آنچه از «سیمین» به یاد دارم
خسرو سینایی . کارگردان سینما
با «فریدون مشیری» عزیز بانویی جوان و جذاب در حیاط منزل «ابوالقاسم حیم» در خیابان رشت تهران (پایین خیابان طالقانی فعلی) زیر درختی نشسته بود و به اشعار ما که نسل جوانتر از آنها بودیم گوش میدادند و هردو به ما توصیههایی میکردند. اواسط دهه 1330 بود. این اولین تصویر من از اوست. از «سیمین بهبهانی». بانویی که بعدها از شاخصترین چهرههای ادبی و اجتماعی کشورمان شد. سالها از ایران و فضای ادبی آن دور ماندم و بیشتر اشعار فروغ یا سهراب یا اخوانثالث بود که به دستم میرسید و بر ذهنم تاثیر میگذاشت. کمکم شعر و شاعری به حاشیه رفت و جایش را به فیلمسازی داد. اما آخرین تصاویرم از او، دیدارهایی در چند جلسه ادبی و شعرخوانی طی چند سال اخیر است. چون همیشه آراسته میآمد. باید خیلی به او نزدیک میشدم تا مرا ببیند. با احترام میگفتم: «سلام خانم بهبهانی، مرا میشناسید؟» نمیدانم به درستی مرا میدید یا فقط صدایم را میشنید اما همیشه میگفت: «بله بله البته.» در سالخوردگی، اشعارش از نظر محتوا، از بسیاری شعرای جوان، متهورانهتر و با طراوتتر بود و از نظر ساختارضرباهنگهایی را در شعر متکی به سنتش به کار میگرفت که بسیار نادر و گاه
کاملا نو بود. خوشبختانه در سالهای آخر عمر، آنسان که سزاوار بود، مورد قدرشناسی و احترام قرار گرفت.
با «فریدون مشیری» عزیز بانویی جوان و جذاب در حیاط منزل «ابوالقاسم حیم» در خیابان رشت تهران (پایین خیابان طالقانی فعلی) زیر درختی نشسته بود و به اشعار ما که نسل جوانتر از آنها بودیم گوش میدادند و هردو به ما توصیههایی میکردند. اواسط دهه 1330 بود. این اولین تصویر من از اوست. از «سیمین بهبهانی». بانویی که بعدها از شاخصترین چهرههای ادبی و اجتماعی کشورمان شد. سالها از ایران و فضای ادبی آن دور ماندم و بیشتر اشعار فروغ یا سهراب یا اخوانثالث بود که به دستم میرسید و بر ذهنم تاثیر میگذاشت. کمکم شعر و شاعری به حاشیه رفت و جایش را به فیلمسازی داد. اما آخرین تصاویرم از او، دیدارهایی در چند جلسه ادبی و شعرخوانی طی چند سال اخیر است. چون همیشه آراسته میآمد. باید خیلی به او نزدیک میشدم تا مرا ببیند. با احترام میگفتم: «سلام خانم بهبهانی، مرا میشناسید؟» نمیدانم به درستی مرا میدید یا فقط صدایم را میشنید اما همیشه میگفت: «بله بله البته.» در سالخوردگی، اشعارش از نظر محتوا، از بسیاری شعرای جوان، متهورانهتر و با طراوتتر بود و از نظر ساختارضرباهنگهایی را در شعر متکی به سنتش به کار میگرفت که بسیار نادر و گاه
کاملا نو بود. خوشبختانه در سالهای آخر عمر، آنسان که سزاوار بود، مورد قدرشناسی و احترام قرار گرفت.