|

نگاهی کلی به پلتفرم‌ها و اهمیت آنها

اقتصاد پلتفرمی

حامد ذاکرحسین. دبیر سرویس استارتاپ

چندسالی است که با توسعه‌ فناوری‌های دیجیتال،‌ بحث جدیدی میان اقتصاد‌دان‌ها شکل گرفته است، با عنوان «اقتصاد پلتفرمی». اقتصاد پلتفرمی به معنای آن است که مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی توسط پلتفرم‌هایی متنوع صورت گیرند. در واقع یک اقتصاد پلتفرمی بیان‌کننده تمایل کسب‌وکارها برای روی‌آوردن به مدل تجاری «پلتفرم‌های دیجیتالی» است. پس اقتصاد پلتفرمی به نوآوری دیجیتالی در ساخت پلتفرم‌هایی اشاره دارد که در آن همه چیز به صورت یکپارچه مدیریت شده و به سمت اهداف تجاری پیش می‌رود. «پلتفرم» در واقع بستری است برای برقراری ارتباط دو یا چند‌سویه بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان یک ارزش خاص. این ارزش می‌تواند کالا یا خدمات باشد. از‌جمله پلتفرم‌های ایرانی می‌توان از «دیجی‌کالا» یا «با سلام» که کالایی را بین تولیدکننده و مصرف‌کننده جابه‌جا می‌کنند یا «اسنپ» و «تپسی» که خدمات تأمین‌کننده را به مصرف‌کننده می‌رسانند، نام برد. اقتصاد پلتفرمی و هر نوعی از کسب‌وکار مبتنی بر پلتفرم در واقع نقطه مقابل تجارت‌های سنتی خطی (Pipeline) قرار می‌گیرند. کسب‌وکارهای خطی صرفا محصولی را که تولید شده، به مصرف‌کننده ارائه می‌دهند و بستری برای برقراری ارتباط بین آنها فراهم نمی‌کنند. مانند مغازه که شما تولیدکننده را نمی‌بینید و فقط جنس مد‌نظر را از مغازه‌دار می‌خرید؛ اما در کسب‌وکارهای پلتفرمی، خود پلتفرم هیچ کالا یا خدمتی را تولید و تأمین نمی‌کند.

به‌عنوان مثال دیجی‌کالا تا زمانی که یک فروشنده صرف بود، به‌عنوان کسب‌وکاری خطی شناخته می‌شد؛ اما پس از آنکه فروشندگان می‌توانند کالاهای خود را به صورت مستقیم و با پرداخت کارمزدی از طریق این سایت اینترنتی بفروشند، دیجی‌کالا هم به یک اقتصاد پلتفرمی از نوع خرده‌فروشی آنلاین تبدیل شد.
در اوایل قرن جدید که با رشد فناوری، اقتصاد نیز تحت تأثیرات فراوان قرار گرفت و دوران جدیدی را آغاز کرد، کسب‌وکارهای نوپا سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده و کسب‌وکارهای سنتی از بین رفته یا بسیار کوچک شدند؛ اما در ادامه مسیر پیشرفت فناوری و توسعه‌ مفهوم جدیدی به نام پلتفرم، به نظر می‌رسد به سمت آشتی مجدد این دو نوع کسب‌وکارها باشیم.
در پلتفرم‌ها از‌آنجا‌که کسب‌وکارهای سنتی می‌توانند عضو پلتفرم‌ها شده و در آن نقش داشته باشند؛ بنابراین کسب‌وکارهای نوپا نه‌تنها الزاما رقیب آنها نیستند؛ بلکه در بسیاری از موارد، کمک شایانی به توسعه کسب‌های سنتی می‌کنند. مثلا با وجود پلتفرم‌هایی که حمل کالا را بر‌عهده دارند، شعاع اثر رستوران‌های محلی بسیار بزرگ‌تر شده و شاهد آن هستیم که حتی مشتریانی از مناطق دور هم، سفارش غذا به رستوران‌های سنتی می‌دهند. طبق آمار و تحلیل کارشناسان تا سال ۲۰۱۶ بیشتر از ۱۷۰ کمپانی مبتنی بر پلتفرم در سراسر جهان فعالیت داشتند که مجموع ارزش آنها فراتر از یک میلیارد دلار می‌شود. این روند در سال‌های اخیر حتی با رشد بسیار بیشتری همراه بوده است. در‌حال‌حاضر از ۱۰ کمپانی بزرگ فعال در صنایع مختلف در جهان، هفت مورد از آنها به‌عنوان اقتصاد پلتفرمی شناخته می‌شوند!
غول‌های فناوری مدرنی مانند اپل، گوگل، مایکروسافت، آمازون و علی‌بابا (پلتفرمی چینی) همگی از مدل تجاری اقتصاد پلتفرمی پیروی می‌کنند و هر‌کدام جوامع و بازارچه‌هایی اختصاصی برای برقراری ارتباط بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان دارند. این شرکت‌ها در سال‌های اخیر رشد شگرفی داشتند و حتی توانسته‌اند سهم زیادی از کمپانی‌های متنوع از سراسر جهان را خریداری کنند.
اقتصاد پلتفرمی در گفتاری دیگر با نام‌های پلتفرم آنلاین و پلتفرم دیجیتال هم شناخته می‌شوند؛ چرا‌که اغلب تجارت‌های مبتنی بر این الگو از ساختارهای تحت شبکه و اینترنت برای تعامل با مشتریان و زمینه‌سازی برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. بسیاری از آنها خدمات خود را در قالب فروشگاه‌های آنلاین یا سرویس‌های به‌اشتراک‌گذاری خدمات ارائه می‌دهند و تراکنش‌های مالی و اقتصادی نیز در بطن همان پلتفرم‌ها صورت می‌گیرند. «جفری پارکر» (Geoffrey Parker) کارشناس بازار اقتصاد پلتفرمی از دانشگاه MIT و نویسنده کتاب «انقلاب پلتفرم» در‌این‌باره می‌گوید: «عمده قدرت در صنایع مختلف به‌ویژه تکنولوژی در حال حرکت به سمت اکوسیستم‌هاست. پیام این اتفاق واضح است که تمام شرکت‌ها نیاز دارند با مفهوم پلتفرم آشنا شده و جایگاه خودشان را در ساختار نوین صنایع، پیدا کنند».
طبق تحلیل آمار توسط کارشناسان، تا حدود سال ۲۰۲۵ میلادی بالغ بر ۳۰ درصد از فعالیت‌های اقتصادی جهان، مبلغی در حدود ۶۰ میلیارد دلار، فقط توسط پلتفرم‌های دیجیتال و اقتصاد پلتفرمی در سراسر دنیا به گردش در‌خواهند آمد. هرچند پیش‌بینی می‌شود تنها حدود سه درصد از کمپانی‌های فعلی استراتژی پلتفرمی ایدئالی داشته باشند.
اهمیت پلتفرم‌ها
تأثیر پلتفرم‌ها در آینده بشریت بسیار عمیق‌تر و بیشتر از چیزی است که در نگاه نخست به نظر می‌رسد و از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مختلف در سراسر دنیا برخوردار است. بهتر است به برخی از این جنبه‌ها نگاهی دقیق‌تر داشته باشیم.
اول آنکه پلتفرم‌ها به طور فزاینده‌ای قدرتمند خواهند شد. پلتفرم‌هایی که تعاملات اجتماعی یا اقتصادی را کنترل می‌کنند، داده‌هایی را ذخیره‌سازی می‌کنند که برای تصمیم‌گیری‌های گسترده‌ و مهم‌تری در سطح ملی و بین‌المللی می‌توانند استفاده شوند؛ بنابراین این پلتفرم‌ها تنها کارکرد اقتصادی صرف نداشته و حتی کارکرد اقتصادی آن، محدود به سودآوری یک کمپانی خاص نخواهد بود؛ بلکه در اقتصاد ملی کشورها هم می‌تواند مؤثر باشد. به عنوان مثال، داده‌های گرفته‌شده توسط پلتفرمی تجاری مانند Alibaba اکنون به عنوان یک سیستم رتبه‌بندی اعتبار مالی عمل می‌کنند. این به آن معنی است که شرکت‌های بازرگانی بین‌المللی هرچه امتیاز بالاتری در این پلتفرم داشته باشند، به معنی اعتبار افزون‌تری است که دارند. داده‌های گردآوری‌شده توسط فیس‌بوک و سایر پلتفرم‌های اجتماعی در‌حال‌حاضر قابلیت تأیید هویت و مدیریت دسترسی را در سایر پایگاه‌های اینترنتی و پلتفرم‌ها فراهم می‌کنند. فعالان زنجیره تأمین در سراسر صنایع می‌توانند از داده‌های گرفته‌شده توسط پلتفرم‌های هوش مصنوعی مانند IBM's Watson و Salesforce 'Einstein برای تصمیم‌گیری‌های پیچیده در صنعت خود استفاده کنند؛ پس پلتفرم‌هایی که تعاملات را تسهیل و داده‌ها را ذخیره می‌کنند، در آینده‌ تجارت جهانی نقش فزاینده‌ای خواهند داشت.
دوم، تعاملات تجاری و مالی گسترده در سطح بین‌المللی بدون راه‌اندازی یا عضویت در یک پلتفرم، اگر نگوییم غیر‌ممکن، بسیار دشوار شده است. هر شرکتی که یک زنجیره تأمین جهانی را اداره می‌کند، نیاز به تدوین استراتژی برای اقتصاد پلتفرمی دارد. کدام قسمت از زنجیره تأمین خودکار می‌شود؟ کدام‌یک برای مشارکت خارجی باز می‌شوند؟ با ظهور پلتفرم‌های مدیریت تأمین‌کننده مانند Tradeshift، هزینه مدیریت تأمین‌کنندگان کاهش یافته و به شرکت‌ها امکان می‌دهد فعالیت‌های بیشتری را برون‌سپاری کنند.
یک سؤال استراتژیک مرتبط این است: آیا دیجیتال‌سازی جریان‌های زنجیره تأمین که این فرصت را فراهم می‌آورد شرکت‌های بین‌المللی با کاهش نظارت و نقش دولت‌ها خیلی سریع‌تر، آسان‌تر و مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعامل داشته باشند، حکمرانی و پایداری تجاری را کاهش نمی‌دهند؟ در پاسخ باید گفت که دیجیتال‌سازی به شرکت‌ها امکان می‌دهد کیفیت و شهرت تأمین‌کنندگان خود را بهتر بسنجند. پلتفرم‌هایی که معاملات زنجیره تأمین را مدیریت می‌کنند، اطلاعات مربوط به اعتبار و عملکرد تأمین‌کنندگان را ذخیره می‌کنند. در نتیجه شرکت‌ها امکان تصمیم‌گیری بهتری خواهند داشت. این پلتفرم‌ها همچنین می‌توانند ورودی‌های موجود در سراسر زنجیره تأمین را ردیابی و پیگیری کنند. در نتیجه زنجیره تأمین‌های مسئولیت‌پذیرتر و پایدارتری را ایجاد می‌کنند. این عوامل به‌خوبی می‌تواند رقابتی‌بودن شرکت‌ها در عصر اقتصاد دیجیتال را نشان دهد.
سوم، پلتفرم‌ها مستقیما بر کشورها هم تأثیرگذارند و در مواقعی حتی با آنها رقابت می‌کنند. به عنوان مثال، پلتفرم‌هایی که برای برون‌سپاری کارها راه‌اندازی شده‌اند، توانسته‌اند کمک کنند شرکت‌های کشورهایی مانند بنگلادش و فیلیپین درآمد متمرکزتری در کشور خود داشته باشند و در نتیجه مالیات کمتری حاصل از فعالیت‌های خود در آن کشورها پرداخت کنند؛ اما مهم‌تر از همه، پلتفرم‌هایی مانند Alibaba می‌توانند رشد بنگاه‌های کوچک و متوسط (SME) را حتی در سایر کشورها میسر کنند. آنها اگرچه کوچک هستند؛ اما از طریق پلتفرم‌ها می‌توانند رفتاری بین‌المللی داشته و درآمدزایی کنند. این موضوع قدرت مذاکره‌ای باورنکردنی به پلتفرم‌ها می‌دهد. اهمیت و کارایی و تأثیر پلتفرم‌ها آن‌چنان است که نگرانی‌های ژئوپلیتیکی نیز ایجاد می‌کند. به‌ویژه هنگامی که پلتفرم‌ها توسط دولت کشور خود از نزدیک کنترل می‌شوند. رقابت شدید اقتصادی بین چین و آمریکا را اگر از نزدیک دنبال کرده باشیم، شاهد هستیم که بیشتر این رقابت‌های اقتصادی بر سر پلتفرم‌هایی است که طرفین ساخته‌اند.
انواع اقتصاد پلتفرمی
کسب‌وکارهای مبتنی بر اقتصاد پلتفرمی در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته‌اند. اگرچه همه آنها از الگوی کلی اقتصاد پلتفرمی تبعیت می‌کنند؛ اما لزوما در یک دسته قرار نمی‌گیرند. در واقع کسب‌وکارهای پلتفرمی، هر‌یک سبک و مدل تجاری خاصی را اعمال می‌کنند. تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای پلتفرم‌ها وجود دارد که در یکی از آنها، پلتفرم‌ها از لحاظ کارکردشان به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:
1. پلتفرم‌های تراکنشی: شرکت‌هایی که شامل بازارچه‌های مجازی یا محلی برای ملاقات افراد به صورت آنلاین می‌شوند، اغلب در دسته پلتفرم‌های تراکنشی قرار می‌گیرند. این پلتفرم‌ها به نحوی منجر به تعامل اقتصادی یا اجتماعی بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان می‌شوند. نمونه‌های این دست از اقتصادهای پلتفرمی شرکت‌های آمازون، فیس‌بوک، دیجی‌کالا و کیپاد هستند.
2. پلتفرم‌های نوآورانه: این شرکت‌ها معمولا ابزار و روابط کاربردی بخصوصی را تحت پلتفرمی خاص در اختیار مخاطب قرار می‌دهند تا از آنها برای مصرف شخصی یا تجاری و حتی تولید پلتفرمی دیگر استفاده شود. مایکروسافت، اوراکل و پادیوت خدماتی در این سبک از پلتفرم ارائه می‌دهند.
3. پلتفرم‌های ترکیبی: به ترکیب دو مدل تراکنشی و نوآورانه در کسب‌وکار پلتفرمی یک کمپانی می‌گویند که در واقع هم‌زمان تعاملی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده برقرار می‌کنند و محتوایی برای ارائه جهت توسعه پلتفرم‌های ثانویه ارائه می‌دهند. گوگل‌پلی (اندروید) و پاداسپیس نمونه‌های پلتفرم ترکیبی هستند. در طبقه‌بندی مدل تجاری، اقتصاد پلتفرمی به چهار دسته کلیدی و مهم دیگر تقسیم‌بندی می‌شود. این دسته‌ها هر‌کدام سبک تجارت و پیشبرد کسب‌وکارهایی را که به اکوسیستم پلتفرمی روی آورده‌اند، نشان می‌دهد و به شرح زیر است.
1. مدل پلتفرم انتقالی
(Transitional Platform Model)

ساده‌ترین و کم‌ریسک‌ترین مدل کسب‌وکارهای اقتصاد پلتفرمی سبک انتقالی است. به‌این‌ترتیب که ساختاری بنیادین شکل گرفته و صرفا با ارتباطی مستقیم تعامل بین تولیدکننده و مصرف‌کننده را برقرار می‌کند. در واقع تقاضا را به سمت عرضه انتقال داده و در‌این‌بین درصدی به عنوان حق فراهم‌آوری بستر به کسب‌وکار پایه می‌رسد. تیما (Timma) نمونه خارجی و اترز نمونه داخلی این مدل تجاری هستند.
2. مدل پلتفرم دوسویه
(Two-Sided Platform Model)

در این حالت تولیدکننده و مصرف‌کننده بر بستر کسب‌وکار با یکدیگر مستقیما ارتباط دوطرفه برقرار می‌کنند. در واقع کاربر نسبت به خدماتی که از عرضه‌کننده دریافت می‌کند، مبلغی را مستقیما به طرف مقابل پرداخت کرده و در‌این‌بین پلتفرم درصدی را از تولیدکننده دریافت می‌کند. اوبر (Uber) نمونه خارجی و اسنپ نمونه واضح داخلی این مدل اقتصاد پلتفرمی است.
3. مدل پلتفرم چندسویه
(Multi-Sided Platform Model)

تقریبا مشابه با مدل دوسویه است، با این تفاوت که پلتفرم خدماتش را به صورت رایگان در اختیار تولیدکننده قرار می‌دهد و سپس چنانچه مصرف‌کننده‌ای با تولیدکننده تعامل برقرار کرد، کمیسیونی توسط کسب‌وکار پایه از تراکنش دریافت خواهد شد. اپ‌‌استور نمونه خارجی و اسنپ‌فود نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
4. مدل پلتفرم اشتراکی
(Subscription Platform Model)

مدل اشتراکی یا حق عضویت را می‌توان تکامل‌یافته‌ترین سبک تجارت اقتصاد پلتفرمی دانست. در این شرایط کاربر برای استفاده از پلتفرم بسته به نیازش هزینه اشتراک ماهانه یا سالانه‌ای پرداخت کرده و در سوی دیگر محصولات تولیدکنندگان را مستقیم یا غیرمستقیم خریداری کرده و نشر می‌دهند. در این شرایط بستر مناسب برای تعامل بین عرضه و تقاضا فراهم شده و تجاری‌سازی صورت می‌گیرد. نتفلیکس نمونه خارجی و فیلیمو نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
پلتفرم‌ها در حال تغییر آینده صنایع مختلف هستند و به گفته کارشناسان به‌زودی شالوده اقتصاد جهانی را شکل خواهند داد. سرزمین هوشمند پاد با ارائه انواعی از پلتفرم‌ها، اکوسیستمی از کسب‌وکارهای دیجیتال را شکل داده که هر‌کدام به‌نوعی در تأمین نیازهای آینده شهروندان نقش دارند.

چندسالی است که با توسعه‌ فناوری‌های دیجیتال،‌ بحث جدیدی میان اقتصاد‌دان‌ها شکل گرفته است، با عنوان «اقتصاد پلتفرمی». اقتصاد پلتفرمی به معنای آن است که مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی توسط پلتفرم‌هایی متنوع صورت گیرند. در واقع یک اقتصاد پلتفرمی بیان‌کننده تمایل کسب‌وکارها برای روی‌آوردن به مدل تجاری «پلتفرم‌های دیجیتالی» است. پس اقتصاد پلتفرمی به نوآوری دیجیتالی در ساخت پلتفرم‌هایی اشاره دارد که در آن همه چیز به صورت یکپارچه مدیریت شده و به سمت اهداف تجاری پیش می‌رود. «پلتفرم» در واقع بستری است برای برقراری ارتباط دو یا چند‌سویه بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان یک ارزش خاص. این ارزش می‌تواند کالا یا خدمات باشد. از‌جمله پلتفرم‌های ایرانی می‌توان از «دیجی‌کالا» یا «با سلام» که کالایی را بین تولیدکننده و مصرف‌کننده جابه‌جا می‌کنند یا «اسنپ» و «تپسی» که خدمات تأمین‌کننده را به مصرف‌کننده می‌رسانند، نام برد. اقتصاد پلتفرمی و هر نوعی از کسب‌وکار مبتنی بر پلتفرم در واقع نقطه مقابل تجارت‌های سنتی خطی (Pipeline) قرار می‌گیرند. کسب‌وکارهای خطی صرفا محصولی را که تولید شده، به مصرف‌کننده ارائه می‌دهند و بستری برای برقراری ارتباط بین آنها فراهم نمی‌کنند. مانند مغازه که شما تولیدکننده را نمی‌بینید و فقط جنس مد‌نظر را از مغازه‌دار می‌خرید؛ اما در کسب‌وکارهای پلتفرمی، خود پلتفرم هیچ کالا یا خدمتی را تولید و تأمین نمی‌کند.

به‌عنوان مثال دیجی‌کالا تا زمانی که یک فروشنده صرف بود، به‌عنوان کسب‌وکاری خطی شناخته می‌شد؛ اما پس از آنکه فروشندگان می‌توانند کالاهای خود را به صورت مستقیم و با پرداخت کارمزدی از طریق این سایت اینترنتی بفروشند، دیجی‌کالا هم به یک اقتصاد پلتفرمی از نوع خرده‌فروشی آنلاین تبدیل شد.
در اوایل قرن جدید که با رشد فناوری، اقتصاد نیز تحت تأثیرات فراوان قرار گرفت و دوران جدیدی را آغاز کرد، کسب‌وکارهای نوپا سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده و کسب‌وکارهای سنتی از بین رفته یا بسیار کوچک شدند؛ اما در ادامه مسیر پیشرفت فناوری و توسعه‌ مفهوم جدیدی به نام پلتفرم، به نظر می‌رسد به سمت آشتی مجدد این دو نوع کسب‌وکارها باشیم.
در پلتفرم‌ها از‌آنجا‌که کسب‌وکارهای سنتی می‌توانند عضو پلتفرم‌ها شده و در آن نقش داشته باشند؛ بنابراین کسب‌وکارهای نوپا نه‌تنها الزاما رقیب آنها نیستند؛ بلکه در بسیاری از موارد، کمک شایانی به توسعه کسب‌های سنتی می‌کنند. مثلا با وجود پلتفرم‌هایی که حمل کالا را بر‌عهده دارند، شعاع اثر رستوران‌های محلی بسیار بزرگ‌تر شده و شاهد آن هستیم که حتی مشتریانی از مناطق دور هم، سفارش غذا به رستوران‌های سنتی می‌دهند. طبق آمار و تحلیل کارشناسان تا سال ۲۰۱۶ بیشتر از ۱۷۰ کمپانی مبتنی بر پلتفرم در سراسر جهان فعالیت داشتند که مجموع ارزش آنها فراتر از یک میلیارد دلار می‌شود. این روند در سال‌های اخیر حتی با رشد بسیار بیشتری همراه بوده است. در‌حال‌حاضر از ۱۰ کمپانی بزرگ فعال در صنایع مختلف در جهان، هفت مورد از آنها به‌عنوان اقتصاد پلتفرمی شناخته می‌شوند!
غول‌های فناوری مدرنی مانند اپل، گوگل، مایکروسافت، آمازون و علی‌بابا (پلتفرمی چینی) همگی از مدل تجاری اقتصاد پلتفرمی پیروی می‌کنند و هر‌کدام جوامع و بازارچه‌هایی اختصاصی برای برقراری ارتباط بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان دارند. این شرکت‌ها در سال‌های اخیر رشد شگرفی داشتند و حتی توانسته‌اند سهم زیادی از کمپانی‌های متنوع از سراسر جهان را خریداری کنند.
اقتصاد پلتفرمی در گفتاری دیگر با نام‌های پلتفرم آنلاین و پلتفرم دیجیتال هم شناخته می‌شوند؛ چرا‌که اغلب تجارت‌های مبتنی بر این الگو از ساختارهای تحت شبکه و اینترنت برای تعامل با مشتریان و زمینه‌سازی برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. بسیاری از آنها خدمات خود را در قالب فروشگاه‌های آنلاین یا سرویس‌های به‌اشتراک‌گذاری خدمات ارائه می‌دهند و تراکنش‌های مالی و اقتصادی نیز در بطن همان پلتفرم‌ها صورت می‌گیرند. «جفری پارکر» (Geoffrey Parker) کارشناس بازار اقتصاد پلتفرمی از دانشگاه MIT و نویسنده کتاب «انقلاب پلتفرم» در‌این‌باره می‌گوید: «عمده قدرت در صنایع مختلف به‌ویژه تکنولوژی در حال حرکت به سمت اکوسیستم‌هاست. پیام این اتفاق واضح است که تمام شرکت‌ها نیاز دارند با مفهوم پلتفرم آشنا شده و جایگاه خودشان را در ساختار نوین صنایع، پیدا کنند».
طبق تحلیل آمار توسط کارشناسان، تا حدود سال ۲۰۲۵ میلادی بالغ بر ۳۰ درصد از فعالیت‌های اقتصادی جهان، مبلغی در حدود ۶۰ میلیارد دلار، فقط توسط پلتفرم‌های دیجیتال و اقتصاد پلتفرمی در سراسر دنیا به گردش در‌خواهند آمد. هرچند پیش‌بینی می‌شود تنها حدود سه درصد از کمپانی‌های فعلی استراتژی پلتفرمی ایدئالی داشته باشند.
اهمیت پلتفرم‌ها
تأثیر پلتفرم‌ها در آینده بشریت بسیار عمیق‌تر و بیشتر از چیزی است که در نگاه نخست به نظر می‌رسد و از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مختلف در سراسر دنیا برخوردار است. بهتر است به برخی از این جنبه‌ها نگاهی دقیق‌تر داشته باشیم.
اول آنکه پلتفرم‌ها به طور فزاینده‌ای قدرتمند خواهند شد. پلتفرم‌هایی که تعاملات اجتماعی یا اقتصادی را کنترل می‌کنند، داده‌هایی را ذخیره‌سازی می‌کنند که برای تصمیم‌گیری‌های گسترده‌ و مهم‌تری در سطح ملی و بین‌المللی می‌توانند استفاده شوند؛ بنابراین این پلتفرم‌ها تنها کارکرد اقتصادی صرف نداشته و حتی کارکرد اقتصادی آن، محدود به سودآوری یک کمپانی خاص نخواهد بود؛ بلکه در اقتصاد ملی کشورها هم می‌تواند مؤثر باشد. به عنوان مثال، داده‌های گرفته‌شده توسط پلتفرمی تجاری مانند Alibaba اکنون به عنوان یک سیستم رتبه‌بندی اعتبار مالی عمل می‌کنند. این به آن معنی است که شرکت‌های بازرگانی بین‌المللی هرچه امتیاز بالاتری در این پلتفرم داشته باشند، به معنی اعتبار افزون‌تری است که دارند. داده‌های گردآوری‌شده توسط فیس‌بوک و سایر پلتفرم‌های اجتماعی در‌حال‌حاضر قابلیت تأیید هویت و مدیریت دسترسی را در سایر پایگاه‌های اینترنتی و پلتفرم‌ها فراهم می‌کنند. فعالان زنجیره تأمین در سراسر صنایع می‌توانند از داده‌های گرفته‌شده توسط پلتفرم‌های هوش مصنوعی مانند IBM's Watson و Salesforce 'Einstein برای تصمیم‌گیری‌های پیچیده در صنعت خود استفاده کنند؛ پس پلتفرم‌هایی که تعاملات را تسهیل و داده‌ها را ذخیره می‌کنند، در آینده‌ تجارت جهانی نقش فزاینده‌ای خواهند داشت.
دوم، تعاملات تجاری و مالی گسترده در سطح بین‌المللی بدون راه‌اندازی یا عضویت در یک پلتفرم، اگر نگوییم غیر‌ممکن، بسیار دشوار شده است. هر شرکتی که یک زنجیره تأمین جهانی را اداره می‌کند، نیاز به تدوین استراتژی برای اقتصاد پلتفرمی دارد. کدام قسمت از زنجیره تأمین خودکار می‌شود؟ کدام‌یک برای مشارکت خارجی باز می‌شوند؟ با ظهور پلتفرم‌های مدیریت تأمین‌کننده مانند Tradeshift، هزینه مدیریت تأمین‌کنندگان کاهش یافته و به شرکت‌ها امکان می‌دهد فعالیت‌های بیشتری را برون‌سپاری کنند.
یک سؤال استراتژیک مرتبط این است: آیا دیجیتال‌سازی جریان‌های زنجیره تأمین که این فرصت را فراهم می‌آورد شرکت‌های بین‌المللی با کاهش نظارت و نقش دولت‌ها خیلی سریع‌تر، آسان‌تر و مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعامل داشته باشند، حکمرانی و پایداری تجاری را کاهش نمی‌دهند؟ در پاسخ باید گفت که دیجیتال‌سازی به شرکت‌ها امکان می‌دهد کیفیت و شهرت تأمین‌کنندگان خود را بهتر بسنجند. پلتفرم‌هایی که معاملات زنجیره تأمین را مدیریت می‌کنند، اطلاعات مربوط به اعتبار و عملکرد تأمین‌کنندگان را ذخیره می‌کنند. در نتیجه شرکت‌ها امکان تصمیم‌گیری بهتری خواهند داشت. این پلتفرم‌ها همچنین می‌توانند ورودی‌های موجود در سراسر زنجیره تأمین را ردیابی و پیگیری کنند. در نتیجه زنجیره تأمین‌های مسئولیت‌پذیرتر و پایدارتری را ایجاد می‌کنند. این عوامل به‌خوبی می‌تواند رقابتی‌بودن شرکت‌ها در عصر اقتصاد دیجیتال را نشان دهد.
سوم، پلتفرم‌ها مستقیما بر کشورها هم تأثیرگذارند و در مواقعی حتی با آنها رقابت می‌کنند. به عنوان مثال، پلتفرم‌هایی که برای برون‌سپاری کارها راه‌اندازی شده‌اند، توانسته‌اند کمک کنند شرکت‌های کشورهایی مانند بنگلادش و فیلیپین درآمد متمرکزتری در کشور خود داشته باشند و در نتیجه مالیات کمتری حاصل از فعالیت‌های خود در آن کشورها پرداخت کنند؛ اما مهم‌تر از همه، پلتفرم‌هایی مانند Alibaba می‌توانند رشد بنگاه‌های کوچک و متوسط (SME) را حتی در سایر کشورها میسر کنند. آنها اگرچه کوچک هستند؛ اما از طریق پلتفرم‌ها می‌توانند رفتاری بین‌المللی داشته و درآمدزایی کنند. این موضوع قدرت مذاکره‌ای باورنکردنی به پلتفرم‌ها می‌دهد. اهمیت و کارایی و تأثیر پلتفرم‌ها آن‌چنان است که نگرانی‌های ژئوپلیتیکی نیز ایجاد می‌کند. به‌ویژه هنگامی که پلتفرم‌ها توسط دولت کشور خود از نزدیک کنترل می‌شوند. رقابت شدید اقتصادی بین چین و آمریکا را اگر از نزدیک دنبال کرده باشیم، شاهد هستیم که بیشتر این رقابت‌های اقتصادی بر سر پلتفرم‌هایی است که طرفین ساخته‌اند.
انواع اقتصاد پلتفرمی
کسب‌وکارهای مبتنی بر اقتصاد پلتفرمی در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته‌اند. اگرچه همه آنها از الگوی کلی اقتصاد پلتفرمی تبعیت می‌کنند؛ اما لزوما در یک دسته قرار نمی‌گیرند. در واقع کسب‌وکارهای پلتفرمی، هر‌یک سبک و مدل تجاری خاصی را اعمال می‌کنند. تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای پلتفرم‌ها وجود دارد که در یکی از آنها، پلتفرم‌ها از لحاظ کارکردشان به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:
1. پلتفرم‌های تراکنشی: شرکت‌هایی که شامل بازارچه‌های مجازی یا محلی برای ملاقات افراد به صورت آنلاین می‌شوند، اغلب در دسته پلتفرم‌های تراکنشی قرار می‌گیرند. این پلتفرم‌ها به نحوی منجر به تعامل اقتصادی یا اجتماعی بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان می‌شوند. نمونه‌های این دست از اقتصادهای پلتفرمی شرکت‌های آمازون، فیس‌بوک، دیجی‌کالا و کیپاد هستند.
2. پلتفرم‌های نوآورانه: این شرکت‌ها معمولا ابزار و روابط کاربردی بخصوصی را تحت پلتفرمی خاص در اختیار مخاطب قرار می‌دهند تا از آنها برای مصرف شخصی یا تجاری و حتی تولید پلتفرمی دیگر استفاده شود. مایکروسافت، اوراکل و پادیوت خدماتی در این سبک از پلتفرم ارائه می‌دهند.
3. پلتفرم‌های ترکیبی: به ترکیب دو مدل تراکنشی و نوآورانه در کسب‌وکار پلتفرمی یک کمپانی می‌گویند که در واقع هم‌زمان تعاملی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده برقرار می‌کنند و محتوایی برای ارائه جهت توسعه پلتفرم‌های ثانویه ارائه می‌دهند. گوگل‌پلی (اندروید) و پاداسپیس نمونه‌های پلتفرم ترکیبی هستند. در طبقه‌بندی مدل تجاری، اقتصاد پلتفرمی به چهار دسته کلیدی و مهم دیگر تقسیم‌بندی می‌شود. این دسته‌ها هر‌کدام سبک تجارت و پیشبرد کسب‌وکارهایی را که به اکوسیستم پلتفرمی روی آورده‌اند، نشان می‌دهد و به شرح زیر است.
1. مدل پلتفرم انتقالی
(Transitional Platform Model)

ساده‌ترین و کم‌ریسک‌ترین مدل کسب‌وکارهای اقتصاد پلتفرمی سبک انتقالی است. به‌این‌ترتیب که ساختاری بنیادین شکل گرفته و صرفا با ارتباطی مستقیم تعامل بین تولیدکننده و مصرف‌کننده را برقرار می‌کند. در واقع تقاضا را به سمت عرضه انتقال داده و در‌این‌بین درصدی به عنوان حق فراهم‌آوری بستر به کسب‌وکار پایه می‌رسد. تیما (Timma) نمونه خارجی و اترز نمونه داخلی این مدل تجاری هستند.
2. مدل پلتفرم دوسویه
(Two-Sided Platform Model)

در این حالت تولیدکننده و مصرف‌کننده بر بستر کسب‌وکار با یکدیگر مستقیما ارتباط دوطرفه برقرار می‌کنند. در واقع کاربر نسبت به خدماتی که از عرضه‌کننده دریافت می‌کند، مبلغی را مستقیما به طرف مقابل پرداخت کرده و در‌این‌بین پلتفرم درصدی را از تولیدکننده دریافت می‌کند. اوبر (Uber) نمونه خارجی و اسنپ نمونه واضح داخلی این مدل اقتصاد پلتفرمی است.
3. مدل پلتفرم چندسویه
(Multi-Sided Platform Model)

تقریبا مشابه با مدل دوسویه است، با این تفاوت که پلتفرم خدماتش را به صورت رایگان در اختیار تولیدکننده قرار می‌دهد و سپس چنانچه مصرف‌کننده‌ای با تولیدکننده تعامل برقرار کرد، کمیسیونی توسط کسب‌وکار پایه از تراکنش دریافت خواهد شد. اپ‌‌استور نمونه خارجی و اسنپ‌فود نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
4. مدل پلتفرم اشتراکی
(Subscription Platform Model)

مدل اشتراکی یا حق عضویت را می‌توان تکامل‌یافته‌ترین سبک تجارت اقتصاد پلتفرمی دانست. در این شرایط کاربر برای استفاده از پلتفرم بسته به نیازش هزینه اشتراک ماهانه یا سالانه‌ای پرداخت کرده و در سوی دیگر محصولات تولیدکنندگان را مستقیم یا غیرمستقیم خریداری کرده و نشر می‌دهند. در این شرایط بستر مناسب برای تعامل بین عرضه و تقاضا فراهم شده و تجاری‌سازی صورت می‌گیرد. نتفلیکس نمونه خارجی و فیلیمو نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
پلتفرم‌ها در حال تغییر آینده صنایع مختلف هستند و به گفته کارشناسان به‌زودی شالوده اقتصاد جهانی را شکل خواهند داد. سرزمین هوشمند پاد با ارائه انواعی از پلتفرم‌ها، اکوسیستمی از کسب‌وکارهای دیجیتال را شکل داده که هر‌کدام به‌نوعی در تأمین نیازهای آینده شهروندان نقش دارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها