|

ربايندگان مرد ثروتمند پاي ميز محاکمه

شرق: نقشه دو جاري براي انتقام‌گيري از شوهرانشان با فرار طعمه‌شان لو رفت و همه اعضاي باند آدم‌ربايي که 30 هزار دلار از خانه قرباني سرقت کرده ‌بودند، نيز بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، اين پرونده اوايل سال جاري با شکايت مردي جوان و ثروتمند به جريان افتاد. اين مرد مدعي شد از سوي چند فرد که خود را مأمور معرفي مي‌کردند، ربوده شد اما در فرصت مناسب فرار کرد. شاکي به پليس گفت مأموران قلابي او را از خانه‌اش بردند و اصلا نمي‌داند چطور وارد منزلش شدند. وقتي پليس براي بررسي صحنه به خانه مرد شاکي رفت، متوجه شد با وجود امنيت بالاي خانه و درهاي ضدسرقت هيچ قفلي شکسته نشده و عاملان اين آدم‌ربايي و سرقت بدون هيچ زحمتي وارد منزل ‌شده‌اند. بنابراين مأموران به اهالي خانه مظنون شدند و با بازجويي از همسر مرد شاکي متوجه شدند او احتمالا در جريان آدم‌ربايي بوده ‌است.
وقتي از زن جوان بازجويي شد، اعتراف کرد مي‌داند چه کساني شوهرش را دزديده‌اند. او گفت: مرد شاعري که در فضاي مجازي با او آشنا شده‌ بودم براي اين آدم‌ربايي برنامه‌ريزي کرد و گفت دوستاني دارد که مي‌توانند شوهر من را سر عقل بياورند چون مدتي بود که من و همسرم با هم اختلاف داشتيم. من اين موضوع را به جاري‌ام هم گفتم. چون شوهر او هم بدرفتار بود، ربودن شوهرش را قبول کرد و با هم برنامه‌ريزي کرديم که کار را به اين مرد بسپاريم. او از خانه سرقت هم کرد. قرار بود پول‌ها مال خودش باشد اما نمي‌دانم چقدر سرقت کرده ‌است. البته برادرشوهرم ربوده نشد چون به دلیل مسئله‌اي قبل از حادثه بازداشت شد و مدتي در بازداشت بود و شوهرم همان زمان ربوده شد.
بعد از گفته‌هاي اين زن ساير اعضاي باند از طريق تماس‌هايي که با تلفن همراه همسر شاکي داشتند، بازداشت شدند. آنها به مشارکت در آدم‌ربايي و سرقت اعتراف کردند و جزئيات را توضيح دادند.
پرونده با صدور کيفرخواست براي رسيدگي به شعبه 7 دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد. روز گذشته در جلسه رسيدگي به اين پرونده کيفرخواست عليه متهمان خوانده شد. در ادامه شاکي در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من در خانه خواب‌ بودم که چند نفر وارد خانه شدند و گفتند مأمور هستند. آنها به من دستبند زدند و مرا به خانه‌اي و از آنجا به يک خانه ديگر بردند. دو برادر که بين متهمان هستند، مسئول نگهداري از من شدند. يکي از آنها هميشه با شمشير بالاي سر من مي‌ايستاد تا اينکه ساعاتي بعد از انتقالم به محل جديد يکي از آنها خوابيد و ديگري که شميشر داشت، با صداي زنگ به سمت در رفت و من را رها کرد. متوجه شدم کسي که زنگ زده موادفروش است و برايشان مواد آورده. من از اين فرصت استفاده کرده و با پاي برهنه فرار کردم. آنها نتوانستند مرا بگيرند و من هم به پليس مراجعه کردم. اين افراد بيش از 30 هزار دلار از خانه من سرقت کردند.
شاکي درباره نقش همسرش گفت: من از همسرم و همسر برادرم شکايتي ندارم چون آنها را فريب داده‌اند. همسر برادرم به تصور اينکه اين افراد مأمور هستند و مي‌توانند برادرم را از بازداشت نجات دهند، قبول کرد با آنها کار کند و همسرم هم فکر مي‌کرد اين افراد خير هستند و مي‌خواهند مشکل بين ما را حل کنند. من هر چه در زندگي دارم متعلق به همسرم است و نيازي نبود که او بخواهد از خودش دزدي کند.
در ادامه مردي که مدعي بود شاعر است، به اتهام مشارکت در آدم‌ربايي، جعل عنوان و سرقت در جايگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: من شاعر هستم و در مجامعي هم حاضر مي‌شوم. با همسر شاکي در اينستاگرام آشنا شدم. او درباره شعرهاي من اظهارنظر مي‌کرد و اين‌طور بود که با هم آشنا شديم. او در صحبت‌ها به من گفت شوهرش او را کتک مي‌زند. مي‌گفت شوهرم من را مي‌بندد و داخل اتاق مي‌اندازد و گاز اشک‌آور مي‌زند. اين‌طور بود که من دلم سوخت و تصميم گرفتم موضوع را حل کنم. با يکي از دوستانم که گفته ‌بود مأمور است تماس گرفتم تا سراغ اين مرد برويم و با او صحبت کنيم. اصلا هم قصد آدم‌ربايي نداشتيم. روز حادثه من در ماشين منتظر بودم او را بياورند تا با هم صحبت کنيم. من با مرد شاکي فقط صحبت کردم و از پول خبر ندارم. اگر پولي سرقت شده است، به من ربطي ندارد.
او همچنين اتهام تحصيل 500 دلار و 10 ميليون تومان پول نامشروع را رد کرد.
در ادامه متهم رديف دوم که متهم به تحصيل 114 ميليون تومان پول نقد و 600 دلار و مشارکت در آدم‌ربايي بود، در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من نمي‌دانستم کساني که با آنها همکاري مي‌کنم، واقعا مأمور نيستند. چون بدهکار بودم و به پول نياز داشتم، با آنها رفتم. من در آدم‌ربايي نقشي نداشتم.
در ادامه ساير متهمان در جايگاه قرار گرفتند و توضيحاتي ارائه دادند. در پايان هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

شرق: نقشه دو جاري براي انتقام‌گيري از شوهرانشان با فرار طعمه‌شان لو رفت و همه اعضاي باند آدم‌ربايي که 30 هزار دلار از خانه قرباني سرقت کرده ‌بودند، نيز بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، اين پرونده اوايل سال جاري با شکايت مردي جوان و ثروتمند به جريان افتاد. اين مرد مدعي شد از سوي چند فرد که خود را مأمور معرفي مي‌کردند، ربوده شد اما در فرصت مناسب فرار کرد. شاکي به پليس گفت مأموران قلابي او را از خانه‌اش بردند و اصلا نمي‌داند چطور وارد منزلش شدند. وقتي پليس براي بررسي صحنه به خانه مرد شاکي رفت، متوجه شد با وجود امنيت بالاي خانه و درهاي ضدسرقت هيچ قفلي شکسته نشده و عاملان اين آدم‌ربايي و سرقت بدون هيچ زحمتي وارد منزل ‌شده‌اند. بنابراين مأموران به اهالي خانه مظنون شدند و با بازجويي از همسر مرد شاکي متوجه شدند او احتمالا در جريان آدم‌ربايي بوده ‌است.
وقتي از زن جوان بازجويي شد، اعتراف کرد مي‌داند چه کساني شوهرش را دزديده‌اند. او گفت: مرد شاعري که در فضاي مجازي با او آشنا شده‌ بودم براي اين آدم‌ربايي برنامه‌ريزي کرد و گفت دوستاني دارد که مي‌توانند شوهر من را سر عقل بياورند چون مدتي بود که من و همسرم با هم اختلاف داشتيم. من اين موضوع را به جاري‌ام هم گفتم. چون شوهر او هم بدرفتار بود، ربودن شوهرش را قبول کرد و با هم برنامه‌ريزي کرديم که کار را به اين مرد بسپاريم. او از خانه سرقت هم کرد. قرار بود پول‌ها مال خودش باشد اما نمي‌دانم چقدر سرقت کرده ‌است. البته برادرشوهرم ربوده نشد چون به دلیل مسئله‌اي قبل از حادثه بازداشت شد و مدتي در بازداشت بود و شوهرم همان زمان ربوده شد.
بعد از گفته‌هاي اين زن ساير اعضاي باند از طريق تماس‌هايي که با تلفن همراه همسر شاکي داشتند، بازداشت شدند. آنها به مشارکت در آدم‌ربايي و سرقت اعتراف کردند و جزئيات را توضيح دادند.
پرونده با صدور کيفرخواست براي رسيدگي به شعبه 7 دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد. روز گذشته در جلسه رسيدگي به اين پرونده کيفرخواست عليه متهمان خوانده شد. در ادامه شاکي در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من در خانه خواب‌ بودم که چند نفر وارد خانه شدند و گفتند مأمور هستند. آنها به من دستبند زدند و مرا به خانه‌اي و از آنجا به يک خانه ديگر بردند. دو برادر که بين متهمان هستند، مسئول نگهداري از من شدند. يکي از آنها هميشه با شمشير بالاي سر من مي‌ايستاد تا اينکه ساعاتي بعد از انتقالم به محل جديد يکي از آنها خوابيد و ديگري که شميشر داشت، با صداي زنگ به سمت در رفت و من را رها کرد. متوجه شدم کسي که زنگ زده موادفروش است و برايشان مواد آورده. من از اين فرصت استفاده کرده و با پاي برهنه فرار کردم. آنها نتوانستند مرا بگيرند و من هم به پليس مراجعه کردم. اين افراد بيش از 30 هزار دلار از خانه من سرقت کردند.
شاکي درباره نقش همسرش گفت: من از همسرم و همسر برادرم شکايتي ندارم چون آنها را فريب داده‌اند. همسر برادرم به تصور اينکه اين افراد مأمور هستند و مي‌توانند برادرم را از بازداشت نجات دهند، قبول کرد با آنها کار کند و همسرم هم فکر مي‌کرد اين افراد خير هستند و مي‌خواهند مشکل بين ما را حل کنند. من هر چه در زندگي دارم متعلق به همسرم است و نيازي نبود که او بخواهد از خودش دزدي کند.
در ادامه مردي که مدعي بود شاعر است، به اتهام مشارکت در آدم‌ربايي، جعل عنوان و سرقت در جايگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: من شاعر هستم و در مجامعي هم حاضر مي‌شوم. با همسر شاکي در اينستاگرام آشنا شدم. او درباره شعرهاي من اظهارنظر مي‌کرد و اين‌طور بود که با هم آشنا شديم. او در صحبت‌ها به من گفت شوهرش او را کتک مي‌زند. مي‌گفت شوهرم من را مي‌بندد و داخل اتاق مي‌اندازد و گاز اشک‌آور مي‌زند. اين‌طور بود که من دلم سوخت و تصميم گرفتم موضوع را حل کنم. با يکي از دوستانم که گفته ‌بود مأمور است تماس گرفتم تا سراغ اين مرد برويم و با او صحبت کنيم. اصلا هم قصد آدم‌ربايي نداشتيم. روز حادثه من در ماشين منتظر بودم او را بياورند تا با هم صحبت کنيم. من با مرد شاکي فقط صحبت کردم و از پول خبر ندارم. اگر پولي سرقت شده است، به من ربطي ندارد.
او همچنين اتهام تحصيل 500 دلار و 10 ميليون تومان پول نامشروع را رد کرد.
در ادامه متهم رديف دوم که متهم به تحصيل 114 ميليون تومان پول نقد و 600 دلار و مشارکت در آدم‌ربايي بود، در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من نمي‌دانستم کساني که با آنها همکاري مي‌کنم، واقعا مأمور نيستند. چون بدهکار بودم و به پول نياز داشتم، با آنها رفتم. من در آدم‌ربايي نقشي نداشتم.
در ادامه ساير متهمان در جايگاه قرار گرفتند و توضيحاتي ارائه دادند. در پايان هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها