در سوريه صلح ميشود؟
فريدون مجلسي . تحليلگربينالملل
پس از بيش از پنج سال جنگ داخلي ويرانگر در سوريه، سرانجام مذاکرات دولت و گروههايي از مخالفان در ژنو و زير نظر سازمان ملل آغاز شده و در چند روز گذشته، طرفهاي درگير، در کنار يکديگر نشستند. ايران، ترکيه و روسيه که سه سال پيش مقدمات اين روند را به اميد سازشي صلحآميز در آستانه قزاقستان فراهم کردند، در کنار اين کنفرانس، احتمالا براي ميانجيگري و چانهزني حضور دارند. اين نشستها در بيش از سه سال گذشته بارها آغاز شده، اما بينتيجه مانده است. مخالفاني که با آن موج بهار عربي، به خودشان اميد بسيار داشتند، به گمان اينکه به امتيازات بيشتري دست يابند، در پي پيروزيهاي بيشتر بودند و جلسهها را به بهانههاي مختلف برهم ميزدند و با رنجش ميرفتند. سپس فرقههاي سلفي و داعشي جريان مخالفان را مصادره کردند و بخشهايي از کشور را گرفتند.
اکنون ماجراي تعدي ترکيه به بهانه ايجاد نوار امن براي دور نگهداشتن کُردان سوريه از جريانات کردي ترکيه و برنامه اسکان ميليونها مهاجر سوري در نواري از کشور خودشان و باتوجه به اعلام بيرونرفتن آمريکا همزمان با عمليات قتل رهبر داعش شرايطي را براي مذاکره جديتر ميان مخالفان و موافقان فراهم آورده است. اکنون نکتهاي که ظاهرا دو طرف در آن توافق دارند، اين است که در اين مذاکرات افراطيون سلفي هيچ سهمي نخواهند داشت بلکه در تقابل با آن قرار دارند. در ميان گروههايي که در مذاکرات شرکت دارند، از کردها که آسيبي جدي از توحش داعشي ديدند و سهمي عمده در شکست آن داشتند، نامي به ميان نيامده است. اينان که در آغاز از ترس جنايات داعش به دولت مرکزي پناه آوردند، در جنگ براي تقابل با داعش از سوي آمريکاييها تجهيز شدند و تعليمات ديدند و با برخي از نيروهاي مخالف همکاري داشتند و با اعلام ناگهاني خروج آمريکا و تنهاماندن در دفاع در مقابل تعديات خونبار ترکيه، بار ديگر به دولت مرکزي رو کردهاند. احتمالا به همين دليل نمايندگان دولت سوريه در غياب وزير خارجه آن کشور، کردها را هم نمايندگي ميکنند. سوريه تنوع قومي دارد. با اکثريتي عرب،
عمدتا سني و بيشتر قبایلي و جمع بزرگي علوي با خصوصيات مدنيتر، گروهي شيعه، با اقليت قابلتوجهي کرد سني و ايزدي و دروزي و اقليتي مسيحي شامل اعراب، آسوريها، ارمنيها و آراميهايي که بازماندگان ساکنان اوليه سوريه هستند. زماني اقليتها براي دفاع از موجوديت و حقوق خود صحبت از کانتونيزه کردن کشور ميکردند؛ مانند سوئيس با کانتونهاي فرانسویزبان، آلمانيزبان، ايتالياييزبان و رومنزبان. زماني سخن از ائتلافي طوايفي ميکردند. اکنون که اين کنفرانس ادامه دارد، تجربه ائتلاف طوايفي در عراق و لبنان با چالشهايی مهم مواجه شده است که قطعا بر کنفرانس ژنو تأثير خواهد گذاشت. در اين ميان ايران و ترکيه براي خودشان نقش و منافعي منطقهاي قائلاند و روسيه به منافع ديرپاي خود در پايگاه لاذقيه ميانديشد و آمريکاييها هم که جاي پايي پيدا کردهاند.
دخالت مستقيم روسيه و همچنين آمريکا که نگران انگ عهدشکني نسبت به کردهاست، عجالتا ترکيه را از پيشروي بيشتر در خاک سوريه بازداشته است. در چنين شرايطي که تحولات لحظهاي در سوريه ادامه دارد، مشکل ميتوان حدس زد که گروههاي شرکتکننده در کنفرانس ژنو خودشان هم دقيقا برنامههاي از پيش انديشيدهاي داشته باشند، يا توانسته باشند خواستهها و برنامههاي خودشان را با تحولات روز تطبيق دهند. اما با توجه به منافع استراتژيک هريک از طرفهاي دخيل ميتوان سناريوي قابل طرحي را مطرح کرد:
1- ترکيه، همسايه اصلي که سوريه را حياط خلوت تجاري خود ميداند، آرزومند برقراري صلح و آرامش در آن کشور است؛ ضمن اينکه بهراستي خواهان قطع ارتباطات سياسي و نظامي ميان کردهاي جنگديده سوريه با شورشيان کرد ترکيه است. شايد ترکيه با رفتاري عادلانهتر با کردهاي خود و با احترام به خواستههاي فرهنگي و سنتي آنان، در شرايطي که از بالاترين سطح توسعه اقتصادي برخوردار بود، با مشارکت آنان بهتر ميتوانست از وحدت ملي برخوردار شود. اقوام هر ملت هنگامي که کشورشان در سطح اقتصادي و بينالمللي برجستهتري قرار داشته باشد، بيشتر به تعلق به آن کشور پايبند هستند و افتخار ميکنند.
2- ايران، همسايه دورتر از لحاظ استراتژيک، نسبت به عراق و سوريه نوعي احساس ژئوپليتيک دارد. حوزه مديترانه از لحاظ حضور در بازار منطقه و اروپا و توسعه بازار نفت و پتروشيمي ميتواند براي ايراني که از اين دو کشور در مقابل داعش حمايت کرد، امتيازي بهشمار آيد و بازارهاي سوريه و عراق نيز براي کالاهاي ايراني، يک فرصت است. در سالهاي اخير جمهوري اسلامي براي بقاي دولت کنوني سوريه هزينه زيادي متحمل شده است. اکنون زمان آن رسيده است که ايران بيشتر به توسعه روابط سياسي و اقتصادي با آن کشور و منافع درازمدت خود بينديشد.
3- روسيه نيز از زمان شوروي در سوريه نفوذ داشته و پايگاهي در لاذقيه دارد که مايل به حفظ آن و توسعه نفوذ اقتصادي و سياسي خود در منطقه مديترانه است.
4- آمريکا که عملا در قالب ناتو در ترکيه حضور دارد، موظف به حفظ اسرائيل در مقابل تهديدهاي منطقهاي است و براي اين مأموريت حاضر به تحمل هزينه است.
5- دولت سوريه به کمک ايران و روسيه که از وضعيت متزلزل خود نجات يافته، خسته و فقير خواهان خروج از بحران و رکود جنگ و وارد شدن به فاز بازسازي و حضور دوباره و محترمانه در عرصه بينالمللي است. دولت سوريه ميداند که شرايط گذشته تغيير کرده و بايد با اصلاحات دموکراتيک و مشارکتدادن اقوام تشکيلدهنده ملت سوريه در حاکميت وحدت متزلزل آن کشور را حفظ کند. بديهي است کردهاي آن کشور که بيشترين خسارتها را ديده و بيشترين مقاومت را در مقابل داعش کردهاند، بايد در اين مشارکت سهم بيزيان ويژه خود را داشته باشند. دولت سوريه ميتواند در غياب کردها از حقوق آنان پاسداري و وفاداري آنان را تسجيل کند.
6- مخالفان دولت سوريه که بيشترين سهم را در ميان آوارگان و پناهندگان دارند، طبيعتا خواهان عفوي عمومي هستند که بتوانند با اميد قاطع به حضور و مشارکت سياسي در حاکميت کشور خود و با مصونيت از مخاطرات به بازسازي کشورشان و بازگشت و اسکان همگنان آواره خود ياري کنند.
7- اگرچه عراق در اين اجلاس حضور ندارد، با توجه به اينکه بالقوه ثروتمندترين کشور منطقه است و خواهناخواه با جايگاهي در شأن خود بازميگردد، بايد در جريان امور قرار گيرد و منافع آن کشور نيز که قطعا خواهان بهرهمندي از صلح و آرامش براي توسعه اقتصادي و اجتماعي است، تأمين شود.
8- نقش اردن و عربستان را نيز نميتوان
ناديده گرفت.
پس از بيش از پنج سال جنگ داخلي ويرانگر در سوريه، سرانجام مذاکرات دولت و گروههايي از مخالفان در ژنو و زير نظر سازمان ملل آغاز شده و در چند روز گذشته، طرفهاي درگير، در کنار يکديگر نشستند. ايران، ترکيه و روسيه که سه سال پيش مقدمات اين روند را به اميد سازشي صلحآميز در آستانه قزاقستان فراهم کردند، در کنار اين کنفرانس، احتمالا براي ميانجيگري و چانهزني حضور دارند. اين نشستها در بيش از سه سال گذشته بارها آغاز شده، اما بينتيجه مانده است. مخالفاني که با آن موج بهار عربي، به خودشان اميد بسيار داشتند، به گمان اينکه به امتيازات بيشتري دست يابند، در پي پيروزيهاي بيشتر بودند و جلسهها را به بهانههاي مختلف برهم ميزدند و با رنجش ميرفتند. سپس فرقههاي سلفي و داعشي جريان مخالفان را مصادره کردند و بخشهايي از کشور را گرفتند.
اکنون ماجراي تعدي ترکيه به بهانه ايجاد نوار امن براي دور نگهداشتن کُردان سوريه از جريانات کردي ترکيه و برنامه اسکان ميليونها مهاجر سوري در نواري از کشور خودشان و باتوجه به اعلام بيرونرفتن آمريکا همزمان با عمليات قتل رهبر داعش شرايطي را براي مذاکره جديتر ميان مخالفان و موافقان فراهم آورده است. اکنون نکتهاي که ظاهرا دو طرف در آن توافق دارند، اين است که در اين مذاکرات افراطيون سلفي هيچ سهمي نخواهند داشت بلکه در تقابل با آن قرار دارند. در ميان گروههايي که در مذاکرات شرکت دارند، از کردها که آسيبي جدي از توحش داعشي ديدند و سهمي عمده در شکست آن داشتند، نامي به ميان نيامده است. اينان که در آغاز از ترس جنايات داعش به دولت مرکزي پناه آوردند، در جنگ براي تقابل با داعش از سوي آمريکاييها تجهيز شدند و تعليمات ديدند و با برخي از نيروهاي مخالف همکاري داشتند و با اعلام ناگهاني خروج آمريکا و تنهاماندن در دفاع در مقابل تعديات خونبار ترکيه، بار ديگر به دولت مرکزي رو کردهاند. احتمالا به همين دليل نمايندگان دولت سوريه در غياب وزير خارجه آن کشور، کردها را هم نمايندگي ميکنند. سوريه تنوع قومي دارد. با اکثريتي عرب،
عمدتا سني و بيشتر قبایلي و جمع بزرگي علوي با خصوصيات مدنيتر، گروهي شيعه، با اقليت قابلتوجهي کرد سني و ايزدي و دروزي و اقليتي مسيحي شامل اعراب، آسوريها، ارمنيها و آراميهايي که بازماندگان ساکنان اوليه سوريه هستند. زماني اقليتها براي دفاع از موجوديت و حقوق خود صحبت از کانتونيزه کردن کشور ميکردند؛ مانند سوئيس با کانتونهاي فرانسویزبان، آلمانيزبان، ايتالياييزبان و رومنزبان. زماني سخن از ائتلافي طوايفي ميکردند. اکنون که اين کنفرانس ادامه دارد، تجربه ائتلاف طوايفي در عراق و لبنان با چالشهايی مهم مواجه شده است که قطعا بر کنفرانس ژنو تأثير خواهد گذاشت. در اين ميان ايران و ترکيه براي خودشان نقش و منافعي منطقهاي قائلاند و روسيه به منافع ديرپاي خود در پايگاه لاذقيه ميانديشد و آمريکاييها هم که جاي پايي پيدا کردهاند.
دخالت مستقيم روسيه و همچنين آمريکا که نگران انگ عهدشکني نسبت به کردهاست، عجالتا ترکيه را از پيشروي بيشتر در خاک سوريه بازداشته است. در چنين شرايطي که تحولات لحظهاي در سوريه ادامه دارد، مشکل ميتوان حدس زد که گروههاي شرکتکننده در کنفرانس ژنو خودشان هم دقيقا برنامههاي از پيش انديشيدهاي داشته باشند، يا توانسته باشند خواستهها و برنامههاي خودشان را با تحولات روز تطبيق دهند. اما با توجه به منافع استراتژيک هريک از طرفهاي دخيل ميتوان سناريوي قابل طرحي را مطرح کرد:
1- ترکيه، همسايه اصلي که سوريه را حياط خلوت تجاري خود ميداند، آرزومند برقراري صلح و آرامش در آن کشور است؛ ضمن اينکه بهراستي خواهان قطع ارتباطات سياسي و نظامي ميان کردهاي جنگديده سوريه با شورشيان کرد ترکيه است. شايد ترکيه با رفتاري عادلانهتر با کردهاي خود و با احترام به خواستههاي فرهنگي و سنتي آنان، در شرايطي که از بالاترين سطح توسعه اقتصادي برخوردار بود، با مشارکت آنان بهتر ميتوانست از وحدت ملي برخوردار شود. اقوام هر ملت هنگامي که کشورشان در سطح اقتصادي و بينالمللي برجستهتري قرار داشته باشد، بيشتر به تعلق به آن کشور پايبند هستند و افتخار ميکنند.
2- ايران، همسايه دورتر از لحاظ استراتژيک، نسبت به عراق و سوريه نوعي احساس ژئوپليتيک دارد. حوزه مديترانه از لحاظ حضور در بازار منطقه و اروپا و توسعه بازار نفت و پتروشيمي ميتواند براي ايراني که از اين دو کشور در مقابل داعش حمايت کرد، امتيازي بهشمار آيد و بازارهاي سوريه و عراق نيز براي کالاهاي ايراني، يک فرصت است. در سالهاي اخير جمهوري اسلامي براي بقاي دولت کنوني سوريه هزينه زيادي متحمل شده است. اکنون زمان آن رسيده است که ايران بيشتر به توسعه روابط سياسي و اقتصادي با آن کشور و منافع درازمدت خود بينديشد.
3- روسيه نيز از زمان شوروي در سوريه نفوذ داشته و پايگاهي در لاذقيه دارد که مايل به حفظ آن و توسعه نفوذ اقتصادي و سياسي خود در منطقه مديترانه است.
4- آمريکا که عملا در قالب ناتو در ترکيه حضور دارد، موظف به حفظ اسرائيل در مقابل تهديدهاي منطقهاي است و براي اين مأموريت حاضر به تحمل هزينه است.
5- دولت سوريه به کمک ايران و روسيه که از وضعيت متزلزل خود نجات يافته، خسته و فقير خواهان خروج از بحران و رکود جنگ و وارد شدن به فاز بازسازي و حضور دوباره و محترمانه در عرصه بينالمللي است. دولت سوريه ميداند که شرايط گذشته تغيير کرده و بايد با اصلاحات دموکراتيک و مشارکتدادن اقوام تشکيلدهنده ملت سوريه در حاکميت وحدت متزلزل آن کشور را حفظ کند. بديهي است کردهاي آن کشور که بيشترين خسارتها را ديده و بيشترين مقاومت را در مقابل داعش کردهاند، بايد در اين مشارکت سهم بيزيان ويژه خود را داشته باشند. دولت سوريه ميتواند در غياب کردها از حقوق آنان پاسداري و وفاداري آنان را تسجيل کند.
6- مخالفان دولت سوريه که بيشترين سهم را در ميان آوارگان و پناهندگان دارند، طبيعتا خواهان عفوي عمومي هستند که بتوانند با اميد قاطع به حضور و مشارکت سياسي در حاکميت کشور خود و با مصونيت از مخاطرات به بازسازي کشورشان و بازگشت و اسکان همگنان آواره خود ياري کنند.
7- اگرچه عراق در اين اجلاس حضور ندارد، با توجه به اينکه بالقوه ثروتمندترين کشور منطقه است و خواهناخواه با جايگاهي در شأن خود بازميگردد، بايد در جريان امور قرار گيرد و منافع آن کشور نيز که قطعا خواهان بهرهمندي از صلح و آرامش براي توسعه اقتصادي و اجتماعي است، تأمين شود.
8- نقش اردن و عربستان را نيز نميتوان
ناديده گرفت.