|

گفت‌وگو با پیمان یزدانیان، حسام اینانلو و رضا عسگرزاده در آستانه کنسرتشان

روایت یک حال شخصی دلچسب

نسیم قاضی‌زاده

سه هنرمندی که واژه «صاحب‌نام» برازنده هرکدامشان است، سابقه‌ای درخشان در طول سال‌های گذشته در موسیقی ایران دارند و بارها در صحنه‌های مختلف خوش درخشیده‌اند. پیمان یزدانیان آهنگ‌سازی ‌است که برای سینمای ایران خاطره‌های موسیقایی زیادی به یادگار گذاشته و در کنار آن پیوسته در مقام آهنگ‌ساز و نوازنده آزاد فعالیت داشته، کنسرت‌ برگزار کرده و آلبوم منتشر کرده است. رضا عسگرزاده از بهترین و قدیمی‌ترین دودوک‌نوازان ایران است که در زمینه صدابرداری موسیقی هم ید طولایی دارد. حسام اینانلو هم سال‌هاست که راه خودش را در کمانچه‌نوازی رفته و فعالیت‌های داخلی و خارجی متعددی در این زمینه داشته و دارد. حالا این سه هنرمند که بارها به صورت دونفره کنار هم روی صحنه حاضر شده‌اند، تصمیم گرفته‌اند که برای اولین بار به صورت سه‌تایی به دیدار مخاطبانشان بروند. حتما مخاطبانی که تا پیش از این از شنوندگان آلبوم «رام» که با نوازندگی و آهنگ‌سازی یزدانیان- اینانلو بود، نغمات و کنسرت‌های این آلبوم را به یاد دارند. رضا عسگرزاده و حسام اینانلو نیز حدود دو سال است که با یکدیگر هم‌نوازی می‌کنند و اجرای این دو در جشنواره موسیقی فجر سال ۹۷ نیز با اقبال مخاطبان همراه بود. 22 و 30 تیرماه فرهنگ‌سرای نیاوران میزبان آنهاست که به همین بهانه به گفت‌وگو با آنها نشسته‌ایم.

‌تا به حال كنسرت‌های متعددی این تیم به صورت دو‌نوازی برگزار كرده كه به انتشار آلبوم هم رسیده اما سه‌نوازى نداشته‌اید. این بار چه اتفاقی افتاد كه تصمیم به برگزارى تریو گرفتید؟
اینانلو: ما پیش از این در مجموعه کنسرت‌ها و فعالیت‌هایی که با هم داشتیم هرکدام شناختی از موسیقی و نوع تفکر دیگری پیدا کردیم. چند ماه گذشته بود که خیلی اتفاقی انگار زمان آن رسیده بود که دوئت‌ها را تبدیل به یک تریو کنیم که از دید من بسیار اتفاق خوشایندی است.
یزدانیان: به صورت کاملا تصادفی ولی تقریبا هم‌زمان به این تصمیم رسیدیم و قطعا به واسطه شناختی که هر یک از ما از دو‌ نفر دیگر داشت به سهولت این آنسامبل شکل گرفت. قطعا تریو با دوئتی که قبلا تجربه کرده بودیم تفاوت داشت ولی در کل گردهم‌آمدن و با هم و همدل نواختن تجربه شیرینی است که باعث شده با وجود مشغله‌های شخصی بسیار ما هفته‌ای سه، چهار روز با هم تمرین کنیم.
‌شالوده اصلى این اثر حول محور چه ایده‌ای می‌چرخد؟
اینانلو: شالوده اصلی این اجرا از نگاه من بداهه‌نوازی است. ما در واقع در تمرینات‌مان به فضای مشترک می‌رسیم و در اجرا با استقبال از حالِ آن لحظه موسیقی‌مان را روایت می‌کنیم. در اصل می‌شود گفت ما تمرین بداهه‌نوازی می‌کنیم و یکی از این تمرین‌ها را روی صحنه می‌بریم.
یزدانیان: برای این سه‌نوازی بداهه، به فرازهای ثابت مشترکی نیاز داشتیم تا از آن به عنوان ایستگاه‌های موسیقایی استفاده کرده و در بین آنها به صورت آزاد و بداهه به فضاسازی یا گسترش ایده‌های شخصی بپردازیم. نکته دیگر گوش‌فرادادن و‌ فضادادن به دو‌ ساز دیگر در مجموعه صداهاست که از بیان شخصی مهم‌تر، پخته‌تر و زیباتر است.
‌هر سه شما به نوعی متعلق به جریان مستقل موسیقی ایران هستید. طبیعی است كه حركت‌نكردن در جریان اصلی مزیت‌ها و آسیب‌های خودش را دارد. شما این فرایند را چطور می‌بینید؟
اینانلو: من فکر می‌کنم جریان اصلی و فرعی در موسیقی وجود ندارد؛ دست‌کم در نگاه من. آنچه من را سر شوق می‌آورد تا کار کنم خودِ خود موسیقی است. جریان غالب را مارکت و سرمایه‌گذاران می‌سازند که من از طرح‌واره فکری این مارکت و سازوکاری که هر ماه فردی را معرفی می‌کند بی‌خبرم. گمان می‌کنم این اتفاق بیشتر در جریان موسیقی پاپ رخ می‌دهد.
‌آقاي عسگرزاده شما نوازنده دودوك هستيد؛ سازي كه تا سال‌ها تنها نوازنده‌اش در ايران خودتان بوديد، اما الان نوازنده‌هاي ديگري هم آمده‌اند. اوضاع نوازندگي اين ساز چطور است؟
عسگرزاده: بارها شنيده‌ام كه مدتى تنها نوازنده دودوك در ايران بوده‌ام. اصلا اين‌طور نيست، من دودوك را خيلى دوست داشتم و در ضمن، به دليل اينكه فعاليت‌هايى در زمينه موسيقى داشتم، بيشتر شنيده شدم. امروزه هم جوانانى را مي‌شناسم كه در شهرهاى مختلف ايران، با عشق، در پى نواختن دودوك هستند و اين ساز افسونگر را مي‌نوازند.
‌آقاي عسگرزاده، شما سال‌هاست در زمينه صدابرداري موسيقي فعاليت مي‌كنيد. الان چندسالي است كه به نظر مي‌رسد صدابرداري موسيقي حرفه‌اي‌تر از قبل انجام مي‌شود. شما صدابرداري موسيقي در ايرانِ اين روزها را چطور مي‌بينيد؟ زمان كنسرت‌ها كه خودتان روي صحنه هستيد، اوضاع صدا را چطور كنترل مي‌كنيد؟
عسگرزاده: حرفه‌ای‌تر که البته ترکیب غریبی است، اما خب این روزها جوان‌های مستعد زيادي را می‌بینم که مشغول فعالیت در حوزه صدابرداری هستند. دغدغه اصلی خیلی‌هایشان تولید صدای خوب است و خیلی‌های دیگر انجام وظیفه می‌کنند. بنابراین نمی‌توان گفت اوضاع بهتر یا بدتر شده است. گاهی آدم خوشحال می‌شود و گاهی افسوس می‌خورد که چرا بهتر از این نیست. اما زمانی که من روی صحنه و به‌عنوان نوازنده هستم، باید بگویم که احتیاج چندانی به صدابرداری نیست. صدای طبیعی سالن و موسیقی کافی است، اما در مورد آنهایی که به صدابرداری نیاز است، من خودم با کمک چند همکار کار صدا را برعهده می‌گیرم. بعد آن همکاران عزیز تلاش می‌کنند که به شیوه من کار را جلو ببرند. می‌ماند بخش میکس صدا که دیگر من در آن موقعیت ناچار از واگذاری‌اش به آن دوستان هستم. اما رنگ صدا درمی‌آید.
‌آقاي يزدانيان، شما موزيسين كلاسيك هستيد. دوست دارم بدانم آن خط‌كشي‌هاي موسيقي كلاسيك در چنين كنسرتي چطور در دنياي موسيقي شما به‌هم مي‌ريزد؟
یزدانیان: من حتی به‌عنوان موزیسین کلاسیک هم در کار خط‌کشی خاصی ندارم و به آزادی عمل می‌کنم. تنها تفاوت در چنین آنسامبلی امکانات خارق‌العاده و‌ بی‌شماری است که ترکیبات مختلف رنگی و‌ صدایی سازها به وجود آورده و شیوه بیان و درک فضای جدید بداهه را گسترش می‌دهد.
‌شما هر سه به نوعى از هنرمندان هرمس هستيد؛ چه كنسرت‌ها و چه آلبوم‌هايتان. به نظرتان مسير اين نشر چطور بوده و در اين روزها كه كمتر از آلبوم استقبال مي‌شود، به نظرتان ادامه راه؛ چه براي نشر و چه براي هنرمند چگونه خواهد بود؟
اینانلو: به گمان من هنرمند هرمس یا هنرمندِ جای دیگر عبارت زیبایی نیست. هنرمند در اصل مستقل است. البته با هرمس کارکردن خوشایند من است، اما استقلالم را دوست دارم. اما این ماجرای نشر به صورت قدیمی‌تر در همه‌جای دنیا در حال رخ‌دادن است؛ یعنی نقش سی‌دی از بین می‌رود. اما موسیقی باز هم تولید می‌شود، حال با نحوه تازه‌ای از ارائه.
عسگرزاده: من هم مثل آقای اینانلو لازم است بگویم که متعلق به هیچ نشری نیستم. از قضای روزگار در بسیاری از مواقع سلیقه مشترک آن ناشر به همراه سلیقه مشترک هنرمند باعث می‌شود که در کنار هم کاری را انجام دهیم، اما اینکه بگوییم من یا هر هنرمند دیگری احتیاج به تعلق یا ارتباط مستقیم به یک نشر داشته باشیم را فراموش کنید. ضمن اینکه تولید موسیقی در همه‌جای دنیا در حال تغییرشکل است و سی‌دی به زودی از بین خواهد رفت. طبیعی است که هر ناشری اگر بخواهد راهش را ادامه بدهد باید سوار این جریان نو شود.

سه هنرمندی که واژه «صاحب‌نام» برازنده هرکدامشان است، سابقه‌ای درخشان در طول سال‌های گذشته در موسیقی ایران دارند و بارها در صحنه‌های مختلف خوش درخشیده‌اند. پیمان یزدانیان آهنگ‌سازی ‌است که برای سینمای ایران خاطره‌های موسیقایی زیادی به یادگار گذاشته و در کنار آن پیوسته در مقام آهنگ‌ساز و نوازنده آزاد فعالیت داشته، کنسرت‌ برگزار کرده و آلبوم منتشر کرده است. رضا عسگرزاده از بهترین و قدیمی‌ترین دودوک‌نوازان ایران است که در زمینه صدابرداری موسیقی هم ید طولایی دارد. حسام اینانلو هم سال‌هاست که راه خودش را در کمانچه‌نوازی رفته و فعالیت‌های داخلی و خارجی متعددی در این زمینه داشته و دارد. حالا این سه هنرمند که بارها به صورت دونفره کنار هم روی صحنه حاضر شده‌اند، تصمیم گرفته‌اند که برای اولین بار به صورت سه‌تایی به دیدار مخاطبانشان بروند. حتما مخاطبانی که تا پیش از این از شنوندگان آلبوم «رام» که با نوازندگی و آهنگ‌سازی یزدانیان- اینانلو بود، نغمات و کنسرت‌های این آلبوم را به یاد دارند. رضا عسگرزاده و حسام اینانلو نیز حدود دو سال است که با یکدیگر هم‌نوازی می‌کنند و اجرای این دو در جشنواره موسیقی فجر سال ۹۷ نیز با اقبال مخاطبان همراه بود. 22 و 30 تیرماه فرهنگ‌سرای نیاوران میزبان آنهاست که به همین بهانه به گفت‌وگو با آنها نشسته‌ایم.

‌تا به حال كنسرت‌های متعددی این تیم به صورت دو‌نوازی برگزار كرده كه به انتشار آلبوم هم رسیده اما سه‌نوازى نداشته‌اید. این بار چه اتفاقی افتاد كه تصمیم به برگزارى تریو گرفتید؟
اینانلو: ما پیش از این در مجموعه کنسرت‌ها و فعالیت‌هایی که با هم داشتیم هرکدام شناختی از موسیقی و نوع تفکر دیگری پیدا کردیم. چند ماه گذشته بود که خیلی اتفاقی انگار زمان آن رسیده بود که دوئت‌ها را تبدیل به یک تریو کنیم که از دید من بسیار اتفاق خوشایندی است.
یزدانیان: به صورت کاملا تصادفی ولی تقریبا هم‌زمان به این تصمیم رسیدیم و قطعا به واسطه شناختی که هر یک از ما از دو‌ نفر دیگر داشت به سهولت این آنسامبل شکل گرفت. قطعا تریو با دوئتی که قبلا تجربه کرده بودیم تفاوت داشت ولی در کل گردهم‌آمدن و با هم و همدل نواختن تجربه شیرینی است که باعث شده با وجود مشغله‌های شخصی بسیار ما هفته‌ای سه، چهار روز با هم تمرین کنیم.
‌شالوده اصلى این اثر حول محور چه ایده‌ای می‌چرخد؟
اینانلو: شالوده اصلی این اجرا از نگاه من بداهه‌نوازی است. ما در واقع در تمرینات‌مان به فضای مشترک می‌رسیم و در اجرا با استقبال از حالِ آن لحظه موسیقی‌مان را روایت می‌کنیم. در اصل می‌شود گفت ما تمرین بداهه‌نوازی می‌کنیم و یکی از این تمرین‌ها را روی صحنه می‌بریم.
یزدانیان: برای این سه‌نوازی بداهه، به فرازهای ثابت مشترکی نیاز داشتیم تا از آن به عنوان ایستگاه‌های موسیقایی استفاده کرده و در بین آنها به صورت آزاد و بداهه به فضاسازی یا گسترش ایده‌های شخصی بپردازیم. نکته دیگر گوش‌فرادادن و‌ فضادادن به دو‌ ساز دیگر در مجموعه صداهاست که از بیان شخصی مهم‌تر، پخته‌تر و زیباتر است.
‌هر سه شما به نوعی متعلق به جریان مستقل موسیقی ایران هستید. طبیعی است كه حركت‌نكردن در جریان اصلی مزیت‌ها و آسیب‌های خودش را دارد. شما این فرایند را چطور می‌بینید؟
اینانلو: من فکر می‌کنم جریان اصلی و فرعی در موسیقی وجود ندارد؛ دست‌کم در نگاه من. آنچه من را سر شوق می‌آورد تا کار کنم خودِ خود موسیقی است. جریان غالب را مارکت و سرمایه‌گذاران می‌سازند که من از طرح‌واره فکری این مارکت و سازوکاری که هر ماه فردی را معرفی می‌کند بی‌خبرم. گمان می‌کنم این اتفاق بیشتر در جریان موسیقی پاپ رخ می‌دهد.
‌آقاي عسگرزاده شما نوازنده دودوك هستيد؛ سازي كه تا سال‌ها تنها نوازنده‌اش در ايران خودتان بوديد، اما الان نوازنده‌هاي ديگري هم آمده‌اند. اوضاع نوازندگي اين ساز چطور است؟
عسگرزاده: بارها شنيده‌ام كه مدتى تنها نوازنده دودوك در ايران بوده‌ام. اصلا اين‌طور نيست، من دودوك را خيلى دوست داشتم و در ضمن، به دليل اينكه فعاليت‌هايى در زمينه موسيقى داشتم، بيشتر شنيده شدم. امروزه هم جوانانى را مي‌شناسم كه در شهرهاى مختلف ايران، با عشق، در پى نواختن دودوك هستند و اين ساز افسونگر را مي‌نوازند.
‌آقاي عسگرزاده، شما سال‌هاست در زمينه صدابرداري موسيقي فعاليت مي‌كنيد. الان چندسالي است كه به نظر مي‌رسد صدابرداري موسيقي حرفه‌اي‌تر از قبل انجام مي‌شود. شما صدابرداري موسيقي در ايرانِ اين روزها را چطور مي‌بينيد؟ زمان كنسرت‌ها كه خودتان روي صحنه هستيد، اوضاع صدا را چطور كنترل مي‌كنيد؟
عسگرزاده: حرفه‌ای‌تر که البته ترکیب غریبی است، اما خب این روزها جوان‌های مستعد زيادي را می‌بینم که مشغول فعالیت در حوزه صدابرداری هستند. دغدغه اصلی خیلی‌هایشان تولید صدای خوب است و خیلی‌های دیگر انجام وظیفه می‌کنند. بنابراین نمی‌توان گفت اوضاع بهتر یا بدتر شده است. گاهی آدم خوشحال می‌شود و گاهی افسوس می‌خورد که چرا بهتر از این نیست. اما زمانی که من روی صحنه و به‌عنوان نوازنده هستم، باید بگویم که احتیاج چندانی به صدابرداری نیست. صدای طبیعی سالن و موسیقی کافی است، اما در مورد آنهایی که به صدابرداری نیاز است، من خودم با کمک چند همکار کار صدا را برعهده می‌گیرم. بعد آن همکاران عزیز تلاش می‌کنند که به شیوه من کار را جلو ببرند. می‌ماند بخش میکس صدا که دیگر من در آن موقعیت ناچار از واگذاری‌اش به آن دوستان هستم. اما رنگ صدا درمی‌آید.
‌آقاي يزدانيان، شما موزيسين كلاسيك هستيد. دوست دارم بدانم آن خط‌كشي‌هاي موسيقي كلاسيك در چنين كنسرتي چطور در دنياي موسيقي شما به‌هم مي‌ريزد؟
یزدانیان: من حتی به‌عنوان موزیسین کلاسیک هم در کار خط‌کشی خاصی ندارم و به آزادی عمل می‌کنم. تنها تفاوت در چنین آنسامبلی امکانات خارق‌العاده و‌ بی‌شماری است که ترکیبات مختلف رنگی و‌ صدایی سازها به وجود آورده و شیوه بیان و درک فضای جدید بداهه را گسترش می‌دهد.
‌شما هر سه به نوعى از هنرمندان هرمس هستيد؛ چه كنسرت‌ها و چه آلبوم‌هايتان. به نظرتان مسير اين نشر چطور بوده و در اين روزها كه كمتر از آلبوم استقبال مي‌شود، به نظرتان ادامه راه؛ چه براي نشر و چه براي هنرمند چگونه خواهد بود؟
اینانلو: به گمان من هنرمند هرمس یا هنرمندِ جای دیگر عبارت زیبایی نیست. هنرمند در اصل مستقل است. البته با هرمس کارکردن خوشایند من است، اما استقلالم را دوست دارم. اما این ماجرای نشر به صورت قدیمی‌تر در همه‌جای دنیا در حال رخ‌دادن است؛ یعنی نقش سی‌دی از بین می‌رود. اما موسیقی باز هم تولید می‌شود، حال با نحوه تازه‌ای از ارائه.
عسگرزاده: من هم مثل آقای اینانلو لازم است بگویم که متعلق به هیچ نشری نیستم. از قضای روزگار در بسیاری از مواقع سلیقه مشترک آن ناشر به همراه سلیقه مشترک هنرمند باعث می‌شود که در کنار هم کاری را انجام دهیم، اما اینکه بگوییم من یا هر هنرمند دیگری احتیاج به تعلق یا ارتباط مستقیم به یک نشر داشته باشیم را فراموش کنید. ضمن اینکه تولید موسیقی در همه‌جای دنیا در حال تغییرشکل است و سی‌دی به زودی از بین خواهد رفت. طبیعی است که هر ناشری اگر بخواهد راهش را ادامه بدهد باید سوار این جریان نو شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها