|

کلاه گشاد سوئیسی بر سر ایران؟

حواشی شکست فدراسیون فوتبال در پرونده شکایت مارک ویلموتس بلژیکی همچنان ادامه دارد؛ اگرچه حراست وزارت ورزش در کنار قوه قضائیه و البته اهالی مجلس دست‌به‌کار شده و به‌صورت جداگانه در پی یافتن مقصران چنین فاجعه بزرگی هستند ولی به نظر می‌رسد این پرونده چنان پیچیده است که نتوان یک یا دو مقصر برایش پیدا کرد. ویلموتس، سرمربی سابق و بلژیکی تیم ملی بعد از شش ماه همکاری با فدراسیون فوتبال به بهانه دریافت‌نکردن به‌موقع دستمزدش استعفا کرد و بعد هم به فیفا شکایت برد تا غرامت قراردادش را بگیرد؛ او دو میلیون یورو گرفته بود و بعد از شکایت، فیفا رأی داد که طرف ایرانی باید 6.2 میلیون یورو دیگر هم بپردازد! این رقم آ‌‌ن‌قدر شگفت‌انگیز است که حالا بسیاری در پی یافتن مقصر یا مقصرانی هستند که پای چنین قراردادی را امضا کرده‌اند.
چه کسی ویلموتس را آورد؟
این سؤال در ماه‌های اخیر بارها پرسیده شده است؛ مهدی تاج، رئیس سابق فدراسیون فوتبال می‌گوید ویلموتس را وزیر ورزش معرفی کرد و ما اقدام کردیم. وزیر ورزش می‌گوید ما فقط «معرفی» کردیم و بقیه موارد بر عهده خود فدراسیون فوتبال بوده است. فدراسیون فوتبال می‌گوید نامه معرفی ویلموتس از سوی وزیر ورزش را مؤسسه فرهنگی ایران و هلند صادر کرده است. مؤسسه فرهنگی ایران و هلند هم این موضوع را تأیید می‌کند ولی می‌گوید نقشی در مذاکره با ویلموتس نداشته و خودشان در این پرونده «رودست» خورده‌اند و از طریق رسانه‌ها متوجه شده‌اند که ویلموتس سرمربی ایران شده است! آنها مدعی شده‌اند رقم توافق با ویلموتس بسیار پایین‌تر از چیزی بوده که فدراسیون فوتبال در قرارداد ذکر کرده است.
به‌هر‌روی مهدی تاج به‌همراه فردی به نام بهروز زنجانی به سفارت ایران در بلژیک رفته و توافقات را حاصل کرده‌اند. اینکه آیا مهدی تاج سرازخود وارد چنین قراردادی شده یا به زعم کارشناسان به اجبار تن به چنین توافقی داده، یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های موجود است که مقرر شده نهادهای نظارتی و اطلاعاتی آن را پیگیری کنند. علاوه بر اینها شایعاتی مبنی نقش آقازاده‌ها در این انتقال و البته انتقال بعدی، یعنی سرمربی‌شدن دراگان اسکوچیچ به‌جای ویلموتس در تیم ملی ایران هم مطرح شده که باز‌هم بر عهده نهادهای نظارتی است تا راستی‌آزمایی کنند. پس تا اینجا و اینکه چه کسی ویلموتس را آورده هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد ولی مشخصا مهدی تاج، رئیس سابق فدراسیون فوتبال، کارها را پیش برده و پای قرارداد را امضا کرده است.
چرا ایران شکست خورد؟
ویلموتس بعد از اینکه به‌موقع دستمزدش را نگرفت، ظاهرا بدون اینکه طرف ایرانی را در جریان بگذارد، پنهانی به فیفا نامه نوشته که شما در جریان باشید من به‌موقع دستمزدم را نگرفته‌ام و هر وقت که دوست داشته باشم، می‌توانم استعفا داده و بروم. از قرار او بیش از یک نامه هم نوشته تا در روز دعوا، دست بالا را داشته باشد. فدراسیون فوتبال هم که فکر می‌کرد با استناد به بندی که گذاشته و فقط قرار است سه ماه از دستمزد یک سال را به‌عنوان غرامت بپردازد مدعی شد که ویلموتس کاری نمی‌تواند بکند و تازه بخشی از آن دو‌میلیون‌یورویی که گرفته را هم باید پس بدهد.
بعد اما مشخص شد که پرانتزی جلوی این بند اضافه و عنوان شده سه ماه حقوق «یا یک رقم مشخص». همان رقم مشخص هم نهایتا کار خودش را کرد و ویلموتس را برنده این داستان کرده است. حالا طرف ایرانی در یک ماه باید این رقم را بپردازد یا اینکه به دادگاه عالی ورزش (CAS) شکایت ببرد؛ از قرار فعلا راه دوم انتخاب شده ولی ایران نه‌تنها باید هزینه دادخواست مجدد را بدهد بلکه اگر در این پرونده پیروز نشود، آن‌وقت باید دیرکرد قرارداد ویلموتس را که چیزی نزدیک به 1.2 میلیون یورو دیگر می‌شود، هم بپردازد! حالا سؤال دیگری که مطرح می‌شود، این است که آیا فقط همین مورد دلیل شکست فدراسیون فوتبال از مارک ویلموتس بوده است؟
نقش پرابهام وکیل سوئیسی
از آنجا که فدراسیون فوتبال مدت‌ها سکوت اختیار کرده و ترجیح داده شبیه جزیره‌ای مستقل عمل کند جزئیات زیادی از پرونده ویلموتس به بیرون درز نکرده بود؛ آنها به بهانه اینکه چنین قراردادی محرمانه است، از انتشار آن سر باز می‌زدند ولی صحبت‌های جسته‌وگریخته یکی، دو مسئول ورزشی، پرده از اتفاقی برداشت که خودش زنگ خطر مهمی بود؛ موضوع مربوط به وکیل سوئیسی به نام «لودویک دلِشَه» است؛ مردی که 10 سال به‌عنوان مسئول حقوقی و همچنین رئیس شورای حل اختلاف فیفا عمل کرده و ادعا شده وکیل پایه یک سوئیس و یکی از خبره‌ترین وکلای دعاوی در عالم فوتبال است. پای او چندسالی می‌شود به پرونده‌های فوتبالی ایران در فیفا باز شده و هربار که به‌عنوان وکیل‌ بازیکنان خارجی به ایران آمده و از باشگاه‌های کشور شکایت کرده بود، موفق عمل کرده بود! به عبارت ساده‌تر او هر بار علیه ایران وکالت کرده، برنده خارج شده است.
نکته عجیب اینکه او هر بار برای ایرانی‌ها در فیفا وکالت کرده، بازنده‌ای بیش نبوده است! گفته می‌شود او در شش پرونده برای طرف ایرانی وکالت را بر عهده گرفته که همگی را باخته است. موضوع وقتی عجیب‌تر می‌شود که او یکی از باسابقه‌ها در این عرصه است و عجیب است که نتوانسته حتی یک بار هم باشگاه‌های ایرانی را به موفقیت برساند. عجیب اینکه «لودویک دلِشَه» با چنین رزومه‌ای، وکیل فدراسیون فوتبال می‌شود تا در پرونده ویلموتس از حق فوتبال ایران دفاع کند؛ حالا هم که نتیجه مشخص و تعیین شده که ایران نه‌تنها پرونده را باخته بلکه باید رقم سنگین شش میلیون یورو هم غرامت بپردازد. الان که این وکیل سوئیسی دوباره شکست خورده شک و تردید درباره مسائلی که ادعا شده تبانی و زدوبند است، بیشتر شده است.
تبانی در پرونده‌ها؟
برای بیشتر روشن‌شدن این پرونده کافی است نامه بالابلندی که چندی‌پیش، محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه تراکتور به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نوشت مرور شود؛ زنوزی یکی از زخم‌خورده‌های «لودویک دلِشَه» است که همچنان معتقد است دفاعیات ضعیف و مشکوک این وکیل باعث شکست‌خوردن تراکتور در فیفا شده است. او در بخشی از این نامه از «پشت پرده»هایی حرف می‌زند که اگر صحت داشته باشد، پای یک باند عجیب‌و‌غریب در پرونده مربیان و بازیکنان خارجی که از طرف ایرانی شکایت می‌کنند، باز می‌شود. زنوزی در بخشی از نامه‌اش می‌نویسد: «با توجه به مدارک و مستندات موجود، متأسفانه وکالت اکثر پرونده‌های باشگاه‌های ایرانی به‌صورت کاملا هدایت‌شده‌ای به تعداد خاصی از وکلای ورزشی اعطا می‌گردد که متأسفانه در اکثر پرونده‌هایی که این وکلای خاص قبول مسئولیت می‌کنند، نتیجه‌ای به‌جز شکست‌های پی‌درپی حاصل نگردیده است. متأسفانه دایره نفوذ این گروه خاص که به محوریت کشور سوئیس در حال فعالیت هستند، به حدی گسترده شده که بزرگ‌ترین پرونده مالی تاریخ فدراسیون ایران، پرونده مارک ویلموتس، نیز به این وکیل خاص اعطا گردیده است».
به زعم زنوزی، افرادی در داخل کشور در پرونده‌های این‌چنینی فقط «لودویک دلِشَه» را معرفی می‌کنند تا به‌صورت تیمی فعالیت کرده و پول حاصل از آن پرونده‌ها را تقسیم کنند. این ادعایی است که مالک تراکتور می‌کند و می‌گوید برایش سند و مدرک دارد و آن را در اختیار نیروهای اطلاعاتی قرار می‌دهد.
محمدرضا زنوزی از افراد مشخصی در فوتبال ایران نام می‌برد که با وکلای ضعیف در ارتباط هستند و احتمالا با هم دستشان در یک کاسه است. مالک باشگاه تراکتور مشخصا نام علی خطیر را می‌آورد و اعتقاد دارد خطیر با معرفی این وکلا به باشگاه‌های ایرانی سعی در مغلوب‌کردن طرف ایرانی و از طرفی حیف‌شدن بسیاری از پول بیت‌المال را دارد. این ادعا پیش‌تر به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صورت گنگ‌تر از سوی محمدرضا زنوزی مطرح شد و بلافاصله با واکنش شدید علی خطیر مواجه شد؛ خطیر هم علاوه‌بر اینکه گفت حتما از زنوزی شکایت خواهد کرد، خطاب به او آن جمله معروف «فکر نکن پول داری، می‌توانی هر کاری کنی» را به زبان آورد.
حالا به فرض آنکه ادعای زنوزی درست باشد و در سند و مدرکی که می‌گوید در اختیار دارد شک و شبهه‌ای نباشد، باید خیلی مختصر وضعیت پرونده‌های ایرانی با «لودویک دلِشَه» مرور شود؛ از قرار او از طرف یک عده در داخل ایران به باشگاه‌ها معرفی می‌شود تا پرونده بگیرد، پرونده را به یک عده وکیل خاص برای پیگیری می‌سپرند تا به جریان بیفتد و طرف ایرانی را بازنده و در نتیجه پول حاصله را تقسیم کنند. اگر این ادعا درست باشد دوباره باید به ارکان قضائی فوتبال ایران انتقاد کرد که چطور با وجود چنین داستانی پرونده ویلموتس را هم به «لودویک دلِشَه» داده‌اند.
برقراری ارتباط با وکیل سوئیسی
در فدراسیون فوتبال همچنان علامت سؤال‌ها زیاد است؛ حتی مهدی علی‌نژاد، معاون حرفه‌ای وزارت ورزش می‌گوید به فدراسیون فوتبال درباره استخدام این وکیل هشدار داده‌ایم ولی گوش کسی بدهکار نبوده است. اینکه چطور «لودویک دلِشَه» به فدراسیون فوتبال وصل شده هم می‌تواند دوباره یکی از حلقه‌های مهم مفقوده پرونده مارک ویلموتس باشد. فدراسیون مدعی است این وکیل در مقایسه با سایر وکلای خارجی، دستمزد مناسب‌تری دارد پس ما استخدامش کرده‌ایم. عنوان شده که حتی فیفا یک وکیل خارجی دیگر در این پرونده به فدراسیون فوتبال ایران معرفی کرده که طرف ایرانی او را رد و عنوان کرده با «لودویک دلِشَه» همکاری می‌کند.
از قرار «لودویک دلِشَه» ارتباط دوستانه‌ای با علی خطیر، معاون سابق باشگاه استقلال دارد و حتی در دو پرونده، یکی در پرونده سوپرجام که به شکست استقلال منجر و دیگری در پرونده استراماچونی که باز هم منجر به قطع همکاری با این مربی ایتالیایی شد، با استقلال همکاری کرده است. زنوزی هم علی خطیر را مقصر دانسته و گفته در پرونده‌های تراکتور تبانی صورت گرفته است (علی خطیر بارها ادعای زنوزی را رد و گفته از او شکایت می‌کند). بااین‌حال در دوستی علی خطیر با «لودویک دلِشَه» تردیدی نیست؛ او هم که دیگر همه می‌دانند زمانی که محمدرضا ساکت دبیر کل فدراسیون فوتبال بود، معاونت دبیرکلی را بر عهده داشت. ظاهرا به‌واسطه همین مورد پای «لودویک دلِشَه» به فدراسیون فوتبال و آشنایی‌اش با محمدرضا ساکت باز می‌شود و فدراسیون هم با توجه به سابقه‌ای که این وکیل سوئیسی داشته می‌پذیرد با قراردادی ظاهرا چندساله با او همکاری کند. بقیه داستان فعلا مشخص است؛ نه خبری از محمدرضا ساکت، مردی که ثانیه به ثانیه کنار ویلموتس حضور داشت، هست و نه خبری از مهدی تاج که پای قرارداد این مرد بلژیکی را امضا کرده است.
مورد مشخص‌تر اینکه اما همچنان خبری از «لودویک دلِشَه» هست! اگرچه یکی دو روز گذشته از فدراسیون فوتبال خبر رسید که این وکیل سوئیسی اخراج شده ولی «خبر ورزشی» نوشته که در اقدامی عجیب، حیدر بهاروند، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال دوباره «لودویک دلِشَه» را به‌عنوان وکیل اصلی ایران انتخاب کرده تا در ادامه روند اعتراض به رأی فیفا برای ایران وکالت کند!
اینجاست که دوباره باید به سؤالاتی که مطرح شده و همگی هم مشکوک هستند رسیدگی شود: آیا عده‌ای در ایران از حضور «لودویک دلِشَه» سود می‌برند؟ آیا این وکیل سوئیسی در دفاعیات ضعیف عمل کرده تا همان جریانی که زنوزی حرفش را می‌زند، به کاسبی‌شان ادامه دهند؟
اثبات و رد این شایعات بماند برای نهادهای نظارتی و اطلاعاتی که ظاهرا عزمشان را جزم کرده‌اند هرطور شده مقصران این فاجعه بزرگ را شناسایی کنند.

حواشی شکست فدراسیون فوتبال در پرونده شکایت مارک ویلموتس بلژیکی همچنان ادامه دارد؛ اگرچه حراست وزارت ورزش در کنار قوه قضائیه و البته اهالی مجلس دست‌به‌کار شده و به‌صورت جداگانه در پی یافتن مقصران چنین فاجعه بزرگی هستند ولی به نظر می‌رسد این پرونده چنان پیچیده است که نتوان یک یا دو مقصر برایش پیدا کرد. ویلموتس، سرمربی سابق و بلژیکی تیم ملی بعد از شش ماه همکاری با فدراسیون فوتبال به بهانه دریافت‌نکردن به‌موقع دستمزدش استعفا کرد و بعد هم به فیفا شکایت برد تا غرامت قراردادش را بگیرد؛ او دو میلیون یورو گرفته بود و بعد از شکایت، فیفا رأی داد که طرف ایرانی باید 6.2 میلیون یورو دیگر هم بپردازد! این رقم آ‌‌ن‌قدر شگفت‌انگیز است که حالا بسیاری در پی یافتن مقصر یا مقصرانی هستند که پای چنین قراردادی را امضا کرده‌اند.
چه کسی ویلموتس را آورد؟
این سؤال در ماه‌های اخیر بارها پرسیده شده است؛ مهدی تاج، رئیس سابق فدراسیون فوتبال می‌گوید ویلموتس را وزیر ورزش معرفی کرد و ما اقدام کردیم. وزیر ورزش می‌گوید ما فقط «معرفی» کردیم و بقیه موارد بر عهده خود فدراسیون فوتبال بوده است. فدراسیون فوتبال می‌گوید نامه معرفی ویلموتس از سوی وزیر ورزش را مؤسسه فرهنگی ایران و هلند صادر کرده است. مؤسسه فرهنگی ایران و هلند هم این موضوع را تأیید می‌کند ولی می‌گوید نقشی در مذاکره با ویلموتس نداشته و خودشان در این پرونده «رودست» خورده‌اند و از طریق رسانه‌ها متوجه شده‌اند که ویلموتس سرمربی ایران شده است! آنها مدعی شده‌اند رقم توافق با ویلموتس بسیار پایین‌تر از چیزی بوده که فدراسیون فوتبال در قرارداد ذکر کرده است.
به‌هر‌روی مهدی تاج به‌همراه فردی به نام بهروز زنجانی به سفارت ایران در بلژیک رفته و توافقات را حاصل کرده‌اند. اینکه آیا مهدی تاج سرازخود وارد چنین قراردادی شده یا به زعم کارشناسان به اجبار تن به چنین توافقی داده، یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های موجود است که مقرر شده نهادهای نظارتی و اطلاعاتی آن را پیگیری کنند. علاوه بر اینها شایعاتی مبنی نقش آقازاده‌ها در این انتقال و البته انتقال بعدی، یعنی سرمربی‌شدن دراگان اسکوچیچ به‌جای ویلموتس در تیم ملی ایران هم مطرح شده که باز‌هم بر عهده نهادهای نظارتی است تا راستی‌آزمایی کنند. پس تا اینجا و اینکه چه کسی ویلموتس را آورده هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد ولی مشخصا مهدی تاج، رئیس سابق فدراسیون فوتبال، کارها را پیش برده و پای قرارداد را امضا کرده است.
چرا ایران شکست خورد؟
ویلموتس بعد از اینکه به‌موقع دستمزدش را نگرفت، ظاهرا بدون اینکه طرف ایرانی را در جریان بگذارد، پنهانی به فیفا نامه نوشته که شما در جریان باشید من به‌موقع دستمزدم را نگرفته‌ام و هر وقت که دوست داشته باشم، می‌توانم استعفا داده و بروم. از قرار او بیش از یک نامه هم نوشته تا در روز دعوا، دست بالا را داشته باشد. فدراسیون فوتبال هم که فکر می‌کرد با استناد به بندی که گذاشته و فقط قرار است سه ماه از دستمزد یک سال را به‌عنوان غرامت بپردازد مدعی شد که ویلموتس کاری نمی‌تواند بکند و تازه بخشی از آن دو‌میلیون‌یورویی که گرفته را هم باید پس بدهد.
بعد اما مشخص شد که پرانتزی جلوی این بند اضافه و عنوان شده سه ماه حقوق «یا یک رقم مشخص». همان رقم مشخص هم نهایتا کار خودش را کرد و ویلموتس را برنده این داستان کرده است. حالا طرف ایرانی در یک ماه باید این رقم را بپردازد یا اینکه به دادگاه عالی ورزش (CAS) شکایت ببرد؛ از قرار فعلا راه دوم انتخاب شده ولی ایران نه‌تنها باید هزینه دادخواست مجدد را بدهد بلکه اگر در این پرونده پیروز نشود، آن‌وقت باید دیرکرد قرارداد ویلموتس را که چیزی نزدیک به 1.2 میلیون یورو دیگر می‌شود، هم بپردازد! حالا سؤال دیگری که مطرح می‌شود، این است که آیا فقط همین مورد دلیل شکست فدراسیون فوتبال از مارک ویلموتس بوده است؟
نقش پرابهام وکیل سوئیسی
از آنجا که فدراسیون فوتبال مدت‌ها سکوت اختیار کرده و ترجیح داده شبیه جزیره‌ای مستقل عمل کند جزئیات زیادی از پرونده ویلموتس به بیرون درز نکرده بود؛ آنها به بهانه اینکه چنین قراردادی محرمانه است، از انتشار آن سر باز می‌زدند ولی صحبت‌های جسته‌وگریخته یکی، دو مسئول ورزشی، پرده از اتفاقی برداشت که خودش زنگ خطر مهمی بود؛ موضوع مربوط به وکیل سوئیسی به نام «لودویک دلِشَه» است؛ مردی که 10 سال به‌عنوان مسئول حقوقی و همچنین رئیس شورای حل اختلاف فیفا عمل کرده و ادعا شده وکیل پایه یک سوئیس و یکی از خبره‌ترین وکلای دعاوی در عالم فوتبال است. پای او چندسالی می‌شود به پرونده‌های فوتبالی ایران در فیفا باز شده و هربار که به‌عنوان وکیل‌ بازیکنان خارجی به ایران آمده و از باشگاه‌های کشور شکایت کرده بود، موفق عمل کرده بود! به عبارت ساده‌تر او هر بار علیه ایران وکالت کرده، برنده خارج شده است.
نکته عجیب اینکه او هر بار برای ایرانی‌ها در فیفا وکالت کرده، بازنده‌ای بیش نبوده است! گفته می‌شود او در شش پرونده برای طرف ایرانی وکالت را بر عهده گرفته که همگی را باخته است. موضوع وقتی عجیب‌تر می‌شود که او یکی از باسابقه‌ها در این عرصه است و عجیب است که نتوانسته حتی یک بار هم باشگاه‌های ایرانی را به موفقیت برساند. عجیب اینکه «لودویک دلِشَه» با چنین رزومه‌ای، وکیل فدراسیون فوتبال می‌شود تا در پرونده ویلموتس از حق فوتبال ایران دفاع کند؛ حالا هم که نتیجه مشخص و تعیین شده که ایران نه‌تنها پرونده را باخته بلکه باید رقم سنگین شش میلیون یورو هم غرامت بپردازد. الان که این وکیل سوئیسی دوباره شکست خورده شک و تردید درباره مسائلی که ادعا شده تبانی و زدوبند است، بیشتر شده است.
تبانی در پرونده‌ها؟
برای بیشتر روشن‌شدن این پرونده کافی است نامه بالابلندی که چندی‌پیش، محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه تراکتور به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نوشت مرور شود؛ زنوزی یکی از زخم‌خورده‌های «لودویک دلِشَه» است که همچنان معتقد است دفاعیات ضعیف و مشکوک این وکیل باعث شکست‌خوردن تراکتور در فیفا شده است. او در بخشی از این نامه از «پشت پرده»هایی حرف می‌زند که اگر صحت داشته باشد، پای یک باند عجیب‌و‌غریب در پرونده مربیان و بازیکنان خارجی که از طرف ایرانی شکایت می‌کنند، باز می‌شود. زنوزی در بخشی از نامه‌اش می‌نویسد: «با توجه به مدارک و مستندات موجود، متأسفانه وکالت اکثر پرونده‌های باشگاه‌های ایرانی به‌صورت کاملا هدایت‌شده‌ای به تعداد خاصی از وکلای ورزشی اعطا می‌گردد که متأسفانه در اکثر پرونده‌هایی که این وکلای خاص قبول مسئولیت می‌کنند، نتیجه‌ای به‌جز شکست‌های پی‌درپی حاصل نگردیده است. متأسفانه دایره نفوذ این گروه خاص که به محوریت کشور سوئیس در حال فعالیت هستند، به حدی گسترده شده که بزرگ‌ترین پرونده مالی تاریخ فدراسیون ایران، پرونده مارک ویلموتس، نیز به این وکیل خاص اعطا گردیده است».
به زعم زنوزی، افرادی در داخل کشور در پرونده‌های این‌چنینی فقط «لودویک دلِشَه» را معرفی می‌کنند تا به‌صورت تیمی فعالیت کرده و پول حاصل از آن پرونده‌ها را تقسیم کنند. این ادعایی است که مالک تراکتور می‌کند و می‌گوید برایش سند و مدرک دارد و آن را در اختیار نیروهای اطلاعاتی قرار می‌دهد.
محمدرضا زنوزی از افراد مشخصی در فوتبال ایران نام می‌برد که با وکلای ضعیف در ارتباط هستند و احتمالا با هم دستشان در یک کاسه است. مالک باشگاه تراکتور مشخصا نام علی خطیر را می‌آورد و اعتقاد دارد خطیر با معرفی این وکلا به باشگاه‌های ایرانی سعی در مغلوب‌کردن طرف ایرانی و از طرفی حیف‌شدن بسیاری از پول بیت‌المال را دارد. این ادعا پیش‌تر به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صورت گنگ‌تر از سوی محمدرضا زنوزی مطرح شد و بلافاصله با واکنش شدید علی خطیر مواجه شد؛ خطیر هم علاوه‌بر اینکه گفت حتما از زنوزی شکایت خواهد کرد، خطاب به او آن جمله معروف «فکر نکن پول داری، می‌توانی هر کاری کنی» را به زبان آورد.
حالا به فرض آنکه ادعای زنوزی درست باشد و در سند و مدرکی که می‌گوید در اختیار دارد شک و شبهه‌ای نباشد، باید خیلی مختصر وضعیت پرونده‌های ایرانی با «لودویک دلِشَه» مرور شود؛ از قرار او از طرف یک عده در داخل ایران به باشگاه‌ها معرفی می‌شود تا پرونده بگیرد، پرونده را به یک عده وکیل خاص برای پیگیری می‌سپرند تا به جریان بیفتد و طرف ایرانی را بازنده و در نتیجه پول حاصله را تقسیم کنند. اگر این ادعا درست باشد دوباره باید به ارکان قضائی فوتبال ایران انتقاد کرد که چطور با وجود چنین داستانی پرونده ویلموتس را هم به «لودویک دلِشَه» داده‌اند.
برقراری ارتباط با وکیل سوئیسی
در فدراسیون فوتبال همچنان علامت سؤال‌ها زیاد است؛ حتی مهدی علی‌نژاد، معاون حرفه‌ای وزارت ورزش می‌گوید به فدراسیون فوتبال درباره استخدام این وکیل هشدار داده‌ایم ولی گوش کسی بدهکار نبوده است. اینکه چطور «لودویک دلِشَه» به فدراسیون فوتبال وصل شده هم می‌تواند دوباره یکی از حلقه‌های مهم مفقوده پرونده مارک ویلموتس باشد. فدراسیون مدعی است این وکیل در مقایسه با سایر وکلای خارجی، دستمزد مناسب‌تری دارد پس ما استخدامش کرده‌ایم. عنوان شده که حتی فیفا یک وکیل خارجی دیگر در این پرونده به فدراسیون فوتبال ایران معرفی کرده که طرف ایرانی او را رد و عنوان کرده با «لودویک دلِشَه» همکاری می‌کند.
از قرار «لودویک دلِشَه» ارتباط دوستانه‌ای با علی خطیر، معاون سابق باشگاه استقلال دارد و حتی در دو پرونده، یکی در پرونده سوپرجام که به شکست استقلال منجر و دیگری در پرونده استراماچونی که باز هم منجر به قطع همکاری با این مربی ایتالیایی شد، با استقلال همکاری کرده است. زنوزی هم علی خطیر را مقصر دانسته و گفته در پرونده‌های تراکتور تبانی صورت گرفته است (علی خطیر بارها ادعای زنوزی را رد و گفته از او شکایت می‌کند). بااین‌حال در دوستی علی خطیر با «لودویک دلِشَه» تردیدی نیست؛ او هم که دیگر همه می‌دانند زمانی که محمدرضا ساکت دبیر کل فدراسیون فوتبال بود، معاونت دبیرکلی را بر عهده داشت. ظاهرا به‌واسطه همین مورد پای «لودویک دلِشَه» به فدراسیون فوتبال و آشنایی‌اش با محمدرضا ساکت باز می‌شود و فدراسیون هم با توجه به سابقه‌ای که این وکیل سوئیسی داشته می‌پذیرد با قراردادی ظاهرا چندساله با او همکاری کند. بقیه داستان فعلا مشخص است؛ نه خبری از محمدرضا ساکت، مردی که ثانیه به ثانیه کنار ویلموتس حضور داشت، هست و نه خبری از مهدی تاج که پای قرارداد این مرد بلژیکی را امضا کرده است.
مورد مشخص‌تر اینکه اما همچنان خبری از «لودویک دلِشَه» هست! اگرچه یکی دو روز گذشته از فدراسیون فوتبال خبر رسید که این وکیل سوئیسی اخراج شده ولی «خبر ورزشی» نوشته که در اقدامی عجیب، حیدر بهاروند، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال دوباره «لودویک دلِشَه» را به‌عنوان وکیل اصلی ایران انتخاب کرده تا در ادامه روند اعتراض به رأی فیفا برای ایران وکالت کند!
اینجاست که دوباره باید به سؤالاتی که مطرح شده و همگی هم مشکوک هستند رسیدگی شود: آیا عده‌ای در ایران از حضور «لودویک دلِشَه» سود می‌برند؟ آیا این وکیل سوئیسی در دفاعیات ضعیف عمل کرده تا همان جریانی که زنوزی حرفش را می‌زند، به کاسبی‌شان ادامه دهند؟
اثبات و رد این شایعات بماند برای نهادهای نظارتی و اطلاعاتی که ظاهرا عزمشان را جزم کرده‌اند هرطور شده مقصران این فاجعه بزرگ را شناسایی کنند.