|

اهمیت تأمین مالی در ارتقای بازآفرینی شهری

سمانه عابدی. استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی

امروزه شهرها با چالش‌های اساسی ساختاری مانند ارتقای توسعه بازارهای داخلی و افزایش روند مهاجرت روبه‌رو هستند که منجر به تحمیل اثرات منفی مانند آلودگی، تراکم جمعیت و گسترش غیرمتوازن شهرها در زمینه ارائه خدمات شده است. در این میان بازآفرینی شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. سیر تاریخی بازآفرینی شهری حاکی از آن است که در طول زمان، از شکل ساده خود که در قالب نوسازی و احیای زیرساخت‌های فرسوده بوده، به سوی اهداف بازسازی بافت شهری و تجدید اقتصاد شهری همراه با افزایش تعاملات اجتماعی و مشارکت بیشتر جمعیت محلی، تکامل یافته است. به طوری که تجربیات جهانی بیانگر آن است که بازسازی شهری به یک جزء جدایی‌ناپذیر سیاست‌های ملی برای اجرای اصول توسعه پایدار شهری تبدیل شده است. یکی از نکات کلیدی در بازآفرینی شهری توجه به اولویت‌بندی اهداف است. بر این اساس، اولویت اهداف به همسویی میان سیاست‌های ملی و استراتژی‌های محلی، بستگی دارد. چراکه استراتژی‌های بازسازی شهری در یک بخش اجرا می‌شود و اثرات مثبت خود را در جای دیگری القا می‌کند. از جمله مهم‌ترین اهداف بازآفرینی شهری عبارت‌اند از (1) اهداف اقتصادی: شامل جذب سرمایه‌گذاران، ایجاد اشتغال و تجدید اقتصاد شهری، (2) اهداف اجتماعی: شامل افزایش عرضه مسکن شهری و توسعه زیرساخت‌های محلی، (3) اهداف محیط‌زیستی: نظیر بهبود شرایط زندگی و جلوگیری از آلودگی و (4) اهداف فرهنگی: شامل تقویت میراث فرهنگی به عنوان هسته‌های تاریخی، گردشگری و تحقیقاتی شهری.
در فرایند بازآفرینی شهری تأمین منابع مالی یکی از مهم‌ترین استراتژی‌ها و ارکان اجراي طرح‌هاي بهسازي و نوسازي محسوب می‌شود. تأمین مالی شامل طیف متنوعی از روش‌هایی نظیر تأمین مالی خصوصی، تأمین مالی دولتی و تأمین مالی به صورت مشارکت دولتی- خصوصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. از سوی دیگر براساس ساختار مالی هر کشوری، روش‌هاي تأمین مالی می‌تواند مبتنی بر سرمایه و مبتنی بر بدهی، تعریف شود. از عمده‌ترین روش‌های تأمین مالی مبتنی بر سرمایه و قابل کاربرد در بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده شهری، می‌توان به تبدیل به اوراق بهادارسازی دارایی‌ها، روش سهامدار پروژه، روش فروش متری و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی اشاره كرد. همچنین برخی روش‌های تأمین مالی مبتنی بر بدهی، شامل نظام سپرده‌گذاری و اعطای تسهیلات، استفاده از تسهیلات مالی خارجی، سرمایه‌گذاری خارجی و اوراق مشارکت است که در این میان، اوراق مشارکت می‌تواند کاربرد بیشتری در زمینه تأمین مالی بافت فرسوده در ایران داشته باشد. در تجارب جهانی موفق نیز، استفاده از سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، جلب مشارکت مردمی، تأسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری، تشکیل شرکت‌های خصوصی- دولتی نوسازی، یارانه و تسهیلات ارزان‌قیمت بانکی، معافیت‌های مالیاتی و سایر بخشودگی‌ها، از جمله مهم‌ترین روش‌ها در پروژه‌های تأمین مالی نوسازی بافت فرسوده است. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که ساختار تأمین مالی استفاده‌شده براى پروژه نوسازی ممکن است در یک کشور، شهر و حتی منطقه به دلیل قوانین و شرایط خاص آن مؤثر نباشد؛ درحالى‌که به طور مؤثرى در مناطق دیگر قابل استفاده باشد. بنابراین انتخاب روش تأمین مالی مناسب، به شرایط هر پروژه و ویژگی‌های منطقه میزبان وابسته است. به طور کلی در این زمینه، انتخاب بهترین ابزارهای تأمین مالی بافت فرسوده شهری به (1) مؤلفه‌های کلان اقتصادی و سیاسی کشور نظیر سیاست‌های مالی دولت، سیاست‌های پولی بانک مرکزی، سیاست‌های نظارتی، وجود محدودیت‌های قانونی و...، (2) معیارهای منبع تأمین مالی‌ کننده مانند ریسک، بازده، میزان تأمین مالی، افق زمانی سرمایه‌گذاری و... (3) مؤلفه‌های منبع تأمین مالی شونده مانند سازوکار تقسیم سود ابزار مالی، محدودیت استفاده از ابزار مالی، ریسک‌های مرتبط با ابزار مالی، هزینه فرایند تأمین مالی و... بستگی دارد. برای نمونه روش‌های تأمین مالی سهامدار پروژه، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و سرمایه‌گذاری خصوصی، دوباره تنظیم زمین و اوراق مشارکت، نسبت به سایر روش‌ها، دارای بازده مورد انتظار جذاب‌تری است. همچنین روش‌های تأمین مالی که کمتر در معرض ریسک قرار خواهند گرفت شامل مشارکت مردمی، روش سهامدار پروژه، صکوک، دوباره تنظیم زمین است. روش‌های مشارکت مردمی، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و دوباره تنظیم زمین، صکوک، سرمایه‌گذاری خصوصی نیز نسبت به سایر ابزار تأمین مالی دارای شفافیت بیشتری در روند فعالیت است. علاوه بر آن، تنها روش‌های اوراق مشارکت، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان، صکوک و فروش متری زمین از مزایای بازار ثانویه برخوردارند. مضاف بر آن، روش سهامدار پروژه و دوباره تنظیم زمین از لحاظ کمبود نقدینگی و پایین‌بودن هزینه، در میان سایر ابزار تأمین مالی دارای مزیت است. سرعت تأمین مالی نیز از دیگر مزایای روش‌های سهامدار پروژه، اوراق مشارکت، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان، سرمایه‌گذاری خصوصی، دوباره تنظیم زمین و مشارکت مردمی محسوب می‌شود. همچنین تأمین مالی از روش‌های سهامدار پروژه، فروش متری زمین، مشارکت مردمی، منجر به افزایش اشتغال خواهند شد که سایر روش‌ها در این زمینه اثر قابل ملاحظه‌ای ندارند. اغلب ابزارهای تأمین مالی بافت فرسوده به غیر از روش استقراض از بانک‌های داخلی و روش سرمایه‌گذاری خصوصی، از ابعاد مختلف منجر به افزایش رفاه اجتماعی خواهند شد. علاوه بر آن، بررسی‌های انجام‌شده حاکی از آن است که روش سهامدار پروژه، سرمایه‌گذاری خصوصی و دوباره تنظیم زمین، دارای کمترین بوروکراسی اداری است. لازم به ذکر است سادگی روش تأمین مالی از دیگر مزایای روش‌های سهامدار پروژه، اوراق مشارکت، سرمایه‌گذاری خصوصی، سرمایه‌گذاری دولتی و مشارکت خصوصی- دولتی است. در مقابل سرعت کم اجرای بازسازی از جمله معایب روش‌های فروش متری زمین، اوراق مشارکت، سرمایه‌گذاری دولتی، مشارکت خصوصی و دولتی، صکوک و روش صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان است. از جهت سهولت در انتقال نیز، تنها روش سهامدار پروژه و فروش زمین دارای نقطه ضعف است. قابل ذکر است هرچند افزایش حجم نقدینگی از مزایای روش‌هایی مانند مشارکت مردمی، سرمایه‌گذاری خصوصی، اوراق مشارکت و صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان است اما در رابطه با روش‌های مذکور، به علت وجود برخی عوامل مانند هزینه‌های اجرائی، مدیریتی و نظارتی ممکن است هزینه‌های تأمین مالی افزایش یابد که این موضوع از معایب این ابزار است. عدم انعطاف‌پذیری نیز از نقاط ضعف روش اوراق مشارکت، استقراض از بانک‌های داخلی و سرمایه‌گذاري دولتی است. همچنین سرمایه‌گذاری دولتی، خصوصی، خصوصی - دولتی، استقراض از بانک، فرصت مشارکت کمی را داراست. از دیگر معایب روش‌های فروش متری زمین، تنظیم مجدد زمین، سرمایه‌گذاری دولتی و مشارکت دولتی- خصوصی نیز می‌توان به عدم نظارت کارا بر روش تأمین مالی اشاره کرد. بر این اساس اولویت‌بندی و انتخاب مناسب‌ترین روش‌های تأمین مالی به یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های سیاست‌گذاران در حوزه‌های مختلف اقتصادی و شهری تبدیل شده است؛ از این رو شناخت نقاط قوت و ضعف ابزارهای مختلف تأمین مالی بافت فرسوده بر اساس معیارهای اثرگذار بر آنها، اجتناب‌ناپذیر است.
در این زمینه، هنگام شناسایی و تعیین فرایندهای اولویت‌دار، الزامات مختلفی بر این امر دخیل هستند. بخشی از این الزامات مرتبط با اسناد و قوانین راهبردی (بالادستی) بوده است. با نگاهی بر قوانین و مقررات در حوزه تأمین منابع مالی نوسازی بافت‌های فرسوده شهری، مشاهده می‌شود در اکثر اسناد از جمله برنامه‌های پنج‌ساله توسعه، قوانین بودجه، برنامه پنج‌ساله شهرداری و قانون حمايت از احياي بهسازي و نوسازي بافت‌هاي فرسوده و ناکارآمد شهري، به ابعاد مختلف احیای بافت فرسوده و طیف وسیعی از روش‌های تأمین مالی آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره شده است. بر این اساس از لحاظ قانونی محدودیتی در انتخاب شیوه‌های تأمین مالی در بافت فرسوده وجود نخواهد داشت. بنابراين غالب روش‌های تأمین مالی بافت فرسوده دارای پشتوانه‌های قانونی هستند. بنابراین به نظر می‌رسد عدم به‌کارگیری برخی شیوه‌های تأمین مالی در بافت فرسوده، ناشی از محدودیت قانونی آنها نیستند، بلکه ممکن است دلایل دیگری در آن دخیل باشد. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که اگرچه روش‌های تأمین مالی بافت فرسوده در قوانین مختلف بیان شده اما در هیچ‌یک از قوانین، به‌طور جامع به روش‌های مذکور پرداخته نشده است بلکه در هر قانون به یک یا برخی از روش‌ها اکتفا شده است. این در حالی است که با توجه به تفاوت شرایط بافت‌های فرسوده، شیوه‌های تأمین مالی متناسب با خود را می‌طلبند که این مسئله در اسناد، قوانین و حتی آیین‌نامه‌ها مغفول مانده است. از طرف دیگر مروری بر اسناد نشان می‌دهد که اگرچه به صورت پراکنده و بعضا غیرمستقیم و به صورت بسیار مختصر و کلی مباحثی درباره مشارکت مردمی در احیای بافت فرسوده بیان شده اما به این مهم آنچنان که باید در اسناد و قوانین پرداخته نشده است. بنابراين نبود پشتوانه‌های قانونی قوی، می‌تواند یکی از دلایل عدم تمایل مردم در مباحث مشارکت در تأمین مالی بافت فرسوده شهری باشد. همچنین یکی دیگر از مواردی که می‌تواند تأثیر بسیار زيادي در مشارکت مردمی و حتی بخش خصوصی در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده داشته باشد، مقوله مشوق‌هاست. اگرچه در این زمینه بندها و موادی از قوانین به آن اختصاص داده شده است، با این حال با توجه به نقش مشوق‌ها در ترغیب به مشارکت در بازآفرینی شهری، این بخش نیاز به تقویت دارد. چراکه تأمین مالی با مشارکت عمومی یکی از بارزترین مصادیق اقتصاد مقاومتی است که از جمله مزایای آن، می‌توان به کم‌هزینه‌بودن تأمین مالی، کوتاه‌بودن زمان تأمین آن و ارتقای فرهنگ کارآفرینی در میان جامعه اشاره كرد. از این رو لازم است موانع موجود در مشارکت مردمی در بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده شناسایی شده و ساختارها به نحوی اصلاح شوند که تمامی ذی‌نفعان در کلیه مراحل پروژه بازآفرینی شهری (برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، مدیریت، اجرا و ارزیابی)، حضور فعال و مؤثری داشته باشند. در این زمینه از جمله مهم‌ترین موانع عبارت‌اند از (1) فقدان آشنایی مردم نسبت به سازمان‌های مجری در احیای بافت فرسوده (2) موانع ساختاری مانند بوروکراسی اداری، فقدان ساختارهای محلی و... (3) ویژگی‌های فردی ساکنان (4) مشکلات و محدودیت‌های اقتصادی ساکنان (5) کمبود پشتوانه‌های قانونی (6) بی‌اعتمادی مردم نسبت به مسئولان و مجریان نوسازی بافت فرسوده (7) نبود بسترهای فرهنگی و اجتماعی مناسب برای مشارکت (8) اطلاع‌رسانی نامناسب ساکنان بافت فرسوده از پروژه‌های نوسازی، فرایند اجرا و... .
در مجموع، تجربیات تأمین مالی بافت فرسوده و شیوه‌های مشارکتی آن در پروژه‌های شهری بیانگر آن است که به علت تفاوت در شرایط زمانی، مکانی، نوع مدیریت، فرایند اجرائی و به‌خصوص جامعه مخاطب، نمی‌توان تجارب شیوه‌های تأمین مالی یک پروژه بافت فرسوده را به سایر پروژه‌ها تعمیم داد. همچنین تمرکز بر احیا و نوسازی محله به جای منطقه، تشویق مشارکت محلی و تدوین راهبردها و برنامه‌های جامع احیا و نوسازی بافت فرسوده با محوریت افزایش رفاه اجتماعی، از جمله نکاتی است که لازم است در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های حوزه بازآفرینی شهری مدنظر قرار گرفته شود.

امروزه شهرها با چالش‌های اساسی ساختاری مانند ارتقای توسعه بازارهای داخلی و افزایش روند مهاجرت روبه‌رو هستند که منجر به تحمیل اثرات منفی مانند آلودگی، تراکم جمعیت و گسترش غیرمتوازن شهرها در زمینه ارائه خدمات شده است. در این میان بازآفرینی شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. سیر تاریخی بازآفرینی شهری حاکی از آن است که در طول زمان، از شکل ساده خود که در قالب نوسازی و احیای زیرساخت‌های فرسوده بوده، به سوی اهداف بازسازی بافت شهری و تجدید اقتصاد شهری همراه با افزایش تعاملات اجتماعی و مشارکت بیشتر جمعیت محلی، تکامل یافته است. به طوری که تجربیات جهانی بیانگر آن است که بازسازی شهری به یک جزء جدایی‌ناپذیر سیاست‌های ملی برای اجرای اصول توسعه پایدار شهری تبدیل شده است. یکی از نکات کلیدی در بازآفرینی شهری توجه به اولویت‌بندی اهداف است. بر این اساس، اولویت اهداف به همسویی میان سیاست‌های ملی و استراتژی‌های محلی، بستگی دارد. چراکه استراتژی‌های بازسازی شهری در یک بخش اجرا می‌شود و اثرات مثبت خود را در جای دیگری القا می‌کند. از جمله مهم‌ترین اهداف بازآفرینی شهری عبارت‌اند از (1) اهداف اقتصادی: شامل جذب سرمایه‌گذاران، ایجاد اشتغال و تجدید اقتصاد شهری، (2) اهداف اجتماعی: شامل افزایش عرضه مسکن شهری و توسعه زیرساخت‌های محلی، (3) اهداف محیط‌زیستی: نظیر بهبود شرایط زندگی و جلوگیری از آلودگی و (4) اهداف فرهنگی: شامل تقویت میراث فرهنگی به عنوان هسته‌های تاریخی، گردشگری و تحقیقاتی شهری.
در فرایند بازآفرینی شهری تأمین منابع مالی یکی از مهم‌ترین استراتژی‌ها و ارکان اجراي طرح‌هاي بهسازي و نوسازي محسوب می‌شود. تأمین مالی شامل طیف متنوعی از روش‌هایی نظیر تأمین مالی خصوصی، تأمین مالی دولتی و تأمین مالی به صورت مشارکت دولتی- خصوصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. از سوی دیگر براساس ساختار مالی هر کشوری، روش‌هاي تأمین مالی می‌تواند مبتنی بر سرمایه و مبتنی بر بدهی، تعریف شود. از عمده‌ترین روش‌های تأمین مالی مبتنی بر سرمایه و قابل کاربرد در بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده شهری، می‌توان به تبدیل به اوراق بهادارسازی دارایی‌ها، روش سهامدار پروژه، روش فروش متری و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی اشاره كرد. همچنین برخی روش‌های تأمین مالی مبتنی بر بدهی، شامل نظام سپرده‌گذاری و اعطای تسهیلات، استفاده از تسهیلات مالی خارجی، سرمایه‌گذاری خارجی و اوراق مشارکت است که در این میان، اوراق مشارکت می‌تواند کاربرد بیشتری در زمینه تأمین مالی بافت فرسوده در ایران داشته باشد. در تجارب جهانی موفق نیز، استفاده از سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، جلب مشارکت مردمی، تأسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری، تشکیل شرکت‌های خصوصی- دولتی نوسازی، یارانه و تسهیلات ارزان‌قیمت بانکی، معافیت‌های مالیاتی و سایر بخشودگی‌ها، از جمله مهم‌ترین روش‌ها در پروژه‌های تأمین مالی نوسازی بافت فرسوده است. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که ساختار تأمین مالی استفاده‌شده براى پروژه نوسازی ممکن است در یک کشور، شهر و حتی منطقه به دلیل قوانین و شرایط خاص آن مؤثر نباشد؛ درحالى‌که به طور مؤثرى در مناطق دیگر قابل استفاده باشد. بنابراین انتخاب روش تأمین مالی مناسب، به شرایط هر پروژه و ویژگی‌های منطقه میزبان وابسته است. به طور کلی در این زمینه، انتخاب بهترین ابزارهای تأمین مالی بافت فرسوده شهری به (1) مؤلفه‌های کلان اقتصادی و سیاسی کشور نظیر سیاست‌های مالی دولت، سیاست‌های پولی بانک مرکزی، سیاست‌های نظارتی، وجود محدودیت‌های قانونی و...، (2) معیارهای منبع تأمین مالی‌ کننده مانند ریسک، بازده، میزان تأمین مالی، افق زمانی سرمایه‌گذاری و... (3) مؤلفه‌های منبع تأمین مالی شونده مانند سازوکار تقسیم سود ابزار مالی، محدودیت استفاده از ابزار مالی، ریسک‌های مرتبط با ابزار مالی، هزینه فرایند تأمین مالی و... بستگی دارد. برای نمونه روش‌های تأمین مالی سهامدار پروژه، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و سرمایه‌گذاری خصوصی، دوباره تنظیم زمین و اوراق مشارکت، نسبت به سایر روش‌ها، دارای بازده مورد انتظار جذاب‌تری است. همچنین روش‌های تأمین مالی که کمتر در معرض ریسک قرار خواهند گرفت شامل مشارکت مردمی، روش سهامدار پروژه، صکوک، دوباره تنظیم زمین است. روش‌های مشارکت مردمی، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و دوباره تنظیم زمین، صکوک، سرمایه‌گذاری خصوصی نیز نسبت به سایر ابزار تأمین مالی دارای شفافیت بیشتری در روند فعالیت است. علاوه بر آن، تنها روش‌های اوراق مشارکت، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان، صکوک و فروش متری زمین از مزایای بازار ثانویه برخوردارند. مضاف بر آن، روش سهامدار پروژه و دوباره تنظیم زمین از لحاظ کمبود نقدینگی و پایین‌بودن هزینه، در میان سایر ابزار تأمین مالی دارای مزیت است. سرعت تأمین مالی نیز از دیگر مزایای روش‌های سهامدار پروژه، اوراق مشارکت، صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان، سرمایه‌گذاری خصوصی، دوباره تنظیم زمین و مشارکت مردمی محسوب می‌شود. همچنین تأمین مالی از روش‌های سهامدار پروژه، فروش متری زمین، مشارکت مردمی، منجر به افزایش اشتغال خواهند شد که سایر روش‌ها در این زمینه اثر قابل ملاحظه‌ای ندارند. اغلب ابزارهای تأمین مالی بافت فرسوده به غیر از روش استقراض از بانک‌های داخلی و روش سرمایه‌گذاری خصوصی، از ابعاد مختلف منجر به افزایش رفاه اجتماعی خواهند شد. علاوه بر آن، بررسی‌های انجام‌شده حاکی از آن است که روش سهامدار پروژه، سرمایه‌گذاری خصوصی و دوباره تنظیم زمین، دارای کمترین بوروکراسی اداری است. لازم به ذکر است سادگی روش تأمین مالی از دیگر مزایای روش‌های سهامدار پروژه، اوراق مشارکت، سرمایه‌گذاری خصوصی، سرمایه‌گذاری دولتی و مشارکت خصوصی- دولتی است. در مقابل سرعت کم اجرای بازسازی از جمله معایب روش‌های فروش متری زمین، اوراق مشارکت، سرمایه‌گذاری دولتی، مشارکت خصوصی و دولتی، صکوک و روش صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان است. از جهت سهولت در انتقال نیز، تنها روش سهامدار پروژه و فروش زمین دارای نقطه ضعف است. قابل ذکر است هرچند افزایش حجم نقدینگی از مزایای روش‌هایی مانند مشارکت مردمی، سرمایه‌گذاری خصوصی، اوراق مشارکت و صندوق سرمایه‌گذاری زمین و ساختمان است اما در رابطه با روش‌های مذکور، به علت وجود برخی عوامل مانند هزینه‌های اجرائی، مدیریتی و نظارتی ممکن است هزینه‌های تأمین مالی افزایش یابد که این موضوع از معایب این ابزار است. عدم انعطاف‌پذیری نیز از نقاط ضعف روش اوراق مشارکت، استقراض از بانک‌های داخلی و سرمایه‌گذاري دولتی است. همچنین سرمایه‌گذاری دولتی، خصوصی، خصوصی - دولتی، استقراض از بانک، فرصت مشارکت کمی را داراست. از دیگر معایب روش‌های فروش متری زمین، تنظیم مجدد زمین، سرمایه‌گذاری دولتی و مشارکت دولتی- خصوصی نیز می‌توان به عدم نظارت کارا بر روش تأمین مالی اشاره کرد. بر این اساس اولویت‌بندی و انتخاب مناسب‌ترین روش‌های تأمین مالی به یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های سیاست‌گذاران در حوزه‌های مختلف اقتصادی و شهری تبدیل شده است؛ از این رو شناخت نقاط قوت و ضعف ابزارهای مختلف تأمین مالی بافت فرسوده بر اساس معیارهای اثرگذار بر آنها، اجتناب‌ناپذیر است.
در این زمینه، هنگام شناسایی و تعیین فرایندهای اولویت‌دار، الزامات مختلفی بر این امر دخیل هستند. بخشی از این الزامات مرتبط با اسناد و قوانین راهبردی (بالادستی) بوده است. با نگاهی بر قوانین و مقررات در حوزه تأمین منابع مالی نوسازی بافت‌های فرسوده شهری، مشاهده می‌شود در اکثر اسناد از جمله برنامه‌های پنج‌ساله توسعه، قوانین بودجه، برنامه پنج‌ساله شهرداری و قانون حمايت از احياي بهسازي و نوسازي بافت‌هاي فرسوده و ناکارآمد شهري، به ابعاد مختلف احیای بافت فرسوده و طیف وسیعی از روش‌های تأمین مالی آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره شده است. بر این اساس از لحاظ قانونی محدودیتی در انتخاب شیوه‌های تأمین مالی در بافت فرسوده وجود نخواهد داشت. بنابراين غالب روش‌های تأمین مالی بافت فرسوده دارای پشتوانه‌های قانونی هستند. بنابراین به نظر می‌رسد عدم به‌کارگیری برخی شیوه‌های تأمین مالی در بافت فرسوده، ناشی از محدودیت قانونی آنها نیستند، بلکه ممکن است دلایل دیگری در آن دخیل باشد. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که اگرچه روش‌های تأمین مالی بافت فرسوده در قوانین مختلف بیان شده اما در هیچ‌یک از قوانین، به‌طور جامع به روش‌های مذکور پرداخته نشده است بلکه در هر قانون به یک یا برخی از روش‌ها اکتفا شده است. این در حالی است که با توجه به تفاوت شرایط بافت‌های فرسوده، شیوه‌های تأمین مالی متناسب با خود را می‌طلبند که این مسئله در اسناد، قوانین و حتی آیین‌نامه‌ها مغفول مانده است. از طرف دیگر مروری بر اسناد نشان می‌دهد که اگرچه به صورت پراکنده و بعضا غیرمستقیم و به صورت بسیار مختصر و کلی مباحثی درباره مشارکت مردمی در احیای بافت فرسوده بیان شده اما به این مهم آنچنان که باید در اسناد و قوانین پرداخته نشده است. بنابراين نبود پشتوانه‌های قانونی قوی، می‌تواند یکی از دلایل عدم تمایل مردم در مباحث مشارکت در تأمین مالی بافت فرسوده شهری باشد. همچنین یکی دیگر از مواردی که می‌تواند تأثیر بسیار زيادي در مشارکت مردمی و حتی بخش خصوصی در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده داشته باشد، مقوله مشوق‌هاست. اگرچه در این زمینه بندها و موادی از قوانین به آن اختصاص داده شده است، با این حال با توجه به نقش مشوق‌ها در ترغیب به مشارکت در بازآفرینی شهری، این بخش نیاز به تقویت دارد. چراکه تأمین مالی با مشارکت عمومی یکی از بارزترین مصادیق اقتصاد مقاومتی است که از جمله مزایای آن، می‌توان به کم‌هزینه‌بودن تأمین مالی، کوتاه‌بودن زمان تأمین آن و ارتقای فرهنگ کارآفرینی در میان جامعه اشاره كرد. از این رو لازم است موانع موجود در مشارکت مردمی در بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده شناسایی شده و ساختارها به نحوی اصلاح شوند که تمامی ذی‌نفعان در کلیه مراحل پروژه بازآفرینی شهری (برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، مدیریت، اجرا و ارزیابی)، حضور فعال و مؤثری داشته باشند. در این زمینه از جمله مهم‌ترین موانع عبارت‌اند از (1) فقدان آشنایی مردم نسبت به سازمان‌های مجری در احیای بافت فرسوده (2) موانع ساختاری مانند بوروکراسی اداری، فقدان ساختارهای محلی و... (3) ویژگی‌های فردی ساکنان (4) مشکلات و محدودیت‌های اقتصادی ساکنان (5) کمبود پشتوانه‌های قانونی (6) بی‌اعتمادی مردم نسبت به مسئولان و مجریان نوسازی بافت فرسوده (7) نبود بسترهای فرهنگی و اجتماعی مناسب برای مشارکت (8) اطلاع‌رسانی نامناسب ساکنان بافت فرسوده از پروژه‌های نوسازی، فرایند اجرا و... .
در مجموع، تجربیات تأمین مالی بافت فرسوده و شیوه‌های مشارکتی آن در پروژه‌های شهری بیانگر آن است که به علت تفاوت در شرایط زمانی، مکانی، نوع مدیریت، فرایند اجرائی و به‌خصوص جامعه مخاطب، نمی‌توان تجارب شیوه‌های تأمین مالی یک پروژه بافت فرسوده را به سایر پروژه‌ها تعمیم داد. همچنین تمرکز بر احیا و نوسازی محله به جای منطقه، تشویق مشارکت محلی و تدوین راهبردها و برنامه‌های جامع احیا و نوسازی بافت فرسوده با محوریت افزایش رفاه اجتماعی، از جمله نکاتی است که لازم است در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های حوزه بازآفرینی شهری مدنظر قرار گرفته شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها