|

سوگ سیمین

کولی
تهمورس پورناظری . آهنگساز و نوازنده

چون دلت به عشق جان یابد، هرگزا که مرگ بتواند نشان تو را از رهگذار هستی بزداید و چون تو ترانه‌سرای عشق باشی چونان جاودان مانی که عشق را به نام تو بشناسند، که عشق را از زبان تو نام بنهند و عشق را از تو عاشق شوند.
اگر دلت به عشق جان یابد، تنها نه بر تن و دل که بر همه عالم عاشق، که جان عشق را به عاشقی می‌نشینی.
‌ای عاشق روزگار؛ ‌گر سر بر ناورد چون بگذرد بر تو، ‌گر از عشق بخوانیش ناباورت شود، چنان عاشقی که خواهی توانست از خشت جانت ‌آباد کنی سرزمین را.
آری چنان عاشقی که می‌سرایی از مردی که در راه آزادی سرزمین یک پا ندارد.
چنان عاشقی که یار را یک بوسه که نه صد می‌بخشایی.
به گمان من که عشقت را می‌شناسم و نغمه‌پرداز ترانه‌ات بوده‌ام و از دل تو نوا سرداده که: چرا رفتی، باورمندترینم که آن‌کس که نرفته است تویی.

«سیمین» نوآور
جلال ستاری . محقق و اسطوره‌شناس

بابت درگذشت سیمین بهبهانی تنها می‌توانم بگویم، نبود او من را بسیار متاسف کرد. می‌دانستم بیمار است اما تصور نمی‌کردم این روزها از میان ما برود. از این موضوع بسیار ناراحت شدم خاصه که سیمین نوآور بود، در غزل بحور مختلفی ابداع کرد و مضامین نو را در باب زن و کرامت او آفرید.

برخلاف همه
رضا کیانیان . بازیگر

سیمین بهبهانی جدا از اینکه شاعر بسیار مهمی بود، جدا از اینکه غزلسرای بسیار مهمی بود که اشعارش را همیشه می‌خواندم و لذت می‌بردم، ویژگی بسیار مهمی داشت. او برخلاف اغلب آدم‌ها که در سنین کهنسالی ترسو می‌شوند، نه‌تنها نترسیده بود، بلکه شجاعانه‌تر شعر می‌گفت. روحش شاد. هرگز خاطره اشعارش از ذهن مردمان ایران پاک نخواهد شد.

مهرش، روشنی دل‌ها
سروش حبیبی . مترجم

چاه است و راه و دیده بینا و آفتاب/ تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
«سیمین» رفت و با رفتنش در دل من و «ایران زندیه» همسرم، دوستان چهل‌وچندساله‌اش و نیز در دل زنان و مردان ایرانی در ایران و جهان، گرد غم پاشید. مِهرش دل‌ها را روشن میداشت و مُهرش بر شعر زمان ما پایدار خواهد ماند. «سیمین» از گویندگان نامدار روح زمانه ماست. در آسمان مهر و آزادی‌خواهی خورشیدی تابناک بود. بانویی دانشی، جسور و راست‌رو. از وقتی دانشجو بود و به رییس آموزشگاهش که به او اهانت کرده بود سیلی زد، کوهی بود پیوسته در ستیز. یادش گرامی.
کولی
تهمورس پورناظری . آهنگساز و نوازنده

چون دلت به عشق جان یابد، هرگزا که مرگ بتواند نشان تو را از رهگذار هستی بزداید و چون تو ترانه‌سرای عشق باشی چونان جاودان مانی که عشق را به نام تو بشناسند، که عشق را از زبان تو نام بنهند و عشق را از تو عاشق شوند.
اگر دلت به عشق جان یابد، تنها نه بر تن و دل که بر همه عالم عاشق، که جان عشق را به عاشقی می‌نشینی.
‌ای عاشق روزگار؛ ‌گر سر بر ناورد چون بگذرد بر تو، ‌گر از عشق بخوانیش ناباورت شود، چنان عاشقی که خواهی توانست از خشت جانت ‌آباد کنی سرزمین را.
آری چنان عاشقی که می‌سرایی از مردی که در راه آزادی سرزمین یک پا ندارد.
چنان عاشقی که یار را یک بوسه که نه صد می‌بخشایی.
به گمان من که عشقت را می‌شناسم و نغمه‌پرداز ترانه‌ات بوده‌ام و از دل تو نوا سرداده که: چرا رفتی، باورمندترینم که آن‌کس که نرفته است تویی.

«سیمین» نوآور
جلال ستاری . محقق و اسطوره‌شناس

بابت درگذشت سیمین بهبهانی تنها می‌توانم بگویم، نبود او من را بسیار متاسف کرد. می‌دانستم بیمار است اما تصور نمی‌کردم این روزها از میان ما برود. از این موضوع بسیار ناراحت شدم خاصه که سیمین نوآور بود، در غزل بحور مختلفی ابداع کرد و مضامین نو را در باب زن و کرامت او آفرید.

برخلاف همه
رضا کیانیان . بازیگر

سیمین بهبهانی جدا از اینکه شاعر بسیار مهمی بود، جدا از اینکه غزلسرای بسیار مهمی بود که اشعارش را همیشه می‌خواندم و لذت می‌بردم، ویژگی بسیار مهمی داشت. او برخلاف اغلب آدم‌ها که در سنین کهنسالی ترسو می‌شوند، نه‌تنها نترسیده بود، بلکه شجاعانه‌تر شعر می‌گفت. روحش شاد. هرگز خاطره اشعارش از ذهن مردمان ایران پاک نخواهد شد.

مهرش، روشنی دل‌ها
سروش حبیبی . مترجم

چاه است و راه و دیده بینا و آفتاب/ تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
«سیمین» رفت و با رفتنش در دل من و «ایران زندیه» همسرم، دوستان چهل‌وچندساله‌اش و نیز در دل زنان و مردان ایرانی در ایران و جهان، گرد غم پاشید. مِهرش دل‌ها را روشن میداشت و مُهرش بر شعر زمان ما پایدار خواهد ماند. «سیمین» از گویندگان نامدار روح زمانه ماست. در آسمان مهر و آزادی‌خواهی خورشیدی تابناک بود. بانویی دانشی، جسور و راست‌رو. از وقتی دانشجو بود و به رییس آموزشگاهش که به او اهانت کرده بود سیلی زد، کوهی بود پیوسته در ستیز. یادش گرامی.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها