|

درسي از رفتار اجتماعي باكتري‌ها

عبدالرحمن نجل‌رحیم. مغزپژوه

اگر عمر زمین را چهار‌میلیارد و نیم سال بدانیم، چیزی حدود 500 میلیون سال بعد از به‌وجودآمدن زمین، یعنی حدود چهار میلیارد سال قبل، اولین جاندار جنبنده تک‌سلولی، باکتری‌ها، با تکثیر خود سرتاسر پوسته زمین را اشغال کردند. باکتری‌ها در هر شرایط روی زمین توانایی ماندن و تکثیرشدن دارند. ساختمان ریز و ساده‌ای دارند که شامل سیتوپلاسمی است که همه اعضای پروتئین‌ساز در درون‌شان شناور است و پرده‌های محکمی به دورشان کشیده می‌شود تا آنها را از عوامل آسیب‌رسان دور نگه دارد. مهم‌ترین خصلت باکتری‌ها شاید قدرت جنبندگی قصدمندانه آنها باشد که به وسیله ابزار تعبیه‌شده‌ای چون تاژک در سطح بیرونی تن تک‌سلولی‌شان عملی می‌شود. جنبش این باکتری‌ها کاملا هدفدار و قصدمند در جهت تداوم حیات است. زیرا باکتری‌ها با همین ساختمان ساده و کوچک خود می‌توانند محیط را از نظر تأمین بقای خود ارزش‌گذاری کنند و با واکنش‌های هیجانی ساده و ابتدایی به سویی حرکت کنند که مواد تغذیه‌ای کافی برای بقا و تکثیر دارند و از محلی فرار کنند که با خواسته‌های اولیه بقا و تکثیرش متنافر است. به قول «فرانچسکو وارلا» (نوروبیولوژیست و فیلسوف)، باکتری‌ها با همین کنش ساده است که برای شرایط زیست‌محیطی خود معنا و ارزش ایجاد می‌کنند. از طرف دیگر عجیب این است که این جنبنده ریز تک‌سلولی علاوه بر اینکه واکنش‌های اولیه عاطفی ارزش‌گذار بر محیط خود دارد، رفتاری اجتماعی هم دارد. چون از طریق تغییرات مولکولی، علائم بیوشیمیایی خاصی ایجاد می‌کند که بتواند دوست و دشمن، رفیق و رقیب، فامیل و غریبه را از هم افتراق دهد. در شرایط تهدیدکننده، باکتری‌ها در محیط‌هایی چسبیده به هم زندگی می‌کنند زیرا ارزیابی بیوشیمیایی از قدرت گروهی خود برای همزیستی دارند و بر اساس این قدرت گروهی از محدوده زندگی خود دفاع می‌کنند و بر همین اساس با دیگر باکتری‌ها مشارکت و تعاون دارند. فامیل و غریبه را از هم افتراق می‌دهند. اگر فامیلی نیز با گروه همکاری نکند يا تقلب کند، از جمع خود بیرونش می‌کنند. در یک بررسی مشاهده ‌شده که دو گروه متخاصم و یک گروه صلح‌طلب باکتری، پس از 12 هزار نسل، توانستند به بقای گروهی خود ادامه دهند.
این تک‌سلولی‌های ساده و ابتدایی چنان سریع تکثیر می‌شوند که جمعیتشان در زیر 10 دقیقه به دو برابر افزایش می‌یابد. به قول «ادولفو لیناس»، آنها چنان سریع تکثیر می‌يابند که مرگ ناممکن به نظر می‌رسد. اما همین باکتری‌ها بعد از 600‌میلیون سال زندگی، گاه مسالمت‌آمیز و گاه خصمانه در کنار یکدیگر، بالاخره در هم ادغام می‌شوند و تک‌سلولی‌های کامل‌تری را می‌سازند. اما برای همین تک‌سلولی‌های تکمیل‌شده نیز دو میلیارد سال دیگر طول می‌کشد تا بتوانند برای ایجاد جانوران پرسلولی به وحدت برسند.
جالب این است که ما انسان‌های پرسلولی دارای مغز، احساس، ذهن و آگاهی و شعور و فرهنگ که فقط چیزی کمتر از 50 هزار سال تاریخ حضور روی زمین داریم، بعد از گذشت 17 قرن از تاریخ تمدن خود روی زمین توانستیم باکتری‌ها، این اولین موجودات تک‌سلولی چهارمیلیاردساله را زیر میکروسکوپی که ساختیم، ببینیم و درباره آنها بدانیم. به قول «آنتونیو داماسیو» در کتاب جدیدش، از دوران پیدایش تک‌یاخته‌ای‌ها از چهار میلیارد سال قبل تاکنون، استراتژی رفتار اجتماعی موجودات زنده روی زمین، همچنان اصل و اساس خود را حفظ کرده و بدیهی است که تنها ما انسان‌ها نیستیم که راه و رسم اجتماعی‌زیستن روی زمین را می‌دانیم.
اگر ما از تریلیون‌ها سلول و میلیاردها نورون تشکیل شده‌ایم و مغز و ذهن و فرهنگ برخاسته از آن داریم، در عین حال هم در چین‌های پوست و مخاط، به‌ویژه دستگاه گوارش بدن خود، از بیلیون‌ها باکتری (خیلی بیشتر از تعداد سلول‌های بدن خود) در صلح و صفا پذیرایی می‌کنیم. این جمعیت عظیم منحصربه‌فرد از باکتری‌ها از دورانی که در شکم مادر شکل می‌گیریم تا زمانی که می‌میریم، در دادوستدی دوستانه و صلح‌طلبانه‌ مشغول بازی برد- برد با ما هستند. اگرچه تعدادی از آنها نیز برای ما بیماری‌زا می‌شوند و ما با آنتی‌بیوتیک‌ها به جنگ آنها می‌رویم. باکتری‌های دوست از شکم مادر با ما هستند و بسته به شرایط جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و عادات تغذیه‌ای خاصمان، تنوع ترکیبی متفاوتی پیدا می‌کنند. بنابراین، ترکیب زیست‌جمعی آنها در جهاز هاضمه ما برای هر فردی منحصربه‌فرد است. به اندازه گوناگونی تعداد ابنای بشر روی کره خاکی این ترکیب متفاوت خواهد بود و تفاوت آنها چون اثر انگشت انسان است. این باکتری‌ها در ایمن‌سازی خاص بدن ما نیز دخالت دارند. جدیدا معلوم شده است که آنها حتی قادرند مواد ژنتیکی با بدن انسان رد و بدل کنند و در ارتباط با دستگاه عصبی شکمی و مغزی در خلق و خوی، حال خوش یا بد، احساس افسردگی یا شادی و عشق نیز دخالت داشته باشند.
با این احوال آیا بهتر نیست که با خضوع بیشتری به طبیعت بنگریم و خود را تافته جدابافته‌ای از جریان تکامل روی زمین ندانیم.

اگر عمر زمین را چهار‌میلیارد و نیم سال بدانیم، چیزی حدود 500 میلیون سال بعد از به‌وجودآمدن زمین، یعنی حدود چهار میلیارد سال قبل، اولین جاندار جنبنده تک‌سلولی، باکتری‌ها، با تکثیر خود سرتاسر پوسته زمین را اشغال کردند. باکتری‌ها در هر شرایط روی زمین توانایی ماندن و تکثیرشدن دارند. ساختمان ریز و ساده‌ای دارند که شامل سیتوپلاسمی است که همه اعضای پروتئین‌ساز در درون‌شان شناور است و پرده‌های محکمی به دورشان کشیده می‌شود تا آنها را از عوامل آسیب‌رسان دور نگه دارد. مهم‌ترین خصلت باکتری‌ها شاید قدرت جنبندگی قصدمندانه آنها باشد که به وسیله ابزار تعبیه‌شده‌ای چون تاژک در سطح بیرونی تن تک‌سلولی‌شان عملی می‌شود. جنبش این باکتری‌ها کاملا هدفدار و قصدمند در جهت تداوم حیات است. زیرا باکتری‌ها با همین ساختمان ساده و کوچک خود می‌توانند محیط را از نظر تأمین بقای خود ارزش‌گذاری کنند و با واکنش‌های هیجانی ساده و ابتدایی به سویی حرکت کنند که مواد تغذیه‌ای کافی برای بقا و تکثیر دارند و از محلی فرار کنند که با خواسته‌های اولیه بقا و تکثیرش متنافر است. به قول «فرانچسکو وارلا» (نوروبیولوژیست و فیلسوف)، باکتری‌ها با همین کنش ساده است که برای شرایط زیست‌محیطی خود معنا و ارزش ایجاد می‌کنند. از طرف دیگر عجیب این است که این جنبنده ریز تک‌سلولی علاوه بر اینکه واکنش‌های اولیه عاطفی ارزش‌گذار بر محیط خود دارد، رفتاری اجتماعی هم دارد. چون از طریق تغییرات مولکولی، علائم بیوشیمیایی خاصی ایجاد می‌کند که بتواند دوست و دشمن، رفیق و رقیب، فامیل و غریبه را از هم افتراق دهد. در شرایط تهدیدکننده، باکتری‌ها در محیط‌هایی چسبیده به هم زندگی می‌کنند زیرا ارزیابی بیوشیمیایی از قدرت گروهی خود برای همزیستی دارند و بر اساس این قدرت گروهی از محدوده زندگی خود دفاع می‌کنند و بر همین اساس با دیگر باکتری‌ها مشارکت و تعاون دارند. فامیل و غریبه را از هم افتراق می‌دهند. اگر فامیلی نیز با گروه همکاری نکند يا تقلب کند، از جمع خود بیرونش می‌کنند. در یک بررسی مشاهده ‌شده که دو گروه متخاصم و یک گروه صلح‌طلب باکتری، پس از 12 هزار نسل، توانستند به بقای گروهی خود ادامه دهند.
این تک‌سلولی‌های ساده و ابتدایی چنان سریع تکثیر می‌شوند که جمعیتشان در زیر 10 دقیقه به دو برابر افزایش می‌یابد. به قول «ادولفو لیناس»، آنها چنان سریع تکثیر می‌يابند که مرگ ناممکن به نظر می‌رسد. اما همین باکتری‌ها بعد از 600‌میلیون سال زندگی، گاه مسالمت‌آمیز و گاه خصمانه در کنار یکدیگر، بالاخره در هم ادغام می‌شوند و تک‌سلولی‌های کامل‌تری را می‌سازند. اما برای همین تک‌سلولی‌های تکمیل‌شده نیز دو میلیارد سال دیگر طول می‌کشد تا بتوانند برای ایجاد جانوران پرسلولی به وحدت برسند.
جالب این است که ما انسان‌های پرسلولی دارای مغز، احساس، ذهن و آگاهی و شعور و فرهنگ که فقط چیزی کمتر از 50 هزار سال تاریخ حضور روی زمین داریم، بعد از گذشت 17 قرن از تاریخ تمدن خود روی زمین توانستیم باکتری‌ها، این اولین موجودات تک‌سلولی چهارمیلیاردساله را زیر میکروسکوپی که ساختیم، ببینیم و درباره آنها بدانیم. به قول «آنتونیو داماسیو» در کتاب جدیدش، از دوران پیدایش تک‌یاخته‌ای‌ها از چهار میلیارد سال قبل تاکنون، استراتژی رفتار اجتماعی موجودات زنده روی زمین، همچنان اصل و اساس خود را حفظ کرده و بدیهی است که تنها ما انسان‌ها نیستیم که راه و رسم اجتماعی‌زیستن روی زمین را می‌دانیم.
اگر ما از تریلیون‌ها سلول و میلیاردها نورون تشکیل شده‌ایم و مغز و ذهن و فرهنگ برخاسته از آن داریم، در عین حال هم در چین‌های پوست و مخاط، به‌ویژه دستگاه گوارش بدن خود، از بیلیون‌ها باکتری (خیلی بیشتر از تعداد سلول‌های بدن خود) در صلح و صفا پذیرایی می‌کنیم. این جمعیت عظیم منحصربه‌فرد از باکتری‌ها از دورانی که در شکم مادر شکل می‌گیریم تا زمانی که می‌میریم، در دادوستدی دوستانه و صلح‌طلبانه‌ مشغول بازی برد- برد با ما هستند. اگرچه تعدادی از آنها نیز برای ما بیماری‌زا می‌شوند و ما با آنتی‌بیوتیک‌ها به جنگ آنها می‌رویم. باکتری‌های دوست از شکم مادر با ما هستند و بسته به شرایط جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و عادات تغذیه‌ای خاصمان، تنوع ترکیبی متفاوتی پیدا می‌کنند. بنابراین، ترکیب زیست‌جمعی آنها در جهاز هاضمه ما برای هر فردی منحصربه‌فرد است. به اندازه گوناگونی تعداد ابنای بشر روی کره خاکی این ترکیب متفاوت خواهد بود و تفاوت آنها چون اثر انگشت انسان است. این باکتری‌ها در ایمن‌سازی خاص بدن ما نیز دخالت دارند. جدیدا معلوم شده است که آنها حتی قادرند مواد ژنتیکی با بدن انسان رد و بدل کنند و در ارتباط با دستگاه عصبی شکمی و مغزی در خلق و خوی، حال خوش یا بد، احساس افسردگی یا شادی و عشق نیز دخالت داشته باشند.
با این احوال آیا بهتر نیست که با خضوع بیشتری به طبیعت بنگریم و خود را تافته جدابافته‌ای از جریان تکامل روی زمین ندانیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها