بایدها و نبایدهای هوشمندسازی شهری
سیدعلیرضا عظیمیپور.کارشناس فناوری اطلاعات
توسعه شهرها در اقصینقاط دنیا به سرعت در حال انجام است. بهطوریکه بیش از نیمی از جمعیت جهان ساکن شهرها هستند و افزایش مستمر این نسبت به معنای تقاضای مضاعف خدمات از سوی یکیک شهروندان است. برای پاسخگویی بهتر به این تقاضای فزاینده و افزایش یکپارچه کیفیت زندگی، مفهوم «شهر هوشمند» مطرح شده است. این مفهوم یک مفهوم راهبردی فراتر از بهکارگیری تکنولوژی است و رهبران مدیریت شهری را دعوت میکند تا نحوه مدیریت شهر را بازتعریف و مهندسی مجدد کنند.
تکنولوژی (فناوری اطلاعات و ارتباطات) میتواند هم منجر به کاهش هزینههای عملیاتی مدیریت شهر، شفافیت در امور مالی و ممانعت از بروز فساد شود و هم خدمات باکیفیت را در اختیار شهروندان قرار دهد. شهرهای هوشمند، شهرهایی هستند که با استفاده از سنسورها، دادهها، نرمافزارهای متنوع با تجزیه و تحلیل موضوعاتی مهم نظیر کیفیت بهداشت شهر، شبکه حملونقل عمومی، ارائه خدمات شهری از طریق روشهای آسانتر و کاراتر، رفاه و آسایش بیشتری را به مردم هدیه ميکنند. بنابراين برای بهرهبرداری از امکانات و فرصتهایی که تکنولوژی فراهم میآورد، لازم است تمام ذینفعان شهر شامل مدیریت شهری، برنامهریزان شهری، مدیران اجرائی، شهروندان و کارآفرینان درباره خدماتی که تاکنون دریافت میکردهاند، تجدید نظر کنند.
فراموش نشود که هوشمندسازی شهرها از جمله مفاهیم کیفی و توسعهای است که در صورت رسیدن به هر سطح کیفی میتوان برای گام بعدی، سطح کیفی جدیدتری را مد نظر قرار داد.
با عنایت به اینکه اینروزها کلانشهرهای ما هم برنامههایی تحت عنوان شهر هوشمند را در دستور کار دارند، به نظر میرسد لازم باشد مواردی به شرح زیر را مورد توجه قرار دهند.
برای بهدستآوردن تجربه موفق در پیادهسازی شهر هوشمند نیاز به اقدامات زیر است:
ایجاد فهم مشترک درباره شهر هوشمند نزد تمام متولیان مدیریت شهری و ذینفعان
بررسی و مرور تجارب سایر شهرهای دنیا در زمینه پیادهسازی راهکار شهر هوشمند
مطالعه عمیق تجارب موفق Best Practice حداقل 10 شهری که شرایطی متناسب با شهر را دارند و انتخاب الگوی شهر هوشمند موفق
شناسایی و بررسی تجارب حداقل 10 شهری که در پروژه پیادهسازی شهر هوشمند با شکست مواجه شدهاند و استخراج دلایل شکست آنها
تجزیه و تحلیل امکان همافزایی بیشتر بین سازمانهایی که تعامل آنها سبب تضمین موفقیت در پیادهسازی راهکار جامع شهر
هوشمند میشود
حاکمکردن منطق هزینه- فایده در اولویتبندی پروژهها و اقدامات استراتژیک
شهر هوشمند از جنبه مدیریت کلان
دستیابی به شهر هوشمند نتیجه تأثیر همکاری متقابل ذینفعان است که به طرق مختلف با یکدیگر در تعامل هستند. دولت در این میان نقش بسیار مهم و حیاتیای را بازی میکند. بنابراين از جنبه تأمین زیرساختهای لازم (خصوصا زیرساختهای ارتباطی)، قوانین و مقررات، ادغام سامانهها و دادههای دستگاههای اجرائی و سایر ضرورتها باید دولت همکاری جدی با شهرداریها داشته باشد.
از سوی دیگر نقش بخش خصوصی در توسعه شهرها در حال افزایش است. چراکه بخش خصوصی هم از جنبه سرمایهگذاری، هم از جنبه ارائه خدمات یا سیستمهای فناوری مؤثر است. محدودیت بودجه و پیچیدگیهای فزاینده در پروژههای شهر هوشمند قطعا شوراهای شهر و مدیریت شهری را به افزایش مشارکت بخش خصوصی سوق خواهد داد و لازم است سازوکارهای لازم جهت برقراری گفتمان یکسان با بخش خصوصی فراهم شود.
از نظر مدیریت کلان اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
مدیریت تغییر از طریق مدل عملیاتی مشارکتی
سیستمهای مدیریتی متمرکز، ایستا و مدیران اجرائی در برابر پیادهسازی پروژههای شهر هوشمند مقاومت خواهند کرد. تشویق به مشارکت ایشان باید در اولویت امور قرار گیرد. بالاخص پیادهسازی و ادغام سیستمها باید از سوی شورای شهر، شهردار و معاونان شهردار مورد حمایت و همراهی قرار گیرد. تجربه پیادهسازی شهر هوشمند در دنیا نشان میدهد که محدودیتهایی بر سر اقدامات مربوط به ادغام سیستمها و دادهها ازسوی بخشهای مدیریتی در درون شهرداریها ایجاد میشود (که بعضا دارای دلایل موجه است). اما لازم است در سطح مدیریت عالی شهر ترتیبی اتخاذ شود تا بخشهای مختلف موظف به همکاری و تسهیل فرایند ادغام و پیادهسازی
سیستمها شوند.
مدیریت دادهها
یکی از کلیدیترین بخشهای فرایند دیجیتالیکردن شهر موضوع مالکیت دیتا و مدیریت آن است. از آنجا که پروژههای شهر هوشمند به استفاده از دیتا (که جمعآوری، فراوری و به صورت برخط توزیع میشود) بهطور گستردهای نیاز دارد، باید بهدستآوردن داده برای شهرداری ممکن و رایگان باشد. ضمن اینکه هر چقدر داده بیشتری در اختیار باشد، فرصت بیشتری برای هوشمندسازی خلق میشود. اما توجه شود که این دادهها باید بهخوبی حفاظت و کنترل شوند و از کیفیت مناسب برخوردار باشند.
توجه شود دادههای شهری منبعی Resource مدرن است که شاید قانون در مورد آن مسکوت باشد. بنابراين حتی لازم است شهرداریها به اتکای پروژههای شهر هوشمند پیشگام تدوین قوانین و مقررات مربوطه باشند.
تدوین مدلهای جدید کسبوکار
باید پروژههای شهر هوشمند بهاندازهای منعطف باشد که مدلهای جدید کسبوکار بتواند با روشهای متنوعی اجرا و سبب مشارکت بخش خصوصی، دانشگاهها و شهروندان شود. به دلیل محدودیتهای بودجهای لازم است شهرداری شهر برای تأمین بودجه شهر هوشمند، طیف متنوعی از روشهای تأمین مالی را در دستور کار قرار دهد. بنابراين مقتضی است بخش خصوصی صاحب تجربه و آشنا با تکنولوژی به جای پذیرفتن نقش پیمانکاری، نسبت به اجرای پروژهها از طریق سرمایهگذاری اقدام کند. مشارکت بخش عمومی و خصوصیublic-Private Partnerships)PPPs) یک مفهوم متداول در بحث شهر هوشمند است.
مهمترین نکته در این بخش نحوه تأمین مالی پروژهها و درآمدزایی Monetizing آنهاست. متأسفانه تجربه شکستخورده شهرداریها در پروژههای BOT یا تهاتر صورت وضعیت پیمانکاران با حق تراکم یا زمین و... سبب اجتناب ایشان از مشارکت در پروژههای شهری شده است. بنابراين باید درآمدزایی پروژههای شهر هوشمند از لایههای مختلف آن شروع شود تا سرمایهگذاران فرصتهای مناسب سرمایهگذاری در زنجیره ارزشی را که خلق میشود، بیابند.
مدیریت کلان شهری میتواند برای اطمینان از انتخاب راهکار جامع شهر هوشمند مناسب موارد زیر را مورد توجه قرار دهد:
از بازگشت سرمایه مناسب سرمایهگذاری اطمینان حاصل کند.
چگونه پروژههای شهر هوشمند تأمین مالی میشود و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید از جنبه خلق درآمد چه فرصتهایی را برای شهر ایجاد میکند.
به مشارکت شهروندان و انجمنهای مردمنهاد در موضوع شهر هوشمند با استفاده از سیستمهای نظرسنجی آنلاین و برگزاری انتخابات شوراهای محله به صورت تمامالکترونیکی و صددرصد غیرحضوری/مجازی اهمیت داده شود.
تحلیل دقیق فرایند انتخاب پیمانکاران و تأمینکنندگان پروژههای مربوط به شهر هوشمند ضروری است.
شناسایی شرایط و ویژگیهایی که میتواند تسریعکننده یا مانع استقرار پروژههای شهر هوشمند باشد.
فرصتهایی برای هر شهر ایجاد شود تا با سایر شهرهای ایران و جهان درخصوص استقرار شهر هوشمند در تعامل قرار گیرند.
با عنایت به موارد فوق پیشنهادها و اقدامات زیر لازم است در دستور کار قرار گیرد.
1- با توجه به رویکرد دولت مبتنی بر توسعه دولت الکترونیکی، شهرداریها در چارچوب پروژه شهر هوشمند مدیریت پنجره واحد خدمات را به دست گیرند تا از این طریق بتوانند سهم مناسبی از کارمزدهای خدمات الکترونیکی دریافت کنند. همچنین میتوان از طریق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نسبت به تأمین کمبودهای مربوط به زیرساخت فناوری اطلاعات شهرها اقدام کرد.
2- پروژههای شهر هوشمند باید منجر به کاهش هزینههای عملیاتی Reduce Operational Cost شهر شود، در غیر اینصورت نباید اجرا شوند.
3- باید پروژهها با اولویتی که بخش خصوصی قادر به انجام آن است، دقیقا مشخص شود و جریان درآمدی آتی آن به همراه پیشبینی بازده سرمایهگذاری جهت بررسی در اختیار ایشان قرار گیرد. لازم است اطمینان کافی جهت دسترسی به جریان درآمدی مطمئن از سوی بخش خصوصی حاصل شود.
4- فروش دادههای پرورشیافته میتواند یکی از منابع درآمدی باشد. بهعنوان مثال فرض کنید یک شرکت پخش نیازمند دانستن پراکندگی جغرافیایی سوپرمارکتهای محلات شهر است یا يك شرکت رستورانهای زنجیرهای بخواهد شعب جدیدش را در مناطق شهر افتتاح کند و نمونههای مشابه بسیار؛ همگی این موارد مستلزم آن است که اطلاعاتی از انبوه دادههای در اختیار داشته باشند. همچنین درآمد ناشی از صرفهجویی در مصرف برق از طریق بهکارگیری سیستمهای هوشمند یا فروش خدمات مربوط به امنیت فیزیکی اشیا در شهر نیز ميتواند نمونههایی از محورهای درآمدی شهر باشد.
5- از فناوری بلاکچین Block Chain به منظور اطمینان از اصالت دادههای مورد نیاز در پروژههای شهر هوشمند استفاده شود.
اولویتبندی پروژهها
توسعه تکنولوژی به تغییر رویکرد در تجارب کسبوکارها و توسعه زیرساختهای شهری منجر شده است و سبب شده اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آنها به صورت دقیق و قابل اعتمادی اندازهگیری شود. بنابراین لازم است بهصورت کمّی خروجیهای ناشی از سرمایهگذاری در پروژههای شهر هوشمند اندازهگیری شود و متولیان امر را موظف کرد تا منابع مالی لازم را از محل درآمدهای پروژههای اولیه خود تأمین کنند. این الزام سبب خواهد شد تا مدلهای کسبوکار جدید، برای خلق ارزش و سرمایهگذاری سرمایهگذاران تدوین شود.
مجموعه طرحها و اقدامات پیشنهادی برای برنامه شهر هوشمند عمدتا فهرستی بلند از پروژههای مورد نیاز شهر را دربر میگیرد که اجرای همه آنها ضروری است. اما کدامها پراولویت هستند؟ آیا منابع لازم برای اجرای آنها در اختیار است؟
بدیهی است نسبت به شرایط موجود هر شهر، استقرار هر یک از سیستمهای فوق میتواند با اولویت متفاوتی در دستور کار قرار گیرد. بنابراين انتخاب و اولویتبندی پروژهها به بلوغ شهر در پیادهسازی طرحهای تحول بستگی دارد. نمیتوان انتظار داشت که ادغام Integration سامانهها و سیستمها در کلانشهرها بین سازمانهای مربوطه بهراحتی و گستردگی انجام شود. اما بیشک تسهیل عبور و مرور در شهر یا صرفهجویی در انرژی مستلزم ادغام سامانههای متنوع بین سازمانهای ذیربط است. بنابراين لازم است که مقایسه مالی و اقتصادی دقیقی درخصوص منافع حاصل از پیادهسازی پروژههای شهر هوشمند با شرایط سنتی و موجود انجام شود تا برای سرمایهگذاران و شورای شهر در اختصاص بودجه، ملموس و قابل توجیه باشد و برای مردم هم سهولت و دسترسی
به خدمات ارزانقیمت را تضمین کند.
نحوه پیادهسازی و ارزیابی سیستمها
راهکار هوشمندسازی شهر باید در ابعاد کوچک ابتدا به صورت پایلوت پیادهسازی شود تا اطمینان لازم از تکنولوژی به کار گرفتهشده و تأمین انتظارات مدیریت ارشد شهری در عمل به دست آید و پس از حصول اطمینان لازم نسبت به تعمیم آن به مقیاس اصلی و واقعی پروژه اقدام کرد.
در این روش کمک شایانی در اطمینان از شناسایی تمام گلوگاهها و ایرادات احتمالی پروژهها به دست خواهد آمد. یکی از روشهای تأییدشده در پیادهسازی موفق اینگونه پروژهها اجرای پایلوت آنها در گروههای کوچک است و پس از اجرای موفق پایلوت تعمیم آن به کل شهر به راحتی ممکن خواهد بود.
درخصوص ارزیابی پروژهها نیز لازم است ضمن استقرار یک نظام قوی کنترل پروژه به منظور جلوگیری از هرگونه اتلاف منابع و تأخیر در اجرای پروژهها دائما میزان پیشرفت آنها پایش شود. مناسب است وضع موجود شهر بر اساس استاندارد ایزو 37122 که «توسعه پایدار در جوامع: شاخصهای شهر هوشمند» را پایش میکند، اندازهگیری شود و بهصورت سالانه نیز نسبت به بازنگری و سنجش این استاندارد جهت اطلاع از پیشرفت شهر اقدام شود.
توسعه شهرها در اقصینقاط دنیا به سرعت در حال انجام است. بهطوریکه بیش از نیمی از جمعیت جهان ساکن شهرها هستند و افزایش مستمر این نسبت به معنای تقاضای مضاعف خدمات از سوی یکیک شهروندان است. برای پاسخگویی بهتر به این تقاضای فزاینده و افزایش یکپارچه کیفیت زندگی، مفهوم «شهر هوشمند» مطرح شده است. این مفهوم یک مفهوم راهبردی فراتر از بهکارگیری تکنولوژی است و رهبران مدیریت شهری را دعوت میکند تا نحوه مدیریت شهر را بازتعریف و مهندسی مجدد کنند.
تکنولوژی (فناوری اطلاعات و ارتباطات) میتواند هم منجر به کاهش هزینههای عملیاتی مدیریت شهر، شفافیت در امور مالی و ممانعت از بروز فساد شود و هم خدمات باکیفیت را در اختیار شهروندان قرار دهد. شهرهای هوشمند، شهرهایی هستند که با استفاده از سنسورها، دادهها، نرمافزارهای متنوع با تجزیه و تحلیل موضوعاتی مهم نظیر کیفیت بهداشت شهر، شبکه حملونقل عمومی، ارائه خدمات شهری از طریق روشهای آسانتر و کاراتر، رفاه و آسایش بیشتری را به مردم هدیه ميکنند. بنابراين برای بهرهبرداری از امکانات و فرصتهایی که تکنولوژی فراهم میآورد، لازم است تمام ذینفعان شهر شامل مدیریت شهری، برنامهریزان شهری، مدیران اجرائی، شهروندان و کارآفرینان درباره خدماتی که تاکنون دریافت میکردهاند، تجدید نظر کنند.
فراموش نشود که هوشمندسازی شهرها از جمله مفاهیم کیفی و توسعهای است که در صورت رسیدن به هر سطح کیفی میتوان برای گام بعدی، سطح کیفی جدیدتری را مد نظر قرار داد.
با عنایت به اینکه اینروزها کلانشهرهای ما هم برنامههایی تحت عنوان شهر هوشمند را در دستور کار دارند، به نظر میرسد لازم باشد مواردی به شرح زیر را مورد توجه قرار دهند.
برای بهدستآوردن تجربه موفق در پیادهسازی شهر هوشمند نیاز به اقدامات زیر است:
ایجاد فهم مشترک درباره شهر هوشمند نزد تمام متولیان مدیریت شهری و ذینفعان
بررسی و مرور تجارب سایر شهرهای دنیا در زمینه پیادهسازی راهکار شهر هوشمند
مطالعه عمیق تجارب موفق Best Practice حداقل 10 شهری که شرایطی متناسب با شهر را دارند و انتخاب الگوی شهر هوشمند موفق
شناسایی و بررسی تجارب حداقل 10 شهری که در پروژه پیادهسازی شهر هوشمند با شکست مواجه شدهاند و استخراج دلایل شکست آنها
تجزیه و تحلیل امکان همافزایی بیشتر بین سازمانهایی که تعامل آنها سبب تضمین موفقیت در پیادهسازی راهکار جامع شهر
هوشمند میشود
حاکمکردن منطق هزینه- فایده در اولویتبندی پروژهها و اقدامات استراتژیک
شهر هوشمند از جنبه مدیریت کلان
دستیابی به شهر هوشمند نتیجه تأثیر همکاری متقابل ذینفعان است که به طرق مختلف با یکدیگر در تعامل هستند. دولت در این میان نقش بسیار مهم و حیاتیای را بازی میکند. بنابراين از جنبه تأمین زیرساختهای لازم (خصوصا زیرساختهای ارتباطی)، قوانین و مقررات، ادغام سامانهها و دادههای دستگاههای اجرائی و سایر ضرورتها باید دولت همکاری جدی با شهرداریها داشته باشد.
از سوی دیگر نقش بخش خصوصی در توسعه شهرها در حال افزایش است. چراکه بخش خصوصی هم از جنبه سرمایهگذاری، هم از جنبه ارائه خدمات یا سیستمهای فناوری مؤثر است. محدودیت بودجه و پیچیدگیهای فزاینده در پروژههای شهر هوشمند قطعا شوراهای شهر و مدیریت شهری را به افزایش مشارکت بخش خصوصی سوق خواهد داد و لازم است سازوکارهای لازم جهت برقراری گفتمان یکسان با بخش خصوصی فراهم شود.
از نظر مدیریت کلان اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
مدیریت تغییر از طریق مدل عملیاتی مشارکتی
سیستمهای مدیریتی متمرکز، ایستا و مدیران اجرائی در برابر پیادهسازی پروژههای شهر هوشمند مقاومت خواهند کرد. تشویق به مشارکت ایشان باید در اولویت امور قرار گیرد. بالاخص پیادهسازی و ادغام سیستمها باید از سوی شورای شهر، شهردار و معاونان شهردار مورد حمایت و همراهی قرار گیرد. تجربه پیادهسازی شهر هوشمند در دنیا نشان میدهد که محدودیتهایی بر سر اقدامات مربوط به ادغام سیستمها و دادهها ازسوی بخشهای مدیریتی در درون شهرداریها ایجاد میشود (که بعضا دارای دلایل موجه است). اما لازم است در سطح مدیریت عالی شهر ترتیبی اتخاذ شود تا بخشهای مختلف موظف به همکاری و تسهیل فرایند ادغام و پیادهسازی
سیستمها شوند.
مدیریت دادهها
یکی از کلیدیترین بخشهای فرایند دیجیتالیکردن شهر موضوع مالکیت دیتا و مدیریت آن است. از آنجا که پروژههای شهر هوشمند به استفاده از دیتا (که جمعآوری، فراوری و به صورت برخط توزیع میشود) بهطور گستردهای نیاز دارد، باید بهدستآوردن داده برای شهرداری ممکن و رایگان باشد. ضمن اینکه هر چقدر داده بیشتری در اختیار باشد، فرصت بیشتری برای هوشمندسازی خلق میشود. اما توجه شود که این دادهها باید بهخوبی حفاظت و کنترل شوند و از کیفیت مناسب برخوردار باشند.
توجه شود دادههای شهری منبعی Resource مدرن است که شاید قانون در مورد آن مسکوت باشد. بنابراين حتی لازم است شهرداریها به اتکای پروژههای شهر هوشمند پیشگام تدوین قوانین و مقررات مربوطه باشند.
تدوین مدلهای جدید کسبوکار
باید پروژههای شهر هوشمند بهاندازهای منعطف باشد که مدلهای جدید کسبوکار بتواند با روشهای متنوعی اجرا و سبب مشارکت بخش خصوصی، دانشگاهها و شهروندان شود. به دلیل محدودیتهای بودجهای لازم است شهرداری شهر برای تأمین بودجه شهر هوشمند، طیف متنوعی از روشهای تأمین مالی را در دستور کار قرار دهد. بنابراين مقتضی است بخش خصوصی صاحب تجربه و آشنا با تکنولوژی به جای پذیرفتن نقش پیمانکاری، نسبت به اجرای پروژهها از طریق سرمایهگذاری اقدام کند. مشارکت بخش عمومی و خصوصیublic-Private Partnerships)PPPs) یک مفهوم متداول در بحث شهر هوشمند است.
مهمترین نکته در این بخش نحوه تأمین مالی پروژهها و درآمدزایی Monetizing آنهاست. متأسفانه تجربه شکستخورده شهرداریها در پروژههای BOT یا تهاتر صورت وضعیت پیمانکاران با حق تراکم یا زمین و... سبب اجتناب ایشان از مشارکت در پروژههای شهری شده است. بنابراين باید درآمدزایی پروژههای شهر هوشمند از لایههای مختلف آن شروع شود تا سرمایهگذاران فرصتهای مناسب سرمایهگذاری در زنجیره ارزشی را که خلق میشود، بیابند.
مدیریت کلان شهری میتواند برای اطمینان از انتخاب راهکار جامع شهر هوشمند مناسب موارد زیر را مورد توجه قرار دهد:
از بازگشت سرمایه مناسب سرمایهگذاری اطمینان حاصل کند.
چگونه پروژههای شهر هوشمند تأمین مالی میشود و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید از جنبه خلق درآمد چه فرصتهایی را برای شهر ایجاد میکند.
به مشارکت شهروندان و انجمنهای مردمنهاد در موضوع شهر هوشمند با استفاده از سیستمهای نظرسنجی آنلاین و برگزاری انتخابات شوراهای محله به صورت تمامالکترونیکی و صددرصد غیرحضوری/مجازی اهمیت داده شود.
تحلیل دقیق فرایند انتخاب پیمانکاران و تأمینکنندگان پروژههای مربوط به شهر هوشمند ضروری است.
شناسایی شرایط و ویژگیهایی که میتواند تسریعکننده یا مانع استقرار پروژههای شهر هوشمند باشد.
فرصتهایی برای هر شهر ایجاد شود تا با سایر شهرهای ایران و جهان درخصوص استقرار شهر هوشمند در تعامل قرار گیرند.
با عنایت به موارد فوق پیشنهادها و اقدامات زیر لازم است در دستور کار قرار گیرد.
1- با توجه به رویکرد دولت مبتنی بر توسعه دولت الکترونیکی، شهرداریها در چارچوب پروژه شهر هوشمند مدیریت پنجره واحد خدمات را به دست گیرند تا از این طریق بتوانند سهم مناسبی از کارمزدهای خدمات الکترونیکی دریافت کنند. همچنین میتوان از طریق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نسبت به تأمین کمبودهای مربوط به زیرساخت فناوری اطلاعات شهرها اقدام کرد.
2- پروژههای شهر هوشمند باید منجر به کاهش هزینههای عملیاتی Reduce Operational Cost شهر شود، در غیر اینصورت نباید اجرا شوند.
3- باید پروژهها با اولویتی که بخش خصوصی قادر به انجام آن است، دقیقا مشخص شود و جریان درآمدی آتی آن به همراه پیشبینی بازده سرمایهگذاری جهت بررسی در اختیار ایشان قرار گیرد. لازم است اطمینان کافی جهت دسترسی به جریان درآمدی مطمئن از سوی بخش خصوصی حاصل شود.
4- فروش دادههای پرورشیافته میتواند یکی از منابع درآمدی باشد. بهعنوان مثال فرض کنید یک شرکت پخش نیازمند دانستن پراکندگی جغرافیایی سوپرمارکتهای محلات شهر است یا يك شرکت رستورانهای زنجیرهای بخواهد شعب جدیدش را در مناطق شهر افتتاح کند و نمونههای مشابه بسیار؛ همگی این موارد مستلزم آن است که اطلاعاتی از انبوه دادههای در اختیار داشته باشند. همچنین درآمد ناشی از صرفهجویی در مصرف برق از طریق بهکارگیری سیستمهای هوشمند یا فروش خدمات مربوط به امنیت فیزیکی اشیا در شهر نیز ميتواند نمونههایی از محورهای درآمدی شهر باشد.
5- از فناوری بلاکچین Block Chain به منظور اطمینان از اصالت دادههای مورد نیاز در پروژههای شهر هوشمند استفاده شود.
اولویتبندی پروژهها
توسعه تکنولوژی به تغییر رویکرد در تجارب کسبوکارها و توسعه زیرساختهای شهری منجر شده است و سبب شده اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آنها به صورت دقیق و قابل اعتمادی اندازهگیری شود. بنابراین لازم است بهصورت کمّی خروجیهای ناشی از سرمایهگذاری در پروژههای شهر هوشمند اندازهگیری شود و متولیان امر را موظف کرد تا منابع مالی لازم را از محل درآمدهای پروژههای اولیه خود تأمین کنند. این الزام سبب خواهد شد تا مدلهای کسبوکار جدید، برای خلق ارزش و سرمایهگذاری سرمایهگذاران تدوین شود.
مجموعه طرحها و اقدامات پیشنهادی برای برنامه شهر هوشمند عمدتا فهرستی بلند از پروژههای مورد نیاز شهر را دربر میگیرد که اجرای همه آنها ضروری است. اما کدامها پراولویت هستند؟ آیا منابع لازم برای اجرای آنها در اختیار است؟
بدیهی است نسبت به شرایط موجود هر شهر، استقرار هر یک از سیستمهای فوق میتواند با اولویت متفاوتی در دستور کار قرار گیرد. بنابراين انتخاب و اولویتبندی پروژهها به بلوغ شهر در پیادهسازی طرحهای تحول بستگی دارد. نمیتوان انتظار داشت که ادغام Integration سامانهها و سیستمها در کلانشهرها بین سازمانهای مربوطه بهراحتی و گستردگی انجام شود. اما بیشک تسهیل عبور و مرور در شهر یا صرفهجویی در انرژی مستلزم ادغام سامانههای متنوع بین سازمانهای ذیربط است. بنابراين لازم است که مقایسه مالی و اقتصادی دقیقی درخصوص منافع حاصل از پیادهسازی پروژههای شهر هوشمند با شرایط سنتی و موجود انجام شود تا برای سرمایهگذاران و شورای شهر در اختصاص بودجه، ملموس و قابل توجیه باشد و برای مردم هم سهولت و دسترسی
به خدمات ارزانقیمت را تضمین کند.
نحوه پیادهسازی و ارزیابی سیستمها
راهکار هوشمندسازی شهر باید در ابعاد کوچک ابتدا به صورت پایلوت پیادهسازی شود تا اطمینان لازم از تکنولوژی به کار گرفتهشده و تأمین انتظارات مدیریت ارشد شهری در عمل به دست آید و پس از حصول اطمینان لازم نسبت به تعمیم آن به مقیاس اصلی و واقعی پروژه اقدام کرد.
در این روش کمک شایانی در اطمینان از شناسایی تمام گلوگاهها و ایرادات احتمالی پروژهها به دست خواهد آمد. یکی از روشهای تأییدشده در پیادهسازی موفق اینگونه پروژهها اجرای پایلوت آنها در گروههای کوچک است و پس از اجرای موفق پایلوت تعمیم آن به کل شهر به راحتی ممکن خواهد بود.
درخصوص ارزیابی پروژهها نیز لازم است ضمن استقرار یک نظام قوی کنترل پروژه به منظور جلوگیری از هرگونه اتلاف منابع و تأخیر در اجرای پروژهها دائما میزان پیشرفت آنها پایش شود. مناسب است وضع موجود شهر بر اساس استاندارد ایزو 37122 که «توسعه پایدار در جوامع: شاخصهای شهر هوشمند» را پایش میکند، اندازهگیری شود و بهصورت سالانه نیز نسبت به بازنگری و سنجش این استاندارد جهت اطلاع از پیشرفت شهر اقدام شود.