|

شاعر زنده چه‌نیاز به مصحح دارد

علیرضا رئیس‌دانایی

جناب آقای مختاباد یادداشتی در روزنامه «شرق» چاپ کرده‌اند در رثای اصغر فردی، پژوهشگر درگذشته تبریزی، ذکر خیر و یادباد افراد امری باارزش است و خوب است آقای مختاباد که چندسالی است رحل اقامت در کانادا افکنده، هنوز ارتباط قلمی خود را با سرزمین خود از یاد نبرده و هرازچندگاهی شاهد یادداشت‌هایی از ایشان هستیم.آشکار است که ایشان به‌خاطر دوستی و علاقه‌ای که به زنده‌یاد فردی دارند، با تعصب به دفاع از دوست ازدست‌رفته پرداخته، البته دامن انصاف را رها کرده و تعریضی آشکار به اینجانب و نشر نگاه داشته‌اند. اصغر فردی متولد سال 1342 است. وقتی ایشان دوساله بودند، همکار کتاب‌فروشی «شرق» بوده و فروشنده دیوان دوجلدی شهریار که انتشارات خیام چاپ می‌کرد، بوده‌‌ام. من در همان دهه 40 با «جنگ سهند» که توسط شاگردان دکتر علی‌اکبر ترابی، جامعه‌شناس برجسته آن روزها، منتشر می‌شد و اشعاری از شهریار نیز در آن درج می‌شد، با اشعار این شاعر بزرگ معاصر آشنا شدم. گمان دارم که آقای مختاباد در آن سال‌ها هنوز دیده به جهان نگشوده بودند.کارنامه انتشارات نگاه گواه کاری است که در نزدیک به پنج دهه فعالیت خود انجام داده است، انتشار بیش از دوهزارو 500 عنوان کتاب و گردآوردن نام اکثر بزرگان ادب و فرهنگ معاصر در کنار هم با صرف عمر، خون‌دل‌خوردن، نازکشیدن و دل به دل تک‌تک این بزرگان‌سپردن حاصل شده، نگاه در کنار اینها مجموعه‌ای بزرگ از بهترین آثار ادبی جهان، آثار نویسندگان نوگرای معاصر، شعرای جوان و کتاب‌های مرجع در حوزه‌های هنر و موسیقی را انتشار داده است.میلیون‌ها خواننده کتاب در ایران حداقل چند جلد از آثار منتشره نگاه را یا خوانده یا در کتابخانه‌های خود به‌ یادگار دارند. صدها عنوان کتاب به سفارش نگاه ترجمه یا تألیف شده و امروز بی‌شک یکی از معتبرترین مؤسسات نشر در ایران به گواه خوانندگان واقعی کتاب در ایران است.حالا آقای مختاباد که از دور دستی بر آتش دارند و از فشارهای اقتصادی نشر، نبود مواد اولیه، سخت‌گیری‌های روبه‌فزونی دایره ممیزی و جان‌کندن ناشر برای انتشار یک کتاب چندان خبری ندارند، صرفا به‌شکل احساسی اتهام پخته‌خواری را به یک ناشر قدیمی می‌زنند. شاید ایشان درکی از این کلمه ندارند، در این صورت البته بر ایشان حرجی نیست. نگاه از سال 1352 فعالیت انتشاراتی خود را آغاز و با آثار بزرگانی مثل بهرام بیضایی، دکتر حسن مرندی، کریم کشاورز، ابراهیم خواجه‌نوری و باستانی‌پاریزی شروع کرده است.ایشان خبر ندارند که آثار زنده‌یاد شهریار در زمان حیات وی به‌صورت حق انتشار دائم آثار از طرف خودشان به انتشارات نگاه واگذار شده است. در زمان عقد قرارداد آقای شهریار حرفی از اصغر فردی نزدند و ایشان را به‌عنوان مصحح دیوان خود معرفی نکردند. اصولا دیوان یک شاعر در قید حیات چه نیازی به مصحح دارد، اما در همان زمان «نگاه» دیوان وی را در اختیار بیوک نیک‌اندیش که دوست شهریار و مورد وثوق شاعر بود، سپرد و پس از آن متن آماده به انتشار آن از نظر پروفسور حمید محمدزاده هم گذشت. پس از آن هم نشر نگاه برای پیشگیری از ورود اغلاط چاپی یا ایرادات مطبعی کار را به کریم مشروطه‌چی که از پژوهشگران شناخته‌شده ادبیات آذری هستند سپرد و متن ویراسته آن به چاپ رسیده است.ضمن اینکه اصغر فردی در تمام این سال‌ها که انتشارات نگاه دیوان شهریار را چاپ کرده، نه تماسی با ما داشته،‌ نه ایرادی از ایشان به دست ما رسیده و نه ادعایی مبنی‌بر تصحیح دیوان شهریار، پس این چه ادعایی است که از طرف آقای مختاباد عنوان می‌شود.حق نیست افراد بدون داشتن اطلاعات لازم از جریانی دست به اتهام‌زنی و تهمت‌پراکنی بزنند. این روشی ناصواب است و حق را از مسیر طبیعی خود منحرف می‌کند.
*مدیر انتشارات نگاه

جناب آقای مختاباد یادداشتی در روزنامه «شرق» چاپ کرده‌اند در رثای اصغر فردی، پژوهشگر درگذشته تبریزی، ذکر خیر و یادباد افراد امری باارزش است و خوب است آقای مختاباد که چندسالی است رحل اقامت در کانادا افکنده، هنوز ارتباط قلمی خود را با سرزمین خود از یاد نبرده و هرازچندگاهی شاهد یادداشت‌هایی از ایشان هستیم.آشکار است که ایشان به‌خاطر دوستی و علاقه‌ای که به زنده‌یاد فردی دارند، با تعصب به دفاع از دوست ازدست‌رفته پرداخته، البته دامن انصاف را رها کرده و تعریضی آشکار به اینجانب و نشر نگاه داشته‌اند. اصغر فردی متولد سال 1342 است. وقتی ایشان دوساله بودند، همکار کتاب‌فروشی «شرق» بوده و فروشنده دیوان دوجلدی شهریار که انتشارات خیام چاپ می‌کرد، بوده‌‌ام. من در همان دهه 40 با «جنگ سهند» که توسط شاگردان دکتر علی‌اکبر ترابی، جامعه‌شناس برجسته آن روزها، منتشر می‌شد و اشعاری از شهریار نیز در آن درج می‌شد، با اشعار این شاعر بزرگ معاصر آشنا شدم. گمان دارم که آقای مختاباد در آن سال‌ها هنوز دیده به جهان نگشوده بودند.کارنامه انتشارات نگاه گواه کاری است که در نزدیک به پنج دهه فعالیت خود انجام داده است، انتشار بیش از دوهزارو 500 عنوان کتاب و گردآوردن نام اکثر بزرگان ادب و فرهنگ معاصر در کنار هم با صرف عمر، خون‌دل‌خوردن، نازکشیدن و دل به دل تک‌تک این بزرگان‌سپردن حاصل شده، نگاه در کنار اینها مجموعه‌ای بزرگ از بهترین آثار ادبی جهان، آثار نویسندگان نوگرای معاصر، شعرای جوان و کتاب‌های مرجع در حوزه‌های هنر و موسیقی را انتشار داده است.میلیون‌ها خواننده کتاب در ایران حداقل چند جلد از آثار منتشره نگاه را یا خوانده یا در کتابخانه‌های خود به‌ یادگار دارند. صدها عنوان کتاب به سفارش نگاه ترجمه یا تألیف شده و امروز بی‌شک یکی از معتبرترین مؤسسات نشر در ایران به گواه خوانندگان واقعی کتاب در ایران است.حالا آقای مختاباد که از دور دستی بر آتش دارند و از فشارهای اقتصادی نشر، نبود مواد اولیه، سخت‌گیری‌های روبه‌فزونی دایره ممیزی و جان‌کندن ناشر برای انتشار یک کتاب چندان خبری ندارند، صرفا به‌شکل احساسی اتهام پخته‌خواری را به یک ناشر قدیمی می‌زنند. شاید ایشان درکی از این کلمه ندارند، در این صورت البته بر ایشان حرجی نیست. نگاه از سال 1352 فعالیت انتشاراتی خود را آغاز و با آثار بزرگانی مثل بهرام بیضایی، دکتر حسن مرندی، کریم کشاورز، ابراهیم خواجه‌نوری و باستانی‌پاریزی شروع کرده است.ایشان خبر ندارند که آثار زنده‌یاد شهریار در زمان حیات وی به‌صورت حق انتشار دائم آثار از طرف خودشان به انتشارات نگاه واگذار شده است. در زمان عقد قرارداد آقای شهریار حرفی از اصغر فردی نزدند و ایشان را به‌عنوان مصحح دیوان خود معرفی نکردند. اصولا دیوان یک شاعر در قید حیات چه نیازی به مصحح دارد، اما در همان زمان «نگاه» دیوان وی را در اختیار بیوک نیک‌اندیش که دوست شهریار و مورد وثوق شاعر بود، سپرد و پس از آن متن آماده به انتشار آن از نظر پروفسور حمید محمدزاده هم گذشت. پس از آن هم نشر نگاه برای پیشگیری از ورود اغلاط چاپی یا ایرادات مطبعی کار را به کریم مشروطه‌چی که از پژوهشگران شناخته‌شده ادبیات آذری هستند سپرد و متن ویراسته آن به چاپ رسیده است.ضمن اینکه اصغر فردی در تمام این سال‌ها که انتشارات نگاه دیوان شهریار را چاپ کرده، نه تماسی با ما داشته،‌ نه ایرادی از ایشان به دست ما رسیده و نه ادعایی مبنی‌بر تصحیح دیوان شهریار، پس این چه ادعایی است که از طرف آقای مختاباد عنوان می‌شود.حق نیست افراد بدون داشتن اطلاعات لازم از جریانی دست به اتهام‌زنی و تهمت‌پراکنی بزنند. این روشی ناصواب است و حق را از مسیر طبیعی خود منحرف می‌کند.
*مدیر انتشارات نگاه

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها