درک جهانهایی بیرون از فلسفه
کانتن میاسو (متولد 1967) از متفکران معاصر فرانسوی است که نامش از سال 2006 با انتشار کتاب «پس از تناهی: جستاری در باب ضرورت حدوث» با مقدمهای از آلن بدیو به شهرت رسید. او به همراه ری براسیه، گراهام هارمن، ایان همیلتون، تریستان گارسیا و پیتر هوورد و چند متفکر دیگر جریانی جدید در فلسفه قارهای به وجود آوردهاند که از آن با عنوان رئالیسم نظرورزانه (Speculative realism) یا ماتریالیسم نظرورزانه نام میبرند، به این معنا که فلسفه نباید به آنچه هست؛ بلکه باید به آنچه میتواند، بیندیشد. اگرچه این متفکران این جریان فلسفی را با تمام اختلافاتی که با هم دارند، باید رئالیست دانست؛ اما رئالیستهاییاند که موضوع بازاندیشیهای خود را نه امر مشخص، بلکه چیزهای انتزاعی قرار دادهاند؛ یعنی همان رئالیسم نظری یا رئالیسم متکی بر برهان نظری. بدیو در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشت، بر اهمیت فلسفی این جنبش تأکید میکند؛ اگرچه میاسو مدعی است قصد دارد از محدودیتهای تفکر بدیو فراتر برود. میاسو در زبان فارسی متفکر چندان شناختهشدهای نیست و جز ترجمه چند مقاله در نشریات کتابی از او ترجمه نشده است. بهتازگی یکی از سخنرانیهای میاسو در
دانشسرای عالی پاریس-اولم در همایش «متافیزیک و گمانهسازی علمی» که در سال 2006 ایراد شد، در قالب کتابی کوچک با ترجمه مرحوم مدیا کاشیگر و به همت نشر نیماژ منتشر شده است.
فلسفه اروپایی یا به عبارت دقیقتر قارهای از کانت به اینسو پیچوخمهای بسیاری را از سر گذرانده است. فلسفه قارهای با هر جهش به سوی آینده همواره به ریشههای متکثر و چندگانهاش رجوع میکند تا بتواند تاریخش را از نو بازبینی و بازخوانی کند. میاسو در زمره نسل نوجو و خطشکنی است که میکوشد نسبت و درک رادیکالی از دو حوزه فلسفه و علم تولید کند و وجوه افتراق و اشتراکشان را بار دیگر بسنجد. میاسو متعلق به نسلی از فیلسوفان پس از بدیو است که در پی تدارک سنخی فلسفه علم قارهای بوده و هستند. او در کنار متفکران نامبرده میکوشد کل فلسفه مابعدکانتی را ذیل عنوان تضایفگرایی (correlationism) صورتبندی و نقد کند. از نظر آنها کل فلسفه ایدئالیسم آلمانی به بعد مبتنی بر رابطه تفکر و وجود است. به عبارت دیگر همان رابطه سوژه و ابژه.
رئالیسم نظرورزانه برخلاف سنت فلسفی ایدئالیسم آلمانی میکوشد نشان دهد که وجود را نمیتوان به سوژه تقلیل داد و ازاینرو این جنبش فلسفی با جریانهای عمده فلسفی کلاسیک و معاصر درگیر میشود.
در چنین زمینهای، کتاب «متافیزیک و گمانهسازی جهانهای برون علم» را میتوان یک بیانیه یا مانیفست فلسفی درباره هستی یا وجود در خارج از قلمرو فهم فلسفی دانست که در واقع به ریشههای علمی-تخیلی فلسفههای وجود میپردازد و میخواهد جهانها و هستیهایی را درک کند که از قلمرو فلسفه گریختهاند. آنچه میاسو در این کتاب مطرح میکند، تفاوتی است که میان دو نظام گمانهسازی (fiction) قائل است؛ تفاوتی که به باور میاسو از دیدگاه متافیزیک بسیار مهم است. او هر دو نظام گمانهسازی را به علوم تجربی بازمیگرداند و از این دو نظام با دو اصطلاح یاد میکند که یکی معروف است و دیگری را خودش میسازد: گمانهسازی علمی (همان داستانهای علمی- تخیلی) و گمانهسازی (جهانهای) برونعلم. در این کتاب بحث به حوزهای از ادبیات عامهپسند گسترش مییابد که مهمترین وجه تمایز آن این است که هر قدر هم باورناپذیر به نظر برسد، باز بر شناختی علمی استوار است، چه این شناخت واقعی باشد، چه محتمل و چه موهوم. مراد از برونعلم هم تأکید بر همین نکته است: جهانی که رویداد روایتشده در آن اتفاق میافتد، نه وجه جادویی دارد (فانتزی) و نه بعدی چندتوضیحپذیر (فانتاستیک)
و فقط جهانی است بیرون از علم؛ یعنی جهانی که علم یا آگاهی درباره رویدادها در آن نیست، نه بهایندلیل که هنوز شکل نگرفته یا هنوز ساکنانش قادر به شکلدادن به علم و آگاهی نشدهاند؛ بلکه به این دلیل ساده که علم یا آگاهی اساسا قابلیت شکلگیری در آن جهان ندارد. البته میاسو مخالفان و موافقانی مهم دارد. ازجمله حامیان میاسو بدیو است که معتقد است او راهی تازه در فلسفه شناخت گشوده که تعارض کانتی میان شکگرایی و جزماندیشی را پشت سر میگذاشت؛ اما ژیژک یکی از منتقدان جدی میاسو است که در کتاب «کمتر از هیچ» بر میاسو ایراد میگیرد و معتقد است او تقابل سوژه-ابژه را حل نمیکند؛ بلکه فقط آن را دور میزند.
کانتن میاسو (متولد 1967) از متفکران معاصر فرانسوی است که نامش از سال 2006 با انتشار کتاب «پس از تناهی: جستاری در باب ضرورت حدوث» با مقدمهای از آلن بدیو به شهرت رسید. او به همراه ری براسیه، گراهام هارمن، ایان همیلتون، تریستان گارسیا و پیتر هوورد و چند متفکر دیگر جریانی جدید در فلسفه قارهای به وجود آوردهاند که از آن با عنوان رئالیسم نظرورزانه (Speculative realism) یا ماتریالیسم نظرورزانه نام میبرند، به این معنا که فلسفه نباید به آنچه هست؛ بلکه باید به آنچه میتواند، بیندیشد. اگرچه این متفکران این جریان فلسفی را با تمام اختلافاتی که با هم دارند، باید رئالیست دانست؛ اما رئالیستهاییاند که موضوع بازاندیشیهای خود را نه امر مشخص، بلکه چیزهای انتزاعی قرار دادهاند؛ یعنی همان رئالیسم نظری یا رئالیسم متکی بر برهان نظری. بدیو در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشت، بر اهمیت فلسفی این جنبش تأکید میکند؛ اگرچه میاسو مدعی است قصد دارد از محدودیتهای تفکر بدیو فراتر برود. میاسو در زبان فارسی متفکر چندان شناختهشدهای نیست و جز ترجمه چند مقاله در نشریات کتابی از او ترجمه نشده است. بهتازگی یکی از سخنرانیهای میاسو در
دانشسرای عالی پاریس-اولم در همایش «متافیزیک و گمانهسازی علمی» که در سال 2006 ایراد شد، در قالب کتابی کوچک با ترجمه مرحوم مدیا کاشیگر و به همت نشر نیماژ منتشر شده است.
فلسفه اروپایی یا به عبارت دقیقتر قارهای از کانت به اینسو پیچوخمهای بسیاری را از سر گذرانده است. فلسفه قارهای با هر جهش به سوی آینده همواره به ریشههای متکثر و چندگانهاش رجوع میکند تا بتواند تاریخش را از نو بازبینی و بازخوانی کند. میاسو در زمره نسل نوجو و خطشکنی است که میکوشد نسبت و درک رادیکالی از دو حوزه فلسفه و علم تولید کند و وجوه افتراق و اشتراکشان را بار دیگر بسنجد. میاسو متعلق به نسلی از فیلسوفان پس از بدیو است که در پی تدارک سنخی فلسفه علم قارهای بوده و هستند. او در کنار متفکران نامبرده میکوشد کل فلسفه مابعدکانتی را ذیل عنوان تضایفگرایی (correlationism) صورتبندی و نقد کند. از نظر آنها کل فلسفه ایدئالیسم آلمانی به بعد مبتنی بر رابطه تفکر و وجود است. به عبارت دیگر همان رابطه سوژه و ابژه.
رئالیسم نظرورزانه برخلاف سنت فلسفی ایدئالیسم آلمانی میکوشد نشان دهد که وجود را نمیتوان به سوژه تقلیل داد و ازاینرو این جنبش فلسفی با جریانهای عمده فلسفی کلاسیک و معاصر درگیر میشود.
در چنین زمینهای، کتاب «متافیزیک و گمانهسازی جهانهای برون علم» را میتوان یک بیانیه یا مانیفست فلسفی درباره هستی یا وجود در خارج از قلمرو فهم فلسفی دانست که در واقع به ریشههای علمی-تخیلی فلسفههای وجود میپردازد و میخواهد جهانها و هستیهایی را درک کند که از قلمرو فلسفه گریختهاند. آنچه میاسو در این کتاب مطرح میکند، تفاوتی است که میان دو نظام گمانهسازی (fiction) قائل است؛ تفاوتی که به باور میاسو از دیدگاه متافیزیک بسیار مهم است. او هر دو نظام گمانهسازی را به علوم تجربی بازمیگرداند و از این دو نظام با دو اصطلاح یاد میکند که یکی معروف است و دیگری را خودش میسازد: گمانهسازی علمی (همان داستانهای علمی- تخیلی) و گمانهسازی (جهانهای) برونعلم. در این کتاب بحث به حوزهای از ادبیات عامهپسند گسترش مییابد که مهمترین وجه تمایز آن این است که هر قدر هم باورناپذیر به نظر برسد، باز بر شناختی علمی استوار است، چه این شناخت واقعی باشد، چه محتمل و چه موهوم. مراد از برونعلم هم تأکید بر همین نکته است: جهانی که رویداد روایتشده در آن اتفاق میافتد، نه وجه جادویی دارد (فانتزی) و نه بعدی چندتوضیحپذیر (فانتاستیک)
و فقط جهانی است بیرون از علم؛ یعنی جهانی که علم یا آگاهی درباره رویدادها در آن نیست، نه بهایندلیل که هنوز شکل نگرفته یا هنوز ساکنانش قادر به شکلدادن به علم و آگاهی نشدهاند؛ بلکه به این دلیل ساده که علم یا آگاهی اساسا قابلیت شکلگیری در آن جهان ندارد. البته میاسو مخالفان و موافقانی مهم دارد. ازجمله حامیان میاسو بدیو است که معتقد است او راهی تازه در فلسفه شناخت گشوده که تعارض کانتی میان شکگرایی و جزماندیشی را پشت سر میگذاشت؛ اما ژیژک یکی از منتقدان جدی میاسو است که در کتاب «کمتر از هیچ» بر میاسو ایراد میگیرد و معتقد است او تقابل سوژه-ابژه را حل نمیکند؛ بلکه فقط آن را دور میزند.