|

خسرو سینایی درگذشت

کارگردانی که آرزویش برآورده نشد

شنیدن خبر درگذشت «خسرو سینایی» در این روزگار كرونایی بسیار دردناك بود. كارگردان خوش‌سلیقه سینمای ایران كه در سه ماه گذشته درگیر بیماری و عمل جراحی بود و در نهایت كرونا ضربه آخر را به او زد. خبرنگاران، همكاران و نهادهای مختلف در رابطه با این كارگردان بزرگ سینما و دوستانش بهت‌زده با خبر درگذشت او از زبان همسرش فرح اصولی در ساعت 16 روز 11 مرداد مواجه شدند. پیش از این اعلام شده بود كه او به خاطر كرونا در بیمارستان امیراعلم بستری است اما همان‌طور كه خانه سینما در بیانیه خود نوشته بود: «باورمان نمی‌شود که خسرو سینایی رفته باشد، اویی که بودنش را حک کرده بود بر وجودمان. ناباورانه باید به یکدیگر تسلی دهیم و در فراغش سوگواری کنیم. اعلام نبودنش نه تنها اهالی سینمای این مرز و بوم که سینماگران بسیاری را در این جهان پهناور در ماتم فرو خواهد برد». بسیاری به مناسبت درگذشت او اعلامیه تسلیت دادند و قرار شد برنامه‌های خاكسپاری‌اش با هماهنگی خانواده و خانه سینما برگزار شود. محسن امیریوسفی، رئیس كانون كارگردانان نیز كه در خانه سینایی حضور داشت، به این نكته اشاره كرد كه «كارگردانی تكرارنشدنی را از دست دادیم».
البته بايد درنظر داشت به خاطر كرونا نحوه برگزاری مراسم بزرگداشت و خاكسپاری با محدودیت‌هایی همراه است. عروس آتش، کویر خون، مثل یک قصه، گفت‌وگو با سایه، مرثیه گمشده و جزیره رنگین تعدادی از فیلم‌های سینمایی و مستند كارگردان 80ساله سینمای ایران هستند كه جوایز متعددی را از جشنواره‌های سراسر جهان دریافت كرده‌اند. كارگردانی كه فیلم‌سازی خود را از سال 1346 آغاز كرد اما به قول «ابوالحسن داودی» دوست و همكارش «یكی از حسرت‌به‌دل‌ترین كارگردانان سینمای ایران بود».
ابوالحسن داودی: یكی از مظلومانه‌ترین مرگ‌ها را داشت
هنگامی كه خبر درگذشت «سینایی » منتشر شد، با افسوس فراوان از این فقدان به سراغ داودی رفتیم كه تازه این خبر را شنیده بود و گفت: «نمی‌دانم چه باید گفت، بسیار حس غریبی است. خیلی سال است که من خسرو سینایی را می‌شناسم، آشنایی‌ام برمی‌گردد به پیش از انقلاب. یقین می‌دانم که مرگ برای همه هست، امروز و فردا هم ندارد، اما باید بگویم سینایی یکی از مظلومانه‌ترین مرگ‌ها را داشت، با یک حسرت بزرگ از کارهای نکرده‌ای که ساختنشان آرزویش بود. قطعا یكی از چند هنرمند معدودی بود كه مرز اخلاقیات حرفه‌ای را در سینمای ایران جابه‌جا كرده بود. بر این باورم اگر قرار باشد بخواهیم شریف‌ترین فرد سینمای ایران را در چند دهه گذشته معرفی كنیم، نام او در صدر این فهرست قرار می‌گیرد». این كارگردان موفق سینمای ایران درباره خسرو سینایی می‌گوید: «آشنایی و علاقه‌ام با او به قبل از انقلاب برمی‌گردد. اما حوالی سال 61 بود كه در یک پروژه کاری مشترک بیشتر با هم آشنا شدیم. زمانی كه در تلویزیون تهیه‌كننده یك برنامه سینمایی به نام «چشم‌اندازی به سینما» بودم. برنامه‌ای كه 13 قسمت پخش شد و دیگر اجازه نمایش پیدا نكرد. یكی از بخش‌های برنامه در تمام قسمت‌ها بررسی و تحلیل سینمای مستند جهان بود كه گردآوری مطالب، فیلم‌ها و نویسندگی آن قسمت برعهده ایشان بود. در واقع کل این قسمت بهانه‌ای بود برای نشان‌دادن این فیلم‌ها که همگی از شاهکارهای عرصه مستند جهان بودند و در آن شرایط تنگناهای سانسوری آن زمان غنیمتی بود، ازجمله این فیلم‌ها یکی از زیباترین مستندهای خود سینایی بود که من انتخاب کرده بودم. فیلم «مرثیه گمشده» فیلمی که ساختنش از قبل از انقلاب تا سال‌ها بعد از انقلاب (اگر اشتباه نکنم نزدیک به ۹ سال) طول کشیده بود. هرچند بخش‌های زیبایی از فیلم، به دلیل اینكه یك مهاجر لهستانی در آن پیانو می‌نواخت امكان نمایش پیدا نكرد و نمایش فیلم دچار مشكل و محدودیت شد اما در ذهن من برخورد نجیبانه آقای سینایی ماند و حك شد. در عرصه كار هم خیلی ارتباط داشتیم؛ یادم می‌آید در اوایل دهه 70 یك گفت‌وگوی طولانی درباره سینما داشتیم كه در مجله گزارش فیلم منتشر شد». داودی اما نكته‌ای را می‌گوید كه همه ما نگران آن هستیم: «من معتقدم خسرو سینایی فقط یكی از دو، سه مستندساز عالی‌مرتبه سینمای ایران بود كه در هیچ شرایطی قدرش دانسته نشد. حتی وقتی به خاطر علاقه‌اش وارد عرصه سینمای داستانی شد، غیر از فیلم «عروس آتش» كه هم توانست مخاطب داشته باشد و هم اعتبار لازم را كسب كرد، بقیه فیلم‌هایش به شكلی مظلومانه تقریبا از عرصه سینما حذف شدند. کارگردانی سخت شیفته سینمای متعالی با انبانی از طرح و ایده برای ساخت، اما بیش از هر فیلم‌ساز سفرکرده دیگری، حسرت‌به‌دل از دنیا رفت و این برای من خیلی دردناك است. كارگردانی با عشق دیوانه‌وارش به سینما با فیلم‌های نساخته‌اش، یا با محدودیت بسیار ساخته یا آن‌گونه که می‌خواست و بلد بود درنیامده، سینایی حسرت‌به‌دل از دنیا رفت و به یقین حسرت‌به‌دل‌ترین كارگردان مستعد سینمای ایران كه قبل از فراهم‌شدن موقعیت لازم برای آنچه در شأنش بود، از دنیا رفت». داودی با افسوس می‌گوید: «هرچند شاید در این اوقات منحوس شنیدن این خبرهای آزاردهنده، غیرعادی نباشد، اما رفتن چنین آدمی در این موقعیت لااقل برای من و دوستدارانش بسیار دردناك است».
فیلم‌بردار عروس آتش: مرد بزرگی را از دست دادیم
دیگر همكار او علی لقمانی است؛ فیلم‌بردار فیلم به‌یادماندنی «عروس آتش» كه آن‌قدر اندوهگین بود كه با بغض و گریه سخن می‌گفت: «مرد بزرگ و نازنینی را از دست دادیم و متأسفانه روز به روز اندوخته‌های فرهنگی‌مان كمتر می‌شود. روز به روز بیشتر حسرت می‌خوریم كه انسان‌های فرهنگی و فرهنگمان تحلیل می‌رود و قدرشان را نمی‌دانیم». او ادامه می‌دهد: « ارتباط من و آقای سینایی حاصل 35 سال شاگردی و دوستی است، انسانی بود كه از هرگونه جناح‌بندی و باندبازی به دور بود. این‌قدر بلندنظر بود كه همیشه با مناعت طبع هر نظری را می‌شنید و اگر مخالف و موافق بود با خوشرویی بیان می‌كرد». این فیلم‌بردار سینمای ایران كه از سال 69 در اكثر فیلم‌های سینایی بوده است، می‌گوید: «هرچند عروس آتش بیشتر دیده شد، اما فیلم‌های دیگر ایشان هم از نظر سینمایی غنی است، شاید دلیل ماندگار‌بودن عروس آتش در یادها این باشد كه مخاطبان بیشتری درگیر این موضوع بودند اما هر بار كه از او می‌پرسیدیم كدام اثرش را بیشتر دوست دارد، می‌گفت نمی‌توانم تفكیك قائل شوم؛ نمی‌توانم بگویم كدام فیلم خاص را بیشتر دوست دارم». از نظر لقمانی ویژگی سینمای سینایی این بود كه «بسیار خوب با هنرهای دیگر آشنا بود و از امكانات دیگر هنرها هم برای بیان سینمایی استفاده می‌كرد، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی و... را می‌شناخت و این شناخت عمیق و گسترده به پرداخت جامع‌تر و وسیع‌تر موضوعات كمك می‌كرد».
آخرین آرزو
آن‌طور كه این همكار قدیمی می‌گوید، خسرو سینایی بسیار امید داشت كه یك كار مشترك با لهستانی‌ها درباره دغدغه همیشگی‌اش سرنوشت مهاجران لهستانی بسازد. حتی تهیه‌كنندگان لهستانی اعلام آمادگی كرده بودند. اما این اتفاق نیفتاد و ساخت این فیلم نیز به یكی دیگر از حسرت‌های این كارگردان صاحب‌نام ایران بدل شد. یكی از ویژگی‌های سینایی كشف و پیدا‌كردن بازیگران توانا برای سینمای ایران بود، حمید فرخ‌نژاد بی‌تردید یكی از بهترین بازی‌های خود را در عروس آتش داشت و مهدی احمدی نقاشی بود كه با «كوچه‌های عشق» به سینمای ایران معرفی شد. شبكه‌های اجتماعی بعد از انتشار خبر درگذشت این كارگردان مطرح با افسوس و حسرت از این جای خالی بزرگ یاد كردند. خاطره توقیف و شروطی كه برای اكران «عروس آتش» گذاشته شده بود، ازجمله عوض‌كردن لباس بازیگر زن آن، مرور و برخی از مصاحبه‌های او بازخوانی شد.

شنیدن خبر درگذشت «خسرو سینایی» در این روزگار كرونایی بسیار دردناك بود. كارگردان خوش‌سلیقه سینمای ایران كه در سه ماه گذشته درگیر بیماری و عمل جراحی بود و در نهایت كرونا ضربه آخر را به او زد. خبرنگاران، همكاران و نهادهای مختلف در رابطه با این كارگردان بزرگ سینما و دوستانش بهت‌زده با خبر درگذشت او از زبان همسرش فرح اصولی در ساعت 16 روز 11 مرداد مواجه شدند. پیش از این اعلام شده بود كه او به خاطر كرونا در بیمارستان امیراعلم بستری است اما همان‌طور كه خانه سینما در بیانیه خود نوشته بود: «باورمان نمی‌شود که خسرو سینایی رفته باشد، اویی که بودنش را حک کرده بود بر وجودمان. ناباورانه باید به یکدیگر تسلی دهیم و در فراغش سوگواری کنیم. اعلام نبودنش نه تنها اهالی سینمای این مرز و بوم که سینماگران بسیاری را در این جهان پهناور در ماتم فرو خواهد برد». بسیاری به مناسبت درگذشت او اعلامیه تسلیت دادند و قرار شد برنامه‌های خاكسپاری‌اش با هماهنگی خانواده و خانه سینما برگزار شود. محسن امیریوسفی، رئیس كانون كارگردانان نیز كه در خانه سینایی حضور داشت، به این نكته اشاره كرد كه «كارگردانی تكرارنشدنی را از دست دادیم».
البته بايد درنظر داشت به خاطر كرونا نحوه برگزاری مراسم بزرگداشت و خاكسپاری با محدودیت‌هایی همراه است. عروس آتش، کویر خون، مثل یک قصه، گفت‌وگو با سایه، مرثیه گمشده و جزیره رنگین تعدادی از فیلم‌های سینمایی و مستند كارگردان 80ساله سینمای ایران هستند كه جوایز متعددی را از جشنواره‌های سراسر جهان دریافت كرده‌اند. كارگردانی كه فیلم‌سازی خود را از سال 1346 آغاز كرد اما به قول «ابوالحسن داودی» دوست و همكارش «یكی از حسرت‌به‌دل‌ترین كارگردانان سینمای ایران بود».
ابوالحسن داودی: یكی از مظلومانه‌ترین مرگ‌ها را داشت
هنگامی كه خبر درگذشت «سینایی » منتشر شد، با افسوس فراوان از این فقدان به سراغ داودی رفتیم كه تازه این خبر را شنیده بود و گفت: «نمی‌دانم چه باید گفت، بسیار حس غریبی است. خیلی سال است که من خسرو سینایی را می‌شناسم، آشنایی‌ام برمی‌گردد به پیش از انقلاب. یقین می‌دانم که مرگ برای همه هست، امروز و فردا هم ندارد، اما باید بگویم سینایی یکی از مظلومانه‌ترین مرگ‌ها را داشت، با یک حسرت بزرگ از کارهای نکرده‌ای که ساختنشان آرزویش بود. قطعا یكی از چند هنرمند معدودی بود كه مرز اخلاقیات حرفه‌ای را در سینمای ایران جابه‌جا كرده بود. بر این باورم اگر قرار باشد بخواهیم شریف‌ترین فرد سینمای ایران را در چند دهه گذشته معرفی كنیم، نام او در صدر این فهرست قرار می‌گیرد». این كارگردان موفق سینمای ایران درباره خسرو سینایی می‌گوید: «آشنایی و علاقه‌ام با او به قبل از انقلاب برمی‌گردد. اما حوالی سال 61 بود كه در یک پروژه کاری مشترک بیشتر با هم آشنا شدیم. زمانی كه در تلویزیون تهیه‌كننده یك برنامه سینمایی به نام «چشم‌اندازی به سینما» بودم. برنامه‌ای كه 13 قسمت پخش شد و دیگر اجازه نمایش پیدا نكرد. یكی از بخش‌های برنامه در تمام قسمت‌ها بررسی و تحلیل سینمای مستند جهان بود كه گردآوری مطالب، فیلم‌ها و نویسندگی آن قسمت برعهده ایشان بود. در واقع کل این قسمت بهانه‌ای بود برای نشان‌دادن این فیلم‌ها که همگی از شاهکارهای عرصه مستند جهان بودند و در آن شرایط تنگناهای سانسوری آن زمان غنیمتی بود، ازجمله این فیلم‌ها یکی از زیباترین مستندهای خود سینایی بود که من انتخاب کرده بودم. فیلم «مرثیه گمشده» فیلمی که ساختنش از قبل از انقلاب تا سال‌ها بعد از انقلاب (اگر اشتباه نکنم نزدیک به ۹ سال) طول کشیده بود. هرچند بخش‌های زیبایی از فیلم، به دلیل اینكه یك مهاجر لهستانی در آن پیانو می‌نواخت امكان نمایش پیدا نكرد و نمایش فیلم دچار مشكل و محدودیت شد اما در ذهن من برخورد نجیبانه آقای سینایی ماند و حك شد. در عرصه كار هم خیلی ارتباط داشتیم؛ یادم می‌آید در اوایل دهه 70 یك گفت‌وگوی طولانی درباره سینما داشتیم كه در مجله گزارش فیلم منتشر شد». داودی اما نكته‌ای را می‌گوید كه همه ما نگران آن هستیم: «من معتقدم خسرو سینایی فقط یكی از دو، سه مستندساز عالی‌مرتبه سینمای ایران بود كه در هیچ شرایطی قدرش دانسته نشد. حتی وقتی به خاطر علاقه‌اش وارد عرصه سینمای داستانی شد، غیر از فیلم «عروس آتش» كه هم توانست مخاطب داشته باشد و هم اعتبار لازم را كسب كرد، بقیه فیلم‌هایش به شكلی مظلومانه تقریبا از عرصه سینما حذف شدند. کارگردانی سخت شیفته سینمای متعالی با انبانی از طرح و ایده برای ساخت، اما بیش از هر فیلم‌ساز سفرکرده دیگری، حسرت‌به‌دل از دنیا رفت و این برای من خیلی دردناك است. كارگردانی با عشق دیوانه‌وارش به سینما با فیلم‌های نساخته‌اش، یا با محدودیت بسیار ساخته یا آن‌گونه که می‌خواست و بلد بود درنیامده، سینایی حسرت‌به‌دل از دنیا رفت و به یقین حسرت‌به‌دل‌ترین كارگردان مستعد سینمای ایران كه قبل از فراهم‌شدن موقعیت لازم برای آنچه در شأنش بود، از دنیا رفت». داودی با افسوس می‌گوید: «هرچند شاید در این اوقات منحوس شنیدن این خبرهای آزاردهنده، غیرعادی نباشد، اما رفتن چنین آدمی در این موقعیت لااقل برای من و دوستدارانش بسیار دردناك است».
فیلم‌بردار عروس آتش: مرد بزرگی را از دست دادیم
دیگر همكار او علی لقمانی است؛ فیلم‌بردار فیلم به‌یادماندنی «عروس آتش» كه آن‌قدر اندوهگین بود كه با بغض و گریه سخن می‌گفت: «مرد بزرگ و نازنینی را از دست دادیم و متأسفانه روز به روز اندوخته‌های فرهنگی‌مان كمتر می‌شود. روز به روز بیشتر حسرت می‌خوریم كه انسان‌های فرهنگی و فرهنگمان تحلیل می‌رود و قدرشان را نمی‌دانیم». او ادامه می‌دهد: « ارتباط من و آقای سینایی حاصل 35 سال شاگردی و دوستی است، انسانی بود كه از هرگونه جناح‌بندی و باندبازی به دور بود. این‌قدر بلندنظر بود كه همیشه با مناعت طبع هر نظری را می‌شنید و اگر مخالف و موافق بود با خوشرویی بیان می‌كرد». این فیلم‌بردار سینمای ایران كه از سال 69 در اكثر فیلم‌های سینایی بوده است، می‌گوید: «هرچند عروس آتش بیشتر دیده شد، اما فیلم‌های دیگر ایشان هم از نظر سینمایی غنی است، شاید دلیل ماندگار‌بودن عروس آتش در یادها این باشد كه مخاطبان بیشتری درگیر این موضوع بودند اما هر بار كه از او می‌پرسیدیم كدام اثرش را بیشتر دوست دارد، می‌گفت نمی‌توانم تفكیك قائل شوم؛ نمی‌توانم بگویم كدام فیلم خاص را بیشتر دوست دارم». از نظر لقمانی ویژگی سینمای سینایی این بود كه «بسیار خوب با هنرهای دیگر آشنا بود و از امكانات دیگر هنرها هم برای بیان سینمایی استفاده می‌كرد، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی و... را می‌شناخت و این شناخت عمیق و گسترده به پرداخت جامع‌تر و وسیع‌تر موضوعات كمك می‌كرد».
آخرین آرزو
آن‌طور كه این همكار قدیمی می‌گوید، خسرو سینایی بسیار امید داشت كه یك كار مشترك با لهستانی‌ها درباره دغدغه همیشگی‌اش سرنوشت مهاجران لهستانی بسازد. حتی تهیه‌كنندگان لهستانی اعلام آمادگی كرده بودند. اما این اتفاق نیفتاد و ساخت این فیلم نیز به یكی دیگر از حسرت‌های این كارگردان صاحب‌نام ایران بدل شد. یكی از ویژگی‌های سینایی كشف و پیدا‌كردن بازیگران توانا برای سینمای ایران بود، حمید فرخ‌نژاد بی‌تردید یكی از بهترین بازی‌های خود را در عروس آتش داشت و مهدی احمدی نقاشی بود كه با «كوچه‌های عشق» به سینمای ایران معرفی شد. شبكه‌های اجتماعی بعد از انتشار خبر درگذشت این كارگردان مطرح با افسوس و حسرت از این جای خالی بزرگ یاد كردند. خاطره توقیف و شروطی كه برای اكران «عروس آتش» گذاشته شده بود، ازجمله عوض‌كردن لباس بازیگر زن آن، مرور و برخی از مصاحبه‌های او بازخوانی شد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها