|

تحلیلی از وضعیت موجود تا روز انتخابات مجلس

همبستگی ملی برای به‌حاشیه‌راندن تندروی

ضیاء مصباح

با توجه به درپیش‌بودن انتخابات و اینکه اصلاح‌طلبان و نیروهای ملی در مقایسه با اصولگرایان از امکانات به‌مراتب کمتری از هر لحاظ به دلایل روشن برخوردارند و این تفاوت ریشه در سوابق تجربی این افراد دارد. معنی و مفهوم و درک عمومی از واژه «اصول»، دوربودن و منزه‌بودن افکار و عملکردها از منافع فردی و گروهی است که این روزها کمتر شاهد آن هستیم. از یک‌سو دلسوختگان واقعی و حافظان منافع بلندمدت ملی به حضور همه گروه‌ها، بدون رویکرد حذفی معتقد هستند که برآمده از اندیشه سالم و سازنده و برخاسته از وجدان و ایمان پاک آنهاست. آنها حکومت براساس ضرورت ملی و بینش صحیح و آینده‌نگری را دنبال می‌کنند. در سوی مقابل گروه دیگر با سوارشدن بر احساسات توده‌ گرفتار معاش که در اندیشه فردا نیستند، به روال گذشته بر طبل‌های توخالی می‌کوبند و فکر می‌کنند می‌توانند اقشار کمتر برخوردار را همراه خود کنند. در این مقطع الزاما باید بر این مهم تأکید کرد که آگاهی توده مردم که اکثریت را در مناطق کوچک و غیرشهری تشکیل می‌دهند و ارزش آرای آنان در هر سطح فکری و اندیشه، دارای ارزش برابر است، اصلی‌ترین عامل برون‌رفت از شرایطی است که مجموعه میهن‌دوستان و خیرخواهان جامعه را همراه با دولتمردان در این برهه حساس نگران می‌کند. در دو دهه اخیر، مشکلی وجود داشته که در آستانه انتخابات، شکل متفاوت‌تری هم به خود می‌گیرد. برخی که مترصد و دارای برنامه برای بسیج توده‌ها هستند، در این وادی همت می‌گمارند و تمامی هم‌و‌غم خود را آگاهانه، با برنامه، هماهنگ و از دل‌وجان برای حفظ موقعیت‌ها به کار می‌گیرند. با اندکی دقت و پیگیری اخبار و رویدادهای همه‌روزه، می‌توان مثال آورد که پرهیز حامیان منافع ملی و اصلاح‌طلبان از مقابله‌به‌مثل با توجه به اینکه روش‌های مشابه را در شأن خود نمی‌بینند، عملا به این رفتار‌ها دامن می‌زند. نگارنده دو ماه زودتر با ارائه تصویری از ابعاد مختلف و چگونگی تبلیغات و شگردهای گروه‌های مترصد فرصت، نکاتی را برای استفاده دلسوزان کشور بیان می‌کند. حیات برخی افراد و گروه‌ها به بحران‌سازی و تنش‌آفرینی وابسته است. برخی نمایندگان فعلی و گروه‌های مدافع خط‌وربط آنان، برخی صاحبان سرمایه‌های غیرمشروع، برخی افراد بانفوذ و همه آنانی که طی سنوات متمادی بدون داشتن صلاحیت و شرایط احراز و تجربه و تخصص، بر آفت عافیت‌طلب و کنارگود‌نشستن بخش‌هایی از جامعه سوار شده‌‌اند و پاسخ‌گوی اقدامات خود هم نبوده و نیستند، حالا در معرض چالش انتخابات مجلس دهم قرار گرفته‌اند. خوشبختانه هنوز فرصت از دست نرفته پس همه دلسوزان کشور می‌توانند با ایفای نقش سازنده و بازدارنده در مسیر مبارزه اصولی، فرهنگی و قانونی با گمراه‌کنندگان مردم، از گروه‌های اجتماعی بانفوذ به‌ویژه جوانان آگاه دانشجو برای آگاهی‌رسانی به مردم در مورد اهمیت انتخابات و لزوم حضور چهره‌های صاحب صلاحیت در مجلس آینده برای توسعه کشور استفاده کنند. اعتماد به کارآمدی خیل میلیونی جوانان تحصیل‌کرده با توجه به عملکرد موفق آنان در سال‌های اخیر در عرصه‌های مختلف، حتی در همین شرایط فعلی هم کاملا شدنی است. کافی است در آنها ایجاد انگیزه کرده و نه در مقام حرف بلکه در عمل، از رأی و دیدگاه‌های آنان بهره‌ بگیریم. این شیوه، توده‌گرایی یا همان پوپولیسم موردعلاقه دولت احمدی‌نژاد و دلواپسان را خنثی می‌کند. برخی گروه‌های جامعه به‌دلیل گرفتاربودن در مسئله معاش، کمتر در جریان اخبار قرار می‌گیرند و به‌ویژه در نقاط دوردست، جوانان دانشجو بسیار می‌توانند در توضیح مسائل برای این گروه‌ها مؤثر باشند.
اشاره به این نکته لازم و اجتناب‌ناپذیر است که مستقربودن دولت دکتر روحانی و دراختیارداشتن قوه مجریه با همین کم‌وکیف باتوجه به شرایط منطقه و خطرات درونی و بیرونی اقتضا می‌کند که مجلس آینده در مسیری موافق و همسو با دولت، همراه و هماهنگ باشد تا حداقل‌هایی که در حد بیان و پیام مانده - البته در حد امکان- رو به تثبیت و عملی‌شدن برود. اختلافات در طرف مقابل و مخالفان دولت و نیروهای هوادار منافع ملی، بسیار جدی است و می‌دانیم که انتخاب و انتصاب مدیران در دوره دولت گذشته همچنان که مورد حمایت تندروهای امروز است، بعضا براساس ضابطه و برمبنای شرایط واقعی احراز شده و حتی مبتنی‌بر تعاریف موجود نبوده است. برخی از این افراد همچنان به‌واسطه همین نمایندگان حامی دولت گذشته، همچنان بر سر کار بوده و اینان نگران ازدست‌دادن امتیازات خود هستند. در چنین شرایطی سعی در ایجاد هماهنگی بین مجلس و دولت با انتخاباتی مشابه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 با همین شرایط فعلی -که انتظار بیش از آن، غیرواقعی است- امکان تحولاتی را در مسیر منافع ملی به صورت گام‌به‌گام که دلواپسان واقعا نگران آن روزند را میسر می‌کند. دراین‌بین به صورت فهرست‌وار به نکاتی اشاره می‌شود که برنامه‌ریزی علمی و عملی در مسیر رفع آن از هم‌اکنون تا اوایل اسفند چندان مشکل نیست، مشروط به آنکه از هرگونه شعارپیشگی به روال سالیان گذشته و گفتمانی که ملت از آن خسته و آزرده است پرهیز شود:
آنان که خود را برای انتخابات مجلس پیش‌رو آماده کرده‌اند کم‌وبیش از درک این حقیقت غافل نمانده‌اند که با تلاش‌هایی در راستای دامن‌زدن به عوام‌گرایی به شکلی کم‌سابقه از نظر تاریخی روبه‌رو هستند. این وضعیت را در نقد وضع موجود با درک ماهیت و سازوکارهای آن، آشکارا می‌توان دید.
وضعیت حاکم بر بخشی از دولت و شیوه عمل آن، موجب اتخاذ سیاست‌های رویارویی ناصحیح از سوی رقبا می‌شود و از هم‌اکنون آنان را در وضعیت مقابله قرار می‌دهد که باید از آن حتی‌الامکان پرهیز کرد.
پوپولیسم در کشورهای گوناگون دارای آثار مثبت و منفی متفاوت و مراتب مختلفی بوده است. از آنجا که عمدتا با فریب، ناکارآمدی، اتلاف منابع و... همراه بوده، تصویر عمومی حتی توده مردم از آن منفی است و افشای نحوه کاربردهای آن به‌سادگی ممکن نیست. این شگرد به‌عنوان یک برنامه یا حرکت سیاسی با عبور از رهبران و نهادهای اجتماعی و مخاطب‌قراردادن مستقیم توده‌های مردم، موتور حرکت خود را به‌راه می‌اندازد و سعی در بی‌اعتبارسازی هرآنچه در برابر آن قرار می‌گیرد دارد.
این حرکت‌ها معمولا ضدبرنامه‌ریزی معمول و با مخالفت آشکار با یک یا گروهی از نخبگان و کاستن از اعتبار توافق‌ها و قراردادهای بین‌المللی که توسط مسئولان تأیید و امضا شده‌، شکل می‌گیرند.
توجه اصولی به ظرفیت‌ها و منافع ملی حقیقی که ظرفیت برانگیزاننده قوی دارند، به‌عنوان یک راهبرد اساسی، ضد این‌گونه عوام‌فریبی‌ها بوده و درواقع مهارکننده است و باید مورد دقت قرار گیرد.
مهم‌ترین ویژگی مکتب و روش عوام‌فریبانه، ماهیت ضدنخبگی، ساختارشکنی و بی‌اعتبارسازی نهادهای اجتماعی است. بهره‌مندان از روش عوام‌گرایی، یک یا گروهی از چهرهای شناخته‌شده را به سوءاستفاده از قدرت، فساد و ویژه‌خواری، متهم می‌کنند و با یک تیر چند نشان می‌زنند. اولا ذهن همه را از فساد و رانت‌های هزاران‌میلیاردی خود پرت می‌کنند و ثانیا با درگیرشدن با چهره‌ها، موقعیت خود را در جامعه ارتقا می‌دهند. این یک مثل قدیمی است که برای آنکه خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هستی نشان دهی باید با بزرگ‌تر از خود درگیر شوی. در این ارتباط برد و باخت مهم نیست. همین‌که درگیری رخ دهد و «بزرگ‌تری» به دام شما بیفتد و تن به درگیری دهد، شما درواقع به هدف خود رسیده‌اید و این‌‌ همان اتفاقی است که در انتخابات سال ۱۳۸۴ رخ داد.
راهبرد ضدنخبگی در اجرای نمایش درون مجلس و بی‌حرمتی‌‌ها به وزیر باخرد امور خارجه به‌خوبی دیده شد. البته در آینده می‌توان انتظار داشت که کسان دیگری در این مدت مانده به انتخابات مورد هدف تندروها قرار گیرند. نباید وارد بازی آنان شد. این راهبردی جدی برای اصلاح‌طلبان است.
یکی از روش‌های بسیار مهم و معمول یارگیری در حرکت‌های عوام‌فریبانه، فضاسازی علیه نهادهای مرجع است. واضح است که نهادهای مرجع به‌عنوان مراکز کنترل اجتماعی بر روندهای عمومی نظارت دارند. این‌گونه حرکت‌ها اساسا ضدکنترل بوده و نسبت به هر نظارتی در هر سطحی حساسیت منفی دارند، بنابراین به‌عنوان یک اقدام پیشگیرانه اقدام به تخریب، تحقیر و بی‌اعتباری نهادهای مرجع می‌کنند. آگاهی به این ترفندها خنثی‌کننده این ترفندها به نظر می‌رسد.
دشمنان و مخالفان میانه‌روها در کنار تازه‌واردان جویای نام، مخاطبان اصلی گردانندگان این جریان هستند. ازهمین‌رو داستان درگیرشدن و بی‌محلی به نهادهای مرجع اعم از مراجع تقلید، مجلسیان، قاضیان، متخصصان، نخبگان دانشگاهی به‌ویژه، متخصصان علوم انسانی، اقتصاد، جامعه‌شناسی و سیاست، سیاست‌مداران، برنامه‌ریزان، حرفه‌ورزان، انجمن‌ها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حرفه‌ای و صنفی که وجود افراد واجد شرایط در میان آنان غیرقابل‌انکار است، در دستور کار آگاهانه این حرکت قرار دارند.
آنان با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف خدمت‌گزاران و مخاطب قراردادن مستقیم توده‌ها، امکان نقد ایده‌ها و شعارهای پرهزینه خود را از نخبگان و منتقدان جامعه سلب می‌کنند. به‌این‌‌ترتیب در جامعه یارگیری می‌کنند. آنان این پیام را به توده‌ها منتقل می‌کنند که عده‌ای گردن‌کلفت حق شما را خورده‌اند و ما در پی‌ گرفتن این حق هستیم. به‌این‌ترتیب، با قطبی‌کردن جامعه و ایجاد شکاف اجتماعی، تمام ناکارآمدی‌های خود را پنهان می‌کنند و این رویکرد پایانی ندارد و هرروز به شکلی طرح می‌شود.
عنوان‌هایی چون «هنوز مطالبی هست که به‌دلیل مصلحت اعلام نکرده‌ایم» یا اینکه «ما می‌خواستیم بگوییم اما باندهای قدرت نگذاشتند»، «هروقت ما می‌خواهیم پولی در جیب مردم بگذاریم عده‌ای با آن مخالفت می‌کنند» و مطالبی از این دست در این مسلک پایانی ندارند و می‌توان حدس زد که این حرکت در ساختارشکنی و حمله به چهره‌های باسابقه و عملکرد موفق دولت‌های پیش از دولت احمدی‌نژاد برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست.
معمولا این حرکت‌ها عناصری از چپ و راست را با هم ترکیب و چنین وانمود می‌کنند که منافع هردو اردوگاه علیه مردم است. بنابراین ضمن سردادن شعار ضدتوسعه دولتی، با بنگاه‌های بزرگ و مولد ارزش افزوده ملی به‌ویژه نهادهای مالی، سرِ مخالفت می‌گذارند و با طرح شعار عدالت، چنین وانمود می‌کنند که این نهاد‌ها ابزارهای بهره‌کشی از ملت هستند و آنها درصدد بازتوزیع منابع آنها به طور عادلانه در بین ملت به‌ویژه کارگران و کشاورزانند.
از هنرهای اصلی تندروهای پوپولیست، کوچک‌نمایی مشکلات و تبدیل مسائل بسیار پیچیده به مسائل بسیار پیش‌پاافتاده و ساده است که همگان راهکار آن را می‌دانند. درواقع به مردم چنین می‌نمایانند که کارکرد غالب متخصصان و نخبگان در جامعه، بیشتر «دکان‌داری برای زدنِ جیب مردم» است وگرنه داستان‌ها به آن پیچیدگی‌ای که آنان می‌گویند نیست و برای مجلس هم نیازی به تخصص و ایده و برنامه محوری و حضور چهره‌های باسابقه و توانمند ملی و سیاسی نیست!
در این شیوه برخورد، می‌توان با برجسته‌سازی یک لایه بسیار سطحی از مسائل بسیار پیچیده کشور اعم از مسائل سیاسی، بین‌المللی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و تبدیل آن به سفید و سیاه، صفر و یک و یا با ما یا بر ما هم تمام مطالب را به‌طور ساده برای عموم مردم بیان کرد و هم هرکس به مخالفت با چنین شیوه‌های ضد منافع ملی برخاست او را با عنوان‌های زیاده‌خواه، خودباخته، ضعیف‌النفس و حتی وابسته، متهم و ناگزیر به سکوت کرد.
پیام اصلی این روش آن است درحالی‌که جریان داخل و خارج از کشور ظالمانه است و عده‌ای از درون و بیرون با همدستی یکدیگر در حال چپاول حقوق مردم هستند، اصولگرایان دارند از حقوق مردم دفاع و آنان را در برابر زورگویان داخلی و خارجی حفاظت می‌کنند.
در چنین شرایطی، نامزدهای اصیل و دارای صلاحیت با مفهوم واقعی به‌دور از تظاهر یا شعار در برابر این‌گونه تبلیغات می‌توانند با ارائه تحلیلی درست، مردم را آگاه کنند. همچنان‌که اطلاعیه‌های نماینده شناخته‌شده مجلس یعنی دکتر علی مطهری در ارتباط با مسائل مختلف، چنین روشی را دنبال می‌کند که برآمده از آشنایی به وظایف نمایندگی مجلس است. او می‌داند که اکثریت جامعه چنین می‌اندیشند و افراد شجاع در همین مدت کوتاه مانده شاهد حمایت اکثریت هوشیار و مخصوصا جوانان خواهند بود.
اما نکته‌ای دیگر نباید از ذهن اصلاح‌طلبان و حامیان منافع مردم دور بماند. در آینده نزدیک مخصوصا در مناطق محروم و دور از شهر‌های بزرگ و فاقد امکانات، آنان که خود را مادام‌العمر نماینده می‌خواهند به مقولات زیرکانه خواهند پرداخت. مثلا تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس با این فرض که اصلی‌ترین معضل کشور اقتصاد است و آنان نیز جزء جامعه اقتصادخوانده‌های ایران هستند، بنابراین شایسته‌ترین فرد هستند، خود را نامزد می‌کنند و اظهاراتشان سرشار از تحلیل‌های اقتصادی است یا اینکه تعدادی دیگر از داوطلبان، مشکل جامعه را مدیریت و سیاست‌گذاری صحیح می‌دانند و بر این باورند که آنان نیز می‌توانند روشی‌ جدید را اتخاذ کنند و به مسابقه در شعار توزیع کمک‌های نقدی و جنسی، وعده به کشاورزان در مورد اعطای یارانه سبز و به کارگران یارانه کار و مطرح‌شدن رایگان‌‌کردن هزینه‌های بهداشت و درمان و روش‌هایی از این دست می‌پردازند. بر آنان که توجه به منافع ملی را وظیفه ذاتی و سازمانی خود می‌دانند، شایسته است به این نکته توجه کنند که مقابله با توسعه عوام‌فریبی و سوءاستفاده از احساسات مردم، نیازمند احساس مسئولیت وطن‌خواهان دلسوز بالاخص جوانان اندیشمند و فرهیخته است. از همه مهم‌تر اینکه با امکانات حداقلی فعلی هم می‌توان تا روز انتخابات در همه نقاط کشورمان با استفاده از چهره‌های مورد وثوق مردم، جوانان تحصیل‌کرده و البته خود نامزدهای مستقل و اصلاح‌طلب، شرایط را به‌درستی تبیین کرد. امید فراوان می‌رود که دلسوزان واقعی ملک و ملت مخصوصا وسایل ارتباط جمعی که از بودجه عمومی ‌تغذیه می‌کنند و مطبوعات پیشرو که از لحاظ کم‌وکیف قابل‌توجه هستند بدون هر پیرایه‌ای در این مقطع بسیار حساس و سرنوشت‌ساز از تقویت خطوط ممنوعه، رفتارهای رافع‌تکلیف، بی‌تفاوتی و شیوه‌های برهم‌زننده نظم عمومی و البته هرگونه یأس‌آفرینی و ناامیدسازی مردم پرهیز کنند. اگر همه این موارد و البته آنچه خود فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و نامزدهای باتجربه مجلس می‌دانند به کار گرفته شود، مجلسی قابل‌قبول خواهیم داشت و منافع مردم تأمین می‌شود. مردم این روزها بیش از هر زمانی، اهمیت یک مجلس کارآمد را که واقعا صدای موکلان خود باشد می‌دانند. نباید گذاشت مردم مأیوس شوند و همبستگی ملی برای توسعه و کارآمدی، تندروها را شکست خواهد داد.

با توجه به درپیش‌بودن انتخابات و اینکه اصلاح‌طلبان و نیروهای ملی در مقایسه با اصولگرایان از امکانات به‌مراتب کمتری از هر لحاظ به دلایل روشن برخوردارند و این تفاوت ریشه در سوابق تجربی این افراد دارد. معنی و مفهوم و درک عمومی از واژه «اصول»، دوربودن و منزه‌بودن افکار و عملکردها از منافع فردی و گروهی است که این روزها کمتر شاهد آن هستیم. از یک‌سو دلسوختگان واقعی و حافظان منافع بلندمدت ملی به حضور همه گروه‌ها، بدون رویکرد حذفی معتقد هستند که برآمده از اندیشه سالم و سازنده و برخاسته از وجدان و ایمان پاک آنهاست. آنها حکومت براساس ضرورت ملی و بینش صحیح و آینده‌نگری را دنبال می‌کنند. در سوی مقابل گروه دیگر با سوارشدن بر احساسات توده‌ گرفتار معاش که در اندیشه فردا نیستند، به روال گذشته بر طبل‌های توخالی می‌کوبند و فکر می‌کنند می‌توانند اقشار کمتر برخوردار را همراه خود کنند. در این مقطع الزاما باید بر این مهم تأکید کرد که آگاهی توده مردم که اکثریت را در مناطق کوچک و غیرشهری تشکیل می‌دهند و ارزش آرای آنان در هر سطح فکری و اندیشه، دارای ارزش برابر است، اصلی‌ترین عامل برون‌رفت از شرایطی است که مجموعه میهن‌دوستان و خیرخواهان جامعه را همراه با دولتمردان در این برهه حساس نگران می‌کند. در دو دهه اخیر، مشکلی وجود داشته که در آستانه انتخابات، شکل متفاوت‌تری هم به خود می‌گیرد. برخی که مترصد و دارای برنامه برای بسیج توده‌ها هستند، در این وادی همت می‌گمارند و تمامی هم‌و‌غم خود را آگاهانه، با برنامه، هماهنگ و از دل‌وجان برای حفظ موقعیت‌ها به کار می‌گیرند. با اندکی دقت و پیگیری اخبار و رویدادهای همه‌روزه، می‌توان مثال آورد که پرهیز حامیان منافع ملی و اصلاح‌طلبان از مقابله‌به‌مثل با توجه به اینکه روش‌های مشابه را در شأن خود نمی‌بینند، عملا به این رفتار‌ها دامن می‌زند. نگارنده دو ماه زودتر با ارائه تصویری از ابعاد مختلف و چگونگی تبلیغات و شگردهای گروه‌های مترصد فرصت، نکاتی را برای استفاده دلسوزان کشور بیان می‌کند. حیات برخی افراد و گروه‌ها به بحران‌سازی و تنش‌آفرینی وابسته است. برخی نمایندگان فعلی و گروه‌های مدافع خط‌وربط آنان، برخی صاحبان سرمایه‌های غیرمشروع، برخی افراد بانفوذ و همه آنانی که طی سنوات متمادی بدون داشتن صلاحیت و شرایط احراز و تجربه و تخصص، بر آفت عافیت‌طلب و کنارگود‌نشستن بخش‌هایی از جامعه سوار شده‌‌اند و پاسخ‌گوی اقدامات خود هم نبوده و نیستند، حالا در معرض چالش انتخابات مجلس دهم قرار گرفته‌اند. خوشبختانه هنوز فرصت از دست نرفته پس همه دلسوزان کشور می‌توانند با ایفای نقش سازنده و بازدارنده در مسیر مبارزه اصولی، فرهنگی و قانونی با گمراه‌کنندگان مردم، از گروه‌های اجتماعی بانفوذ به‌ویژه جوانان آگاه دانشجو برای آگاهی‌رسانی به مردم در مورد اهمیت انتخابات و لزوم حضور چهره‌های صاحب صلاحیت در مجلس آینده برای توسعه کشور استفاده کنند. اعتماد به کارآمدی خیل میلیونی جوانان تحصیل‌کرده با توجه به عملکرد موفق آنان در سال‌های اخیر در عرصه‌های مختلف، حتی در همین شرایط فعلی هم کاملا شدنی است. کافی است در آنها ایجاد انگیزه کرده و نه در مقام حرف بلکه در عمل، از رأی و دیدگاه‌های آنان بهره‌ بگیریم. این شیوه، توده‌گرایی یا همان پوپولیسم موردعلاقه دولت احمدی‌نژاد و دلواپسان را خنثی می‌کند. برخی گروه‌های جامعه به‌دلیل گرفتاربودن در مسئله معاش، کمتر در جریان اخبار قرار می‌گیرند و به‌ویژه در نقاط دوردست، جوانان دانشجو بسیار می‌توانند در توضیح مسائل برای این گروه‌ها مؤثر باشند.
اشاره به این نکته لازم و اجتناب‌ناپذیر است که مستقربودن دولت دکتر روحانی و دراختیارداشتن قوه مجریه با همین کم‌وکیف باتوجه به شرایط منطقه و خطرات درونی و بیرونی اقتضا می‌کند که مجلس آینده در مسیری موافق و همسو با دولت، همراه و هماهنگ باشد تا حداقل‌هایی که در حد بیان و پیام مانده - البته در حد امکان- رو به تثبیت و عملی‌شدن برود. اختلافات در طرف مقابل و مخالفان دولت و نیروهای هوادار منافع ملی، بسیار جدی است و می‌دانیم که انتخاب و انتصاب مدیران در دوره دولت گذشته همچنان که مورد حمایت تندروهای امروز است، بعضا براساس ضابطه و برمبنای شرایط واقعی احراز شده و حتی مبتنی‌بر تعاریف موجود نبوده است. برخی از این افراد همچنان به‌واسطه همین نمایندگان حامی دولت گذشته، همچنان بر سر کار بوده و اینان نگران ازدست‌دادن امتیازات خود هستند. در چنین شرایطی سعی در ایجاد هماهنگی بین مجلس و دولت با انتخاباتی مشابه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 با همین شرایط فعلی -که انتظار بیش از آن، غیرواقعی است- امکان تحولاتی را در مسیر منافع ملی به صورت گام‌به‌گام که دلواپسان واقعا نگران آن روزند را میسر می‌کند. دراین‌بین به صورت فهرست‌وار به نکاتی اشاره می‌شود که برنامه‌ریزی علمی و عملی در مسیر رفع آن از هم‌اکنون تا اوایل اسفند چندان مشکل نیست، مشروط به آنکه از هرگونه شعارپیشگی به روال سالیان گذشته و گفتمانی که ملت از آن خسته و آزرده است پرهیز شود:
آنان که خود را برای انتخابات مجلس پیش‌رو آماده کرده‌اند کم‌وبیش از درک این حقیقت غافل نمانده‌اند که با تلاش‌هایی در راستای دامن‌زدن به عوام‌گرایی به شکلی کم‌سابقه از نظر تاریخی روبه‌رو هستند. این وضعیت را در نقد وضع موجود با درک ماهیت و سازوکارهای آن، آشکارا می‌توان دید.
وضعیت حاکم بر بخشی از دولت و شیوه عمل آن، موجب اتخاذ سیاست‌های رویارویی ناصحیح از سوی رقبا می‌شود و از هم‌اکنون آنان را در وضعیت مقابله قرار می‌دهد که باید از آن حتی‌الامکان پرهیز کرد.
پوپولیسم در کشورهای گوناگون دارای آثار مثبت و منفی متفاوت و مراتب مختلفی بوده است. از آنجا که عمدتا با فریب، ناکارآمدی، اتلاف منابع و... همراه بوده، تصویر عمومی حتی توده مردم از آن منفی است و افشای نحوه کاربردهای آن به‌سادگی ممکن نیست. این شگرد به‌عنوان یک برنامه یا حرکت سیاسی با عبور از رهبران و نهادهای اجتماعی و مخاطب‌قراردادن مستقیم توده‌های مردم، موتور حرکت خود را به‌راه می‌اندازد و سعی در بی‌اعتبارسازی هرآنچه در برابر آن قرار می‌گیرد دارد.
این حرکت‌ها معمولا ضدبرنامه‌ریزی معمول و با مخالفت آشکار با یک یا گروهی از نخبگان و کاستن از اعتبار توافق‌ها و قراردادهای بین‌المللی که توسط مسئولان تأیید و امضا شده‌، شکل می‌گیرند.
توجه اصولی به ظرفیت‌ها و منافع ملی حقیقی که ظرفیت برانگیزاننده قوی دارند، به‌عنوان یک راهبرد اساسی، ضد این‌گونه عوام‌فریبی‌ها بوده و درواقع مهارکننده است و باید مورد دقت قرار گیرد.
مهم‌ترین ویژگی مکتب و روش عوام‌فریبانه، ماهیت ضدنخبگی، ساختارشکنی و بی‌اعتبارسازی نهادهای اجتماعی است. بهره‌مندان از روش عوام‌گرایی، یک یا گروهی از چهرهای شناخته‌شده را به سوءاستفاده از قدرت، فساد و ویژه‌خواری، متهم می‌کنند و با یک تیر چند نشان می‌زنند. اولا ذهن همه را از فساد و رانت‌های هزاران‌میلیاردی خود پرت می‌کنند و ثانیا با درگیرشدن با چهره‌ها، موقعیت خود را در جامعه ارتقا می‌دهند. این یک مثل قدیمی است که برای آنکه خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هستی نشان دهی باید با بزرگ‌تر از خود درگیر شوی. در این ارتباط برد و باخت مهم نیست. همین‌که درگیری رخ دهد و «بزرگ‌تری» به دام شما بیفتد و تن به درگیری دهد، شما درواقع به هدف خود رسیده‌اید و این‌‌ همان اتفاقی است که در انتخابات سال ۱۳۸۴ رخ داد.
راهبرد ضدنخبگی در اجرای نمایش درون مجلس و بی‌حرمتی‌‌ها به وزیر باخرد امور خارجه به‌خوبی دیده شد. البته در آینده می‌توان انتظار داشت که کسان دیگری در این مدت مانده به انتخابات مورد هدف تندروها قرار گیرند. نباید وارد بازی آنان شد. این راهبردی جدی برای اصلاح‌طلبان است.
یکی از روش‌های بسیار مهم و معمول یارگیری در حرکت‌های عوام‌فریبانه، فضاسازی علیه نهادهای مرجع است. واضح است که نهادهای مرجع به‌عنوان مراکز کنترل اجتماعی بر روندهای عمومی نظارت دارند. این‌گونه حرکت‌ها اساسا ضدکنترل بوده و نسبت به هر نظارتی در هر سطحی حساسیت منفی دارند، بنابراین به‌عنوان یک اقدام پیشگیرانه اقدام به تخریب، تحقیر و بی‌اعتباری نهادهای مرجع می‌کنند. آگاهی به این ترفندها خنثی‌کننده این ترفندها به نظر می‌رسد.
دشمنان و مخالفان میانه‌روها در کنار تازه‌واردان جویای نام، مخاطبان اصلی گردانندگان این جریان هستند. ازهمین‌رو داستان درگیرشدن و بی‌محلی به نهادهای مرجع اعم از مراجع تقلید، مجلسیان، قاضیان، متخصصان، نخبگان دانشگاهی به‌ویژه، متخصصان علوم انسانی، اقتصاد، جامعه‌شناسی و سیاست، سیاست‌مداران، برنامه‌ریزان، حرفه‌ورزان، انجمن‌ها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حرفه‌ای و صنفی که وجود افراد واجد شرایط در میان آنان غیرقابل‌انکار است، در دستور کار آگاهانه این حرکت قرار دارند.
آنان با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف خدمت‌گزاران و مخاطب قراردادن مستقیم توده‌ها، امکان نقد ایده‌ها و شعارهای پرهزینه خود را از نخبگان و منتقدان جامعه سلب می‌کنند. به‌این‌‌ترتیب در جامعه یارگیری می‌کنند. آنان این پیام را به توده‌ها منتقل می‌کنند که عده‌ای گردن‌کلفت حق شما را خورده‌اند و ما در پی‌ گرفتن این حق هستیم. به‌این‌ترتیب، با قطبی‌کردن جامعه و ایجاد شکاف اجتماعی، تمام ناکارآمدی‌های خود را پنهان می‌کنند و این رویکرد پایانی ندارد و هرروز به شکلی طرح می‌شود.
عنوان‌هایی چون «هنوز مطالبی هست که به‌دلیل مصلحت اعلام نکرده‌ایم» یا اینکه «ما می‌خواستیم بگوییم اما باندهای قدرت نگذاشتند»، «هروقت ما می‌خواهیم پولی در جیب مردم بگذاریم عده‌ای با آن مخالفت می‌کنند» و مطالبی از این دست در این مسلک پایانی ندارند و می‌توان حدس زد که این حرکت در ساختارشکنی و حمله به چهره‌های باسابقه و عملکرد موفق دولت‌های پیش از دولت احمدی‌نژاد برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست.
معمولا این حرکت‌ها عناصری از چپ و راست را با هم ترکیب و چنین وانمود می‌کنند که منافع هردو اردوگاه علیه مردم است. بنابراین ضمن سردادن شعار ضدتوسعه دولتی، با بنگاه‌های بزرگ و مولد ارزش افزوده ملی به‌ویژه نهادهای مالی، سرِ مخالفت می‌گذارند و با طرح شعار عدالت، چنین وانمود می‌کنند که این نهاد‌ها ابزارهای بهره‌کشی از ملت هستند و آنها درصدد بازتوزیع منابع آنها به طور عادلانه در بین ملت به‌ویژه کارگران و کشاورزانند.
از هنرهای اصلی تندروهای پوپولیست، کوچک‌نمایی مشکلات و تبدیل مسائل بسیار پیچیده به مسائل بسیار پیش‌پاافتاده و ساده است که همگان راهکار آن را می‌دانند. درواقع به مردم چنین می‌نمایانند که کارکرد غالب متخصصان و نخبگان در جامعه، بیشتر «دکان‌داری برای زدنِ جیب مردم» است وگرنه داستان‌ها به آن پیچیدگی‌ای که آنان می‌گویند نیست و برای مجلس هم نیازی به تخصص و ایده و برنامه محوری و حضور چهره‌های باسابقه و توانمند ملی و سیاسی نیست!
در این شیوه برخورد، می‌توان با برجسته‌سازی یک لایه بسیار سطحی از مسائل بسیار پیچیده کشور اعم از مسائل سیاسی، بین‌المللی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و تبدیل آن به سفید و سیاه، صفر و یک و یا با ما یا بر ما هم تمام مطالب را به‌طور ساده برای عموم مردم بیان کرد و هم هرکس به مخالفت با چنین شیوه‌های ضد منافع ملی برخاست او را با عنوان‌های زیاده‌خواه، خودباخته، ضعیف‌النفس و حتی وابسته، متهم و ناگزیر به سکوت کرد.
پیام اصلی این روش آن است درحالی‌که جریان داخل و خارج از کشور ظالمانه است و عده‌ای از درون و بیرون با همدستی یکدیگر در حال چپاول حقوق مردم هستند، اصولگرایان دارند از حقوق مردم دفاع و آنان را در برابر زورگویان داخلی و خارجی حفاظت می‌کنند.
در چنین شرایطی، نامزدهای اصیل و دارای صلاحیت با مفهوم واقعی به‌دور از تظاهر یا شعار در برابر این‌گونه تبلیغات می‌توانند با ارائه تحلیلی درست، مردم را آگاه کنند. همچنان‌که اطلاعیه‌های نماینده شناخته‌شده مجلس یعنی دکتر علی مطهری در ارتباط با مسائل مختلف، چنین روشی را دنبال می‌کند که برآمده از آشنایی به وظایف نمایندگی مجلس است. او می‌داند که اکثریت جامعه چنین می‌اندیشند و افراد شجاع در همین مدت کوتاه مانده شاهد حمایت اکثریت هوشیار و مخصوصا جوانان خواهند بود.
اما نکته‌ای دیگر نباید از ذهن اصلاح‌طلبان و حامیان منافع مردم دور بماند. در آینده نزدیک مخصوصا در مناطق محروم و دور از شهر‌های بزرگ و فاقد امکانات، آنان که خود را مادام‌العمر نماینده می‌خواهند به مقولات زیرکانه خواهند پرداخت. مثلا تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس با این فرض که اصلی‌ترین معضل کشور اقتصاد است و آنان نیز جزء جامعه اقتصادخوانده‌های ایران هستند، بنابراین شایسته‌ترین فرد هستند، خود را نامزد می‌کنند و اظهاراتشان سرشار از تحلیل‌های اقتصادی است یا اینکه تعدادی دیگر از داوطلبان، مشکل جامعه را مدیریت و سیاست‌گذاری صحیح می‌دانند و بر این باورند که آنان نیز می‌توانند روشی‌ جدید را اتخاذ کنند و به مسابقه در شعار توزیع کمک‌های نقدی و جنسی، وعده به کشاورزان در مورد اعطای یارانه سبز و به کارگران یارانه کار و مطرح‌شدن رایگان‌‌کردن هزینه‌های بهداشت و درمان و روش‌هایی از این دست می‌پردازند. بر آنان که توجه به منافع ملی را وظیفه ذاتی و سازمانی خود می‌دانند، شایسته است به این نکته توجه کنند که مقابله با توسعه عوام‌فریبی و سوءاستفاده از احساسات مردم، نیازمند احساس مسئولیت وطن‌خواهان دلسوز بالاخص جوانان اندیشمند و فرهیخته است. از همه مهم‌تر اینکه با امکانات حداقلی فعلی هم می‌توان تا روز انتخابات در همه نقاط کشورمان با استفاده از چهره‌های مورد وثوق مردم، جوانان تحصیل‌کرده و البته خود نامزدهای مستقل و اصلاح‌طلب، شرایط را به‌درستی تبیین کرد. امید فراوان می‌رود که دلسوزان واقعی ملک و ملت مخصوصا وسایل ارتباط جمعی که از بودجه عمومی ‌تغذیه می‌کنند و مطبوعات پیشرو که از لحاظ کم‌وکیف قابل‌توجه هستند بدون هر پیرایه‌ای در این مقطع بسیار حساس و سرنوشت‌ساز از تقویت خطوط ممنوعه، رفتارهای رافع‌تکلیف، بی‌تفاوتی و شیوه‌های برهم‌زننده نظم عمومی و البته هرگونه یأس‌آفرینی و ناامیدسازی مردم پرهیز کنند. اگر همه این موارد و البته آنچه خود فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و نامزدهای باتجربه مجلس می‌دانند به کار گرفته شود، مجلسی قابل‌قبول خواهیم داشت و منافع مردم تأمین می‌شود. مردم این روزها بیش از هر زمانی، اهمیت یک مجلس کارآمد را که واقعا صدای موکلان خود باشد می‌دانند. نباید گذاشت مردم مأیوس شوند و همبستگی ملی برای توسعه و کارآمدی، تندروها را شکست خواهد داد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها