|

بیروت، نماد رواداری منطقه

نصرت‌الله تاجیک

این روزها بیروت را همه با آن انفجار ترسناک و مهیب به خاطر می‌‎آورند. موجی از انفجار که اگرچه در آن عصر تابستانی بندر بیروت را تخریب کرد؛ اما چند وقت قبل پیش‌لرزه‌های آن در جامعه لبنانی شنیده می‌شد. جامعه‌ای که بعد از دورانی سخت نهایتا با ایجاد نظمی جدی در کنار هم قرار گرفته بودند. یک ضرب‌المثل معروف در خاورمیانه رایج است که می‌گوید «فکر در قاهره تولید می‌شود، در بیروت چاپ می‌شود و در بغداد خوانده می‌شود». همین ضرب‌المثل به‌تنهایی جایگاه بیروت را در خاورمیانه نشان می‌دهد. یکی از عرصه‌های رواداری و مسامحه مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که با در کنار هم قرار‌دادن چنین اجتماع متنوعی یکی از عجایب خاورمیانه را پدید آورده است. لبنان جامعه پیچیده‌ای دارد که بدون قانون اساسی اداره می‌شود و ساختار طایفه‌ای آن همچنان حفظ شده و نظام سیاسی و اجتماعی بر‌اساس آن پایه‌گذاری شده است. شاید این نکته‌ای منفی درباره جامعه لبنان به حساب بیاید؛ چرا‌که در دهه‌های 70 و 80 میلادی لبنان دستخوش جنگ داخلی بود و همه این گروه‌هایی که اکنون در لبنان در کنار هم و در آرامش زندگی می‌کنند، در نبرد با یکدیگر بودند؛ اما از دل همه آن اختلاف‌ها نهایتا بعد از قرارداد طائف عربستان، نظم نوین لبنان شکل گرفته که اساسش نظام طایفه‌گری است. آنها تصمیم گرفتند به جای تأسیس دولت-ملت، نظام طایفه‌گری را در رأس امور قرار دهند و بر‌اساس آن قدرت را میان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی در لبنان تقسیم کنند. در مجموع اگر بخواهیم تصویری از جامعه لبنان ترسیم کنیم، آن را بر بستر همزیستی فرهنگ‌ها باید ببینیم. لبنانی‌ها در مجموع با همه محرک‌هایی که می‌تواند آنها را به سمت تجزیه پیش ببرد، توانسته‌اند در کنار هم زندگی مسالمت‌‎آمیزی را تشکیل بدهند. آنچه این آرامش را در لبنان ایجاد کرده بود، صلحی بود که بعد از جنگ‌های خونین داخلی در طائف عربستان حاصل شد. قراردادی که در حقیقت به معنی به‌رسمیت‌شناختن طوایف و ایجاد توازن قوا بین قدرت‌های منطقه‌ای بود. به‌هر‌حال از یک سو سوریه در لبنان صاحب نقش بود و از سوی دیگر ایران. همچنین جریان اهل سنت لبنان هم متمایل به عربستان بودند و این قرارداد موجب توازن قوای منطقه‌ای در لبنان هم شده بود. اتفاقات یکی، دو سال اخیر در لبنان به معنی از‌بین‌رفتن توازن قوا در این کشور است. سوریه درگیر مسائل داخلی خودش است. ایران هم که با تأسیس حزب‌الله می‌تواند در عرصه لبنان حرف اول را بزند. حزب‌الله اگرچه ممکن است در جامعه متکثر لبنان مخالف‌هایی هم داشته باشد؛ اما به‌دلیل نقش مهمش در مسئله مقاومت در برابر اسرائیل به‌شدت مورد احترام لبنانی‌هاست. فراموش نکنیم که اسرائیل در سال 1982 تا بیروت هم آمد و این شهر را اشغال کرد. در‌حالی‌که در جنگ معروف 2006 دیدیم که نتوانست راه به جایی ببرد.

شاید بتوان ریشه مشکلات فعلی لبنان را در سرفصلی مهم دید؛ مشکلات ساختاری ناشی از به‌رسمیت‌شناختن سیستم طوایفی. تقسیم مناصب و منابع بین قومیت‌ها و مذاهب مختلف همان‌قدر که می‌تواند زیبایی‌های یک زندگی مسالمت‌آمیز در یک جامعه متکثر را نشان دهد، به همان اندازه هم بسیار شکننده است. همین که رئیس‌جمهور مسیحی باشد، رئیس مجلس شیعه و نخست‌وزیر از اهل سنت باشد، به اندازه کافی پتانسیل برای دامن‌زدن به اختلافات را دارد. از سوی دیگر مسائل اقتصادی هم در شکنندگی وضعیت لبنان بسیار مؤثر است. مهم‌ترین شاخصه این ناکارآمدی که ما در ساختار لبنان می‌بینیم، نتیجه وضعیت نابسامان اقتصادی است. این مشکلات ساختاری و اقتصادی در کنار هم زمینه اعتراضات مهم لبنان را پیش و پس از کرونا پدید آورده بودند. مشکلات اقتصادی لبنان ناشی از دو مؤلفه است؛ نخست اینکه لبنان فاقد منابع طبیعی و معدنی است. در پهنه اقتصاد خاورمیانه لبنان مرکز خدمات مالی منطقه بود. در واقع لبنانی‌ها با ارائه خدمات مالی پیوندی بین منطقه و دنیای غرب ایجاد کرده بودند. نکته دومی که در اقتصاد لبنان مؤثر است، این است که آنها بخش مهمی از کسری بودجه‌شان را از محل کمک دولت‌های دیگر و مجامع بین‌المللی تأمین می‌کردند. در سال‌های اخیر درآمد بخش گردشگری هم به‌عنوان یک درآمد عمده به این درآمدها اضافه شده بود. بعد از بحران کرونا درآمد گردشگری و همچنین درآمد از محل خدمات بانکی با بحران مواجه شد. کمک‌های بین‌المللی هم کمتر از قبل شده است. بخشی از این کاهش درآمدها به بحران ناشی از کرونا و شکوفا‌نبودن اقتصاد جهانی و بخش دیگری هم به مسائل سیاسی مرتبط است. آمریکا، فرانسه و عربستان بیشترین کمک‌ها را به لبنان می‌کردند که به‌ هر ‌دلیل و غرض سیاسی بخشی از این کمک‌ها را مسدود کرده‌اند تا در پی ناآرامی‌ها به مطلوب خودشان در لبنان برسند. این جامعه اگر بخواهد به توازن برسد، باید دخالت سیاسی را به حداقل برسانند و بازیگران خارجی هم باید اجازه بدهند مردم لبنان خودشان بازیگر اصلی صحنه لبنان باشند. توازن نوین لبنان باید بر‌اساس خواست خود مردم لبنان باشد.

این روزها بیروت را همه با آن انفجار ترسناک و مهیب به خاطر می‌‎آورند. موجی از انفجار که اگرچه در آن عصر تابستانی بندر بیروت را تخریب کرد؛ اما چند وقت قبل پیش‌لرزه‌های آن در جامعه لبنانی شنیده می‌شد. جامعه‌ای که بعد از دورانی سخت نهایتا با ایجاد نظمی جدی در کنار هم قرار گرفته بودند. یک ضرب‌المثل معروف در خاورمیانه رایج است که می‌گوید «فکر در قاهره تولید می‌شود، در بیروت چاپ می‌شود و در بغداد خوانده می‌شود». همین ضرب‌المثل به‌تنهایی جایگاه بیروت را در خاورمیانه نشان می‌دهد. یکی از عرصه‌های رواداری و مسامحه مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که با در کنار هم قرار‌دادن چنین اجتماع متنوعی یکی از عجایب خاورمیانه را پدید آورده است. لبنان جامعه پیچیده‌ای دارد که بدون قانون اساسی اداره می‌شود و ساختار طایفه‌ای آن همچنان حفظ شده و نظام سیاسی و اجتماعی بر‌اساس آن پایه‌گذاری شده است. شاید این نکته‌ای منفی درباره جامعه لبنان به حساب بیاید؛ چرا‌که در دهه‌های 70 و 80 میلادی لبنان دستخوش جنگ داخلی بود و همه این گروه‌هایی که اکنون در لبنان در کنار هم و در آرامش زندگی می‌کنند، در نبرد با یکدیگر بودند؛ اما از دل همه آن اختلاف‌ها نهایتا بعد از قرارداد طائف عربستان، نظم نوین لبنان شکل گرفته که اساسش نظام طایفه‌گری است. آنها تصمیم گرفتند به جای تأسیس دولت-ملت، نظام طایفه‌گری را در رأس امور قرار دهند و بر‌اساس آن قدرت را میان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی در لبنان تقسیم کنند. در مجموع اگر بخواهیم تصویری از جامعه لبنان ترسیم کنیم، آن را بر بستر همزیستی فرهنگ‌ها باید ببینیم. لبنانی‌ها در مجموع با همه محرک‌هایی که می‌تواند آنها را به سمت تجزیه پیش ببرد، توانسته‌اند در کنار هم زندگی مسالمت‌‎آمیزی را تشکیل بدهند. آنچه این آرامش را در لبنان ایجاد کرده بود، صلحی بود که بعد از جنگ‌های خونین داخلی در طائف عربستان حاصل شد. قراردادی که در حقیقت به معنی به‌رسمیت‌شناختن طوایف و ایجاد توازن قوا بین قدرت‌های منطقه‌ای بود. به‌هر‌حال از یک سو سوریه در لبنان صاحب نقش بود و از سوی دیگر ایران. همچنین جریان اهل سنت لبنان هم متمایل به عربستان بودند و این قرارداد موجب توازن قوای منطقه‌ای در لبنان هم شده بود. اتفاقات یکی، دو سال اخیر در لبنان به معنی از‌بین‌رفتن توازن قوا در این کشور است. سوریه درگیر مسائل داخلی خودش است. ایران هم که با تأسیس حزب‌الله می‌تواند در عرصه لبنان حرف اول را بزند. حزب‌الله اگرچه ممکن است در جامعه متکثر لبنان مخالف‌هایی هم داشته باشد؛ اما به‌دلیل نقش مهمش در مسئله مقاومت در برابر اسرائیل به‌شدت مورد احترام لبنانی‌هاست. فراموش نکنیم که اسرائیل در سال 1982 تا بیروت هم آمد و این شهر را اشغال کرد. در‌حالی‌که در جنگ معروف 2006 دیدیم که نتوانست راه به جایی ببرد.

شاید بتوان ریشه مشکلات فعلی لبنان را در سرفصلی مهم دید؛ مشکلات ساختاری ناشی از به‌رسمیت‌شناختن سیستم طوایفی. تقسیم مناصب و منابع بین قومیت‌ها و مذاهب مختلف همان‌قدر که می‌تواند زیبایی‌های یک زندگی مسالمت‌آمیز در یک جامعه متکثر را نشان دهد، به همان اندازه هم بسیار شکننده است. همین که رئیس‌جمهور مسیحی باشد، رئیس مجلس شیعه و نخست‌وزیر از اهل سنت باشد، به اندازه کافی پتانسیل برای دامن‌زدن به اختلافات را دارد. از سوی دیگر مسائل اقتصادی هم در شکنندگی وضعیت لبنان بسیار مؤثر است. مهم‌ترین شاخصه این ناکارآمدی که ما در ساختار لبنان می‌بینیم، نتیجه وضعیت نابسامان اقتصادی است. این مشکلات ساختاری و اقتصادی در کنار هم زمینه اعتراضات مهم لبنان را پیش و پس از کرونا پدید آورده بودند. مشکلات اقتصادی لبنان ناشی از دو مؤلفه است؛ نخست اینکه لبنان فاقد منابع طبیعی و معدنی است. در پهنه اقتصاد خاورمیانه لبنان مرکز خدمات مالی منطقه بود. در واقع لبنانی‌ها با ارائه خدمات مالی پیوندی بین منطقه و دنیای غرب ایجاد کرده بودند. نکته دومی که در اقتصاد لبنان مؤثر است، این است که آنها بخش مهمی از کسری بودجه‌شان را از محل کمک دولت‌های دیگر و مجامع بین‌المللی تأمین می‌کردند. در سال‌های اخیر درآمد بخش گردشگری هم به‌عنوان یک درآمد عمده به این درآمدها اضافه شده بود. بعد از بحران کرونا درآمد گردشگری و همچنین درآمد از محل خدمات بانکی با بحران مواجه شد. کمک‌های بین‌المللی هم کمتر از قبل شده است. بخشی از این کاهش درآمدها به بحران ناشی از کرونا و شکوفا‌نبودن اقتصاد جهانی و بخش دیگری هم به مسائل سیاسی مرتبط است. آمریکا، فرانسه و عربستان بیشترین کمک‌ها را به لبنان می‌کردند که به‌ هر ‌دلیل و غرض سیاسی بخشی از این کمک‌ها را مسدود کرده‌اند تا در پی ناآرامی‌ها به مطلوب خودشان در لبنان برسند. این جامعه اگر بخواهد به توازن برسد، باید دخالت سیاسی را به حداقل برسانند و بازیگران خارجی هم باید اجازه بدهند مردم لبنان خودشان بازیگر اصلی صحنه لبنان باشند. توازن نوین لبنان باید بر‌اساس خواست خود مردم لبنان باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها