|

تغییر پارادایم اداره شهر

غلامحسین محمدی.رئیس مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری

اداره شهر تهران در سه دهه گذشته ذیل پارادایم معینی اتفاق افتاده است. شهر تهران برای اداره خود، متکی بر سرمایه‌های اقتصادی بوده که سودهای کلانی را در حوزه ساخت‌وساز مسکونی و تجاری دنبال می‌کرده‌اند و با پرداخت بخشی از این سود به شهرداری تهران، عملا شهرداری را نیز در شکل‌دهی به فضای شهر شریک خود ساخته‌اند. طبیعی است که در چنین چارچوبی، «زمین» در شهر واجد بیشترین اهمیت اقتصادی شده است و به همین دلیل اولویت‌های دیگر مانند فضاهای عمومی برای شهروندان، باغات شهر و حتی اخیرا فضاهای فرهنگی مانند مدارس را به حاشیه برده است. سرمایه‌های اقتصادی مهم‌ترین تعیین‌کننده مسیر حرکت شهر در حوزه‌های مختلف در سه دهه گذشته بوده‌اند. مسیری که تداوم آن امروزه نه‌فقط ممکن نیست، بلکه مطلوب هم نیست. به همین دلیل شهرداری تهران در دوره جدید مدیریتی خود مرتبا بر ضرورت تغییر پارادایم اداره شهر، در جهت تحقق تهران به مثابه «شهری برای همه» تأکید کرده است. این تأکید عمدتا در برابر پارادایمی است که تهران را خواسته و ناخواسته در مسیر شهری برای برخوردارترها هدایت کرده است. اما صرف تأکید بر اینکه قرار است تهران «شهری برای همه» شود کافی نیست. باید راهبردهای اصلی حرکت در چنین مسیری را هم توضیح دهیم. در این یادداشت تلاش شده به چهار راهبرد اصلی شهرداری تهران برای حرکت در مسیر بدل‌شدن به شهری برای همه اشاره شود.

1- تغییر منابع درآمد شهری
بدون حرکت در مسیر تغییر منابع درآمد شهری، هیچ تغییر دیگری در شهر امکان تحقق پایدار ندارد. وابستگی اقتصادی شهر به سودآوری سرمایه از محل افزایش قیمت زمین و مسکن و واحدهای تجاری، عامل اصلی ایجاد نابرابری در شهر، کاهش افق دید، ازبین‌رفتن باغات و فضاهای طبیعی و دشوارشدن اختصاص فضاهای عمومی به شهروندان است. در این زمینه شهرداری نخستین گام‌های خود را شروع کرده است. در زمینه سلبی، صدور مجوزات کاهش یافته و نظارت‌های دقیقی جهت جلوگیری از تخلف از طرح تفصیلی شهر آغاز شده است. علاوه بر آن با ارائه دو لایحه درآمدهای پایدار شهری و مالیات بر ارزش‌افزوده، تلاش شده تا شهر در مسیر نوینی هدایت شود. مسیری که در آن اداره شهر هر چه بیشتر بر مالیات بر دارایی و درآمد متکی شود و اخذ عوارض نیز در همین جهت هدایت شود. هر کس دارایی و درآمد بیشتری دارد، از امکانات شهر یعنی زمین، هوا، بزرگراه و... بیشتر استفاده می‌کند و به همین دلیل بايد مالیات بیشتری نیز بپردازد. ما در این زمینه نیازمند حرکت به سمت طبقه‌بندی اقتصادی شهروندان و اخذ مالیات با توجه به میزان دارایی و درآمد هستیم. اخذ مالیات از خانه‌های خالی، گام اول در این زمینه است و گام‌های بعدی نیز متعاقبا برداشته خواهد شد. آنچه مسلم است اینکه اراده‌ای شکل گرفته که وابستگی اداره شهر به شهرفروشی را کم کند.

2- بازپس‌گرفتن قلمرو عمومی
آحاد شهروندان حق دارند از فضاهای عمومی‌ای بهره‌مند باشند که بتوانند اوقات فراغت خود را در آن بگذرانند. همان‌طور که حق دارند اولویت بیشتری نسبت به خودروها در بهره‌مندشدن از فضاهای شهری داشته باشند. شهرداری تهران در این زمینه سیاست‌های متنوعی را پیگیری کرده است. تبدیل کارخانه سیمان ری به موزه صنعت، تملک 45 هکتار از اراضی شمال مصلای تهران، حدفاصل بزرگراه‌های حکیم و همت و تبدیل آن به پارک و ساخت پارکی به وسعت پارک ملت در مکان کنونی پادگان 06 در خیابان پاسداران از جمله این فعالیت‌ها بوده است. مطالبه تبدیل «پهنه‌های گسترده» اعم از پادگان‌ها، کارخانجات قدیمی و زمین‌های باقی‌مانده در سطح شهر به فضاهای عمومی و جلوگیری از تبدیل آنها به واحدهای مسکونی و تجاری با رویکردهای سودآوری اقتصادی امروز مطالبه خود شهرداری تهران است. مطالبه‌ای که تحقق آن در گرو حساسیت شهروندان و گروه‌های اجتماعی و نخبگان فرهنگی نیز هست. در کنار این سیاست، حفظ بناهای تاریخی و باغات شهر، سیاست دیگر شهرداری تهران است که نمونه‌ای از اعمال آن در ماجرای مربوط به برج -باغ‌ها در شهر، تا جایی که اقتضائات حقوقی اجازه می‌داد، با مقاومت شهرداری و شورای شهر، پی گرفته شد. حفظ بافت تاریخی و فرهنگی شهر، سیاست دیگری است که شهرداری برنامه‌ای منسجم را در این حوزه نیز پیگیری می‌کند. توقف سیاست بزرگراه‌سازی در شهر و در برابر آن تقویت حمل‌و‌نقل عمومی، سیاست دیگری است که می‌تواند شهروندان را به جای ماشین‌ها به فضاهای عمومی شهر بازگرداند. ایجاد مسیرهایی برای تردد با دوچرخه و نهادینه‌سازی فرهنگ تردد با دوچرخه در شهر در همین راستا مدنظر شهرداری قرار گرفته است.

3- سه‌جانبه‌گرایی در اداره شهر
در سه دهه گذشته عملا ائتلافی از صاحبان سرمایه و مدیران شهری، بر سیاست‌گذاری و اداره شهر حاکم بوده‌اند. در دوره جدید شهرداری تهران همه تلاش خود را به کار گرفته که بتواند در سطوح مختلف شهروندان و منافع آنها را بر دوگانه صاحبان سرمایه و مدیران شهری بیفزاید و اداره شهر را در چارچوب حفظ هم‌زمان منافع سه ضلع صاحبان سرمایه، شهروندان و حکمرانان پیش ببرد. برگزاری انتخابات شورایاری‌ها با پیگیری‌های مصرانه شهرداری و شورای شهر، بخشی از همین سیاست بوده است. دخیل‌کردن شهروندان در اداره شهر مسیر بسیار دشواری است که از سطح محلات آغاز می‌شود و بخشی از آن در گرو فعال‌شدن گروه‌های اجتماعی در شهر و مطالبه‌گری آنان در حوزه‌های مختلف است. شهرداری تهران در همین راستا از تشکل‌یابی شهروندان در قالب‌های مختلف حمایت می‌کند و بر این باور است که جز با حضور نهادینه شهروندان در حوزه‌های مختلف و فراهم‌شدن امکانات نظارت دموکراتیک آنها بر عملکرد نهادهای مختلف شهری، سه‌جانبه‌گرایی محقق نخواهد شد. برخی زیرساخت‌ها مانند سامانه 1888 و سراهای محله از دوره‌های قبل در این زمینه وجود دارند و بايد تقویت شوند. تغییر رویکردهایی که با نگاه امنیتی به مقوله تشکل‌یابی جامعه نگاه می‌کنند در این زمینه بسیار ضروری است. مبارزه با فساد در هر سطحی جز از طریق نظارت نهادینه شهروندان ممکن نخواهد شد و این مهم نیازمند وجود تشکل‌هایی توانمند در حوزه‌های مختلف است که بتوانند به مثابه چشم نگران شهروندان در حوزه‌های مختلف نظارت و در برابر فساد ایستادگی کنند. تقویت نهادهای اجتماعی شهروندان سبب خواهد شد که صاحبان سرمایه و حاکمان شهری در چارچوب یک گفت‌وگوی مداوم با نمایندگان شهروندان، به سمت تحقق خیر عمومی در شهر حرکت کنند.

4- تقویت هویت متکثر شهری
تهران در سال 1300 هجری شمسی، حدود 200 هزار نفر جمعیت داشته است. هم‌زمان با توسعه بهداشت در کشور و آغاز روندهای مدرنیزاسیون، مهاجرت به تهران زیاد شده و رشد جمعیت تهران نیز افزایش می‌یابد تا جایی که در ابتدای دهه 40 جمعیت تهران به دو میلیون نفر می‌رسد. این افزایش در دهه‌های بعد نیز ادامه پیدا می‌کند تا جایی که مطابق با نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور در سال 1395، بیش از هشت‌میلیون‌و 700 هزار نفر اکنون در شهر تهران ساکن‌اند. این آمارهای جمعیتی نشان می‌دهند که شاکله تهران کنونی، حاصل گردهمایی شهروندان از بلاد مختلف کشور است که در جست‌وجوی کیفیت زندگی بهتر به تهران مهاجرت کرده و در این شهر ساکن شده‌اند. با توجه به سکونت بیش از 80 درصد جمعیت کشور در روستاها تا دهه 40، اساسا تعداد کسانی که سابقه سکونت آنها در شهرها به چند نسل برسد، کم است. بنابراین بخش مهمی از جمعیت فعلی ایران، به طور کلی از سابقه‌ای روستایی برخوردار است. آنچه اهمیت دارد اینکه قومیت‌های مختلف از شهرها یا روستاهای مختلف در 90 سال گذشته در شهر تهران ساکن شده‌اند و هویت فعلی تهران را ساخته‌اند. این هویت ترکیبی متکثر از شهروندان نقاط مختلف ایران را دربر می‌گیرد. ترکیبی متکثر که توانسته در قرن گذشته زیستی مسالمت‌جویانه و روامدار را در کنار یکدیگر تجربه کند. ما هرگز در تهران شاهد نزاع‌ها یا تبعیض‌های قومیتی یا دوگانه‌هایي مانند شهری / روستایی یا اصیل/مهاجر نبوده‌ایم. از این نظر، در زمانه‌ای که به تعبیر امین معلوف نویسنده لبنانی‌ «هویت‌های مرگ‌بار» در همه‌جای جهان در حال ظهور‌ند، هویت متکثر و روامدار تهرانی، نقطه اتکایی برای زندگی صلح‌طلبانه، فارغ از انواع تبعیض‌هاست. از این منظر باید نسبت به تفکراتی که سعی می‌کنند با برساخت دوگانه‌هایی مانند تهرانی اصیل شهری و مهاجر روستایی غیراصیل، بخش‌هایی از ساکنان شهر تهران را طرد کنند، حساس بود. مزیت نسبی تهران، دیگری‌پذیری آن و امکاناتی است که برای افراد در راستای زندگی همان‌گونه که می‌پسندند، فراهم کرده است. در تهران، چشمان نظاره‌گر کمتر به نظاره شهروندان می‌پردازند و امکان خود‌بودن و گم‌شدن شهر بدون احساس کنترل‌شدن بیشتر فراهم است. در عین حال که نوعی جامعه‌پذیری مدنی، همه ساکنان تهران از نقاط مختلف را بدون خشونت و درگیری در کنار هم قرار داده است. از این منظر، افزایش شکاف‌های طبقاتی تهدیدی مهم برای هویت متکثر و دیگری‌پذیر تهرانی است که بايد به همت مسئولان شهری مدیریت و کنترل شود.
آنچه باید در نهایت اضافه کنیم اینکه تحقق راهبردهای گفته‌شده، نیازمند مشارکت و خواست همه شهروندان شهر تهران است. فقط شهروندان تهران‌اند که می‌توانند با مشارکت خود، روندهایی را تغییر دهند و مسیرهای جدیدی را در اداره شهر بگشایند، همچنان که تاکنون چنین کرده‌اند.

اداره شهر تهران در سه دهه گذشته ذیل پارادایم معینی اتفاق افتاده است. شهر تهران برای اداره خود، متکی بر سرمایه‌های اقتصادی بوده که سودهای کلانی را در حوزه ساخت‌وساز مسکونی و تجاری دنبال می‌کرده‌اند و با پرداخت بخشی از این سود به شهرداری تهران، عملا شهرداری را نیز در شکل‌دهی به فضای شهر شریک خود ساخته‌اند. طبیعی است که در چنین چارچوبی، «زمین» در شهر واجد بیشترین اهمیت اقتصادی شده است و به همین دلیل اولویت‌های دیگر مانند فضاهای عمومی برای شهروندان، باغات شهر و حتی اخیرا فضاهای فرهنگی مانند مدارس را به حاشیه برده است. سرمایه‌های اقتصادی مهم‌ترین تعیین‌کننده مسیر حرکت شهر در حوزه‌های مختلف در سه دهه گذشته بوده‌اند. مسیری که تداوم آن امروزه نه‌فقط ممکن نیست، بلکه مطلوب هم نیست. به همین دلیل شهرداری تهران در دوره جدید مدیریتی خود مرتبا بر ضرورت تغییر پارادایم اداره شهر، در جهت تحقق تهران به مثابه «شهری برای همه» تأکید کرده است. این تأکید عمدتا در برابر پارادایمی است که تهران را خواسته و ناخواسته در مسیر شهری برای برخوردارترها هدایت کرده است. اما صرف تأکید بر اینکه قرار است تهران «شهری برای همه» شود کافی نیست. باید راهبردهای اصلی حرکت در چنین مسیری را هم توضیح دهیم. در این یادداشت تلاش شده به چهار راهبرد اصلی شهرداری تهران برای حرکت در مسیر بدل‌شدن به شهری برای همه اشاره شود.

1- تغییر منابع درآمد شهری
بدون حرکت در مسیر تغییر منابع درآمد شهری، هیچ تغییر دیگری در شهر امکان تحقق پایدار ندارد. وابستگی اقتصادی شهر به سودآوری سرمایه از محل افزایش قیمت زمین و مسکن و واحدهای تجاری، عامل اصلی ایجاد نابرابری در شهر، کاهش افق دید، ازبین‌رفتن باغات و فضاهای طبیعی و دشوارشدن اختصاص فضاهای عمومی به شهروندان است. در این زمینه شهرداری نخستین گام‌های خود را شروع کرده است. در زمینه سلبی، صدور مجوزات کاهش یافته و نظارت‌های دقیقی جهت جلوگیری از تخلف از طرح تفصیلی شهر آغاز شده است. علاوه بر آن با ارائه دو لایحه درآمدهای پایدار شهری و مالیات بر ارزش‌افزوده، تلاش شده تا شهر در مسیر نوینی هدایت شود. مسیری که در آن اداره شهر هر چه بیشتر بر مالیات بر دارایی و درآمد متکی شود و اخذ عوارض نیز در همین جهت هدایت شود. هر کس دارایی و درآمد بیشتری دارد، از امکانات شهر یعنی زمین، هوا، بزرگراه و... بیشتر استفاده می‌کند و به همین دلیل بايد مالیات بیشتری نیز بپردازد. ما در این زمینه نیازمند حرکت به سمت طبقه‌بندی اقتصادی شهروندان و اخذ مالیات با توجه به میزان دارایی و درآمد هستیم. اخذ مالیات از خانه‌های خالی، گام اول در این زمینه است و گام‌های بعدی نیز متعاقبا برداشته خواهد شد. آنچه مسلم است اینکه اراده‌ای شکل گرفته که وابستگی اداره شهر به شهرفروشی را کم کند.

2- بازپس‌گرفتن قلمرو عمومی
آحاد شهروندان حق دارند از فضاهای عمومی‌ای بهره‌مند باشند که بتوانند اوقات فراغت خود را در آن بگذرانند. همان‌طور که حق دارند اولویت بیشتری نسبت به خودروها در بهره‌مندشدن از فضاهای شهری داشته باشند. شهرداری تهران در این زمینه سیاست‌های متنوعی را پیگیری کرده است. تبدیل کارخانه سیمان ری به موزه صنعت، تملک 45 هکتار از اراضی شمال مصلای تهران، حدفاصل بزرگراه‌های حکیم و همت و تبدیل آن به پارک و ساخت پارکی به وسعت پارک ملت در مکان کنونی پادگان 06 در خیابان پاسداران از جمله این فعالیت‌ها بوده است. مطالبه تبدیل «پهنه‌های گسترده» اعم از پادگان‌ها، کارخانجات قدیمی و زمین‌های باقی‌مانده در سطح شهر به فضاهای عمومی و جلوگیری از تبدیل آنها به واحدهای مسکونی و تجاری با رویکردهای سودآوری اقتصادی امروز مطالبه خود شهرداری تهران است. مطالبه‌ای که تحقق آن در گرو حساسیت شهروندان و گروه‌های اجتماعی و نخبگان فرهنگی نیز هست. در کنار این سیاست، حفظ بناهای تاریخی و باغات شهر، سیاست دیگر شهرداری تهران است که نمونه‌ای از اعمال آن در ماجرای مربوط به برج -باغ‌ها در شهر، تا جایی که اقتضائات حقوقی اجازه می‌داد، با مقاومت شهرداری و شورای شهر، پی گرفته شد. حفظ بافت تاریخی و فرهنگی شهر، سیاست دیگری است که شهرداری برنامه‌ای منسجم را در این حوزه نیز پیگیری می‌کند. توقف سیاست بزرگراه‌سازی در شهر و در برابر آن تقویت حمل‌و‌نقل عمومی، سیاست دیگری است که می‌تواند شهروندان را به جای ماشین‌ها به فضاهای عمومی شهر بازگرداند. ایجاد مسیرهایی برای تردد با دوچرخه و نهادینه‌سازی فرهنگ تردد با دوچرخه در شهر در همین راستا مدنظر شهرداری قرار گرفته است.

3- سه‌جانبه‌گرایی در اداره شهر
در سه دهه گذشته عملا ائتلافی از صاحبان سرمایه و مدیران شهری، بر سیاست‌گذاری و اداره شهر حاکم بوده‌اند. در دوره جدید شهرداری تهران همه تلاش خود را به کار گرفته که بتواند در سطوح مختلف شهروندان و منافع آنها را بر دوگانه صاحبان سرمایه و مدیران شهری بیفزاید و اداره شهر را در چارچوب حفظ هم‌زمان منافع سه ضلع صاحبان سرمایه، شهروندان و حکمرانان پیش ببرد. برگزاری انتخابات شورایاری‌ها با پیگیری‌های مصرانه شهرداری و شورای شهر، بخشی از همین سیاست بوده است. دخیل‌کردن شهروندان در اداره شهر مسیر بسیار دشواری است که از سطح محلات آغاز می‌شود و بخشی از آن در گرو فعال‌شدن گروه‌های اجتماعی در شهر و مطالبه‌گری آنان در حوزه‌های مختلف است. شهرداری تهران در همین راستا از تشکل‌یابی شهروندان در قالب‌های مختلف حمایت می‌کند و بر این باور است که جز با حضور نهادینه شهروندان در حوزه‌های مختلف و فراهم‌شدن امکانات نظارت دموکراتیک آنها بر عملکرد نهادهای مختلف شهری، سه‌جانبه‌گرایی محقق نخواهد شد. برخی زیرساخت‌ها مانند سامانه 1888 و سراهای محله از دوره‌های قبل در این زمینه وجود دارند و بايد تقویت شوند. تغییر رویکردهایی که با نگاه امنیتی به مقوله تشکل‌یابی جامعه نگاه می‌کنند در این زمینه بسیار ضروری است. مبارزه با فساد در هر سطحی جز از طریق نظارت نهادینه شهروندان ممکن نخواهد شد و این مهم نیازمند وجود تشکل‌هایی توانمند در حوزه‌های مختلف است که بتوانند به مثابه چشم نگران شهروندان در حوزه‌های مختلف نظارت و در برابر فساد ایستادگی کنند. تقویت نهادهای اجتماعی شهروندان سبب خواهد شد که صاحبان سرمایه و حاکمان شهری در چارچوب یک گفت‌وگوی مداوم با نمایندگان شهروندان، به سمت تحقق خیر عمومی در شهر حرکت کنند.

4- تقویت هویت متکثر شهری
تهران در سال 1300 هجری شمسی، حدود 200 هزار نفر جمعیت داشته است. هم‌زمان با توسعه بهداشت در کشور و آغاز روندهای مدرنیزاسیون، مهاجرت به تهران زیاد شده و رشد جمعیت تهران نیز افزایش می‌یابد تا جایی که در ابتدای دهه 40 جمعیت تهران به دو میلیون نفر می‌رسد. این افزایش در دهه‌های بعد نیز ادامه پیدا می‌کند تا جایی که مطابق با نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور در سال 1395، بیش از هشت‌میلیون‌و 700 هزار نفر اکنون در شهر تهران ساکن‌اند. این آمارهای جمعیتی نشان می‌دهند که شاکله تهران کنونی، حاصل گردهمایی شهروندان از بلاد مختلف کشور است که در جست‌وجوی کیفیت زندگی بهتر به تهران مهاجرت کرده و در این شهر ساکن شده‌اند. با توجه به سکونت بیش از 80 درصد جمعیت کشور در روستاها تا دهه 40، اساسا تعداد کسانی که سابقه سکونت آنها در شهرها به چند نسل برسد، کم است. بنابراین بخش مهمی از جمعیت فعلی ایران، به طور کلی از سابقه‌ای روستایی برخوردار است. آنچه اهمیت دارد اینکه قومیت‌های مختلف از شهرها یا روستاهای مختلف در 90 سال گذشته در شهر تهران ساکن شده‌اند و هویت فعلی تهران را ساخته‌اند. این هویت ترکیبی متکثر از شهروندان نقاط مختلف ایران را دربر می‌گیرد. ترکیبی متکثر که توانسته در قرن گذشته زیستی مسالمت‌جویانه و روامدار را در کنار یکدیگر تجربه کند. ما هرگز در تهران شاهد نزاع‌ها یا تبعیض‌های قومیتی یا دوگانه‌هایي مانند شهری / روستایی یا اصیل/مهاجر نبوده‌ایم. از این نظر، در زمانه‌ای که به تعبیر امین معلوف نویسنده لبنانی‌ «هویت‌های مرگ‌بار» در همه‌جای جهان در حال ظهور‌ند، هویت متکثر و روامدار تهرانی، نقطه اتکایی برای زندگی صلح‌طلبانه، فارغ از انواع تبعیض‌هاست. از این منظر باید نسبت به تفکراتی که سعی می‌کنند با برساخت دوگانه‌هایی مانند تهرانی اصیل شهری و مهاجر روستایی غیراصیل، بخش‌هایی از ساکنان شهر تهران را طرد کنند، حساس بود. مزیت نسبی تهران، دیگری‌پذیری آن و امکاناتی است که برای افراد در راستای زندگی همان‌گونه که می‌پسندند، فراهم کرده است. در تهران، چشمان نظاره‌گر کمتر به نظاره شهروندان می‌پردازند و امکان خود‌بودن و گم‌شدن شهر بدون احساس کنترل‌شدن بیشتر فراهم است. در عین حال که نوعی جامعه‌پذیری مدنی، همه ساکنان تهران از نقاط مختلف را بدون خشونت و درگیری در کنار هم قرار داده است. از این منظر، افزایش شکاف‌های طبقاتی تهدیدی مهم برای هویت متکثر و دیگری‌پذیر تهرانی است که بايد به همت مسئولان شهری مدیریت و کنترل شود.
آنچه باید در نهایت اضافه کنیم اینکه تحقق راهبردهای گفته‌شده، نیازمند مشارکت و خواست همه شهروندان شهر تهران است. فقط شهروندان تهران‌اند که می‌توانند با مشارکت خود، روندهایی را تغییر دهند و مسیرهای جدیدی را در اداره شهر بگشایند، همچنان که تاکنون چنین کرده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها