|

شاعر سرزمین ویران

شرق: «تی. اس. الیوت» نوشته ام. سی. بردبروک و ترجمه تقی هنرورشجاعی دهمین کتاب از مجموعه‌کتاب‌های «نسل قلم» است که در نشر نو منتشر شده است. مجموعه نسل قلم، چنان‌که خشایار دیهیمی، دبیر این مجموعه، در پیشگفتار چاپ جدید آن توضیح داده است، نخستین‌بار حدود بیست‌وپنج سال پیش منتشر شد و اکنون نشر نو اقدام به انتشار دوباره آن کرده است. کتاب «تی. اس. الیوت» از این مجموعه با اشاره به این موضوع آغاز می‌شود که الیوت اگرچه در شصتمین سالگرد تولدش در بیست‌وششم سپتامبر 1948 به‌عنوان «بزرگترین شاعر زنده انگلیسی‌زبان» تثبیت‌ شده بود، اما «شعر او در آغاز بسیاری را سخت ناپسند افتاد» و زمان برد تا جایگاهی درخور در تاریخ ادبیات بیابد. الیوت یکی از بنیان‌گذاران ادبیات مدرن و زاده دوران طلایی ادبیات و هنر قرن بیستم، یعنی سال‌های بین دو جنگ جهانی، است؛ زاده دوران اوج شکوفایی و خلاقیت ادبی و هنری که در ادبیات نمودش را در زندگی ادبی و آثار شاعران و نویسندگانی چون الیوت، جویس، همینگوی، فاکنر، ویرجینیا وولف، ازرا پاوند و بسیاری از شاعران و نویسندگان دیگر که هرکدام به نحوی در بنیان‌گذاری و پیشرفت ادبیات مدرن نقش و سهم داشتند می‌بینیم. الیوت نه‌فقط با شعرها بلکه با نقدهای ادبی‌اش نیز بر ادبیات مدرن و درک و تبیین این ادبیات تأثیر گذاشت و همچنین با فصلنامه «کرایتریون» که او سردبیرش بود و الیوت به قول بردبروک از طریق این فصلنامه «اثری چشمگیر بر جهان ادب نهاد». بردبروک پس از اشاره‌ای مختصر به اینکه ابتدا چه واکنش‌هایی به آثار الیوت نشان داده شد و بعدها چه تغییری در جایگاه ادبی او پدید آمد، کتاب «تی. اس. الیوت» را با شرحی از زندگی ادبی و شخصی او ادامه می‌دهد. او پس از آن در بخشی با عنوان «شاعر سرزمین ویران» نخستین اشعار الیوت را تا «سرزمین ویران» که از مشهورترین آثار او و یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات مدرن است مورد بررسی قرار می‌دهد. بردبروک درباره شیوه درک بهتر «سرزمین ویران» می‌نویسد: «سرزمین ویران البته معاصران الیوت را گیج کرد. اما، پس از گذشت نیم‌سده از انتشار آن، با شرح و توضیح‌هایی که بر آن نوشته شده است، خواننده‌ای که شیوه درست رهیافت به او نموده شده باشد دشواری زیادی برای درک این شعر نخواهد داشت. تفسیرهای زیادی هم در دست است که برخی از آنها عمق معنایی چندان زیادی به سرزمین ویران نسبت می‌دهند که خود شاعر فروتنانه آن‌ها را رد می‌کند. شاید سریع‌ترین روش برای راهیابی به معنای شعر گوش‌سپردن به قرائت شعر از زبان شخصی آشنا با این اثر یا، از آن هم بهتر، قرائت خود الیوت باشد که برای کتابخانه کنگره ضبط شده است». بردبروک همچنین درباره جایگاه این شعر در بین آثار الیوت می‌نویسد: «اگر سرزمین ویران بهترین شعر الیوت نباشد، بیگمان نافذترین شعر اوست. نسلی که در نیمه دوّم دهه 1920 به‌بار آمد دلبسته این شعر شد و آن را چنان جذب کرد که بخشی از عادت ذهنی‌اش شد». به اعتقاد بردبروک «عمق و خشونت تضادها در شعر، و این احساس که شاعر با مشکلات دنیای درونی و بیرونی‌اش پنجه درافکنده است، در سرزمین ویران نیرومندتر از اشعار بعدی» الیوت است. بردبروک بعد از این بخش در بخشی مجزا به چندوچون سروده‌شدن «سرزمین ویران» و ماجراهای مرتبط با این شعر می‌پردازد.
در بخش بعدی کتاب به اشعاری پرداخته شده که الیوت بعد از «سرزمین ویران» سرود. بعد از این بخش به الیوت نمایش‌نامه‌نویس پرداخته شده است و پس از آن به الیوت منتقد و ادیب. بردبروک درباره الیوت منتقد و نیز ربط آن به الیوت شاعر می‌نویسد: «اگر الیوت مشهورترین شاعر زمانش نشده بود، بیگمان به‌عنوان ممتازترین منتقد ادبی روزگارش شناخته می‌شد. بر این سخن باید نکته‌ای نیز افزود و آن اینکه واقعا تمییز‌دادن الیوتِ شاعر از الیوتِ منتقد محال است؛ زیرا نقد او از حساسیت شاعرانه‌اش سرچشمه می‌گیرد، و شعر او را به بهترین وجه برحسب نقدش می‌توان توضیح داد و تفسیر کرد».
در خاتمه کتاب دستاورد الیوت جمع‌‌بندی شده و همچنین به سال‌های پایانی عمر او اشاره‌ای شده و اینکه آخرین آثارش چگونه بوده و وخامت حالش در سال‌های آخر عمر باعث شده بود «روزبه‌روز بیشتر از صحنه ادبیات» کنار بکشد. بردبروک در اوایل این بخش درباره الیوت می‌نویسد: «وی در خطّ شعر سنتی و ادیبانه‌اش جانشینی برجای نگذاشته است». او آنگاه درباره عوامل اقتدار یگانه الیوت می‌نویسد: «آن موقعِ اقتدار یگانه او، که شاید فقط با موقع سمیوئل جانسن قابل مقایسه باشد، معلول یک سلسله عوامل است. در درجه نخست اینکه انسجام و پیوستگی نوشته‌های او آنها را به‌ صورت یک کل ساختاری درآورده است. در حقیقت، در آثار آخری وی توجّه بیشتر معطوفِ جایگاه اثر در آن کلّ بوده است تا تأثیر ویژه‌ای که خود اثر می‌تواند داشته باشد. بدین‌ترتیب، در این آثارِ آخری، الیوت همیشه نتوانسته است از دام چارچوب زیاده تعیین‌شده بگریزد، هرچند تکوین مستمر درونمایه را می‌توان در این آثار پی گرفت، و می‌توان دید که چگونه درونمایه‌های نخستین شهر و باغ جای به مفاهیمی چون هویت و رابطه و ارتباط و تنهایی داده‌اند. همچنین گستردگی حیطه فعالیت ادبی الیوت و بازده فراوانش به او اقتدار بخشیده است. در طول پانزده سالی که او کرایتریون را منتشر می‌کرد، این فصلنامه یکی از معتبرترین و بانفوذترین نشریه‌های ادبی روزگارش بود و برخی از بهترین نوشته‌های الیوت به مناسبت‌های خاص، با آن لحن پرتوان و نشاط‌بخش، در سرمقاله‌های این فصلنامه آمده است. بنگاه انتشاراتی فیبر اند فیبر، که وی از مدیرانش بود، نشر شعر را حوزه تخصصی کارش قرار داد و آثار بسیاری از شاعران جوانتر را منتشر کرد». در اواخر همین بخش آمده است: «حال که دستاورد الیوت کامل شده است، آنها که با آثار الیوت زیسته‌اند، و تغییرات و رشد این آثار را در عین حفظ وحدتشان حس کرده‌اند، می‌توانند صورت نهایی این دستاورد را جذب جان کنند».
به‌جز کتاب «تی. اس. الیوت» آثاری که تاکنون از مجموعه «نسل قلم» در نشر نو تجدیدچاپ شده‌اند به‌ترتیب عبارتند از: «هرمان ملویل»، «جورج اورول»، «پابلو نرودا»، «آنا آخماتووا»، «کارلوس فوئنتس»، «سورن کی‌یرکگور»، «ارنست همینگوی»، «دی. ایچ. لارنس» و «ژان ژاک روسو».
شرق: «تی. اس. الیوت» نوشته ام. سی. بردبروک و ترجمه تقی هنرورشجاعی دهمین کتاب از مجموعه‌کتاب‌های «نسل قلم» است که در نشر نو منتشر شده است. مجموعه نسل قلم، چنان‌که خشایار دیهیمی، دبیر این مجموعه، در پیشگفتار چاپ جدید آن توضیح داده است، نخستین‌بار حدود بیست‌وپنج سال پیش منتشر شد و اکنون نشر نو اقدام به انتشار دوباره آن کرده است. کتاب «تی. اس. الیوت» از این مجموعه با اشاره به این موضوع آغاز می‌شود که الیوت اگرچه در شصتمین سالگرد تولدش در بیست‌وششم سپتامبر 1948 به‌عنوان «بزرگترین شاعر زنده انگلیسی‌زبان» تثبیت‌ شده بود، اما «شعر او در آغاز بسیاری را سخت ناپسند افتاد» و زمان برد تا جایگاهی درخور در تاریخ ادبیات بیابد. الیوت یکی از بنیان‌گذاران ادبیات مدرن و زاده دوران طلایی ادبیات و هنر قرن بیستم، یعنی سال‌های بین دو جنگ جهانی، است؛ زاده دوران اوج شکوفایی و خلاقیت ادبی و هنری که در ادبیات نمودش را در زندگی ادبی و آثار شاعران و نویسندگانی چون الیوت، جویس، همینگوی، فاکنر، ویرجینیا وولف، ازرا پاوند و بسیاری از شاعران و نویسندگان دیگر که هرکدام به نحوی در بنیان‌گذاری و پیشرفت ادبیات مدرن نقش و سهم داشتند می‌بینیم. الیوت نه‌فقط با شعرها بلکه با نقدهای ادبی‌اش نیز بر ادبیات مدرن و درک و تبیین این ادبیات تأثیر گذاشت و همچنین با فصلنامه «کرایتریون» که او سردبیرش بود و الیوت به قول بردبروک از طریق این فصلنامه «اثری چشمگیر بر جهان ادب نهاد». بردبروک پس از اشاره‌ای مختصر به اینکه ابتدا چه واکنش‌هایی به آثار الیوت نشان داده شد و بعدها چه تغییری در جایگاه ادبی او پدید آمد، کتاب «تی. اس. الیوت» را با شرحی از زندگی ادبی و شخصی او ادامه می‌دهد. او پس از آن در بخشی با عنوان «شاعر سرزمین ویران» نخستین اشعار الیوت را تا «سرزمین ویران» که از مشهورترین آثار او و یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات مدرن است مورد بررسی قرار می‌دهد. بردبروک درباره شیوه درک بهتر «سرزمین ویران» می‌نویسد: «سرزمین ویران البته معاصران الیوت را گیج کرد. اما، پس از گذشت نیم‌سده از انتشار آن، با شرح و توضیح‌هایی که بر آن نوشته شده است، خواننده‌ای که شیوه درست رهیافت به او نموده شده باشد دشواری زیادی برای درک این شعر نخواهد داشت. تفسیرهای زیادی هم در دست است که برخی از آنها عمق معنایی چندان زیادی به سرزمین ویران نسبت می‌دهند که خود شاعر فروتنانه آن‌ها را رد می‌کند. شاید سریع‌ترین روش برای راهیابی به معنای شعر گوش‌سپردن به قرائت شعر از زبان شخصی آشنا با این اثر یا، از آن هم بهتر، قرائت خود الیوت باشد که برای کتابخانه کنگره ضبط شده است». بردبروک همچنین درباره جایگاه این شعر در بین آثار الیوت می‌نویسد: «اگر سرزمین ویران بهترین شعر الیوت نباشد، بیگمان نافذترین شعر اوست. نسلی که در نیمه دوّم دهه 1920 به‌بار آمد دلبسته این شعر شد و آن را چنان جذب کرد که بخشی از عادت ذهنی‌اش شد». به اعتقاد بردبروک «عمق و خشونت تضادها در شعر، و این احساس که شاعر با مشکلات دنیای درونی و بیرونی‌اش پنجه درافکنده است، در سرزمین ویران نیرومندتر از اشعار بعدی» الیوت است. بردبروک بعد از این بخش در بخشی مجزا به چندوچون سروده‌شدن «سرزمین ویران» و ماجراهای مرتبط با این شعر می‌پردازد.
در بخش بعدی کتاب به اشعاری پرداخته شده که الیوت بعد از «سرزمین ویران» سرود. بعد از این بخش به الیوت نمایش‌نامه‌نویس پرداخته شده است و پس از آن به الیوت منتقد و ادیب. بردبروک درباره الیوت منتقد و نیز ربط آن به الیوت شاعر می‌نویسد: «اگر الیوت مشهورترین شاعر زمانش نشده بود، بیگمان به‌عنوان ممتازترین منتقد ادبی روزگارش شناخته می‌شد. بر این سخن باید نکته‌ای نیز افزود و آن اینکه واقعا تمییز‌دادن الیوتِ شاعر از الیوتِ منتقد محال است؛ زیرا نقد او از حساسیت شاعرانه‌اش سرچشمه می‌گیرد، و شعر او را به بهترین وجه برحسب نقدش می‌توان توضیح داد و تفسیر کرد».
در خاتمه کتاب دستاورد الیوت جمع‌‌بندی شده و همچنین به سال‌های پایانی عمر او اشاره‌ای شده و اینکه آخرین آثارش چگونه بوده و وخامت حالش در سال‌های آخر عمر باعث شده بود «روزبه‌روز بیشتر از صحنه ادبیات» کنار بکشد. بردبروک در اوایل این بخش درباره الیوت می‌نویسد: «وی در خطّ شعر سنتی و ادیبانه‌اش جانشینی برجای نگذاشته است». او آنگاه درباره عوامل اقتدار یگانه الیوت می‌نویسد: «آن موقعِ اقتدار یگانه او، که شاید فقط با موقع سمیوئل جانسن قابل مقایسه باشد، معلول یک سلسله عوامل است. در درجه نخست اینکه انسجام و پیوستگی نوشته‌های او آنها را به‌ صورت یک کل ساختاری درآورده است. در حقیقت، در آثار آخری وی توجّه بیشتر معطوفِ جایگاه اثر در آن کلّ بوده است تا تأثیر ویژه‌ای که خود اثر می‌تواند داشته باشد. بدین‌ترتیب، در این آثارِ آخری، الیوت همیشه نتوانسته است از دام چارچوب زیاده تعیین‌شده بگریزد، هرچند تکوین مستمر درونمایه را می‌توان در این آثار پی گرفت، و می‌توان دید که چگونه درونمایه‌های نخستین شهر و باغ جای به مفاهیمی چون هویت و رابطه و ارتباط و تنهایی داده‌اند. همچنین گستردگی حیطه فعالیت ادبی الیوت و بازده فراوانش به او اقتدار بخشیده است. در طول پانزده سالی که او کرایتریون را منتشر می‌کرد، این فصلنامه یکی از معتبرترین و بانفوذترین نشریه‌های ادبی روزگارش بود و برخی از بهترین نوشته‌های الیوت به مناسبت‌های خاص، با آن لحن پرتوان و نشاط‌بخش، در سرمقاله‌های این فصلنامه آمده است. بنگاه انتشاراتی فیبر اند فیبر، که وی از مدیرانش بود، نشر شعر را حوزه تخصصی کارش قرار داد و آثار بسیاری از شاعران جوانتر را منتشر کرد». در اواخر همین بخش آمده است: «حال که دستاورد الیوت کامل شده است، آنها که با آثار الیوت زیسته‌اند، و تغییرات و رشد این آثار را در عین حفظ وحدتشان حس کرده‌اند، می‌توانند صورت نهایی این دستاورد را جذب جان کنند».
به‌جز کتاب «تی. اس. الیوت» آثاری که تاکنون از مجموعه «نسل قلم» در نشر نو تجدیدچاپ شده‌اند به‌ترتیب عبارتند از: «هرمان ملویل»، «جورج اورول»، «پابلو نرودا»، «آنا آخماتووا»، «کارلوس فوئنتس»، «سورن کی‌یرکگور»، «ارنست همینگوی»، «دی. ایچ. لارنس» و «ژان ژاک روسو».
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها