|

انتخابات خوب

ناصر ذاکری- پژوهشگر

برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین 1358 و با فاصله کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از آغاز دوره‌ای جدید از زندگی جامعه امروز ایران داشت؛ دوره‌ای که بارزترین ویژگی‌ آن حاکمیت رأی و اراده مردم، تمکین صاحب‌منصبان از خواست مردم و مراجعه نظام‌یافته به آرای عمومی برای شکل‌گیری ارکان حکومت و انتخاب مسئولان است. با گذشت بیش از 40 ‌سال از آن ایام، جا دارد با نگاهی به کارنامه گذشته و ارزیابی منصفانه ضعف‌ها و قوت‌ها به این سؤال بنیادین بیندیشیم که آیا مراجعه به آرای مردم در قالب برگزاری انتخابات را می‌توان به شیوه‌ای «بهتر» انجام داد؟ و اصولا ملاک و معیار این «بهتر‌بودن» چیست. همچنین سؤال بسیار مهم دیگری که بلافاصله رخ می‌نماید، این است که به‌راستی چنددرصد از دشواری‌های اقتصادی امروز کشورمان که بخش مهمی از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر هل داده و شرایط دشوار معیشتی را به آنان تحمیل کرده ‌است، در صورت برگزاری انتخابات «بهتر» قابل رفع و رجوع بود. با نگاهی گذرا به اظهارنظر برخی سخنوران و فعالان سیاسی می‌توان دریافت که بسیاری از اینان ملاک خوب یا بد‌بودن انتخابات را برنده‌شدن یا نشدن جریان سیاسی موردعلاقه خود می‌دانند. در سال 1388 رئیس دولت دهم برای دفاع از وزیر پیشنهادی خود در مجلس، امتیاز او را برگزاری انتخابات خرداد آن سال که از نظر او «بی‌مسئله‌ترین» بود، عنوان کرد. جملات و قضاوت‌های مشابهی را از سایر سخنوران نیز می‌توان نقل کرد.

به نظر نگارنده، مهم‌ترین ویژگی‌هایی که انتخابات خوب و بد را از هم متمایز کرده و درواقع تکلیف دست‌اندرکاران امر انتخابات را برای برگزاری «بهتر» روشن می‌کنند، به شرح زیر هستند:
1- انتخابات خوب اعتماد مردم را به صندوق و سازوکار برگزاری انتخابات افزایش می‌دهد. شیوه ارتباط مسئولان برگزاری انتخابات با مردم، شیوه نظارت مردمی و الزام کارگزاران به ارائه گزارش شفاف به رأی‌دهندگان می‌تواند شهروندان را نسبت به برگزاری صحیح انتخابات متقاعد کند. ازاین‌رو، اعلام رسمی حمایت ناظران انتخابات از یک نامزد یا جریان سیاسی فعال در میدان انتخابات سمّی مهلک تلقی می‌شود که انتخابات را «بد» می‌کند، زیرا مردم را متقاعد خواهد کرد که ناظران لزوما بی‌طرف نیستند.
2- انتخابات خوب اعتماد مردم به حاکمیت و تأثیر خواست و اراده‌شان در اداره امور جامعه را افزایش می‌دهد. ممکن است شیوه برگزاری انتخابات به‌گونه‌ای شفاف باشد که همه مردم صحت و اصالت آن را باور کنند و یقین یابند که نتیجه اعلامی همان نتیجه واقعی انتخابات است. بااین‌حال درباره «مؤثر‌بودن» این انتخابات در جریان تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشور ابهاماتی داشته ‌باشند. تضعیف تدریجی نهادهای انتخابی در کشور و به‌ویژه کاستن از قدرت مجلس به‌عنوان خانه ملت و محدود‌کردن قدرت اظهار‌نظر و دخالت منتخبان مردم در مسائل کلان کشور یکی از نمونه‌های قابل‌ذکر در این میدان است. با برگزاری انتخابات «خوب» باید رأی‌دهندگان خود را آماده دیدن آثار این انتخاب کنند و شاهد تغییرات درراستای خواست و اراده خود باشند. تلاش برخی تشکل‌ها و رسانه‌ها و کانون‌های دارای نفوذ برای جلوگیری از بروز هرگونه تغییر روش‌ها، به‌تدریج این باور را در سطح جامعه می‌پراکند که انتخابات حتی اگر امانت‌دارانه هم برگزار شود، قادر به «تغییر» نیست. بدین‌ترتیب انتخابات خوب را باید انتخاباتی دانست که منتهی به تغییرات جدی و همسو با خواست شهروندان باشد.

3- انتخابات خوب وحدت ملی و میل به همزیستی اقوام و صاحبان سلیقه‌های سیاسی مختلف را افزایش می‌دهد. در جریان انتخابات، افراد با تمایلات و سلیقه‌های سیاسی متنوع به رقابت با همدیگر می‌پردازند و هر حزبی بتواند توجه رأی‌دهندگان را به متاع خود جلب کند، برنده این مسابقه سالم و مردمی خواهد بود. با برگزاری انتخابات «خوب» اقشار مختلف شهروندان به این باور می‌رسند که بقیه اقشار هم مانند آنان خواسته‌ها و تمایلات و حقوقی دارند و لزوما وجود تفاوت در سلیقه‌ها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی به معنی غیرقابل‌تحمل‌بودن شرایط جامعه نیست.همه به این باور می‌رسند که باید با منطق و زبانی مشترک به موضوعات مهم مدیریتی جامعه توجه کنند.
4- یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انتخابات در بسیاری از کشورهای موفق دنیا حرکت به سمت شایسته‌سالاری بوده ‌است. رقابت سالم بین احزاب رقیب آنان را وادار کرده است با معرفی نامزدهای خادم و امین و کاربلد به میدان رقابت وارد شوند و با ارائه خدمت هرچه بیشتر به شهروندان رضایت آنان را بیشتر جلب کنند. به‌راستی آیا برگزاری بیش از 40 انتخابات در کشورمان دستاوردی شفاف در مسیر حاکمیت شایسته‌سالاری داشته‌ است؟ فضای نامناسب رقابت سیاسی و حمایت‌نکردن از فرایند شکل‌گیری احزاب سیاسی فراگیر موجب شده برگزاری انتخابات در کشور ما کمک چندانی به حاکمیت شایسته‌سالاری نکند.
5- انتخابات خوب هزینه‌های اندکی به جامعه تحمیل می‌کند. سخن‌گفتن درباب هزینه‌های انتخابات فرصت بیشتری می‌طلبد. عجالتا به سرفصل‌هایی مانند مهار هزینه‌های تبلیغاتی و «هزینه‌محور»نشدن انتخابات، کاستن از طول دوره بلاتکلیفی نهادهای دولتی در دوران انتقال قدرت به دولت جدید، توجه رقبای انتخاباتی به اصل رعایت هرچه بیشتر منافع ملی در دوران رقابت و خودداری از تحمیل هزینه و خسارت به اعتبار کشور، سیاسی‌نشدن کلیه سمت‌های مدیریتی و درنتیجه جابه‌جایی اتوبوسی مدیران میانی و‌... اشاره می‌کنم.با عنایت به همین پنج موردی که اشاره شد، می‌توان ارزیابی منصفانه‌ای از کارنامه
40 ‌سال برگزاری انتخابات در کشور داشت. آیا متولیان امر برای بهبود جریان امور و هرچه بهتر برگزار‌شدن انتخابات با هدف استفاده جامعه از دستاوردهای آن، تلاش خواهند کرد؟

برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین 1358 و با فاصله کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از آغاز دوره‌ای جدید از زندگی جامعه امروز ایران داشت؛ دوره‌ای که بارزترین ویژگی‌ آن حاکمیت رأی و اراده مردم، تمکین صاحب‌منصبان از خواست مردم و مراجعه نظام‌یافته به آرای عمومی برای شکل‌گیری ارکان حکومت و انتخاب مسئولان است. با گذشت بیش از 40 ‌سال از آن ایام، جا دارد با نگاهی به کارنامه گذشته و ارزیابی منصفانه ضعف‌ها و قوت‌ها به این سؤال بنیادین بیندیشیم که آیا مراجعه به آرای مردم در قالب برگزاری انتخابات را می‌توان به شیوه‌ای «بهتر» انجام داد؟ و اصولا ملاک و معیار این «بهتر‌بودن» چیست. همچنین سؤال بسیار مهم دیگری که بلافاصله رخ می‌نماید، این است که به‌راستی چنددرصد از دشواری‌های اقتصادی امروز کشورمان که بخش مهمی از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر هل داده و شرایط دشوار معیشتی را به آنان تحمیل کرده ‌است، در صورت برگزاری انتخابات «بهتر» قابل رفع و رجوع بود. با نگاهی گذرا به اظهارنظر برخی سخنوران و فعالان سیاسی می‌توان دریافت که بسیاری از اینان ملاک خوب یا بد‌بودن انتخابات را برنده‌شدن یا نشدن جریان سیاسی موردعلاقه خود می‌دانند. در سال 1388 رئیس دولت دهم برای دفاع از وزیر پیشنهادی خود در مجلس، امتیاز او را برگزاری انتخابات خرداد آن سال که از نظر او «بی‌مسئله‌ترین» بود، عنوان کرد. جملات و قضاوت‌های مشابهی را از سایر سخنوران نیز می‌توان نقل کرد.

به نظر نگارنده، مهم‌ترین ویژگی‌هایی که انتخابات خوب و بد را از هم متمایز کرده و درواقع تکلیف دست‌اندرکاران امر انتخابات را برای برگزاری «بهتر» روشن می‌کنند، به شرح زیر هستند:
1- انتخابات خوب اعتماد مردم را به صندوق و سازوکار برگزاری انتخابات افزایش می‌دهد. شیوه ارتباط مسئولان برگزاری انتخابات با مردم، شیوه نظارت مردمی و الزام کارگزاران به ارائه گزارش شفاف به رأی‌دهندگان می‌تواند شهروندان را نسبت به برگزاری صحیح انتخابات متقاعد کند. ازاین‌رو، اعلام رسمی حمایت ناظران انتخابات از یک نامزد یا جریان سیاسی فعال در میدان انتخابات سمّی مهلک تلقی می‌شود که انتخابات را «بد» می‌کند، زیرا مردم را متقاعد خواهد کرد که ناظران لزوما بی‌طرف نیستند.
2- انتخابات خوب اعتماد مردم به حاکمیت و تأثیر خواست و اراده‌شان در اداره امور جامعه را افزایش می‌دهد. ممکن است شیوه برگزاری انتخابات به‌گونه‌ای شفاف باشد که همه مردم صحت و اصالت آن را باور کنند و یقین یابند که نتیجه اعلامی همان نتیجه واقعی انتخابات است. بااین‌حال درباره «مؤثر‌بودن» این انتخابات در جریان تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشور ابهاماتی داشته ‌باشند. تضعیف تدریجی نهادهای انتخابی در کشور و به‌ویژه کاستن از قدرت مجلس به‌عنوان خانه ملت و محدود‌کردن قدرت اظهار‌نظر و دخالت منتخبان مردم در مسائل کلان کشور یکی از نمونه‌های قابل‌ذکر در این میدان است. با برگزاری انتخابات «خوب» باید رأی‌دهندگان خود را آماده دیدن آثار این انتخاب کنند و شاهد تغییرات درراستای خواست و اراده خود باشند. تلاش برخی تشکل‌ها و رسانه‌ها و کانون‌های دارای نفوذ برای جلوگیری از بروز هرگونه تغییر روش‌ها، به‌تدریج این باور را در سطح جامعه می‌پراکند که انتخابات حتی اگر امانت‌دارانه هم برگزار شود، قادر به «تغییر» نیست. بدین‌ترتیب انتخابات خوب را باید انتخاباتی دانست که منتهی به تغییرات جدی و همسو با خواست شهروندان باشد.

3- انتخابات خوب وحدت ملی و میل به همزیستی اقوام و صاحبان سلیقه‌های سیاسی مختلف را افزایش می‌دهد. در جریان انتخابات، افراد با تمایلات و سلیقه‌های سیاسی متنوع به رقابت با همدیگر می‌پردازند و هر حزبی بتواند توجه رأی‌دهندگان را به متاع خود جلب کند، برنده این مسابقه سالم و مردمی خواهد بود. با برگزاری انتخابات «خوب» اقشار مختلف شهروندان به این باور می‌رسند که بقیه اقشار هم مانند آنان خواسته‌ها و تمایلات و حقوقی دارند و لزوما وجود تفاوت در سلیقه‌ها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی به معنی غیرقابل‌تحمل‌بودن شرایط جامعه نیست.همه به این باور می‌رسند که باید با منطق و زبانی مشترک به موضوعات مهم مدیریتی جامعه توجه کنند.
4- یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انتخابات در بسیاری از کشورهای موفق دنیا حرکت به سمت شایسته‌سالاری بوده ‌است. رقابت سالم بین احزاب رقیب آنان را وادار کرده است با معرفی نامزدهای خادم و امین و کاربلد به میدان رقابت وارد شوند و با ارائه خدمت هرچه بیشتر به شهروندان رضایت آنان را بیشتر جلب کنند. به‌راستی آیا برگزاری بیش از 40 انتخابات در کشورمان دستاوردی شفاف در مسیر حاکمیت شایسته‌سالاری داشته‌ است؟ فضای نامناسب رقابت سیاسی و حمایت‌نکردن از فرایند شکل‌گیری احزاب سیاسی فراگیر موجب شده برگزاری انتخابات در کشور ما کمک چندانی به حاکمیت شایسته‌سالاری نکند.
5- انتخابات خوب هزینه‌های اندکی به جامعه تحمیل می‌کند. سخن‌گفتن درباب هزینه‌های انتخابات فرصت بیشتری می‌طلبد. عجالتا به سرفصل‌هایی مانند مهار هزینه‌های تبلیغاتی و «هزینه‌محور»نشدن انتخابات، کاستن از طول دوره بلاتکلیفی نهادهای دولتی در دوران انتقال قدرت به دولت جدید، توجه رقبای انتخاباتی به اصل رعایت هرچه بیشتر منافع ملی در دوران رقابت و خودداری از تحمیل هزینه و خسارت به اعتبار کشور، سیاسی‌نشدن کلیه سمت‌های مدیریتی و درنتیجه جابه‌جایی اتوبوسی مدیران میانی و‌... اشاره می‌کنم.با عنایت به همین پنج موردی که اشاره شد، می‌توان ارزیابی منصفانه‌ای از کارنامه
40 ‌سال برگزاری انتخابات در کشور داشت. آیا متولیان امر برای بهبود جریان امور و هرچه بهتر برگزار‌شدن انتخابات با هدف استفاده جامعه از دستاوردهای آن، تلاش خواهند کرد؟

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها