|

چرا رفع تحریم مهم است

‌سیدمحمدهادی موسوی

با پیروزی جو بایدن و احتمال رفع تحریم، برخی تحلیلگران این خط تحلیلی را پی گرفته‌اند که راه‌حل مشکلات نه در رفع تحریم بلکه در اصلاح رویه‌های داخلی است. واقعیت این است که وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه‌ای ماحصل مجموع متنوع و در‌هم‌پیچیده‌ای از عوامل داخلی و خارجی است و هر‌زمان که جهت این بردارها به یک سمت تنظیم نشود و هم‌راستا نشوند، انتظار پیشرفت چندانی نمی‌توان داشت. عمده این عوامل به نهادها و ساختارهای فکری، سیاسی و اقتصادی جوامع بر‌می‌گردد اما شرط لازم پیشرفت، نه این نهادها و ساختارها‌ بلکه در تعامل بین‌المللی است. برخی افراد، رفع تحریم و تعامل بین‌المللی را به‌عنوان یک عامل در کنار دیگر عوامل در نظر می‌گیرند؛ درحالی‌که تعامل بین‌المللی، «شرط لازم» اصلاح جامعه است. امروزه هیچ کشوری نمی‌تواند پارادایم موجود در جهان را به چالش کشیده و یک تنه، طرحی نو دراندازد. هنگامی که شما قصد دارید به‌عنوان یک عضو جامعه جهانی به رسمیت شناخته شوید، به‌صورت طبیعی مجبور به رعایت و اصلاح برخی ساختارها هستید.
برای مثال در دو دهه اخیر، صنعت بانکداری در جهان پیشرفت‌های شگرفی داشته اما صنعت بانکداری ایران به دلیل عدم ارتباط با شبکه بانکی جهانی، نیازی به اصلاح ساختاری خود (در سطح سیاست‌گذاری و اجرائی) حس نکرده است؛ درحالی‌که امروز، مشکلات نظام بانکی به پاشنه آشیل کشور تبدیل شده است. حال اگر نظام بانکی ایران مجبور به تعامل با شبکه بانکی بین‌المللی بود، خود‌به‌خود مجبور به رعایت الزاماتی مانند «شاخص بازل» در ضریب کفایت سرمایه، روش‌های مقابله با پولشویی و... شده و بسیاری از مشکلات کنونی نظام بانکی رفع می‌شد. از دیدگاه سیاست داخلی نیز تعامل با جامعه جهانی نیازمند رعایت الزامات خاصی است. شرایطی را فرض کنید که به‌صورت هفتگی، مقامات سیاسی ایران میزبان و میهمان مقامات دیپلماتیک دیگر کشورها باشند. آن‌گاه رعایت برخی پروتکل‌ها، توجه به گفتار و زبان بدن و افزایش سطح دانش دیپلماتیک مسئولان ضروری می‌نماید و باعث خواهد شد از موازی‌کاری ‌در امور دیپلماتیک کاسته شده و این امر تخصصی، یک متولی داشته باشد. همچنین در این شرایط مقبولیت مقامات سیاسی طرف مذاکره با مقامات خارجی حائز اهمیت خواهد بود؛ بنابراین ساختار سیاسی به سمتی خواهد رفت که افراد منتخب مردم، نقش بیشتری ‌ داشته باشند. از‌این‌رو کشور مجبور به گسترش فضای باز سیاسی و اجازه فعالیت به گروه‌های مختلف سیاسی خواهد بود تا نماینده اکثریت مردم در برابر دیگر کشورها، پشتوانه مردمی و قدرت تصمیم‌گیری داشته باشد. ‌هنگامی که نمایندگان ده‌ها و صدها نهاد سیاسی یا شرکت خارجی به ایران رفت‌و‌آمد کنند، ناچار به اصلاح ساختار حمل‌ونقل درون و برون شهری (جاده، خودرو، هواپیما، قطار، مترو و...) و رفع مشکل ترافیک و اجرای الزاماتی مانند پیمان پاریس جهت کاهش آلودگی هوا هستیم. توسعه حمل‌ونقل و زیرساخت‌های سرمایه‌گذاری در کشور منجر به توزیع سرمایه‌گذاری و ثروت در نقاط مختلف کشور خواهد شد اما در شرایط تحریم، این موارد جزء اولویت‌ها محسوب نمی‌شود. درصورتی‌که بتوانیم در زمینه صادرات و واردات کالا مانند خودرو با دیگر کشورها به یک توازن منطقی برسیم، آن‌گاه نه‌تنها کیفیت خودروی داخلی مجبور به ارتقا و قیمت آن مجبور به کاهش است بلکه بازار خوبی در کشورهای درحال‌توسعه خواهیم داشت که جهت حفظ آن بازار مجبور به نوآوری و ارتقای تولیدات داخلی هستیم. جذب گردشگر خارجی نیازمند شبکه گسترده‌ای از امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهد بود و جهت درآمد‌زایی در این بخش مجبور به سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری بخش دولتی و خصوصی خواهیم بود. تعامل با مراکز علمی، تحقیقاتی و نوآورانه خارجی باعث رشد زمینه‌های نرم‌افزاری و توسعه شرکت‌های داخلی است. این تبادل علمی و فنی باعث افزایش صادرات خدمات فنی و مهندسی شده و زمینه رشد شرکت‌های داخلی را بیش‌از‌پیش فراهم می‌آورد؛ چراکه در رقابت با دیگر شرکت‌ها مجبور به نوآوری و به‌روز‌رسانی کالا و خدمات خود هستیم.
تعامل با نظام بین‌المللی زمینه‌ساز سرمایه‌گذاری خارجی در بخش‌های مختلف کشور می‌شود. این سرمایه‌گذاری‌ها باعث کاهش تصدی‌گری دولت، افزایش اشتغال، افزایش درآمد سرانه و کاهش تورم خواهد شد. همچنین امنیت ملی کشور را تقویت کرده و فضای امنیتی ناشی از آشفتگی اقتصادی، اجتماعی کشور را کاهش می‌دهد. چنین شرایطی، باعث کاهش وابستگی درآمدی کشور به نفت، سخت‌ترشدن امکان تحریم و افزایش درآمد ارزی کشور خواهد شد. اما در شرایط تحریم، همه این نیازها به فراموشی سپرده شده یا اولویت بسیار اندکی خواهند داشت تا‌حدی‌که سیاست‌گذاران‌ ‌ و حتی بخش خصوصی نیز درگیر روزمرگی می‌شوند. اگر کشور را مانند یک ساختار ارگانیک تصور کنیم، تحریم، باعث کم‌تحرکی و انعقاد لخته‌های خون در رگ‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خواهد شد، شاید به همین دلیل است که در این دو دهه هر‌روز، بخشی از کشور دچار بحران شده است. رأی‌آوردن بایدن و رفع تحریم از‌این‌رو مهم است که بتوانیم در سال‌های آتی، از این موقعیت استفاده کرده و اولا لخته‌های خونی را اصلاح و ثانیا با تحرک‌دهی به ساختار سیاسی، اقتصادی، زمینه پیشرفت فراگیر کشور را فراهم کنیم. از‌این‌رو بهتر است به‌جای آدرس‌دادن جهت حل مشکلات، از فرصت به‌وجود‌آمده‌ نهایت بهره لازم را ببریم.

با پیروزی جو بایدن و احتمال رفع تحریم، برخی تحلیلگران این خط تحلیلی را پی گرفته‌اند که راه‌حل مشکلات نه در رفع تحریم بلکه در اصلاح رویه‌های داخلی است. واقعیت این است که وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه‌ای ماحصل مجموع متنوع و در‌هم‌پیچیده‌ای از عوامل داخلی و خارجی است و هر‌زمان که جهت این بردارها به یک سمت تنظیم نشود و هم‌راستا نشوند، انتظار پیشرفت چندانی نمی‌توان داشت. عمده این عوامل به نهادها و ساختارهای فکری، سیاسی و اقتصادی جوامع بر‌می‌گردد اما شرط لازم پیشرفت، نه این نهادها و ساختارها‌ بلکه در تعامل بین‌المللی است. برخی افراد، رفع تحریم و تعامل بین‌المللی را به‌عنوان یک عامل در کنار دیگر عوامل در نظر می‌گیرند؛ درحالی‌که تعامل بین‌المللی، «شرط لازم» اصلاح جامعه است. امروزه هیچ کشوری نمی‌تواند پارادایم موجود در جهان را به چالش کشیده و یک تنه، طرحی نو دراندازد. هنگامی که شما قصد دارید به‌عنوان یک عضو جامعه جهانی به رسمیت شناخته شوید، به‌صورت طبیعی مجبور به رعایت و اصلاح برخی ساختارها هستید.
برای مثال در دو دهه اخیر، صنعت بانکداری در جهان پیشرفت‌های شگرفی داشته اما صنعت بانکداری ایران به دلیل عدم ارتباط با شبکه بانکی جهانی، نیازی به اصلاح ساختاری خود (در سطح سیاست‌گذاری و اجرائی) حس نکرده است؛ درحالی‌که امروز، مشکلات نظام بانکی به پاشنه آشیل کشور تبدیل شده است. حال اگر نظام بانکی ایران مجبور به تعامل با شبکه بانکی بین‌المللی بود، خود‌به‌خود مجبور به رعایت الزاماتی مانند «شاخص بازل» در ضریب کفایت سرمایه، روش‌های مقابله با پولشویی و... شده و بسیاری از مشکلات کنونی نظام بانکی رفع می‌شد. از دیدگاه سیاست داخلی نیز تعامل با جامعه جهانی نیازمند رعایت الزامات خاصی است. شرایطی را فرض کنید که به‌صورت هفتگی، مقامات سیاسی ایران میزبان و میهمان مقامات دیپلماتیک دیگر کشورها باشند. آن‌گاه رعایت برخی پروتکل‌ها، توجه به گفتار و زبان بدن و افزایش سطح دانش دیپلماتیک مسئولان ضروری می‌نماید و باعث خواهد شد از موازی‌کاری ‌در امور دیپلماتیک کاسته شده و این امر تخصصی، یک متولی داشته باشد. همچنین در این شرایط مقبولیت مقامات سیاسی طرف مذاکره با مقامات خارجی حائز اهمیت خواهد بود؛ بنابراین ساختار سیاسی به سمتی خواهد رفت که افراد منتخب مردم، نقش بیشتری ‌ داشته باشند. از‌این‌رو کشور مجبور به گسترش فضای باز سیاسی و اجازه فعالیت به گروه‌های مختلف سیاسی خواهد بود تا نماینده اکثریت مردم در برابر دیگر کشورها، پشتوانه مردمی و قدرت تصمیم‌گیری داشته باشد. ‌هنگامی که نمایندگان ده‌ها و صدها نهاد سیاسی یا شرکت خارجی به ایران رفت‌و‌آمد کنند، ناچار به اصلاح ساختار حمل‌ونقل درون و برون شهری (جاده، خودرو، هواپیما، قطار، مترو و...) و رفع مشکل ترافیک و اجرای الزاماتی مانند پیمان پاریس جهت کاهش آلودگی هوا هستیم. توسعه حمل‌ونقل و زیرساخت‌های سرمایه‌گذاری در کشور منجر به توزیع سرمایه‌گذاری و ثروت در نقاط مختلف کشور خواهد شد اما در شرایط تحریم، این موارد جزء اولویت‌ها محسوب نمی‌شود. درصورتی‌که بتوانیم در زمینه صادرات و واردات کالا مانند خودرو با دیگر کشورها به یک توازن منطقی برسیم، آن‌گاه نه‌تنها کیفیت خودروی داخلی مجبور به ارتقا و قیمت آن مجبور به کاهش است بلکه بازار خوبی در کشورهای درحال‌توسعه خواهیم داشت که جهت حفظ آن بازار مجبور به نوآوری و ارتقای تولیدات داخلی هستیم. جذب گردشگر خارجی نیازمند شبکه گسترده‌ای از امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهد بود و جهت درآمد‌زایی در این بخش مجبور به سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری بخش دولتی و خصوصی خواهیم بود. تعامل با مراکز علمی، تحقیقاتی و نوآورانه خارجی باعث رشد زمینه‌های نرم‌افزاری و توسعه شرکت‌های داخلی است. این تبادل علمی و فنی باعث افزایش صادرات خدمات فنی و مهندسی شده و زمینه رشد شرکت‌های داخلی را بیش‌از‌پیش فراهم می‌آورد؛ چراکه در رقابت با دیگر شرکت‌ها مجبور به نوآوری و به‌روز‌رسانی کالا و خدمات خود هستیم.
تعامل با نظام بین‌المللی زمینه‌ساز سرمایه‌گذاری خارجی در بخش‌های مختلف کشور می‌شود. این سرمایه‌گذاری‌ها باعث کاهش تصدی‌گری دولت، افزایش اشتغال، افزایش درآمد سرانه و کاهش تورم خواهد شد. همچنین امنیت ملی کشور را تقویت کرده و فضای امنیتی ناشی از آشفتگی اقتصادی، اجتماعی کشور را کاهش می‌دهد. چنین شرایطی، باعث کاهش وابستگی درآمدی کشور به نفت، سخت‌ترشدن امکان تحریم و افزایش درآمد ارزی کشور خواهد شد. اما در شرایط تحریم، همه این نیازها به فراموشی سپرده شده یا اولویت بسیار اندکی خواهند داشت تا‌حدی‌که سیاست‌گذاران‌ ‌ و حتی بخش خصوصی نیز درگیر روزمرگی می‌شوند. اگر کشور را مانند یک ساختار ارگانیک تصور کنیم، تحریم، باعث کم‌تحرکی و انعقاد لخته‌های خون در رگ‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خواهد شد، شاید به همین دلیل است که در این دو دهه هر‌روز، بخشی از کشور دچار بحران شده است. رأی‌آوردن بایدن و رفع تحریم از‌این‌رو مهم است که بتوانیم در سال‌های آتی، از این موقعیت استفاده کرده و اولا لخته‌های خونی را اصلاح و ثانیا با تحرک‌دهی به ساختار سیاسی، اقتصادی، زمینه پیشرفت فراگیر کشور را فراهم کنیم. از‌این‌رو بهتر است به‌جای آدرس‌دادن جهت حل مشکلات، از فرصت به‌وجود‌آمده‌ نهایت بهره لازم را ببریم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها