فرارسیدن مرگ میلیونها حیوان آبزی با خشکی دوباره زایندهرود
سپهر سلیمی
زایندهرودِ تمدنساز سالها است حال و روز خوشی ندارد. سوءمدیریت، برداشت و انتقال آب رودخانه و ترجیحدادن صنعت و کشاورزی باعث شده است که در یکونیم دهه گذشته آب زایندهرود بهکرات قطع شود. هر بار که جریان آب قطع میشود و آب باقیمانده در بستر رودخانه تبخیر میشود یا در زمین فرومیرود، میلیونها حیوان آبزی در زایندهرود تلف میشوند. دیدن رودخانه خشکشده قطعا دردآور و ناراحتکننده است اما مشاهده میلیونها قطعه ماهی و دیگر حیوانات آبزی مرده در بستر رودخانهای که نام دیگرش «زندهرود» است، یک تراژدی بزرگ است.
خشکی زایندهرود نهتنها باعث مرگ بخش بزرگی از این اکوسیستم 380 کیلومتری میشود که حیات تالاب بینالمللی گاوخونی را نیز به خطر انداخته است. گاوخونی نقطه پایانی زایندهرود است؛ جایی که در همه این سالها انواع مواد شیمیایی حاصل از کودها و سموم شیمیایی کشاورزی در کنار فعالیتهای صنعتی حاشیه زایندهرود را در دل خود جای داده است. خشکی گاوخونی همچنین باعث ایجاد و گسترش پدیده ریزگردها در بخش مرکزی ایران میشود. تحقیقات استادان رشته خاکشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان نشان داده ریزگردهای حاصل از خشکی گاوخونی که گاه آلوده به فلزات سنگین و مواد شیمیایی هستند تا شعاع هزار کیلومتری قابلیت انتشار دارند. این بدان معنا است که نیمی از کشور تحتالشعاع مرگ زایندهرود قرار خواهد گرفت و تهدیدی برای حیات هر نوع موجود زنده است. خشکشدن گاوخونی همچنین فاجعه بزرگی برای آن دسته از پرندگان مهاجری است که هزاران سال در بزرگترین تالاب مرکز ایران زمستانگذرانی میکردند.
اینک در سالی که بارش نزولات جوی در 60 سال گذشته بیسابقه بوده و در روزهایی که 800 میلیون متر مکعب آب پشت سد زایندهرود جمع شده است، خبر بستهشدن دریچههای سد زایندهرود میرسد. انگار زایندهرود در هر شرایطی باید خشکی را تجربه کند. بماند که پرنشدن ذخیره سد هم جای تردید فراوان دارد و این پرسش مطرح است که چه عواملی سبب شده حجم آب ورودی به سد متناسب با بارشهای ماههای اخیر نباشد.
زایندهرود، رودی تنها است و حیوانات زایندهرود و تالاب گاوخونی تنهاتر از همه حیوانات این سرزمین. هر زمان که آب در زایندهرود جاری میشود به جای آنکه به حقابه محیط زیستی آن اختصاص یابد و به تالاب گاوخونی برسد، برای کشاورزی مصرف میشود و اینچنین است که در 15 سال گذشته هیچگاه تالاب گاوخونی از آب زاینده رود لب تر نکرده و اندک آب موجود در آن حاصل پساب تصفیهخانه و زهآب باقیمانده از زمینهای کشاورزی است.
در روزهای آینده بستر زایندهرود برای چنددهمینبار شاهد مرگ میلیونها قطعه ماهی، لاکپشت، قورباغه و دیگر حیوانات آبزی در بستر خود خواهد بود؛ مرگی که حاصل بیتدبیری در مدیریت منابع آبی و ترجیح مصالح محیط زیستی بر منافع ناپایدار کشاورزی و صنعت است.
زایندهرودِ تمدنساز سالها است حال و روز خوشی ندارد. سوءمدیریت، برداشت و انتقال آب رودخانه و ترجیحدادن صنعت و کشاورزی باعث شده است که در یکونیم دهه گذشته آب زایندهرود بهکرات قطع شود. هر بار که جریان آب قطع میشود و آب باقیمانده در بستر رودخانه تبخیر میشود یا در زمین فرومیرود، میلیونها حیوان آبزی در زایندهرود تلف میشوند. دیدن رودخانه خشکشده قطعا دردآور و ناراحتکننده است اما مشاهده میلیونها قطعه ماهی و دیگر حیوانات آبزی مرده در بستر رودخانهای که نام دیگرش «زندهرود» است، یک تراژدی بزرگ است.
خشکی زایندهرود نهتنها باعث مرگ بخش بزرگی از این اکوسیستم 380 کیلومتری میشود که حیات تالاب بینالمللی گاوخونی را نیز به خطر انداخته است. گاوخونی نقطه پایانی زایندهرود است؛ جایی که در همه این سالها انواع مواد شیمیایی حاصل از کودها و سموم شیمیایی کشاورزی در کنار فعالیتهای صنعتی حاشیه زایندهرود را در دل خود جای داده است. خشکی گاوخونی همچنین باعث ایجاد و گسترش پدیده ریزگردها در بخش مرکزی ایران میشود. تحقیقات استادان رشته خاکشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان نشان داده ریزگردهای حاصل از خشکی گاوخونی که گاه آلوده به فلزات سنگین و مواد شیمیایی هستند تا شعاع هزار کیلومتری قابلیت انتشار دارند. این بدان معنا است که نیمی از کشور تحتالشعاع مرگ زایندهرود قرار خواهد گرفت و تهدیدی برای حیات هر نوع موجود زنده است. خشکشدن گاوخونی همچنین فاجعه بزرگی برای آن دسته از پرندگان مهاجری است که هزاران سال در بزرگترین تالاب مرکز ایران زمستانگذرانی میکردند.
اینک در سالی که بارش نزولات جوی در 60 سال گذشته بیسابقه بوده و در روزهایی که 800 میلیون متر مکعب آب پشت سد زایندهرود جمع شده است، خبر بستهشدن دریچههای سد زایندهرود میرسد. انگار زایندهرود در هر شرایطی باید خشکی را تجربه کند. بماند که پرنشدن ذخیره سد هم جای تردید فراوان دارد و این پرسش مطرح است که چه عواملی سبب شده حجم آب ورودی به سد متناسب با بارشهای ماههای اخیر نباشد.
زایندهرود، رودی تنها است و حیوانات زایندهرود و تالاب گاوخونی تنهاتر از همه حیوانات این سرزمین. هر زمان که آب در زایندهرود جاری میشود به جای آنکه به حقابه محیط زیستی آن اختصاص یابد و به تالاب گاوخونی برسد، برای کشاورزی مصرف میشود و اینچنین است که در 15 سال گذشته هیچگاه تالاب گاوخونی از آب زاینده رود لب تر نکرده و اندک آب موجود در آن حاصل پساب تصفیهخانه و زهآب باقیمانده از زمینهای کشاورزی است.
در روزهای آینده بستر زایندهرود برای چنددهمینبار شاهد مرگ میلیونها قطعه ماهی، لاکپشت، قورباغه و دیگر حیوانات آبزی در بستر خود خواهد بود؛ مرگی که حاصل بیتدبیری در مدیریت منابع آبی و ترجیح مصالح محیط زیستی بر منافع ناپایدار کشاورزی و صنعت است.