آینه
ایران
«گفتوگو» ضرورتی گریزناپذیر است
مراد ثقفی: ضعف گفتوگو میان سیاستمداران با یکدیگر و با مردم دلایل دیگری دارد. سیاستمداران برای شکلدادن به امر سیاسی، باید نیروهایی را بسیج کرده و به قولی یارگیری کنند. در کشور ما یارگیری براساس گفتمان دوست و دشمن یا خودی و دیگری اتفاق میافتد. در این فضا ما برای تبیین سیاست به دشمن احتیاج داریم. کاری که در مقطعی با هاشمی رفسنجانی انجام شد و بعد احمدینژاد آن را دنبال کرد. گفتمان منتقدان تندرو هاشمی در دوره اصلاحات چه تفاوتی با گفتمان احمدینژاد در قبال هاشمی داشت؟ متأسفانه اغلب ما با «دشمن» تبیین سیاست کردیم. درحالیکه نمیتوان فقط بر این اساس حرکت کرد؛ این شیوه در هیچ کجای دنیا جوابگو نیست. ما باید براساس دوست هم حرکت کنیم... یکی از ویژگیهای دوران هشتساله احمدینژاد این بود که همه را ترساند. فقط روشنفکران و اصلاحطلبان نگران نبودند، همه نگران مملکت شدند. ویژگی دومش این بود که جامعه را به کل از دولت ناامید کرد. جامعه تا حد زیادی از دولت فارغ شد و هنوز هم این فراغت ادامه دارد. کسی انتظار زیادی از دولت ندارد. همین که دزدی نکند، آمار و ارقام تقلبی ندهد و بددهنی نکند کافی است. من به شخصه در دولت اصلاحات
میگفتم دولت باید چنین و چنان کند. اما الان میگویم دولت باید کار خودش را انجام دهد و اگر لازم شد، ما هم نکتهای میگوییم. مطالبه نمیکنیم، نظر خودمان را میگوییم، اگر دولت انجام داد که چه بهتر، اگر هم انجام نداد، خودمان سعی میکنیم و انجام میدهیم. کمتر روزی است که عدهای در کشور به دلیلی دور هم جمع نشوند و معترض مشکلات بهجامانده از دولت قبل نباشند؛ از آب زایندهرود و هوای تهران گرفته تا بیمههای پرداختنشده و تحریمها. این تجمعها نشان میدهد مردم منتظر ننشستهاند تا کسی برایشان کاری انجام دهد.
کیهان
گروه اپرا!
حسین شمسیان: اکنون میتوان بهتر فهمید که چرا امسال مخالفان واقعی مردم- که حق مردم را در حیات آبرومند، معیشت حداقلی و بهرهمندی از سادهترین مواهب زندگی نادیده میگیرند- اینهمه به فکر مردمسالاری افتادهاند و از الان لحظه به لحظه از ستاد انتخابات گزارش میدهند! میتوان فهمید، چون آنها نباید بگذارند مردم متوجه ضعفها، کاستیها و ناراستیهایشان بشوند. توپخانه رسانهای آنها مأمور است و معذور! مامور به نوشتن از چیزی که ایبسا خود نیز بدان اعتقاد ندارد! مأمور به بزککردن وضعیتی است که بزکناشدنی است! چون مردم هر روز و هر ساعت با معیشت خود دستبهگریبانند و چون چنین است، مأمور به مهم جلوهدادن مسائلی دیگر برای پرتکردن حواسها از مسائل اصلی هستند. مامور به دوقطبیسازیهای دروغین و غیرواقعی. مأمور به قربانیکردن افراد وجیه و بیگناه، پای آرزوها و کینههای کسانی که بارها و بارها از مردم جواب نه شنیدهاند. مأمور به قربانیکردن آبروی هرکس پای تفرعن و خودکامگی پدرسالارانی که مسبب همه این وضعیت و پدرخوانده تفکر غربزده کنونیاند. آنها قطعا تا انتخابات، نقشها و شگردهای دیگری هم در آستین دارند و میکوشند به هر طریق
ممکن، دودستگی و چنددستگی پدید آورند و مردم را به اموری موهوم سرگرم کنند. اما تجربه نشان داده است مردم هوشمندند و با کسی که با آنها خدعه کند، کنار نمیآیند.
وطن امروز
فقدان تدبیر نومحافظهکاران برای جهان دوقطبی
حمیدرضا اسماعیلی: از بزرگترین آسیبهایی که امروز میتوان در کشور، بهویژه میان نومحافظهکاران مشاهده کرد، این است که آنها در اتاقهای فکر خود به طور جدی به این پرسش نمیپردازند. در واقع اگر اندیشمندان و استراتژیستهای ایرانی به طرح جدی این پرسشها و مطالعه درباره آنها نپردازند، ممکن است فردا دیر باشد. گویی نومحافظهکاران ایرانی نمیخواهند از مفروض خویش درباره «ثبات نظام تکقطبی جهان با محوریت آمریکا» که آن را مسلم گرفتهاند، عدول کنند. ادعا این نیست که در آینده نزدیک «قطعاً» نظام جدیدی متولد خواهد شد، اما نمیتوان این تحولات را نادیده گرفت و به سادگی از کنار آنها گذشت. تجربه تلخ نشناختن تحولات بینالمللی را ایرانیان از زمان قاجار به این طرف فراوان داشتهاند و از این جهت آسیبهایی هم به کشور وارد شده است. علت لطمات قاجار به ایران آن نبود که نخبگان سیاسی آن، افراد بیسواد و نادانی بودند. اتفاقا الیگارشی زمان قاجار در عصر خویش در زمینههای مختلف افرادی آگاه بودند و نباید با آن نگرش قالبی، رفتار قاجار را تحلیل کرد. آنچه به این نوشته مربوط میشود، آن است که نخبگان سیاسی قاجار در شناخت نظام بینالملل ناتوان
بودند و لاجرم از تولید سیاست خارجی مبتنی بر شناخت واقعی از زمان خویش بازماندند و حتی برخی از آنان به دو دسته «روسوفیل» و «انگلوفیل» تقسیم شدند. این تقسیمات سیاسی نتیجه همان نظام بینالملل و نبود سیاست خارجی قاجار بود که بهوقوع پیوست.
ایران
«گفتوگو» ضرورتی گریزناپذیر است
مراد ثقفی: ضعف گفتوگو میان سیاستمداران با یکدیگر و با مردم دلایل دیگری دارد. سیاستمداران برای شکلدادن به امر سیاسی، باید نیروهایی را بسیج کرده و به قولی یارگیری کنند. در کشور ما یارگیری براساس گفتمان دوست و دشمن یا خودی و دیگری اتفاق میافتد. در این فضا ما برای تبیین سیاست به دشمن احتیاج داریم. کاری که در مقطعی با هاشمی رفسنجانی انجام شد و بعد احمدینژاد آن را دنبال کرد. گفتمان منتقدان تندرو هاشمی در دوره اصلاحات چه تفاوتی با گفتمان احمدینژاد در قبال هاشمی داشت؟ متأسفانه اغلب ما با «دشمن» تبیین سیاست کردیم. درحالیکه نمیتوان فقط بر این اساس حرکت کرد؛ این شیوه در هیچ کجای دنیا جوابگو نیست. ما باید براساس دوست هم حرکت کنیم... یکی از ویژگیهای دوران هشتساله احمدینژاد این بود که همه را ترساند. فقط روشنفکران و اصلاحطلبان نگران نبودند، همه نگران مملکت شدند. ویژگی دومش این بود که جامعه را به کل از دولت ناامید کرد. جامعه تا حد زیادی از دولت فارغ شد و هنوز هم این فراغت ادامه دارد. کسی انتظار زیادی از دولت ندارد. همین که دزدی نکند، آمار و ارقام تقلبی ندهد و بددهنی نکند کافی است. من به شخصه در دولت اصلاحات
میگفتم دولت باید چنین و چنان کند. اما الان میگویم دولت باید کار خودش را انجام دهد و اگر لازم شد، ما هم نکتهای میگوییم. مطالبه نمیکنیم، نظر خودمان را میگوییم، اگر دولت انجام داد که چه بهتر، اگر هم انجام نداد، خودمان سعی میکنیم و انجام میدهیم. کمتر روزی است که عدهای در کشور به دلیلی دور هم جمع نشوند و معترض مشکلات بهجامانده از دولت قبل نباشند؛ از آب زایندهرود و هوای تهران گرفته تا بیمههای پرداختنشده و تحریمها. این تجمعها نشان میدهد مردم منتظر ننشستهاند تا کسی برایشان کاری انجام دهد.
کیهان
گروه اپرا!
حسین شمسیان: اکنون میتوان بهتر فهمید که چرا امسال مخالفان واقعی مردم- که حق مردم را در حیات آبرومند، معیشت حداقلی و بهرهمندی از سادهترین مواهب زندگی نادیده میگیرند- اینهمه به فکر مردمسالاری افتادهاند و از الان لحظه به لحظه از ستاد انتخابات گزارش میدهند! میتوان فهمید، چون آنها نباید بگذارند مردم متوجه ضعفها، کاستیها و ناراستیهایشان بشوند. توپخانه رسانهای آنها مأمور است و معذور! مامور به نوشتن از چیزی که ایبسا خود نیز بدان اعتقاد ندارد! مأمور به بزککردن وضعیتی است که بزکناشدنی است! چون مردم هر روز و هر ساعت با معیشت خود دستبهگریبانند و چون چنین است، مأمور به مهم جلوهدادن مسائلی دیگر برای پرتکردن حواسها از مسائل اصلی هستند. مامور به دوقطبیسازیهای دروغین و غیرواقعی. مأمور به قربانیکردن افراد وجیه و بیگناه، پای آرزوها و کینههای کسانی که بارها و بارها از مردم جواب نه شنیدهاند. مأمور به قربانیکردن آبروی هرکس پای تفرعن و خودکامگی پدرسالارانی که مسبب همه این وضعیت و پدرخوانده تفکر غربزده کنونیاند. آنها قطعا تا انتخابات، نقشها و شگردهای دیگری هم در آستین دارند و میکوشند به هر طریق
ممکن، دودستگی و چنددستگی پدید آورند و مردم را به اموری موهوم سرگرم کنند. اما تجربه نشان داده است مردم هوشمندند و با کسی که با آنها خدعه کند، کنار نمیآیند.
وطن امروز
فقدان تدبیر نومحافظهکاران برای جهان دوقطبی
حمیدرضا اسماعیلی: از بزرگترین آسیبهایی که امروز میتوان در کشور، بهویژه میان نومحافظهکاران مشاهده کرد، این است که آنها در اتاقهای فکر خود به طور جدی به این پرسش نمیپردازند. در واقع اگر اندیشمندان و استراتژیستهای ایرانی به طرح جدی این پرسشها و مطالعه درباره آنها نپردازند، ممکن است فردا دیر باشد. گویی نومحافظهکاران ایرانی نمیخواهند از مفروض خویش درباره «ثبات نظام تکقطبی جهان با محوریت آمریکا» که آن را مسلم گرفتهاند، عدول کنند. ادعا این نیست که در آینده نزدیک «قطعاً» نظام جدیدی متولد خواهد شد، اما نمیتوان این تحولات را نادیده گرفت و به سادگی از کنار آنها گذشت. تجربه تلخ نشناختن تحولات بینالمللی را ایرانیان از زمان قاجار به این طرف فراوان داشتهاند و از این جهت آسیبهایی هم به کشور وارد شده است. علت لطمات قاجار به ایران آن نبود که نخبگان سیاسی آن، افراد بیسواد و نادانی بودند. اتفاقا الیگارشی زمان قاجار در عصر خویش در زمینههای مختلف افرادی آگاه بودند و نباید با آن نگرش قالبی، رفتار قاجار را تحلیل کرد. آنچه به این نوشته مربوط میشود، آن است که نخبگان سیاسی قاجار در شناخت نظام بینالملل ناتوان
بودند و لاجرم از تولید سیاست خارجی مبتنی بر شناخت واقعی از زمان خویش بازماندند و حتی برخی از آنان به دو دسته «روسوفیل» و «انگلوفیل» تقسیم شدند. این تقسیمات سیاسی نتیجه همان نظام بینالملل و نبود سیاست خارجی قاجار بود که بهوقوع پیوست.