|

ايران ِضعيف، خواسته چين و روسيه

بهرام اميراحمديان . استاد دانشگاه

حضور رئيس‌جمهور روحاني در اجلاس اخير شانگهاي، آن هم پس از خروج ايالات متحده از برجام، سؤالاتي را درباره نوع ارتباط ايران با شرق و کشورهاي منطقه ايجاد کرده است. سؤال اين است؛ عضويت ايران در شانگهاي به سود ايران است؟ آيا در اين شرايط مي‌توان به حمايت‌هاي چين و روسيه اميدوار بود؟ آنچه در حال حاضر در شانگهاي مي‌گذرد، اختلاف عميق بين دو قدرت اصلي SCO- پکن و مسکو - درباره پيشنهاد ايران براي عضويت است. ايران که در سال 2008 براي پيوستن کامل درخواست عضويت و بارها و بارها بر اين خواسته تأکيد كرد اما از سال 2005 تاکنون تنها از وضعيت ناظر برخوردار است. در موعد مقرر اميد ايران با وعده‌هاي پذيرفته‌نشده‌اي به آينده موکول مي‌شود. در نشست سران در سال2010، سازمان رسما توقف مهلت مقرر درباره پذيرش‌هاي جديد را به پس از بازنويسي اساسنامه سازمان شانگهاي پنج (سال 2001) موکول کرد. اما در عين حال به طور قانوني دولت‌هاي تحت تحريم‌هاي سازمان ملل متحد را از پذيرش عضويت محروم کرده است. اگرچه ايران ديگر تحت تحريم‌هاي سازمان ملل متحد نيست، اختلافات داخلي براي عضويت ايران ادامه يافته تا اين فرايند را از بين ببرد. پس چرا ايران مي‌خواهد به يک سازمان که آمادگي پذيرش عضويت آن را ندارد، بپيوندد؟ اگر ايران عضو اين سازمان باشد، چه منافعي خواهد داشت؟ موضوع اساسي اين است که سياست خارجي ايران و استراتژي آن مخالفت با يک‌جانبه‌گرايي ايالات متحده و مبارزه عليه تجاوزگري‌هاي اين قدرت در اطراف خود است و شانگهاي مورد نظر ايران، سازماني است که به نحوي آن را در تحليل‌ها «ناتوي شرق» قلمداد مي‌کنند. مجموع تجارت خارجي چين با ايالات متحده در سال 2016 برابر با 524 ميليارد دلار بوده است. حدود بيش از 18 درصد صادرات چين به ايالات متحده است که رتبه نخست را در بين شرکاي چين دارد (روسيه با سهمي برابر با 8/1درصد در رتبه 15 و ايران با سهمي حدود 8/0درصد (هشت‌دهم درصد) در رتبه 28 قرار دارند). بنابراين با افزايش رويارويي نظامي با آمريکا و ساماندهي اين سازمان در نگرش در اين راستا، اين تنها چين است که از اين بازي زيان خواهد ديد. به همين سبب هرگونه تغييرات در اهداف و عملکرد سازمان به سوي رويارويي با غرب، موجب ازدست‌دادن بزرگ‌ترين شريک تجاري چين خواهد شد. حتي چين براي جلوگيري از رويارويي نظامي در مناطق مورد مناقشه جزاير مشترک در درياي چين جنوبي و احداث جزاير مصنوعي که حساسيت آمريکا را برانگيخته و احتمال رويارويي نظامي با ايالات متحده و ناامن‌شدن راه‌هاي دريايي را سبب خواهد شد، ناگزير به ايجاد بنادري در حوزه اقيانوس هند شده که در نهايت به محاصره دريايي هند و پايان‌دادن به سيطره دريايي اين کشور منجر خواهد شد. در اين شرايط ورود ايران به شانگهاي به‌زعم چين به معني سوق‌دادن اين سازمان به سمت تبديل‌شدن به ناتوي شرق است و موجب افزايش گرايش‌هاي ضدآمريکايي خواهد شد که اگرچه چين هم با آن موافق است ولي محدوديت‌هاي اقتصادي و تجاري چين، اين قدرت آسيايي را ناگزير به تعامل با ايالات متحده مي‌کند و حتي جنگ تجاري هر دو طرف با هم نيز نتوانسته موجب جبهه‌گيري‌هاي تهديدآميز نظامي عليه يکديگر شود. دکتر روحاني، رئيس‌جمهور، در زمان شرکت در اجلاس شانگهاي در 19 و 20 خرداد جاري درباره اهداف و برنامه‌هاي حضور در شانگهاي اظهار كرده که اين سفر به دعوت رئيس‌جمهوري چين و براي شرکت در هجدهمين اجلاس سران کشورهاي عضو سازمان همکاري شانگهاي انجام مي‌شود.
اساس اين سازمان بر مبناي هماهنگي و همکاري براي مسئله امنيت منطقه است و امروز در دنيا شاهد معضل تروريسم، افراطي‌گري و بسياري از مسائلي هستيم که ثبات و امنيت جهان و مخصوصا منطقه ما، آسياي مرکزي و غرب آسيا را تهديد مي‌کند. رئيس‌جمهوري اضافه کرد: در ۴۰ سال گذشته هم در مبارزه با افراطي‌گري و هم در مبارزه با تروريسم، در داخل ايران و منطقه تجربيات بسيار ذي‌قيمتي داريم و همواره قرباني تروريسم بوده‌ايم، اما در عين حال همواره برابر توطئه‌هاي تروريستي پيروز شده‌ايم. در اين اجلاس بي‌ترديد همفکري‌ها و رايزني‌هايي بين کشورهاي منطقه در اين زمينه‌ها انجام خواهد شد.
سازمان همکاري شانگهاي دو عضو اصلي دارد که همکاري خود را در چارچوب اين سازمان تنظيم مي‌کنند. اين دو عضو دو نگرش متفاوت به حوزه عملکردي سازمان دارند. چين دومين قدرت اقتصادي جهان پس از ايالات متحده (با 12 هزار ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي در سال 2017) به عنوان امپراتوري قاره‌اي ديدگاهي اقتصادي به سازمان دارد. عضو ديگر آن روسيه که خود را در تهديد نظامي با غرب مي‌بيند، حضور در شانگهاي را براي خود پشتيباني سخت‌افزاري مي‌داند و آن را به عنوان ناتوي شرق در نظر مي‌گيرد. اين دو ديدگاه کاملا متفاوت دو عضو اصلي، سازمان را به ناکارآمدي مي‌کشاند. در اين بخش روسيه هم‌پيماناني دارد که جمهوري‌هاي بازمانده از اتحاد شوروي هستند. قرقيزستان، تاجيکستان و قزاقستان سه جمهوري آسياي مرکزي با چين هم‌مرز هستند و در بخش مياني همچون سپري روسيه را در مواجهه با چين تقويت مي‌کنند. ولي چين با اين کشورهاي آسياي مرکزي که زير يوغ سلطه نظامي و سياسي روسيه هستند، تنها روابط اقتصادي و تجاري دارد. دوست و متحد چين در اين قلمرو پاکستان است که اگرچه با يکديگر پيمان اتحاد دارند، ولي عملا از هم دورند و پيوستگي آنها از مناطق صعب‌العبور و دور از دسترس و در قلمرو جريان‌هاي افراطي هم در پاکستان و هم در چين عبور مي‌کند. اين مسئله کريدور اقتصادي چين -پاکستان (CPEC) را هم در آينده به چالش خواهد کشيد.
از ديگر سو، چين به عنوان کشوري با محوريت و ديدگاه اقتصادي، اولويت نخست خود در حضور در اين سازمان را بر پايه اقتصاد بنيان نهاده است. چين بر آن است تا با عضويت در اين سازمان عمق استراتژيک براي خود به دست آورد و از تهديدات ايالات متحده در حوزه اقيانوس آرام در امان مانده و جريان واردات انرژي و صادرات کالايي خود را براي فراهم‌آوردن زندگي آرام براي 3/1 ميليارد نفر جمعيت خود تدارک ببيند و مديريت کند. تأمين نيازهاي اين ميزان از جمعيت، چين را به قدرتي مهم در عرصه بين‌المللي تبديل کرده است. بنابراين چين نه‌تنها از تبديل‌شدن عرصه شانگهاي در راستاي اهداف روسيه ناراضي است، بلکه آمال خود را در تغيير ساختار سازمان براي ايجاد امنيت و آرامش برای سهولت در راستاي اقتصاد دنبال مي‌کند. در اينجا چين با روسيه در تضاد قرار مي‌گيرد. بخش زيادي از قلمرو مورد عمل ابتکار «يک کمربند يک راه»، چين که کشورهاي زيادي را در عرصه اوراسيا درگير روابط اقتصادي با چين خواهد کرد، در حدواسط چين و اروپا در قلمرو سازمان شانگهاي قرار دارد. مطلوبيت قلمرو سازمان شانگهاي براي چين حياتي است، زيرا مي‌تواند با تکيه بر جبهه غربي خود، از جبهه شرقي دفاع کند. چين در جنوب به هند محدود مي‌شود که مرزي طولاني با کوهستان هيماليا دو کشور را به هم پيوند مي‌دهد و منطقه مورد مناقشه «کشمير» سه عضو سازمان شانگهاي (چين، هند و پاکستان) را در خود گرفتار کرده است. اين مورد احداث مسير کريدور اقتصادي چين-پاکستان را با اعتراض هند مواجه کرده است که بخش شمالي اين کريدور از اين منطقه مورد مناقشه کشمير عبور خواهد کرد.
دو عضو اصلي اين سازمان چين و هند با يکديگر در رقابتي استراتژيک قرار دارند. هنوز مشکلات مرزي خود را حل نکرده‌‌اند و کشوري ثالث (پاکستان) به عنوان عاملي موازنه‌ساز در معادله بين اين دو کشور ايفاي نقش مي‌کند. در يک سازمان چين با هند و هند با پاکستان تضادي آنتاگونيستي دارند. با اين حال، با گردهم‌آمدن در اين سازمان به دنبال اهداف مشترک هستند که عمده‌ترين آن مبارزه با تروريسم است. هندوستان، پاکستان را متهم به حمايت از تروريسم و ناامن‌کردن منطقه (و به‌ويژه در افغانستان متحد استراتژيک هند) مي‌کند و درعين‌حال پاکستان در اعلام مواضع رسمي عين همين اتهامات را به هند وارد مي‌كند.
مواد مخدر و قاچاق اسلحه و انسان جدايي‌طلبي از ديگر گرفتاري‌هاي سازمان است که مرزهاي پيچيده آن دسترسي به اين اهداف را دشوار مي‌کند‌. دراين‌ميان افغانستان ناامن واقع شده که عضو ناظر سازمان است و خود را قلب آسيا مي‌داند و در همه ابتکارات ارزيابي کليدي از قلمرو و موقعيت جغرافيايي خود دارد. با وجودي که مسائل امنيتي از اهم مسائل اين سازمان است، ولي اعضا در موارد حوادث واقع در اين زمينه موضعي واحد نداشته‌اند. حادثه انديجان در دره فرغانه در ازبکستان در سال 2005 که به سرکوب شديد مردم بي‌دفاع از سوي دولت ازبکستان منجر و از سوي غرب به‌شدت محکوم شد، در درون سازمان عکس‌العملي را در پي نداشت. وقايع تأسف‌بار ارومچي و سرکوب مسلمانان اويغور در سين‌کيانگ چين نيز به عنوان مسئله‌اي داخلي مورد اغماض ديگر اعضاي سازمان قرار گرفته است.

در واقعه اوش بين ازبک‌ها و قرقيزها که موجب کشته‌شدن تعداد زيادي از مردم در اين حادثه شد، سازمان موضع منفعلانه‌اي در پيش گرفت. دخالت روسيه در وقايع سال 2008 در حمايت از جدايي‌طلبان آبخاز و اوست (در قلمرو حاکميتي جمهوري گرجستان) در دو واحد اداري آبخازيا و اوستياي جنوبي در گرجستان و اشغال نظامي و سپس اعلام استقلال و برقراري روابط ديپلماتيک از سوي روسيه با سکوت ديگر اعضا مواجه شد، در حالي که از ديگر اهداف سازمان مبارزه با جدايي‌طلبي است. در اينجا روسيه به جدايي‌طلبان گرجستان ياري رسانده و آنها را در رسيدن به استقلال کمک نظامي و سياسي کرده است. در سال 2014 اشغال شبه‌جزيره کريمه در اوکراين و انضمام آن به خاک روسيه خلاف مشي سازمان شانگهاي است که مبارزه با جدايي‌طلبي را سرلوحه خود قرار داده است.
روسيه در برابر تحريم‌هاي غرب بعد از اشغال نظامي شبه‌‌جزيره کريمه در قلمرو حاکميتي جمهوري اوکراين، به دنبال يافتن بازاري مطمئن و امن براي انرژي خود بوده است. قرارداد فروش گاز طبيعي از منابع سيبري در شرق روسيه به چين به مبلغ 400 ميليارد دلار طي 30 سال، موجب خرسندي روسيه است ولي بهاي اين گاز صادراتي در اين مدت از طريق خريد کالا از بازار چين پرداخت خواهد شد. اين نوع تجارت روسيه را به پمپ‌بنزين چين و بازار کالاهاي چيني تبديل خواهد کرد.
دو عضو بسيار ضعيف و کم‌اثري مانند قرقيزستان و تاجيکستان که داراي رأي برابر با چين و روسيه و هند و پاکستان (اعضاي ديگر سازمان) هستند، نمي‌توانند رأي مستقلي داشته باشند و حتي ممکن است مانند تاجيکستان رأي آنها براي مواردي خاص جهت لاپوشاني برخي جريا‌ن‌هاي موجود، مصادره شود.
قرارگرفتن دولت قدرتمندي همچون ايران در اين سازمان در کنار اين دو کشور کوچک آسياي مرکزي و پاکستاني که امنيت ملي ايران را تهديد مي‌کند، چه منافعي براي ايران دارد؟ روسيه دولت قدرتمند تأثيرگذار در شانگهاي هم بعيد است که منافع ايران را در نظر بگيرد و ازجمله شرکايي است که بيشترين سهم را براي خود در نظر مي‌گيرد و در غير اين صورت از بازي کنار مي‌رود. در دوره تحريم‌هاي شوراي امنيت بر سر مسئله هسته‌اي درست در دوره‌اي که ايران از سوي غرب تهديد به حمله نظامي مي‌شد و ايران نيازمند دسترسي به سامانه دفاع موشکي اس- 300 بود، روسيه در تحويل آن تعلل مي‌کرد. چندين بار ژنرال‌هاي روس تاريخ حمله نظامي آمريکا عليه ايران را پيش‌بيني کرده بودند، درعين‌حال سامانه اس- 300 را که پول آن را هم دريافت کرده بودند، تحويل نمي‌دادند.
چين در دوره تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران که خود يکي از رأي‌دهندگان اصلي عضو با حق وتو بود، از نفت ارزان‌قيمت ايران بهره‌مند شد. اين چه نوع سازماني است که منافع يکديگر را در نظر نمي‌گيرند؟
ايران با واقع‌شدن در جبهه جنوبي قلمرو شانگهاي، با دراختيارداشتن شبکه‌هاي ارتباطي ريلي و جاده‌اي بسيار مناسب در همه جهات شرقي-غربي و شمالي-جنوبي و با در‌اختيار‌داشتن بنادري به ظرفيت بيش از 200 ميليون تن در خليج‌فارس و درياي عمان، کليدي‌ترين موقعيت را براي ارتباط قلمرو محصور در خشکي آسياي مرکزي دارد. چين در ابتکار کمربندی يک‌ راه مي‌تواند از قلمرو ايران بهره گيرد و از مسير باستاني جاده ابريشم و ازطريق بين‌النهرين و شامات به اروپا و شرق مديترانه دسترسي داشته باشد. ايران قوي‌ترين ارتش را در منطقه دارد و از نظر منابع انساني و ترکيب جمعيت در حد مطلوبي قرار دارد. در زمينه علم و تکنولوژي ايران در همه بخش‌ها تجربيات ارزشمندي دارد که از سلول‌هاي بنیادي تا پيوند اعضاي بدن، بيوتکنولوژي و نانوتکنولوژي و ماشين‌سازي تا کشاورزي پيشرفته و تکنولوژي هسته‌اي تا بالستيک و ماهواره، پيشرفت‌هايي داشته است که مي‌تواند در صورت عضويت در شانگهاي با ديگر اعضا تجربيات خود را مبادله کند. ايران نيازي به بهره‌گيري از امکانات شانگهاي ندارد، زيرا خود به آب‌هاي آزاد و شبکه‌هاي ارتباطي دسترسي دارد. اين شانگهاي است که به ايران نياز خواهد داشت.
ايران نبايد مانند ترکيه پشت دروازه‌هاي عضويت در اتحاديه اروپا منتظر بماند. سياست خارجي ايران برمبناي «نه شرقي، نه غربي» استوار است. نزديکي بيش از اندازه به شرق به همان اندازه نزديکي به غرب براي ايران زيان‌بار است. ايران از نظر بهره‌مندی از منابع اثبات‌شده گاز طبيعي مقام اول جهان را دارد. ايران در شانگهاي نمی‌تواند در کنار روسيه در زمينه گاز عرض اندام کند. جايگاه ايران در اروپاست که هم به گاز ايران نياز دارد و هم سرمايه و تکنولوژي دارد که ايران نيازمند به آن است. روسيه ايران را از حضور در بازار اروپا دور مي‌كند تا خود يکه‌تاز عرصه فروش گاز طبيعي و استفاده از آن به‌عنوان ابزار تحميل اراده سياسي خود باشد. مادامي که ايران در ساختارهاي وابسته و تحت نفوذ مستقيم روسيه، مانند شانگهاي، امنيت دسته‌جمعي و اتحاديه اوراسيايي باشد، از دسترسي به تکنولوژي‌هاي پيشرفته، سرمايه‌گذاري خارجي و ادغام در ساختار‌هاي تأثيرگذار اقتصادي-سياسي جهاني دور خواهد ماند. امپراتوري‌هاي قاره‌اي از امپراتوري‌هاي اقيانوسي کم‌خطرتر نيستند.

حضور رئيس‌جمهور روحاني در اجلاس اخير شانگهاي، آن هم پس از خروج ايالات متحده از برجام، سؤالاتي را درباره نوع ارتباط ايران با شرق و کشورهاي منطقه ايجاد کرده است. سؤال اين است؛ عضويت ايران در شانگهاي به سود ايران است؟ آيا در اين شرايط مي‌توان به حمايت‌هاي چين و روسيه اميدوار بود؟ آنچه در حال حاضر در شانگهاي مي‌گذرد، اختلاف عميق بين دو قدرت اصلي SCO- پکن و مسکو - درباره پيشنهاد ايران براي عضويت است. ايران که در سال 2008 براي پيوستن کامل درخواست عضويت و بارها و بارها بر اين خواسته تأکيد كرد اما از سال 2005 تاکنون تنها از وضعيت ناظر برخوردار است. در موعد مقرر اميد ايران با وعده‌هاي پذيرفته‌نشده‌اي به آينده موکول مي‌شود. در نشست سران در سال2010، سازمان رسما توقف مهلت مقرر درباره پذيرش‌هاي جديد را به پس از بازنويسي اساسنامه سازمان شانگهاي پنج (سال 2001) موکول کرد. اما در عين حال به طور قانوني دولت‌هاي تحت تحريم‌هاي سازمان ملل متحد را از پذيرش عضويت محروم کرده است. اگرچه ايران ديگر تحت تحريم‌هاي سازمان ملل متحد نيست، اختلافات داخلي براي عضويت ايران ادامه يافته تا اين فرايند را از بين ببرد. پس چرا ايران مي‌خواهد به يک سازمان که آمادگي پذيرش عضويت آن را ندارد، بپيوندد؟ اگر ايران عضو اين سازمان باشد، چه منافعي خواهد داشت؟ موضوع اساسي اين است که سياست خارجي ايران و استراتژي آن مخالفت با يک‌جانبه‌گرايي ايالات متحده و مبارزه عليه تجاوزگري‌هاي اين قدرت در اطراف خود است و شانگهاي مورد نظر ايران، سازماني است که به نحوي آن را در تحليل‌ها «ناتوي شرق» قلمداد مي‌کنند. مجموع تجارت خارجي چين با ايالات متحده در سال 2016 برابر با 524 ميليارد دلار بوده است. حدود بيش از 18 درصد صادرات چين به ايالات متحده است که رتبه نخست را در بين شرکاي چين دارد (روسيه با سهمي برابر با 8/1درصد در رتبه 15 و ايران با سهمي حدود 8/0درصد (هشت‌دهم درصد) در رتبه 28 قرار دارند). بنابراين با افزايش رويارويي نظامي با آمريکا و ساماندهي اين سازمان در نگرش در اين راستا، اين تنها چين است که از اين بازي زيان خواهد ديد. به همين سبب هرگونه تغييرات در اهداف و عملکرد سازمان به سوي رويارويي با غرب، موجب ازدست‌دادن بزرگ‌ترين شريک تجاري چين خواهد شد. حتي چين براي جلوگيري از رويارويي نظامي در مناطق مورد مناقشه جزاير مشترک در درياي چين جنوبي و احداث جزاير مصنوعي که حساسيت آمريکا را برانگيخته و احتمال رويارويي نظامي با ايالات متحده و ناامن‌شدن راه‌هاي دريايي را سبب خواهد شد، ناگزير به ايجاد بنادري در حوزه اقيانوس هند شده که در نهايت به محاصره دريايي هند و پايان‌دادن به سيطره دريايي اين کشور منجر خواهد شد. در اين شرايط ورود ايران به شانگهاي به‌زعم چين به معني سوق‌دادن اين سازمان به سمت تبديل‌شدن به ناتوي شرق است و موجب افزايش گرايش‌هاي ضدآمريکايي خواهد شد که اگرچه چين هم با آن موافق است ولي محدوديت‌هاي اقتصادي و تجاري چين، اين قدرت آسيايي را ناگزير به تعامل با ايالات متحده مي‌کند و حتي جنگ تجاري هر دو طرف با هم نيز نتوانسته موجب جبهه‌گيري‌هاي تهديدآميز نظامي عليه يکديگر شود. دکتر روحاني، رئيس‌جمهور، در زمان شرکت در اجلاس شانگهاي در 19 و 20 خرداد جاري درباره اهداف و برنامه‌هاي حضور در شانگهاي اظهار كرده که اين سفر به دعوت رئيس‌جمهوري چين و براي شرکت در هجدهمين اجلاس سران کشورهاي عضو سازمان همکاري شانگهاي انجام مي‌شود.
اساس اين سازمان بر مبناي هماهنگي و همکاري براي مسئله امنيت منطقه است و امروز در دنيا شاهد معضل تروريسم، افراطي‌گري و بسياري از مسائلي هستيم که ثبات و امنيت جهان و مخصوصا منطقه ما، آسياي مرکزي و غرب آسيا را تهديد مي‌کند. رئيس‌جمهوري اضافه کرد: در ۴۰ سال گذشته هم در مبارزه با افراطي‌گري و هم در مبارزه با تروريسم، در داخل ايران و منطقه تجربيات بسيار ذي‌قيمتي داريم و همواره قرباني تروريسم بوده‌ايم، اما در عين حال همواره برابر توطئه‌هاي تروريستي پيروز شده‌ايم. در اين اجلاس بي‌ترديد همفکري‌ها و رايزني‌هايي بين کشورهاي منطقه در اين زمينه‌ها انجام خواهد شد.
سازمان همکاري شانگهاي دو عضو اصلي دارد که همکاري خود را در چارچوب اين سازمان تنظيم مي‌کنند. اين دو عضو دو نگرش متفاوت به حوزه عملکردي سازمان دارند. چين دومين قدرت اقتصادي جهان پس از ايالات متحده (با 12 هزار ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي در سال 2017) به عنوان امپراتوري قاره‌اي ديدگاهي اقتصادي به سازمان دارد. عضو ديگر آن روسيه که خود را در تهديد نظامي با غرب مي‌بيند، حضور در شانگهاي را براي خود پشتيباني سخت‌افزاري مي‌داند و آن را به عنوان ناتوي شرق در نظر مي‌گيرد. اين دو ديدگاه کاملا متفاوت دو عضو اصلي، سازمان را به ناکارآمدي مي‌کشاند. در اين بخش روسيه هم‌پيماناني دارد که جمهوري‌هاي بازمانده از اتحاد شوروي هستند. قرقيزستان، تاجيکستان و قزاقستان سه جمهوري آسياي مرکزي با چين هم‌مرز هستند و در بخش مياني همچون سپري روسيه را در مواجهه با چين تقويت مي‌کنند. ولي چين با اين کشورهاي آسياي مرکزي که زير يوغ سلطه نظامي و سياسي روسيه هستند، تنها روابط اقتصادي و تجاري دارد. دوست و متحد چين در اين قلمرو پاکستان است که اگرچه با يکديگر پيمان اتحاد دارند، ولي عملا از هم دورند و پيوستگي آنها از مناطق صعب‌العبور و دور از دسترس و در قلمرو جريان‌هاي افراطي هم در پاکستان و هم در چين عبور مي‌کند. اين مسئله کريدور اقتصادي چين -پاکستان (CPEC) را هم در آينده به چالش خواهد کشيد.
از ديگر سو، چين به عنوان کشوري با محوريت و ديدگاه اقتصادي، اولويت نخست خود در حضور در اين سازمان را بر پايه اقتصاد بنيان نهاده است. چين بر آن است تا با عضويت در اين سازمان عمق استراتژيک براي خود به دست آورد و از تهديدات ايالات متحده در حوزه اقيانوس آرام در امان مانده و جريان واردات انرژي و صادرات کالايي خود را براي فراهم‌آوردن زندگي آرام براي 3/1 ميليارد نفر جمعيت خود تدارک ببيند و مديريت کند. تأمين نيازهاي اين ميزان از جمعيت، چين را به قدرتي مهم در عرصه بين‌المللي تبديل کرده است. بنابراين چين نه‌تنها از تبديل‌شدن عرصه شانگهاي در راستاي اهداف روسيه ناراضي است، بلکه آمال خود را در تغيير ساختار سازمان براي ايجاد امنيت و آرامش برای سهولت در راستاي اقتصاد دنبال مي‌کند. در اينجا چين با روسيه در تضاد قرار مي‌گيرد. بخش زيادي از قلمرو مورد عمل ابتکار «يک کمربند يک راه»، چين که کشورهاي زيادي را در عرصه اوراسيا درگير روابط اقتصادي با چين خواهد کرد، در حدواسط چين و اروپا در قلمرو سازمان شانگهاي قرار دارد. مطلوبيت قلمرو سازمان شانگهاي براي چين حياتي است، زيرا مي‌تواند با تکيه بر جبهه غربي خود، از جبهه شرقي دفاع کند. چين در جنوب به هند محدود مي‌شود که مرزي طولاني با کوهستان هيماليا دو کشور را به هم پيوند مي‌دهد و منطقه مورد مناقشه «کشمير» سه عضو سازمان شانگهاي (چين، هند و پاکستان) را در خود گرفتار کرده است. اين مورد احداث مسير کريدور اقتصادي چين-پاکستان را با اعتراض هند مواجه کرده است که بخش شمالي اين کريدور از اين منطقه مورد مناقشه کشمير عبور خواهد کرد.
دو عضو اصلي اين سازمان چين و هند با يکديگر در رقابتي استراتژيک قرار دارند. هنوز مشکلات مرزي خود را حل نکرده‌‌اند و کشوري ثالث (پاکستان) به عنوان عاملي موازنه‌ساز در معادله بين اين دو کشور ايفاي نقش مي‌کند. در يک سازمان چين با هند و هند با پاکستان تضادي آنتاگونيستي دارند. با اين حال، با گردهم‌آمدن در اين سازمان به دنبال اهداف مشترک هستند که عمده‌ترين آن مبارزه با تروريسم است. هندوستان، پاکستان را متهم به حمايت از تروريسم و ناامن‌کردن منطقه (و به‌ويژه در افغانستان متحد استراتژيک هند) مي‌کند و درعين‌حال پاکستان در اعلام مواضع رسمي عين همين اتهامات را به هند وارد مي‌كند.
مواد مخدر و قاچاق اسلحه و انسان جدايي‌طلبي از ديگر گرفتاري‌هاي سازمان است که مرزهاي پيچيده آن دسترسي به اين اهداف را دشوار مي‌کند‌. دراين‌ميان افغانستان ناامن واقع شده که عضو ناظر سازمان است و خود را قلب آسيا مي‌داند و در همه ابتکارات ارزيابي کليدي از قلمرو و موقعيت جغرافيايي خود دارد. با وجودي که مسائل امنيتي از اهم مسائل اين سازمان است، ولي اعضا در موارد حوادث واقع در اين زمينه موضعي واحد نداشته‌اند. حادثه انديجان در دره فرغانه در ازبکستان در سال 2005 که به سرکوب شديد مردم بي‌دفاع از سوي دولت ازبکستان منجر و از سوي غرب به‌شدت محکوم شد، در درون سازمان عکس‌العملي را در پي نداشت. وقايع تأسف‌بار ارومچي و سرکوب مسلمانان اويغور در سين‌کيانگ چين نيز به عنوان مسئله‌اي داخلي مورد اغماض ديگر اعضاي سازمان قرار گرفته است.

در واقعه اوش بين ازبک‌ها و قرقيزها که موجب کشته‌شدن تعداد زيادي از مردم در اين حادثه شد، سازمان موضع منفعلانه‌اي در پيش گرفت. دخالت روسيه در وقايع سال 2008 در حمايت از جدايي‌طلبان آبخاز و اوست (در قلمرو حاکميتي جمهوري گرجستان) در دو واحد اداري آبخازيا و اوستياي جنوبي در گرجستان و اشغال نظامي و سپس اعلام استقلال و برقراري روابط ديپلماتيک از سوي روسيه با سکوت ديگر اعضا مواجه شد، در حالي که از ديگر اهداف سازمان مبارزه با جدايي‌طلبي است. در اينجا روسيه به جدايي‌طلبان گرجستان ياري رسانده و آنها را در رسيدن به استقلال کمک نظامي و سياسي کرده است. در سال 2014 اشغال شبه‌جزيره کريمه در اوکراين و انضمام آن به خاک روسيه خلاف مشي سازمان شانگهاي است که مبارزه با جدايي‌طلبي را سرلوحه خود قرار داده است.
روسيه در برابر تحريم‌هاي غرب بعد از اشغال نظامي شبه‌‌جزيره کريمه در قلمرو حاکميتي جمهوري اوکراين، به دنبال يافتن بازاري مطمئن و امن براي انرژي خود بوده است. قرارداد فروش گاز طبيعي از منابع سيبري در شرق روسيه به چين به مبلغ 400 ميليارد دلار طي 30 سال، موجب خرسندي روسيه است ولي بهاي اين گاز صادراتي در اين مدت از طريق خريد کالا از بازار چين پرداخت خواهد شد. اين نوع تجارت روسيه را به پمپ‌بنزين چين و بازار کالاهاي چيني تبديل خواهد کرد.
دو عضو بسيار ضعيف و کم‌اثري مانند قرقيزستان و تاجيکستان که داراي رأي برابر با چين و روسيه و هند و پاکستان (اعضاي ديگر سازمان) هستند، نمي‌توانند رأي مستقلي داشته باشند و حتي ممکن است مانند تاجيکستان رأي آنها براي مواردي خاص جهت لاپوشاني برخي جريا‌ن‌هاي موجود، مصادره شود.
قرارگرفتن دولت قدرتمندي همچون ايران در اين سازمان در کنار اين دو کشور کوچک آسياي مرکزي و پاکستاني که امنيت ملي ايران را تهديد مي‌کند، چه منافعي براي ايران دارد؟ روسيه دولت قدرتمند تأثيرگذار در شانگهاي هم بعيد است که منافع ايران را در نظر بگيرد و ازجمله شرکايي است که بيشترين سهم را براي خود در نظر مي‌گيرد و در غير اين صورت از بازي کنار مي‌رود. در دوره تحريم‌هاي شوراي امنيت بر سر مسئله هسته‌اي درست در دوره‌اي که ايران از سوي غرب تهديد به حمله نظامي مي‌شد و ايران نيازمند دسترسي به سامانه دفاع موشکي اس- 300 بود، روسيه در تحويل آن تعلل مي‌کرد. چندين بار ژنرال‌هاي روس تاريخ حمله نظامي آمريکا عليه ايران را پيش‌بيني کرده بودند، درعين‌حال سامانه اس- 300 را که پول آن را هم دريافت کرده بودند، تحويل نمي‌دادند.
چين در دوره تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران که خود يکي از رأي‌دهندگان اصلي عضو با حق وتو بود، از نفت ارزان‌قيمت ايران بهره‌مند شد. اين چه نوع سازماني است که منافع يکديگر را در نظر نمي‌گيرند؟
ايران با واقع‌شدن در جبهه جنوبي قلمرو شانگهاي، با دراختيارداشتن شبکه‌هاي ارتباطي ريلي و جاده‌اي بسيار مناسب در همه جهات شرقي-غربي و شمالي-جنوبي و با در‌اختيار‌داشتن بنادري به ظرفيت بيش از 200 ميليون تن در خليج‌فارس و درياي عمان، کليدي‌ترين موقعيت را براي ارتباط قلمرو محصور در خشکي آسياي مرکزي دارد. چين در ابتکار کمربندی يک‌ راه مي‌تواند از قلمرو ايران بهره گيرد و از مسير باستاني جاده ابريشم و ازطريق بين‌النهرين و شامات به اروپا و شرق مديترانه دسترسي داشته باشد. ايران قوي‌ترين ارتش را در منطقه دارد و از نظر منابع انساني و ترکيب جمعيت در حد مطلوبي قرار دارد. در زمينه علم و تکنولوژي ايران در همه بخش‌ها تجربيات ارزشمندي دارد که از سلول‌هاي بنیادي تا پيوند اعضاي بدن، بيوتکنولوژي و نانوتکنولوژي و ماشين‌سازي تا کشاورزي پيشرفته و تکنولوژي هسته‌اي تا بالستيک و ماهواره، پيشرفت‌هايي داشته است که مي‌تواند در صورت عضويت در شانگهاي با ديگر اعضا تجربيات خود را مبادله کند. ايران نيازي به بهره‌گيري از امکانات شانگهاي ندارد، زيرا خود به آب‌هاي آزاد و شبکه‌هاي ارتباطي دسترسي دارد. اين شانگهاي است که به ايران نياز خواهد داشت.
ايران نبايد مانند ترکيه پشت دروازه‌هاي عضويت در اتحاديه اروپا منتظر بماند. سياست خارجي ايران برمبناي «نه شرقي، نه غربي» استوار است. نزديکي بيش از اندازه به شرق به همان اندازه نزديکي به غرب براي ايران زيان‌بار است. ايران از نظر بهره‌مندی از منابع اثبات‌شده گاز طبيعي مقام اول جهان را دارد. ايران در شانگهاي نمی‌تواند در کنار روسيه در زمينه گاز عرض اندام کند. جايگاه ايران در اروپاست که هم به گاز ايران نياز دارد و هم سرمايه و تکنولوژي دارد که ايران نيازمند به آن است. روسيه ايران را از حضور در بازار اروپا دور مي‌كند تا خود يکه‌تاز عرصه فروش گاز طبيعي و استفاده از آن به‌عنوان ابزار تحميل اراده سياسي خود باشد. مادامي که ايران در ساختارهاي وابسته و تحت نفوذ مستقيم روسيه، مانند شانگهاي، امنيت دسته‌جمعي و اتحاديه اوراسيايي باشد، از دسترسي به تکنولوژي‌هاي پيشرفته، سرمايه‌گذاري خارجي و ادغام در ساختار‌هاي تأثيرگذار اقتصادي-سياسي جهاني دور خواهد ماند. امپراتوري‌هاي قاره‌اي از امپراتوري‌هاي اقيانوسي کم‌خطرتر نيستند.