|

شاهزاده محمد بن‌سلمان در نبود سلمان!

فریدون مجلسی . ‌تحلیلگر روابط بین‌الملل

نظام طبیعت ملک سلمان را به پایان خط نزدیک کرده است. اکنون شاهزاده محمد بن‌سلمان ولیعهد و نایب‌السلطنه با اقتدار بیشتری برنامه‌های جاه‌طلبانه، بلندپروازانه و گاه ماجراجویانه خود را با اعتماد‌به‌نفس بیشتری پیش می‌برد. عربستان همیشه به عنوان محافظه‌کارترین کشور اسلامی با سختگیری‌های وهابی شهرت داشته است. اکنون با برنامه‌هایی که شاهزاده در پیش گرفته است، دوران پرتلاطمی را در پیش دارد که نتیجه تضادهای فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، خانوادگی و قبایلی است. تضادهایی که در روح و اندیشه شخص شاهزاده نیز دیده می‌شود. او با شاهزادگان محافظه‌کار نسل پیش یا دو نسل پیش از خود فرق می‌کند. با زبان، فرهنگ و شیوه زندگی غربی آشناست و می‌کوشد این شیوه را در عربستان پیاده کند. اما فرهنگ غربی فقط در ظواهر زندگی، تفریحات و آزادی‌های زندگی شخصی خلاصه نمی‌‌شود. آزادی‌های اجتماعی و سیاسی و مطالبه حق مشارکت در دارایی و اداره کشور نیز مطرح است. تلفن همراه فقط تلفن نیست؛ روزنامه، رادیو و تلویزیونی بین‌المللی است. نسل جوان بهتر از پیران با طرز کار و بهره‌گیری از آن آشنا هستند. اینها فقط قبیله و روستا را نمی‌بینند.

جهان، رقابت‌ها و سیاست‌ها را می‌بینند و می‌شنوند و می‌خواهند. شاهزاده می‌تواند بخشی از خواسته‌ها مانند ابزار و وسایل زندگی نوین، مانند کافی‌شاپ، سینما، پلاژ، مرکز خرید و زندگی روزمره شهری شبیه اروپایی‌ها را در ساختمان‌های مجلل با معماری مدرن در اختیارشان بگذارد و الگوی دوبی را در کشورش تعمیم دهد. مکان‌های تفریحی جذاب بنا کند و توریست‌ها را هم به آنجا بکشاند و به سازشان برقصد و از پلیس خشن امربه‌معروف در امانشان دارد. اما با مطالبات سیاسی و آزادی‌های مدنی چه خواهد کرد؟ این مطالبات با قتل و سوزاندن جسد منتقد او در کنسولگری کشورش در استانبول چگونه هماهنگ می‌شود؟ مگر می‌تواند هم بنا بر عادت، حاکم و مالک کشور باشد و هم مطالبات مشارکت‌جویانه و آزادی‌خواهانه را تحمل کند؟ از سوی دیگر خاندان او هستند که شریک منابع کشور در سایه نظام محافظه‌کار و سختگیر حکومتی هستند. نظامی با بهره‌مندی‌های گوناگون شاهزادگان در زندگی‌های نهانی و تلاش برای حفظ منافع و زندگی و نرم موجود. نگران از برهم‌خوردن تعادل دیرین و بروز آشفتگی زیان‌بار و الزام‌آور در شریک‌کردن مردم در دارایی کشورشان و مخالفان کینه‌ورز خانوادگی نسبت به جوانی که سنت دیرین جانشینی سلطنت را به هم ریخته و خودش را در جایگاه «صاحب حق تقدم» نشانده است. آیا اینها که طعم زندانی‌شدن جمعی در هتل پنج‌ستاره و نقره‌داغ‌شدن به دستور بن‌سلمان را هم چشیده‌اند، در غیاب سلمان آرام خواهند نشست و به فکر پاسخی جمعی برنخواهند آمد. جایگاه بن‌سلمان در میان نیروهای نظامی و امنیتی ذی‌نفع و دست‌آموز او در سال‌های گذشته تا چه اندازه امن است و وفاداری نیروهای سنتی و ذی‌نفعان قدیمی به کدام سو خواهد بود. بخش بزرگی از نسل‌های مدنی جوان‌تر عربستان که در 60 سال گذشته از درآمد، امکانات و تحصیلات بسیار خوبی بهره‌مند بوده‌اند، با آگاهی بیشتری خواهان آزادی‌های مدنی و سیاسی و مشارکت واقعی در نظامی مردمی هستند. بخش بزرگی از جامعه سنتی و قبایلی حتی ظواهر تجدد‌گرایانه بن‌سلمان را هم تحمل نمی‌‌کنند، اینها نیز به نوبه خود آن‌قدر تحول یافته‌اند که ضمن وفاداری به سنت‌های قبایلی حاکمیت تامه را بر نمی‌‌تابند. به این ترتیب جامعه در حال گذار عربستان با تشنج‌های داخلی بسیار روبه‌رو خواهد بود. جای این نگرانی برای متحدان غربی وجود دارد که مبادا این انبار بزرگ اسلحه به دست نیروهای داخلی متخاصم بیفتد.
در این میان امیدی به اصلاح رابطه متشنج دو کشور بزرگ منطقه یعنی عربستان و جمهوری اسلامی ایران نمی‌رود. زیرا کشورهای عرب منطقه خصوصا در ارتباط با اسرائیل با ترجیح توسعه اقتصادی و رفاهی بر ستیز طولانی، مسیر ملک عبدالله فقید را برگزیده‌اند که اجرای قطع‌نامه 242 شورای امنیت درباره تشکیل دولت موازی فلسطین به پایتختی قدس و عقب‌نشینی اسرائیل به مرزهای پیش از جنگ اکتبر 1967 و جبران خسران آسیب‌دیدگان فلسطینی را بر جنگ ترجیح می‌دهند. به این ترتیب در کوتاه‌مدت امیدی به ایجاد اصلاح مهمی در روابط آنان با جمهوری اسلامی نمی‌رود.

نظام طبیعت ملک سلمان را به پایان خط نزدیک کرده است. اکنون شاهزاده محمد بن‌سلمان ولیعهد و نایب‌السلطنه با اقتدار بیشتری برنامه‌های جاه‌طلبانه، بلندپروازانه و گاه ماجراجویانه خود را با اعتماد‌به‌نفس بیشتری پیش می‌برد. عربستان همیشه به عنوان محافظه‌کارترین کشور اسلامی با سختگیری‌های وهابی شهرت داشته است. اکنون با برنامه‌هایی که شاهزاده در پیش گرفته است، دوران پرتلاطمی را در پیش دارد که نتیجه تضادهای فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، خانوادگی و قبایلی است. تضادهایی که در روح و اندیشه شخص شاهزاده نیز دیده می‌شود. او با شاهزادگان محافظه‌کار نسل پیش یا دو نسل پیش از خود فرق می‌کند. با زبان، فرهنگ و شیوه زندگی غربی آشناست و می‌کوشد این شیوه را در عربستان پیاده کند. اما فرهنگ غربی فقط در ظواهر زندگی، تفریحات و آزادی‌های زندگی شخصی خلاصه نمی‌‌شود. آزادی‌های اجتماعی و سیاسی و مطالبه حق مشارکت در دارایی و اداره کشور نیز مطرح است. تلفن همراه فقط تلفن نیست؛ روزنامه، رادیو و تلویزیونی بین‌المللی است. نسل جوان بهتر از پیران با طرز کار و بهره‌گیری از آن آشنا هستند. اینها فقط قبیله و روستا را نمی‌بینند.

جهان، رقابت‌ها و سیاست‌ها را می‌بینند و می‌شنوند و می‌خواهند. شاهزاده می‌تواند بخشی از خواسته‌ها مانند ابزار و وسایل زندگی نوین، مانند کافی‌شاپ، سینما، پلاژ، مرکز خرید و زندگی روزمره شهری شبیه اروپایی‌ها را در ساختمان‌های مجلل با معماری مدرن در اختیارشان بگذارد و الگوی دوبی را در کشورش تعمیم دهد. مکان‌های تفریحی جذاب بنا کند و توریست‌ها را هم به آنجا بکشاند و به سازشان برقصد و از پلیس خشن امربه‌معروف در امانشان دارد. اما با مطالبات سیاسی و آزادی‌های مدنی چه خواهد کرد؟ این مطالبات با قتل و سوزاندن جسد منتقد او در کنسولگری کشورش در استانبول چگونه هماهنگ می‌شود؟ مگر می‌تواند هم بنا بر عادت، حاکم و مالک کشور باشد و هم مطالبات مشارکت‌جویانه و آزادی‌خواهانه را تحمل کند؟ از سوی دیگر خاندان او هستند که شریک منابع کشور در سایه نظام محافظه‌کار و سختگیر حکومتی هستند. نظامی با بهره‌مندی‌های گوناگون شاهزادگان در زندگی‌های نهانی و تلاش برای حفظ منافع و زندگی و نرم موجود. نگران از برهم‌خوردن تعادل دیرین و بروز آشفتگی زیان‌بار و الزام‌آور در شریک‌کردن مردم در دارایی کشورشان و مخالفان کینه‌ورز خانوادگی نسبت به جوانی که سنت دیرین جانشینی سلطنت را به هم ریخته و خودش را در جایگاه «صاحب حق تقدم» نشانده است. آیا اینها که طعم زندانی‌شدن جمعی در هتل پنج‌ستاره و نقره‌داغ‌شدن به دستور بن‌سلمان را هم چشیده‌اند، در غیاب سلمان آرام خواهند نشست و به فکر پاسخی جمعی برنخواهند آمد. جایگاه بن‌سلمان در میان نیروهای نظامی و امنیتی ذی‌نفع و دست‌آموز او در سال‌های گذشته تا چه اندازه امن است و وفاداری نیروهای سنتی و ذی‌نفعان قدیمی به کدام سو خواهد بود. بخش بزرگی از نسل‌های مدنی جوان‌تر عربستان که در 60 سال گذشته از درآمد، امکانات و تحصیلات بسیار خوبی بهره‌مند بوده‌اند، با آگاهی بیشتری خواهان آزادی‌های مدنی و سیاسی و مشارکت واقعی در نظامی مردمی هستند. بخش بزرگی از جامعه سنتی و قبایلی حتی ظواهر تجدد‌گرایانه بن‌سلمان را هم تحمل نمی‌‌کنند، اینها نیز به نوبه خود آن‌قدر تحول یافته‌اند که ضمن وفاداری به سنت‌های قبایلی حاکمیت تامه را بر نمی‌‌تابند. به این ترتیب جامعه در حال گذار عربستان با تشنج‌های داخلی بسیار روبه‌رو خواهد بود. جای این نگرانی برای متحدان غربی وجود دارد که مبادا این انبار بزرگ اسلحه به دست نیروهای داخلی متخاصم بیفتد.
در این میان امیدی به اصلاح رابطه متشنج دو کشور بزرگ منطقه یعنی عربستان و جمهوری اسلامی ایران نمی‌رود. زیرا کشورهای عرب منطقه خصوصا در ارتباط با اسرائیل با ترجیح توسعه اقتصادی و رفاهی بر ستیز طولانی، مسیر ملک عبدالله فقید را برگزیده‌اند که اجرای قطع‌نامه 242 شورای امنیت درباره تشکیل دولت موازی فلسطین به پایتختی قدس و عقب‌نشینی اسرائیل به مرزهای پیش از جنگ اکتبر 1967 و جبران خسران آسیب‌دیدگان فلسطینی را بر جنگ ترجیح می‌دهند. به این ترتیب در کوتاه‌مدت امیدی به ایجاد اصلاح مهمی در روابط آنان با جمهوری اسلامی نمی‌رود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها