست جهانی» در كتاب «اندیشه ترقی و حكومت قانون عصر سپهسالار» میآورد و سپس در تحلیلی موشكافانه و دقیق به بررسی قراردادهای «رویتر» و «فالكنهاگن» میپردازد و اینكه چرا و چگونه این سرمایهگذاریهای خارجی در بیش از دو قرن و نیم قبل در كشورمان ناكام ماند. قضیهای كه در 1266 در صدارت امیركبیر و برای راهآهن غرب به شرق آغاز شد. وی در این اثر، فریبندگی سرمایهگذاری خارجی برای مشرقزمینان را در «تحرك و سرعت اقتصاد تولیدی و گسترش فعالیت اقتصادی» عنوان میكند و اینكه البته «اقتصاد آزاد غربی هم مشرقزمین را میدان تازهای برای ابتكار اقتصادی سرمایهداری» میدانست. «ابتكاری كه خواه ناخواه نفوذ سیاسی به همراه میآورد». طبق تحلیل دكتر آدمیت كه حداقل هنوز نیز درباره كشورمان صادق است، وضعیت فوق «دو حالت متضاد كشش و گریزی نسبت به سرمایه خارجی در كشورهای آسیایی» بهوجود آورد و خود را از یك سو در «هراس» و در سوی دیگر در «شیفتگی» نسبت به سرمایهگذاری خارجی در این كشورها نشان داد و راه و منطق میانه كه سرمایه خارجی را مثبت و در كنار سرمایه داخلی عامل توسعه كشور بداند، در اقلیت قرار داد. توافقنامه همكاریهای 25ساله ایران و چین كه این روزها بسیار مورد بحث است، میتوان در بستر همین گذشته تاریخی ارزیابی كرد و سنجید و مخالفتها و اعتراضات را امری ساده ندانست و انتظار نداشت انبوهی از پیشقضاوتها، تصورات و تلقیهای عمیق اجتماعی یكشبه و با چند توضیح و قسم و آیه برطرف شود و جای خود را به موافقت و همراهی با عنصر «خارجی» دهد. در واقع سابقهای طولانی و تاریخی از كشمكش با عنصر «خارجی» و «غیر» و نوعی بیگانههراسی در روح و ضمیر ناخودآگاه انسان ایرانی در چند قرن تثبیت و بعضی شكستهای تاریخی نیز این ترس را تشدید كرده است. چنانكه هنوز كه هنوز است، اوج ذلت و خواری برای مردم ایران پس از حدود دو قرن «قرارداد تركمنچای» است. این ترس و هراس تاریخی در پژوهشهای انجامشده در «موانع جلب سرمایهگذاری خارجی» در قالب گزارههای «ذهنیت منفی نسبت به سرمایهگذاری خارجی (بیشتر از هر چیز ناشی از تجربه ناموفق تاریخی)» یا «سوءظن به واسطه جریانهای اولیه سرمایهگذار خارجی نظیر رویتر، دارسی و...» تعریف شده است. این ترس وقتی با انواع نگرشهای ایدئولوژیك در چند دهه اخیر پیوند میخورد، اصولا همكاریهای خارجی و جلب و جذب سرمایه از بیرون از مرزها را مشكلتر میکند.
البته این بخشی از مشكل است و دشواری دیگر برای همكایهای خارجی و بینالمللی كه دستكمی از مشكل فرهنگی، روحی و روانی مردم ندارد و چهبسا از عوامل تشدیدكننده بحران اول نیز هست، ناكارآمدی و ضعف در اجرای درست برقراری این پیوندها و همكاریهاست. مواردی نظیر ریسك بالای سرمایهگذاری در كشور (حفظ اصل سرمایه، بازگشت سود سرمایه و امنیت محیط كسب وكار)، عدم توسعه بازارهای مالی، مقررات اداری پیچیده (وجود اقتصاد دولتی و حجم بالای عملیات بوروكراتیك)، ضعف اطلاعرسانی و ارتباطگیری با جهان (زبان انگلیسی، سرعت اینترنت و...) و شاید از همه مهمتر امنیت مالی و بیمه سرمایهگذار (خطراتی مانند سلب مالكیت، ریسك انتقال پول، نقض قرارداد و...).
باید پذیرفت انسانها در دهكده جهانی زندگی میكنند و بدون پیوند با جهان و جلب و جذب سرمایهگذاری خارجی در چارچوب منافع ملی امكان توسعه و پیشرفت ایران وجود نخواهد داشت.
اما مقدمه این كار كاهش شكاف دولت- ملت و افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی از طریق ایجاد فضای نقد و گفتوگو و آزادی بیان در چارچوب حقوق شهروندی است. این خلأ بزرگ و حلقه مفقوده تاریخی است كه ارتباط با جهان و توسعه را در ایران ناكام گذاشته است.
شما خود میدانید كه این كار، كار سهل و آسانی نیست؛ نیكنامی و بدنامی آن ابدی است. هر مسئلهای از مسائل آن را باید دقتها کرد، تأملها کرد كه خدای نكرده خبط و خطایی در آن دست ندهد و نتیجه ناگواری برای دولت حاصل نشود (میرزا حسینخان به محسنخان معینالملك) فریدون آدمیت، تاریخنگار برجسته، عبارات فوق را در ابتدای سرفصل «سرمایهگذاری خارجی پیوند سیاست جهانی» در كتاب «اندیشه ترقی و حكومت قانون عصر سپهسالار» میآورد و سپس در تحلیلی موشكافانه و دقیق به بررسی قراردادهای «رویتر» و «فالكنهاگن» میپردازد و اینكه چرا و چگونه این سرمایهگذاریهای خارجی در بیش از دو قرن و نیم قبل در كشورمان ناكام ماند. قضیهای كه در 1266 در صدارت امیركبیر و برای راهآهن غرب به شرق آغاز شد. وی در این اثر، فریبندگی سرمایهگذاری خارجی برای مشرقزمینان را در «تحرك و سرعت اقتصاد تولیدی و گسترش فعالیت اقتصادی» عنوان میكند و اینكه البته «اقتصاد آزاد غربی هم مشرقزمین را میدان تازهای برای ابتكار اقتصادی سرمایهداری» میدانست. «ابتكاری كه خواه ناخواه نفوذ سیاسی به همراه میآورد». طبق تحلیل دكتر آدمیت كه حداقل هنوز نیز درباره كشورمان صادق است، وضعیت فوق «دو حالت متضاد كشش و گریزی نسبت به سرمایه خارجی در كشورهای آسیایی» بهوجود آورد و خود را از یك سو در «هراس» و در سوی دیگر در «شیفتگی» نسبت به سرمایهگذاری خارجی در این كشورها نشان داد و راه و منطق میانه كه سرمایه خارجی را مثبت و در كنار سرمایه داخلی عامل توسعه كشور بداند، در اقلیت قرار داد. توافقنامه همكاریهای 25ساله ایران و چین كه این روزها بسیار مورد بحث است، میتوان در بستر همین گذشته تاریخی ارزیابی كرد و سنجید و مخالفتها و اعتراضات را امری ساده ندانست و انتظار نداشت انبوهی از پیشقضاوتها، تصورات و تلقیهای عمیق اجتماعی یكشبه و با چند توضیح و قسم و آیه برطرف شود و جای خود را به موافقت و همراهی با عنصر «خارجی» دهد. در واقع سابقهای طولانی و تاریخی از كشمكش با عنصر «خارجی» و «غیر» و نوعی بیگانههراسی در روح و ضمیر ناخودآگاه انسان ایرانی در چند قرن تثبیت و بعضی شكستهای تاریخی نیز این ترس را تشدید كرده است. چنانكه هنوز كه هنوز است، اوج ذلت و خواری برای مردم ایران پس از حدود دو قرن «قرارداد تركمنچای» است. این ترس و هراس تاریخی در پژوهشهای انجامشده در «موانع جلب سرمایهگذاری خارجی» در قالب گزارههای «ذهنیت منفی نسبت به سرمایهگذاری خارجی (بیشتر از هر چیز ناشی از تجربه ناموفق تاریخی)» یا «سوءظن به واسطه جریانهای اولیه سرمایهگذار خارجی نظیر رویتر، دارسی و...» تعریف شده است. این ترس وقتی با انواع نگرشهای ایدئولوژیك در چند دهه اخیر پیوند میخورد، اصولا همكاریهای خارجی و جلب و جذب سرمایه از بیرون از مرزها را مشكلتر میکند.
البته این بخشی از مشكل است و دشواری دیگر برای همكایهای خارجی و بینالمللی كه دستكمی از مشكل فرهنگی، روحی و روانی مردم ندارد و چهبسا از عوامل تشدیدكننده بحران اول نیز هست، ناكارآمدی و ضعف در اجرای درست برقراری این پیوندها و همكاریهاست. مواردی نظیر ریسك بالای سرمایهگذاری در كشور (حفظ اصل سرمایه، بازگشت سود سرمایه و امنیت محیط كسب وكار)، عدم توسعه بازارهای مالی، مقررات اداری پیچیده (وجود اقتصاد دولتی و حجم بالای عملیات بوروكراتیك)، ضعف اطلاعرسانی و ارتباطگیری با جهان (زبان انگلیسی، سرعت اینترنت و...) و شاید از همه مهمتر امنیت مالی و بیمه سرمایهگذار (خطراتی مانند سلب مالكیت، ریسك انتقال پول، نقض قرارداد و...).
باید پذیرفت انسانها در دهكده جهانی زندگی میكنند و بدون پیوند با جهان و جلب و جذب سرمایهگذاری خارجی در چارچوب منافع ملی امكان توسعه و پیشرفت ایران وجود نخواهد داشت.
اما مقدمه این كار كاهش شكاف دولت- ملت و افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی از طریق ایجاد فضای نقد و گفتوگو و آزادی بیان در چارچوب حقوق شهروندی است. این خلأ بزرگ و حلقه مفقوده تاریخی است كه ارتباط با جهان و توسعه را در ایران ناكام گذاشته است.