بداخلاقیهای سیاسی در انتخابات
مصطفی ایزدی. فعال سیاسی
انتخابات در هرجای دنیا که برگزار میشود، قوانین و مقررات مربوطه دارد اما برای انتخابشوندگان، یکسری بایدها و نبایدها تعریف شده است که شاید در چارچوب قوانین و مقررات مربوطه، قرار نگیرد ولی اهمیت این بایدها و نبایدها میتواند داوطلبان را موفق یا ناموفق کند یا در حفظ و عدم حفظ حیثیت افراد، اعم از داوطلب و هواداران او بسیار مؤثر باشد.
این بایدها و نبایدها را که بعضا در قوانین مربوط به انتخابات از آنها یادی نشده است، همگان باید جدی تلقی کنند تا انتخابات سالم شکل بگیرد و آرامش لازم برای رأیدهندگان فراهم شود. این یادداشت به اخلاق سیاسی پیش از انتخابات میپردازد و به طور گذرا به بلای بیتوجهی به بایدها و نبایدهای مقدمات انتخابات اشاره میکند.
1- یکی از بداخلاقیهای سیاسی در ماههای آخر پیش از روز رأیگیری که تأثیر زیادی بر فضای موردنیاز انتخابات دارد، برهمزدن جلسات و همایشهای گروههای سیاسی توسط جمعی از افراد تندرو و بهظاهر ناتوان در شنیدن دیدگاههای مخالف است. این پدیده نامبارک که اخیرا و در استقبال از انتخابات مجلس دهم، شدت یافته است، صرفا علیه اصلاحطلبان صورت میگیرد. بدیهی است اين رفتار ناپسند، چه در صحنه ممانعت از سخنرانی چه در مرحله حمایت از تندروها و حتی در حالت سکوت معنادار مقابل این نوع پدیدهها، مصداق آتشی است که دیگ خود را گرم نمیکند و دود آن به چشم خودشان میرود. این بداخلاقیها البته تأثیر نامطلوب خود را بر رفتار اجتماعی و سیاسی مردم بهویژه جوانان میگذارد که اصلاح آن بهآسانی و در کوتاهمدت میسر نیست. انتخابات برگزار میشود، جمعی رأی میآورند و جمعي شکست میخورند اما فسادهای گوناگونی که از این نوع بداخلاقیها در متن جامعه باقی میماند را چگونه باید علاج کرد؟ رواج بداخلاقی از هر نوع آن، جامعه را به سمت و سوی آسیبپذیری بیشتر سوق میدهد که حتی اگر مجلسی انباشته از عناصر همخط اصولگرایان هم تشکیل شود، از ابعاد نامطلوب آن حتی
برای همان جناح نمیکاهد.
2- یکی دیگر از بداخلاقیهای رایج میان تندروها، تخریب رقبای انتخاباتی از طریق برخي رسانهها است. در موقعیت فعلی، اصلاحطلبان و بخشی از جناح راست که به اعتدالیون شهرهاند، به یکدیگر نزدیک شدهاند. این دو گروه سیاسی در انتخابات خرداد 92 به یک وحدت نانوشته رسیدند که نتیجه آن ریاستجمهوری دکتر حسن روحانی و واردشدن تعدادی از اصولگرایان معتدل و اصلاحطلب به دولت بود. بعد از این اتفاق، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی- که در دوره احمدینژاد چندان وزن و اعتباری نداشتند- یکباره برای مخالفت با دولت جدید مورداستفاده قرار گرفتند. اینها علاوه بر تریبون مجلس، رسانههای فراوان خود را نیز به خدمت گرفتند تا رقبای سیاسی و منتقدان تفکرات خویش را بکوبند و از میدان به در کنند؛ مثلا امسال که تعدادی از چهرههای اصلاحطلب توانستند به مناسبت فرارسیدن 16 آذر در دانشگاههای دولتی حضور یابند و بخشی از مسائل کشور را با دانشجویان و استادان در میان بگذارند، محافظهکاران برافروخته شدند و مجموعه رسانهای پرشمار خود را با ادبیات تند علیه مراسم روز دانشجو به کار گرفتند.
این اقدامات بعضا آتشین، دقیقا برای جلوگیری از فضاسازی انتخاباتی اصلاحطلبان است که میخواهند کار قانونی کنند و مردم را برای حضور پای صندوقهای رأی، که در اسفندماه جاری برگزار میشود، تشویق و ترغیب کنند. آیا این بداخلاقیها یا بیاخلاقیها میتواند صاحبان آن را پیروز کند؟
3- از دیگر بداخلاقیهای رایج، توجهنکردن به شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان در قانون انتخابات است که با جزئیات و بهصراحت آمده است. بیتوجهی به این قوانین روشن و صریح، و تمسکجستن به بهانههای واهی و ابداع شرایطی که در قانون مذکور لحاظ نشده است، بهوضوح حقوق انتخابشوندگان و انتخابکنندگان را نادیده میگیرد.
4- در قانون انتخابات، مدت کمی در حدود یک هفته برای تبلیغات رسمی در نظر گرفته شده که پرشورترین زمان در جریان انتخابات است. در این مدت کم، با کمال تأسف، بیشترین بداخلاقی از ناحیه هواداران و بعضا نامزدها بروز میکند. بعضی داوطلبان نمایندگی مجلس، در شهرها و روستاهای حوزه انتخابیه خود، به جای بیان ویژگیهای مناسب خویش برای سمتی که میخواهند احراز کنند، به بدگویی علیه رقبای خود میپردازند. غافل از اینکه بدگویی و غیبت و احتمالا تهمت و افترا، اگر برای بعضی از مخاطبان یک نوع دلخوشی ایجاد کند، برای اکثر مخاطبان - بهویژه برای کسانی که واقعا میخواهند نامزدها را بهتر بشناسند- کار درستی نیست و کاندیدای نمایندگی را از چشم و دل مردم میاندازد. اگرچه این شیوه برخورد از طرف یک نامزد علیه نامزد یا نامزدهای دیگر، برخلاف اخلاق اسلامی و اخلاق سیاسی است، اما با وجود این، متصدیان رسیدگی به تخلفات انتخاباتی از کنار آن میگذرند و کمتر به آن رسیدگی میکنند. به جز این موارد، درگیرشدن با هواداران داوطلبان، ازبینبردن بنرها و پلاکاردهای تبلیغاتی و عکسهای دیگران در شهرها و روستاهای گوناگون رایج است که این هم بدون رسیدگی
دستگاههای ناظر به پایان نمیرسد. قومگرایی و قبیلهمحوری در بعضی از نقاط کشور نیز مزید بر علت انحراف در تبلیغات انتخابات است.
5- ازجمله بداخلاقیهای سیاسی دیگر که در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و حتی در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، بهوفور دیده و البته در قانون هم روی آن تأکید شده، بهرهمندی از امکانات دولتی و عمومی به انحای گوناگون است.
به یاد میآورم که در جریان یکی از انتخابهای پیشین، فردی از مقامات صداوسیما، با امکانات و خودرو دولتی، در شهرهای گوناگون حضور مییافت و در این مجلس و آن مجلس برای نامزد موردنظرش، که از کاندیداهای مهم ریاستجمهوری بود، تبلیغ میکرد. من به او اعتراض کردم شما که خیلی ادعای ارزشمداری میکنید، بر فرض اینکه خلاف قانون هم نباشد- که بهصراحت هست- چرا از امکانات متعلق به بیتالمال استفاده میکنید؟ پاسخ داد من برای مأموریت اداری سفر میکنم و درعینحال وظیفه شرعی خود میدانم که به تبلیغ هم بپردازم. امید است این مسائل در انتخابات آتی، حداقل کمتر از ادوار گذشته باشد.
انتخابات در هرجای دنیا که برگزار میشود، قوانین و مقررات مربوطه دارد اما برای انتخابشوندگان، یکسری بایدها و نبایدها تعریف شده است که شاید در چارچوب قوانین و مقررات مربوطه، قرار نگیرد ولی اهمیت این بایدها و نبایدها میتواند داوطلبان را موفق یا ناموفق کند یا در حفظ و عدم حفظ حیثیت افراد، اعم از داوطلب و هواداران او بسیار مؤثر باشد.
این بایدها و نبایدها را که بعضا در قوانین مربوط به انتخابات از آنها یادی نشده است، همگان باید جدی تلقی کنند تا انتخابات سالم شکل بگیرد و آرامش لازم برای رأیدهندگان فراهم شود. این یادداشت به اخلاق سیاسی پیش از انتخابات میپردازد و به طور گذرا به بلای بیتوجهی به بایدها و نبایدهای مقدمات انتخابات اشاره میکند.
1- یکی از بداخلاقیهای سیاسی در ماههای آخر پیش از روز رأیگیری که تأثیر زیادی بر فضای موردنیاز انتخابات دارد، برهمزدن جلسات و همایشهای گروههای سیاسی توسط جمعی از افراد تندرو و بهظاهر ناتوان در شنیدن دیدگاههای مخالف است. این پدیده نامبارک که اخیرا و در استقبال از انتخابات مجلس دهم، شدت یافته است، صرفا علیه اصلاحطلبان صورت میگیرد. بدیهی است اين رفتار ناپسند، چه در صحنه ممانعت از سخنرانی چه در مرحله حمایت از تندروها و حتی در حالت سکوت معنادار مقابل این نوع پدیدهها، مصداق آتشی است که دیگ خود را گرم نمیکند و دود آن به چشم خودشان میرود. این بداخلاقیها البته تأثیر نامطلوب خود را بر رفتار اجتماعی و سیاسی مردم بهویژه جوانان میگذارد که اصلاح آن بهآسانی و در کوتاهمدت میسر نیست. انتخابات برگزار میشود، جمعی رأی میآورند و جمعي شکست میخورند اما فسادهای گوناگونی که از این نوع بداخلاقیها در متن جامعه باقی میماند را چگونه باید علاج کرد؟ رواج بداخلاقی از هر نوع آن، جامعه را به سمت و سوی آسیبپذیری بیشتر سوق میدهد که حتی اگر مجلسی انباشته از عناصر همخط اصولگرایان هم تشکیل شود، از ابعاد نامطلوب آن حتی
برای همان جناح نمیکاهد.
2- یکی دیگر از بداخلاقیهای رایج میان تندروها، تخریب رقبای انتخاباتی از طریق برخي رسانهها است. در موقعیت فعلی، اصلاحطلبان و بخشی از جناح راست که به اعتدالیون شهرهاند، به یکدیگر نزدیک شدهاند. این دو گروه سیاسی در انتخابات خرداد 92 به یک وحدت نانوشته رسیدند که نتیجه آن ریاستجمهوری دکتر حسن روحانی و واردشدن تعدادی از اصولگرایان معتدل و اصلاحطلب به دولت بود. بعد از این اتفاق، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی- که در دوره احمدینژاد چندان وزن و اعتباری نداشتند- یکباره برای مخالفت با دولت جدید مورداستفاده قرار گرفتند. اینها علاوه بر تریبون مجلس، رسانههای فراوان خود را نیز به خدمت گرفتند تا رقبای سیاسی و منتقدان تفکرات خویش را بکوبند و از میدان به در کنند؛ مثلا امسال که تعدادی از چهرههای اصلاحطلب توانستند به مناسبت فرارسیدن 16 آذر در دانشگاههای دولتی حضور یابند و بخشی از مسائل کشور را با دانشجویان و استادان در میان بگذارند، محافظهکاران برافروخته شدند و مجموعه رسانهای پرشمار خود را با ادبیات تند علیه مراسم روز دانشجو به کار گرفتند.
این اقدامات بعضا آتشین، دقیقا برای جلوگیری از فضاسازی انتخاباتی اصلاحطلبان است که میخواهند کار قانونی کنند و مردم را برای حضور پای صندوقهای رأی، که در اسفندماه جاری برگزار میشود، تشویق و ترغیب کنند. آیا این بداخلاقیها یا بیاخلاقیها میتواند صاحبان آن را پیروز کند؟
3- از دیگر بداخلاقیهای رایج، توجهنکردن به شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان در قانون انتخابات است که با جزئیات و بهصراحت آمده است. بیتوجهی به این قوانین روشن و صریح، و تمسکجستن به بهانههای واهی و ابداع شرایطی که در قانون مذکور لحاظ نشده است، بهوضوح حقوق انتخابشوندگان و انتخابکنندگان را نادیده میگیرد.
4- در قانون انتخابات، مدت کمی در حدود یک هفته برای تبلیغات رسمی در نظر گرفته شده که پرشورترین زمان در جریان انتخابات است. در این مدت کم، با کمال تأسف، بیشترین بداخلاقی از ناحیه هواداران و بعضا نامزدها بروز میکند. بعضی داوطلبان نمایندگی مجلس، در شهرها و روستاهای حوزه انتخابیه خود، به جای بیان ویژگیهای مناسب خویش برای سمتی که میخواهند احراز کنند، به بدگویی علیه رقبای خود میپردازند. غافل از اینکه بدگویی و غیبت و احتمالا تهمت و افترا، اگر برای بعضی از مخاطبان یک نوع دلخوشی ایجاد کند، برای اکثر مخاطبان - بهویژه برای کسانی که واقعا میخواهند نامزدها را بهتر بشناسند- کار درستی نیست و کاندیدای نمایندگی را از چشم و دل مردم میاندازد. اگرچه این شیوه برخورد از طرف یک نامزد علیه نامزد یا نامزدهای دیگر، برخلاف اخلاق اسلامی و اخلاق سیاسی است، اما با وجود این، متصدیان رسیدگی به تخلفات انتخاباتی از کنار آن میگذرند و کمتر به آن رسیدگی میکنند. به جز این موارد، درگیرشدن با هواداران داوطلبان، ازبینبردن بنرها و پلاکاردهای تبلیغاتی و عکسهای دیگران در شهرها و روستاهای گوناگون رایج است که این هم بدون رسیدگی
دستگاههای ناظر به پایان نمیرسد. قومگرایی و قبیلهمحوری در بعضی از نقاط کشور نیز مزید بر علت انحراف در تبلیغات انتخابات است.
5- ازجمله بداخلاقیهای سیاسی دیگر که در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و حتی در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، بهوفور دیده و البته در قانون هم روی آن تأکید شده، بهرهمندی از امکانات دولتی و عمومی به انحای گوناگون است.
به یاد میآورم که در جریان یکی از انتخابهای پیشین، فردی از مقامات صداوسیما، با امکانات و خودرو دولتی، در شهرهای گوناگون حضور مییافت و در این مجلس و آن مجلس برای نامزد موردنظرش، که از کاندیداهای مهم ریاستجمهوری بود، تبلیغ میکرد. من به او اعتراض کردم شما که خیلی ادعای ارزشمداری میکنید، بر فرض اینکه خلاف قانون هم نباشد- که بهصراحت هست- چرا از امکانات متعلق به بیتالمال استفاده میکنید؟ پاسخ داد من برای مأموریت اداری سفر میکنم و درعینحال وظیفه شرعی خود میدانم که به تبلیغ هم بپردازم. امید است این مسائل در انتخابات آتی، حداقل کمتر از ادوار گذشته باشد.