مروری بر مجموعه دنبالهدار «پایتخت» به بهانه پخش ششمین فصل
یک «معمولی»ِ خاص
مازیار معاونی: اکنون که ششمین سری از مجموعه دنبالهدار پایتخت بهعنوان مجموعه نوروزی شبکه اول سیما روی آنتن رفته و در همین شبهای آغازین پخش، همان جو اقبال عمومی مورد انتظار را در میان مخاطبان ایجاد کرده است بد نیست مروری داشته باشیم بر پنج فصل پیشین این مجموعه که در حد فاصل نوروز 90 تا نوروز 97 از همین شبکه پخش میشدند.بیشک 9 سال پیش که اولین فصل این سریال در کنداکتور نوروزی شبکه اول سیما قرار گرفت، حتی سفت و سختترین طرفداران ساختههای سیروس مقدم و خوشبینترین همکاران سینماگرِ محسن تنابنده که از جوهر ناب و آینده درخشان او اطمینان داشتند هم نمیتوانستند حدس بزنند که از نتیجه همکاری این دو چهره مستعد پایدارترین، ادامهدارترین و یکی از موفقترین سریالهای کل تاریخ 54 ساله مجموعهسازی تلویزیونی متولد خواهد شد؛ مجموعهای بهشدت محبوب و پرطرفدار که در تمام طول دهه جاری استمرار داشته و احتمالا دامنه استمرار آن به دهه آینده و قرن آینده هم کشیده خواهد شد.
بد نیست تأملی داشته باشیم بر داشتههای سریالی که به چنین موقعیت منحصربهفردی دست یافته و میلیونها بینندهای را که برخی از آنها در طول سال به زحمت چند ساعت تلویزیون میبینند، اینگونه با خود همراه کرده است! احتمالا در پاسخ به این پرسش، میتوان مؤلفههای بسیاری را برشمرد ولی به اعتقاد نگارنده بیشتر و مهمتر از هر عامل و مؤلفهای، آنچه پایتخت را پایتخت کرده، صداقت است و خلاقیت؛ دو عنصری که میتوان از آنها به عنوان عنصر مفقوده یا دستکم عنصر کمرنگ اکثریت قریببهاتفاق دیگر سریالهای نمایشی تلویزیون، بهویژه مجموعههای طنز، یاد کرد. بیننده پایتخت چیزی را در آن میبیند که به جریان طبیعی زندگی و به برداشتش از آدمها، نیات و اعمال و مناسباتشان بسیار نزدیک است، بنابراین، برقراری ارتباط با این فضای ملموس که به وسیله کاراکترهایی دوستداشتنی ترسیم شده نهتنها برای او دشوار نیست بلکه به احساس دلنشینی منجر میشود که به این زودیها و به این آسانیها دست از سرش بر نمیدارد.بیایید به قضیه مصداقیتر نگاه کنیم؛ قهرمان محبوب سریال در تمام پنج فصل گذشته (و فصل جدید در حال پخش) یک شخصیت خاص با ویژگیهای فیزیکی، کلامی و
رفتاری خاص (آنگونه که از بسیاری از کمدینهای تلویزیونی سراغ داریم) نیست، قهرمان پایتخت و محور ماجراهای شلوغ و پررفتوآمد و خندهدار آن، یک آدم خیلی معمولی است که با خلاقیت هرچه تمامتر، نام بامسمای نقی معمولی را برای او انتخاب کردهاند؛ کاراکتری دوستداشتنی با بازی نبوغآمیز خود محسن تنابنده، یعنی کسی که خلقکنندهاش بوده و شاید هیچکسی به اندازه خود تنابنده به پیچیدگیهای شخصیتی و مناسبات رفتاری او آگاه و مشرف نباشد. نقی معمولی بدون آنکه فاکتورهایی مثل نمک ناشی از تپلبودن ( نظیر اکبر عبدی، مهران غفوریان و...) یا عدم تناسب کمیک اجزای صورت (علیرضا خمسه، جواد رضویان) و مواردی از این دست را در فیزیک خود داشته باشد، فقط و فقط به دلیل همان معمولی و خاصنبودن و باورپذیری بسیار، خندهآور و خواستنی است. سایر پرسوناژهای اصلی مجموعه از ارسطو (احمد مهرانفر) گرفته تا رحمت (هومن حاجیعبداللهی)، فهمیه (نسرین نصرتی) گرفته تا کاراکترهای فرعیتری نظیر برادران دوقلوی رحمت، دختران دوقلوی نقی و... هم به همین سبک و سیاق، پرداخت خوب و درستی دارند که در ترکیب با جهان شلوغ و کمدی اسلپاستیک (بزن و بکوب) جذاب مجموعه و آن لهجه
غلیظ مازندرانی که نمیتوان دوستش نداشت، معجونی را به وجود میآورند که در دوره 9 ساله گذشته پنج نوروز و یک رمضان را در جدول پخش شبانه باسابقهترین شبکه تلویزیونی به خود اختصاص داده است و حتی با وجود ازدستدادن شخصیت باباپنجعلی (علیرضا خمسه) که به اقتضای درام بوده و زندهیاد خشایار الوند که مهمترین و تأثیرگذارترین نویسنده سریال بعد از خود تنابنده بوده باز هم به مسیر موفقش ادامه میدهد و دور از ذهن نیست که در پایان ششمین و تازهترین فصل خود، همان جایگاه دور از دسترس همیشگیاش را حفظ کند و حتی ارتقا ببخشد.
مازیار معاونی: اکنون که ششمین سری از مجموعه دنبالهدار پایتخت بهعنوان مجموعه نوروزی شبکه اول سیما روی آنتن رفته و در همین شبهای آغازین پخش، همان جو اقبال عمومی مورد انتظار را در میان مخاطبان ایجاد کرده است بد نیست مروری داشته باشیم بر پنج فصل پیشین این مجموعه که در حد فاصل نوروز 90 تا نوروز 97 از همین شبکه پخش میشدند.بیشک 9 سال پیش که اولین فصل این سریال در کنداکتور نوروزی شبکه اول سیما قرار گرفت، حتی سفت و سختترین طرفداران ساختههای سیروس مقدم و خوشبینترین همکاران سینماگرِ محسن تنابنده که از جوهر ناب و آینده درخشان او اطمینان داشتند هم نمیتوانستند حدس بزنند که از نتیجه همکاری این دو چهره مستعد پایدارترین، ادامهدارترین و یکی از موفقترین سریالهای کل تاریخ 54 ساله مجموعهسازی تلویزیونی متولد خواهد شد؛ مجموعهای بهشدت محبوب و پرطرفدار که در تمام طول دهه جاری استمرار داشته و احتمالا دامنه استمرار آن به دهه آینده و قرن آینده هم کشیده خواهد شد.
بد نیست تأملی داشته باشیم بر داشتههای سریالی که به چنین موقعیت منحصربهفردی دست یافته و میلیونها بینندهای را که برخی از آنها در طول سال به زحمت چند ساعت تلویزیون میبینند، اینگونه با خود همراه کرده است! احتمالا در پاسخ به این پرسش، میتوان مؤلفههای بسیاری را برشمرد ولی به اعتقاد نگارنده بیشتر و مهمتر از هر عامل و مؤلفهای، آنچه پایتخت را پایتخت کرده، صداقت است و خلاقیت؛ دو عنصری که میتوان از آنها به عنوان عنصر مفقوده یا دستکم عنصر کمرنگ اکثریت قریببهاتفاق دیگر سریالهای نمایشی تلویزیون، بهویژه مجموعههای طنز، یاد کرد. بیننده پایتخت چیزی را در آن میبیند که به جریان طبیعی زندگی و به برداشتش از آدمها، نیات و اعمال و مناسباتشان بسیار نزدیک است، بنابراین، برقراری ارتباط با این فضای ملموس که به وسیله کاراکترهایی دوستداشتنی ترسیم شده نهتنها برای او دشوار نیست بلکه به احساس دلنشینی منجر میشود که به این زودیها و به این آسانیها دست از سرش بر نمیدارد.بیایید به قضیه مصداقیتر نگاه کنیم؛ قهرمان محبوب سریال در تمام پنج فصل گذشته (و فصل جدید در حال پخش) یک شخصیت خاص با ویژگیهای فیزیکی، کلامی و
رفتاری خاص (آنگونه که از بسیاری از کمدینهای تلویزیونی سراغ داریم) نیست، قهرمان پایتخت و محور ماجراهای شلوغ و پررفتوآمد و خندهدار آن، یک آدم خیلی معمولی است که با خلاقیت هرچه تمامتر، نام بامسمای نقی معمولی را برای او انتخاب کردهاند؛ کاراکتری دوستداشتنی با بازی نبوغآمیز خود محسن تنابنده، یعنی کسی که خلقکنندهاش بوده و شاید هیچکسی به اندازه خود تنابنده به پیچیدگیهای شخصیتی و مناسبات رفتاری او آگاه و مشرف نباشد. نقی معمولی بدون آنکه فاکتورهایی مثل نمک ناشی از تپلبودن ( نظیر اکبر عبدی، مهران غفوریان و...) یا عدم تناسب کمیک اجزای صورت (علیرضا خمسه، جواد رضویان) و مواردی از این دست را در فیزیک خود داشته باشد، فقط و فقط به دلیل همان معمولی و خاصنبودن و باورپذیری بسیار، خندهآور و خواستنی است. سایر پرسوناژهای اصلی مجموعه از ارسطو (احمد مهرانفر) گرفته تا رحمت (هومن حاجیعبداللهی)، فهمیه (نسرین نصرتی) گرفته تا کاراکترهای فرعیتری نظیر برادران دوقلوی رحمت، دختران دوقلوی نقی و... هم به همین سبک و سیاق، پرداخت خوب و درستی دارند که در ترکیب با جهان شلوغ و کمدی اسلپاستیک (بزن و بکوب) جذاب مجموعه و آن لهجه
غلیظ مازندرانی که نمیتوان دوستش نداشت، معجونی را به وجود میآورند که در دوره 9 ساله گذشته پنج نوروز و یک رمضان را در جدول پخش شبانه باسابقهترین شبکه تلویزیونی به خود اختصاص داده است و حتی با وجود ازدستدادن شخصیت باباپنجعلی (علیرضا خمسه) که به اقتضای درام بوده و زندهیاد خشایار الوند که مهمترین و تأثیرگذارترین نویسنده سریال بعد از خود تنابنده بوده باز هم به مسیر موفقش ادامه میدهد و دور از ذهن نیست که در پایان ششمین و تازهترین فصل خود، همان جایگاه دور از دسترس همیشگیاش را حفظ کند و حتی ارتقا ببخشد.