|

جامعه ایران در چه شرایطی است

احمد غلامی . سردبیر

آنچه این ‌روزها از آن با عنوان گریز از بن‌بست یا قفل‌شدگیِ سیاسی نام‌می‌برند، چیزی نیست جز خلاصی از وضعیت موجود. مخالفان تلاش می‌کنند این خلاصی را رهایی جلوه دهند و جامعه ایران را به‌‌سوی حرکت جمعی سوق بدهند. بعید است این کار جز تشویش و تفرقه و به ‌قولی اتمیزه‌کردن مردم حاصلی داشته باشد. مردم از تنگناها و نابرابری‌های اقتصادی، خاصه بی‌کاری خسته شده‌اند. از فضاها و آدم‌های کلیشه‌ای سیاسی دلزده‌اند و باورشان را به برخی از آنان از دست داده‌اند و اگر باوری هم داشته باشند، آن را عیان نمی‌کنند. هرکس درصدد است به‌نوعی با اتکا به توان و ظرفیتش، خود را از وضعیت موجود خلاص کند. خلاصی استعاره‌ای فردی است که نفع شخصی در آن مستتر است. در هنگامه عقب‌نشینی در جنگ به‌ندرت کسی به‌ غیر از خودش به دیگری فکر می‌کند. آدم‌هایی هستند که رفقای زخمی‌شان را بر دوش گرفته و به عقب بازمی‌گردانند، گاه جنازه آنان را حتی. این استثنائی است که به قاعده در‌نخواهد آمد. خلاصی حرکت جمعی نیست و براساس ایده یا آرمانی شکل نمی‌گیرد. مردم به کلیتی وابسته‌اند و دست‌کم در شرایط سخت فعلی درصدد تغییر بنیادین آن نیستند؛ چون هرکس به انگیزه‌ای با این کلیت ارتباط دارد. گروهی اعتقادی، گروهی اقتصادی، گروهی اقتصادی و اعتقادی، گروهی غیراقتصادی و صرفا اعتقادی با رویکردی انتقادی و اصلاحی و مردم بسیاری با رویکرد آیینی و ملی به‌ معنای واقعی توده مردم.

گروه‌هایی هم هستند که در هیچ‌کدام از این دسته‌جات قرار نمی‌گیرند یا مخالف‌اند یا بی‌تفاوت؛ اما همه این گروه‌ها در خلاصی از وضعیت موجود هم‌داستان هستند. یکی از اثرات مهم خلاصی اتمیزه‌شدن مردم است. در این وضعیت مردم به‌ندرت بر سر موضوعات با یکدیگر به توافق می‌رسند. اگرچه این رویکرد در ابتدا به ‌نفع دستگاه‌های سه‌گانه کشور است، در درازمدت این دستگاه‌ها با تلنباری از مطالبات موجه و ناموجه مردم روبه‌رو می‌شوند که با لاینحل‌ماندن آنان تصویر ناکارآمد این دستگاه‌ها در نزد مردم قوت می‌گیرد. مخالفان به اين آسيب‌پذيري آگاه‌اند. آنان با تمركز بر موضوعاتي كه توان جذب و هم‌گرايي مردم را دارند، سعی می‌کنند تا استعاره خلاصي از وضعيت موجود را با رهايي منطبق سازند. اينك جامعه ايران در چنین شرايطی است. حال آنکه گشودگي سياسي در كنشگري سياسي است، نه واكنش به آن؛ كاري كه اينك دستگاه‌هاي سه‌گانه انجام مي‌دهند. آنان بيش از آنكه مفاهيمي سياسي توليد كنند، با استعاره‌هاي توليدشده از سوي مخالفان برخورد مي‌كنند. این واكنش با رويكردي سلبي همراه است. رويكردي كه معادلات و تناقضات را پيچيده‌تر مي‌كند و مانند ويروسي به ابعاد ديگر جامعه ازجمله احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا و مردم نيز سرايت مي‌كند. اين‌گونه است وضعيتي كه اکنون همه در آن گرفتارند. شرايط كنوني شرايط تازه‌اي است كه پيش‌از‌اين در دولت‌هاي گذشته انقلاب اسلامي تجربه نشده است. شايد بديع‌بودن اين شرايط، عبور از آن را دشوارتر كرده است. بعد از دولت سازندگي و نابرابري‌هاي به‌وجودآمده، جامعه سياسي ايران براي احياي سياست به دولت اصلاحات روي آورد؛ دولتي كه برابري اقتصادي را از طريق توسعه سياسي دنبال مي‌كرد. اگر روندي كه در دولت اصلاحات آغاز شده بود، ادامه پيدا مي‌كرد و دولتي هم‌گرا با آموزه‌هاي دولت اصلاحات روي كار مي‌آمد، شايد مشكلات امروز بر سر راه دولت روحاني و جامعه ايران نبود. بي‌ترديد دولت احمدی‌نژاد، گسستی در روند اصلاحات و توسعه سیاسی ایجاد کرد و از این منظر می‌توان ادعا کرد که عمده مشكلات امروز نشئت‌گرفته از دولت احمدی‌نژاد است. اين به معناي انداختن طوق تقصیر بر گردن دولت نهم و دهم نيست. دولت احمدي‌نژاد با بيانِ مکرر خلاف واقع مردم را به دستگاه اجرائي كشور بي‌اعتماد كرد. اگر اكنون اقناع‌كردن مردم به‌ دشواري صورت مي‌گيرد، از نتايج عملكرد اين دولت است. چيزي كه اصولگرايان هنوز به آن باور ندارند و با اينكه دولت روحاني قربانيِ اين طرز تفكر است، به او حمله مي‌كنند. از اين منظر آنان با اپوزيسيون هم‌داستان هستند. برخي اصولگرايان از مردمي حرف مي‌زنند كه مطابق خواسته آنان سياست‌ورزي مي‌كنند. همان‌طور كه اپوزيسيون از مردمي حرف مي‌زند كه مطابق رؤياهاي آنان سياست‌ورزي مي‌كنند. اپوزيسيون به اصطلاح درصدد استحاله وضعیت خلاصي به رهايي است و برخي اصولگرايان برآن‌اند تا از وضعيت خلاصي بهره‌برداري و دولت روحاني را از در به‌ در كنند. در این صورت‌بندی، گرچه اصولگرایان و اپوزیسیون خصم يكديگرند و تضاد منافع عميقي دارند، در فرايند عملكردشان يكديگر را ياري مي‌كنند؛ چراکه تبعات این رویکرد جز نادیده‌گرفتن مردم نخواهد بود. رویکرد سنتی طیف‌هایی از اصولگرایان به سیاست و رویکرد به‌ظاهر رادیکال جریان غالبِ اپوزیسیون به ایجاد وضعیتی ایستا منجر شده و راه را نيز بر خلق سیاست می‌بندد.

آنچه این ‌روزها از آن با عنوان گریز از بن‌بست یا قفل‌شدگیِ سیاسی نام‌می‌برند، چیزی نیست جز خلاصی از وضعیت موجود. مخالفان تلاش می‌کنند این خلاصی را رهایی جلوه دهند و جامعه ایران را به‌‌سوی حرکت جمعی سوق بدهند. بعید است این کار جز تشویش و تفرقه و به ‌قولی اتمیزه‌کردن مردم حاصلی داشته باشد. مردم از تنگناها و نابرابری‌های اقتصادی، خاصه بی‌کاری خسته شده‌اند. از فضاها و آدم‌های کلیشه‌ای سیاسی دلزده‌اند و باورشان را به برخی از آنان از دست داده‌اند و اگر باوری هم داشته باشند، آن را عیان نمی‌کنند. هرکس درصدد است به‌نوعی با اتکا به توان و ظرفیتش، خود را از وضعیت موجود خلاص کند. خلاصی استعاره‌ای فردی است که نفع شخصی در آن مستتر است. در هنگامه عقب‌نشینی در جنگ به‌ندرت کسی به‌ غیر از خودش به دیگری فکر می‌کند. آدم‌هایی هستند که رفقای زخمی‌شان را بر دوش گرفته و به عقب بازمی‌گردانند، گاه جنازه آنان را حتی. این استثنائی است که به قاعده در‌نخواهد آمد. خلاصی حرکت جمعی نیست و براساس ایده یا آرمانی شکل نمی‌گیرد. مردم به کلیتی وابسته‌اند و دست‌کم در شرایط سخت فعلی درصدد تغییر بنیادین آن نیستند؛ چون هرکس به انگیزه‌ای با این کلیت ارتباط دارد. گروهی اعتقادی، گروهی اقتصادی، گروهی اقتصادی و اعتقادی، گروهی غیراقتصادی و صرفا اعتقادی با رویکردی انتقادی و اصلاحی و مردم بسیاری با رویکرد آیینی و ملی به‌ معنای واقعی توده مردم.

گروه‌هایی هم هستند که در هیچ‌کدام از این دسته‌جات قرار نمی‌گیرند یا مخالف‌اند یا بی‌تفاوت؛ اما همه این گروه‌ها در خلاصی از وضعیت موجود هم‌داستان هستند. یکی از اثرات مهم خلاصی اتمیزه‌شدن مردم است. در این وضعیت مردم به‌ندرت بر سر موضوعات با یکدیگر به توافق می‌رسند. اگرچه این رویکرد در ابتدا به ‌نفع دستگاه‌های سه‌گانه کشور است، در درازمدت این دستگاه‌ها با تلنباری از مطالبات موجه و ناموجه مردم روبه‌رو می‌شوند که با لاینحل‌ماندن آنان تصویر ناکارآمد این دستگاه‌ها در نزد مردم قوت می‌گیرد. مخالفان به اين آسيب‌پذيري آگاه‌اند. آنان با تمركز بر موضوعاتي كه توان جذب و هم‌گرايي مردم را دارند، سعی می‌کنند تا استعاره خلاصي از وضعيت موجود را با رهايي منطبق سازند. اينك جامعه ايران در چنین شرايطی است. حال آنکه گشودگي سياسي در كنشگري سياسي است، نه واكنش به آن؛ كاري كه اينك دستگاه‌هاي سه‌گانه انجام مي‌دهند. آنان بيش از آنكه مفاهيمي سياسي توليد كنند، با استعاره‌هاي توليدشده از سوي مخالفان برخورد مي‌كنند. این واكنش با رويكردي سلبي همراه است. رويكردي كه معادلات و تناقضات را پيچيده‌تر مي‌كند و مانند ويروسي به ابعاد ديگر جامعه ازجمله احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا و مردم نيز سرايت مي‌كند. اين‌گونه است وضعيتي كه اکنون همه در آن گرفتارند. شرايط كنوني شرايط تازه‌اي است كه پيش‌از‌اين در دولت‌هاي گذشته انقلاب اسلامي تجربه نشده است. شايد بديع‌بودن اين شرايط، عبور از آن را دشوارتر كرده است. بعد از دولت سازندگي و نابرابري‌هاي به‌وجودآمده، جامعه سياسي ايران براي احياي سياست به دولت اصلاحات روي آورد؛ دولتي كه برابري اقتصادي را از طريق توسعه سياسي دنبال مي‌كرد. اگر روندي كه در دولت اصلاحات آغاز شده بود، ادامه پيدا مي‌كرد و دولتي هم‌گرا با آموزه‌هاي دولت اصلاحات روي كار مي‌آمد، شايد مشكلات امروز بر سر راه دولت روحاني و جامعه ايران نبود. بي‌ترديد دولت احمدی‌نژاد، گسستی در روند اصلاحات و توسعه سیاسی ایجاد کرد و از این منظر می‌توان ادعا کرد که عمده مشكلات امروز نشئت‌گرفته از دولت احمدی‌نژاد است. اين به معناي انداختن طوق تقصیر بر گردن دولت نهم و دهم نيست. دولت احمدي‌نژاد با بيانِ مکرر خلاف واقع مردم را به دستگاه اجرائي كشور بي‌اعتماد كرد. اگر اكنون اقناع‌كردن مردم به‌ دشواري صورت مي‌گيرد، از نتايج عملكرد اين دولت است. چيزي كه اصولگرايان هنوز به آن باور ندارند و با اينكه دولت روحاني قربانيِ اين طرز تفكر است، به او حمله مي‌كنند. از اين منظر آنان با اپوزيسيون هم‌داستان هستند. برخي اصولگرايان از مردمي حرف مي‌زنند كه مطابق خواسته آنان سياست‌ورزي مي‌كنند. همان‌طور كه اپوزيسيون از مردمي حرف مي‌زند كه مطابق رؤياهاي آنان سياست‌ورزي مي‌كنند. اپوزيسيون به اصطلاح درصدد استحاله وضعیت خلاصي به رهايي است و برخي اصولگرايان برآن‌اند تا از وضعيت خلاصي بهره‌برداري و دولت روحاني را از در به‌ در كنند. در این صورت‌بندی، گرچه اصولگرایان و اپوزیسیون خصم يكديگرند و تضاد منافع عميقي دارند، در فرايند عملكردشان يكديگر را ياري مي‌كنند؛ چراکه تبعات این رویکرد جز نادیده‌گرفتن مردم نخواهد بود. رویکرد سنتی طیف‌هایی از اصولگرایان به سیاست و رویکرد به‌ظاهر رادیکال جریان غالبِ اپوزیسیون به ایجاد وضعیتی ایستا منجر شده و راه را نيز بر خلق سیاست می‌بندد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها