|

‌عمل‌گرایی در مقابل بایدن

جاوید قربان‌اوغلی . دیپلمات بازنشسته

در شرایطی که تا انتقال قدرت در کاخ سفید کمتر از دو ماه باقی مانده، بایدن، رئیس‌جمهور منتخب، در حال چینش مقاماتی است که قرار است رئیس قدرتمندترین کشور جهان را در چهار سال آینده همراهی کرده و درتصمیم‌سازی مشارکت داشته باشند. اخبار و گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره رویکردهای سیاست خارجی دولت آینده از سوی اندیشکده‌ها، نخبگان سیاسی و رسانه‌ها منتشر می‌شود. هرچند بسیاری از این موضوعات مطرح در روابط خارجی آمریکا، یا به ما مربوط نمی‌شود یا اینکه با توجه به چالش‌ها و مشکلات عدیده‌ای که گریبانگیر کشور است، جایگاه خاصی در اولویت‌بندی ایران ندارند، با وجود برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی و بعضا عوامانه، انتخابات آمریکا، تیم مشاوران و مناصب کلیدی در حوزه سیاسی و امنیتی و تصمیمات بایدن برای ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان حائز اهمیت است. مضافا اینکه با توجه به روند تحولات دوره ترامپ و نقش مخرب وی در خروج از برجام، اعمال تحریم‌های بی‌سابقه، حمایت وی از رقبای منطقه‌ای ایران و تصمیمات خارق‌العاده در قبال اسرائیل، سازمان تیم آینده دولت آمریکا برای ما از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.‌‌با وجود اینکه در تاریخ آمریکا، رؤسای جمهوری که با تکیه بر عقلانیت، مهارت‌های مذاکراتی و حمایت افکار عمومی توانسته‌اند معضلات پیچیده جهانی را بدون توسل به زور و با مهارت دیپلماتیک بگشایند، انگشت‌شمارند، ولی به تأیید بسیاری از تحلیلگران، کاخ سفید در بیش از دو قرن پدیده‌ای همچون ترامپ را هم به ندرت به خود دیده است. جورج بوش که خود از تندرو‌ترین رهبران آمریکا بود و دو جنگ ویرانگر را در منطقه ما رهبری کرد، در مقابل اقدامات افراطی ترامپ زبان به اعتراض گشوده و او را با القابی همچون «زورگویی، تعصب و خشک‌اندیشی» توصیف کرد.ماجراجویی و رفتارهای ناهنجار دونالد ترامپ و اقداماتی همچون خارج‌کردن کشورش از بسیاری از معاهدات بین‌المللی و حتی سازمان بهداشت جهانی، چهره‌ای از وی به نمایش گذاشت که گویی بیشتر کشورهای جهان برای شکست او در انتخابات روزشماری می‌کردند. تصمیم ترامپ برای خروج کشورش از توافق هسته‌ای که حاصل 22 ماه مذاکرات نفس‌گیر با همراهی پنج کشور دیگر و ازجمله سه متحد دائمی آمریکا بود و تبعات سخت و سنگین آن، کافی است تا نخبگان سیاسی از طیف‌های مختلف و خصوصا دستگاه‌های تصمیم‌گیر در کشور، «تغییر» ناشی از انتخابات 2020 را به فال نیک گرفته و متناسب با آن و استفاده از فرصت چهار‌ساله‌ای که پیش‌روی جهان قرار دارد، به تدوین راهکارهایی در جهت برون‌رفت از مشکلاتی که ترامپ و تصمیم وی در آن نقشی اساسی داشت، بپردازند.‌اولین موضوع در این رابطه، پشت‌سرگذاشتن آرام و بدون حادثه دو ماه پیش‌رو و به بیانی که دو سال قبل در همین ستون نوشتم، «گذر از تونل وحشت ترامپ» است.

برخی از منابع از رایزنی ترامپ با مشاوران ارشد خود درباره حمله نظامی سخن گفته‌اند. هر‌چند رافائل گروسی، مدیر‌کل آژانس آن را «کمی بر پایه حدس و گمان» ارزیابی کرده، ولی به گفته تحلیگران این موضوع با توجه به روان‌شناسی شخصیت ترامپ، دور از ذهن نیست؛ به‌خصوص اینکه این اقدام از حامیانی جدی همچون اسرائیل برخوردار است. این رژیم هفته گذشته و پس از حمله به یکی از مراکز نظامی سوریه، در اقدامی بی‌سابقه به فوریت مسئولیت آن را بر عهده گرفت تا شاید از این رهگذر، ایران را عصبانی و وادار به واکنشی تلافی‌جویانه کند.
از یاد نبریم که از ترامپ شکست‌خورده و تحقیر‌شده در انتخاباتی که خود را پیروز قطعی آن می‌دانست، هیچ کاری را نباید دور از ذهن دانست.
اقدام دیگر در این راستا، اعلان صریح و بدون لکنت‌زبان آمادگی ایران برای «مذاکره» در راستای احیای برجام است.
بر آن نیستم تا اهمیت و نقش برجام و تأثیر شگرف آن را در خارج‌کردن کشور از شرایطی که در سال‌های آخر دولت دهم گرفتار آن بود، تکرار کنم؛ با وجود این، ذکر این نکته ضروری است که تغییرات ناشی از انتخابات آمریکا فرصت تنفسی نه‌فقط برای ایران بلکه برای جهان فراهم کرده است.
اگر برای آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون این فرصت کنار گذاشته‌شدن رویکرد آمریکای تحت رهبری ترامپ در یک‌جانبه‌گرایی و بازگشت به شرایط پسا‌جنگ سرد اهمیت دارد، برای ما رویکرد دولت آینده آمریکا در «بازگشت به دیپلماسی» و حل‌وفصل مشکلات از طریق گفت‌وگو و کنار‌گذاشتن منطق «فشار حداکثری» مهم است.
برخلاف گفته آن امام‌جمعه، «خیانت و جهالت» نادیده‌گرفتن رئیس‌جمهوری است که حتی در شرایط وخیم کرونا، سیاست فشار حداکثری علیه مردم ایران را کنار نگذاشت.
اشتباه در‌پیش‌گرفتن شعار عوام‌فریبانه «سگ زرد برادر شغال» و رویکردی است که صدا‌و‌سیما در نمایش گزینشی و تصاویر و گزارش‌های منتخب برکشیده از آرشیو برای منفی جلوه‌دادن شخصیت رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دارد، آن‌هم در شرایطی که رقبای منطقه‌ای ایران به‌سرعت خود را با شرایط جدید تطبیق داده و در‌صدد تأثیر‌گذاری بر تیم بایدن در سیاست اعلامی وی در رابطه با ایران هستند. از این منظر، ایران باید به وضوح از رویکرد تعامل استقبال کند.
از یاد نبرده‌ایم كه بایدن معاون رئیس‌جمهوری بود که عملکرد مذاکره‌کنندگان منتخب وی در طول قریب به دو سال مذاکرات هسته‌ای، به مثابه لوکوموتیوی بود که قطار بحران 12‌ساله هسته‌ای را به مقصد رساند و ایران را از چنبره شش قطع‌نامه تحت فصل هفت شورای امنیت سازمان ملل متحد رها کرد.
این گزاره که بارها بر آن تأکید شده، واقعیت انکارناپذیری است که مذاکرات ایران با قدرت‌های جهان در واقع مذاکره 1+1 بین ایران و آمریکا بود و نه مذاکره 1+5.
کسانی که از جزئیات مذاکرات مطلع هستند، بر این نکته معترف‌اند که در مقاطعی، تیم مذاکره‌کننده آمریکا تحت هدایت جان ‌کری در مذاکرات و دستیابی به توافق، بسیار منعطف‌تر از دیگر کشورهای 1+5 و حتی روسیه بود.
سابقه دموکرات‌ها در رویکرد حقوق‌بشری و سیاست بایدن در خاتمه‌دادن به جنگ، پیگیری نسل‌کشی و اقدامات ضد‌انسانی در یمن و احتمال باز‌شدن مجدد پرونده جنایت هولناک خاشقجی، خواب محمد بن‌سلمان را دچار آشوب کرده است.
کما‌اینکه اسرائیل نیز نگرانی خود را در رویکرد بایدن برای بازگشت به برجام و لغو تمام یا برخی از اقدامات ترامپ در خاورمیانه و به نفع اسرائیل را بارها اعلام کرده است.
اما در کنار این موارد مثبت که در راستای سیاست‌های ایران است، نمی‌توان از کنار این مسئله عبور کرد که با روی‌کار‌آمدن بایدن، سیاست آمریکا و اروپا بار دیگر در اتخاذ برخی رویکردها درباره ایران همسو خواهد شد.
اوباما در مقام دفاع از برنامه گفت‌وگو با ایران و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک مناقشه برنامه هسته‌ای ایران گفته بود «قبل از روی‌کارآمدن من، جهان متفرق در مقابل ایران متحد قرار گرفته بود. رویکرد من باعث اتحاد جهان و ایجاد تفرقه در داخل ایران شد».
در شرایط بسیار وخیم اقتصادی باید نگران همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با کشورمان باشیم.
پیشنهاد نگارنده پیشگامی در مذاکره با اروپا و اقداماتی مانند پایان‌دادن به موضوعاتی مانند زندانیان دوتابعیتی و زندانیان سیاسی است که برای کشور بسیار کم‌هزینه بوده و چراغ سبز پررنگی برای آمادگی ایران در قبال رفع نگرانی‌های آنهاست.

در شرایطی که تا انتقال قدرت در کاخ سفید کمتر از دو ماه باقی مانده، بایدن، رئیس‌جمهور منتخب، در حال چینش مقاماتی است که قرار است رئیس قدرتمندترین کشور جهان را در چهار سال آینده همراهی کرده و درتصمیم‌سازی مشارکت داشته باشند. اخبار و گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره رویکردهای سیاست خارجی دولت آینده از سوی اندیشکده‌ها، نخبگان سیاسی و رسانه‌ها منتشر می‌شود. هرچند بسیاری از این موضوعات مطرح در روابط خارجی آمریکا، یا به ما مربوط نمی‌شود یا اینکه با توجه به چالش‌ها و مشکلات عدیده‌ای که گریبانگیر کشور است، جایگاه خاصی در اولویت‌بندی ایران ندارند، با وجود برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی و بعضا عوامانه، انتخابات آمریکا، تیم مشاوران و مناصب کلیدی در حوزه سیاسی و امنیتی و تصمیمات بایدن برای ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان حائز اهمیت است. مضافا اینکه با توجه به روند تحولات دوره ترامپ و نقش مخرب وی در خروج از برجام، اعمال تحریم‌های بی‌سابقه، حمایت وی از رقبای منطقه‌ای ایران و تصمیمات خارق‌العاده در قبال اسرائیل، سازمان تیم آینده دولت آمریکا برای ما از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.‌‌با وجود اینکه در تاریخ آمریکا، رؤسای جمهوری که با تکیه بر عقلانیت، مهارت‌های مذاکراتی و حمایت افکار عمومی توانسته‌اند معضلات پیچیده جهانی را بدون توسل به زور و با مهارت دیپلماتیک بگشایند، انگشت‌شمارند، ولی به تأیید بسیاری از تحلیلگران، کاخ سفید در بیش از دو قرن پدیده‌ای همچون ترامپ را هم به ندرت به خود دیده است. جورج بوش که خود از تندرو‌ترین رهبران آمریکا بود و دو جنگ ویرانگر را در منطقه ما رهبری کرد، در مقابل اقدامات افراطی ترامپ زبان به اعتراض گشوده و او را با القابی همچون «زورگویی، تعصب و خشک‌اندیشی» توصیف کرد.ماجراجویی و رفتارهای ناهنجار دونالد ترامپ و اقداماتی همچون خارج‌کردن کشورش از بسیاری از معاهدات بین‌المللی و حتی سازمان بهداشت جهانی، چهره‌ای از وی به نمایش گذاشت که گویی بیشتر کشورهای جهان برای شکست او در انتخابات روزشماری می‌کردند. تصمیم ترامپ برای خروج کشورش از توافق هسته‌ای که حاصل 22 ماه مذاکرات نفس‌گیر با همراهی پنج کشور دیگر و ازجمله سه متحد دائمی آمریکا بود و تبعات سخت و سنگین آن، کافی است تا نخبگان سیاسی از طیف‌های مختلف و خصوصا دستگاه‌های تصمیم‌گیر در کشور، «تغییر» ناشی از انتخابات 2020 را به فال نیک گرفته و متناسب با آن و استفاده از فرصت چهار‌ساله‌ای که پیش‌روی جهان قرار دارد، به تدوین راهکارهایی در جهت برون‌رفت از مشکلاتی که ترامپ و تصمیم وی در آن نقشی اساسی داشت، بپردازند.‌اولین موضوع در این رابطه، پشت‌سرگذاشتن آرام و بدون حادثه دو ماه پیش‌رو و به بیانی که دو سال قبل در همین ستون نوشتم، «گذر از تونل وحشت ترامپ» است.

برخی از منابع از رایزنی ترامپ با مشاوران ارشد خود درباره حمله نظامی سخن گفته‌اند. هر‌چند رافائل گروسی، مدیر‌کل آژانس آن را «کمی بر پایه حدس و گمان» ارزیابی کرده، ولی به گفته تحلیگران این موضوع با توجه به روان‌شناسی شخصیت ترامپ، دور از ذهن نیست؛ به‌خصوص اینکه این اقدام از حامیانی جدی همچون اسرائیل برخوردار است. این رژیم هفته گذشته و پس از حمله به یکی از مراکز نظامی سوریه، در اقدامی بی‌سابقه به فوریت مسئولیت آن را بر عهده گرفت تا شاید از این رهگذر، ایران را عصبانی و وادار به واکنشی تلافی‌جویانه کند.
از یاد نبریم که از ترامپ شکست‌خورده و تحقیر‌شده در انتخاباتی که خود را پیروز قطعی آن می‌دانست، هیچ کاری را نباید دور از ذهن دانست.
اقدام دیگر در این راستا، اعلان صریح و بدون لکنت‌زبان آمادگی ایران برای «مذاکره» در راستای احیای برجام است.
بر آن نیستم تا اهمیت و نقش برجام و تأثیر شگرف آن را در خارج‌کردن کشور از شرایطی که در سال‌های آخر دولت دهم گرفتار آن بود، تکرار کنم؛ با وجود این، ذکر این نکته ضروری است که تغییرات ناشی از انتخابات آمریکا فرصت تنفسی نه‌فقط برای ایران بلکه برای جهان فراهم کرده است.
اگر برای آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون این فرصت کنار گذاشته‌شدن رویکرد آمریکای تحت رهبری ترامپ در یک‌جانبه‌گرایی و بازگشت به شرایط پسا‌جنگ سرد اهمیت دارد، برای ما رویکرد دولت آینده آمریکا در «بازگشت به دیپلماسی» و حل‌وفصل مشکلات از طریق گفت‌وگو و کنار‌گذاشتن منطق «فشار حداکثری» مهم است.
برخلاف گفته آن امام‌جمعه، «خیانت و جهالت» نادیده‌گرفتن رئیس‌جمهوری است که حتی در شرایط وخیم کرونا، سیاست فشار حداکثری علیه مردم ایران را کنار نگذاشت.
اشتباه در‌پیش‌گرفتن شعار عوام‌فریبانه «سگ زرد برادر شغال» و رویکردی است که صدا‌و‌سیما در نمایش گزینشی و تصاویر و گزارش‌های منتخب برکشیده از آرشیو برای منفی جلوه‌دادن شخصیت رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دارد، آن‌هم در شرایطی که رقبای منطقه‌ای ایران به‌سرعت خود را با شرایط جدید تطبیق داده و در‌صدد تأثیر‌گذاری بر تیم بایدن در سیاست اعلامی وی در رابطه با ایران هستند. از این منظر، ایران باید به وضوح از رویکرد تعامل استقبال کند.
از یاد نبرده‌ایم كه بایدن معاون رئیس‌جمهوری بود که عملکرد مذاکره‌کنندگان منتخب وی در طول قریب به دو سال مذاکرات هسته‌ای، به مثابه لوکوموتیوی بود که قطار بحران 12‌ساله هسته‌ای را به مقصد رساند و ایران را از چنبره شش قطع‌نامه تحت فصل هفت شورای امنیت سازمان ملل متحد رها کرد.
این گزاره که بارها بر آن تأکید شده، واقعیت انکارناپذیری است که مذاکرات ایران با قدرت‌های جهان در واقع مذاکره 1+1 بین ایران و آمریکا بود و نه مذاکره 1+5.
کسانی که از جزئیات مذاکرات مطلع هستند، بر این نکته معترف‌اند که در مقاطعی، تیم مذاکره‌کننده آمریکا تحت هدایت جان ‌کری در مذاکرات و دستیابی به توافق، بسیار منعطف‌تر از دیگر کشورهای 1+5 و حتی روسیه بود.
سابقه دموکرات‌ها در رویکرد حقوق‌بشری و سیاست بایدن در خاتمه‌دادن به جنگ، پیگیری نسل‌کشی و اقدامات ضد‌انسانی در یمن و احتمال باز‌شدن مجدد پرونده جنایت هولناک خاشقجی، خواب محمد بن‌سلمان را دچار آشوب کرده است.
کما‌اینکه اسرائیل نیز نگرانی خود را در رویکرد بایدن برای بازگشت به برجام و لغو تمام یا برخی از اقدامات ترامپ در خاورمیانه و به نفع اسرائیل را بارها اعلام کرده است.
اما در کنار این موارد مثبت که در راستای سیاست‌های ایران است، نمی‌توان از کنار این مسئله عبور کرد که با روی‌کار‌آمدن بایدن، سیاست آمریکا و اروپا بار دیگر در اتخاذ برخی رویکردها درباره ایران همسو خواهد شد.
اوباما در مقام دفاع از برنامه گفت‌وگو با ایران و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک مناقشه برنامه هسته‌ای ایران گفته بود «قبل از روی‌کارآمدن من، جهان متفرق در مقابل ایران متحد قرار گرفته بود. رویکرد من باعث اتحاد جهان و ایجاد تفرقه در داخل ایران شد».
در شرایط بسیار وخیم اقتصادی باید نگران همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با کشورمان باشیم.
پیشنهاد نگارنده پیشگامی در مذاکره با اروپا و اقداماتی مانند پایان‌دادن به موضوعاتی مانند زندانیان دوتابعیتی و زندانیان سیاسی است که برای کشور بسیار کم‌هزینه بوده و چراغ سبز پررنگی برای آمادگی ایران در قبال رفع نگرانی‌های آنهاست.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها