|

سیاسی‌شدنِ مرگ

شیما بهره‌مند . دبیر فرهنگ

سیاسی‌شدنِ مرگ، از تبعات همه‌گیری ویروس کرونا و افزایش دامنه شیوع در سرتاسر دنیاست. و از قرار معلوم این وضعیت کرونایی که دست‌کم چندین ماه دیگر دوام دارد، دولت‌ها را به انتخابی ناگزیر میان حیاتِ اقتصاد یا حیاتِ انسان‌ها وامی‌دارد و از طرفی به انتخاب میان مرگ تعدادی از شهروندان در قبال زنده‌ماندن طیفی دیگر. فصل شیوع کرونا شاید بتواند فصل دیگری از شیوه مدیریت جهانی باشد یا دست‌کم فرصتی برای تفکر در این شیوه که سالیان سال است بر اقتدارگرایی دولت‌ها مبتنی است. اینک که جهان فارغ از هر نوع شیوه حکومت‌داری با بحرانی فراگیر روبه‌روست، متفکران با طرز تفکر متفاوت، این بحران را از منشور سیاست و اجتماع و مهم‌تر از همه اقتصاد سیاسی می‌نگرند و تحلیل می‌کنند. در این میان دو خوانش از متفکران چپ، جورجو آگامبنِ ایتالیایی (که این روزها کشورش اوضاع وخیمی از حیث ابتلا مردم به کرونا و رشدِ تصاعدی این همه‌گیری دارد) و اسلاوی ژیژک بسیار خوانده شد و تفسیرهای مختلفی له یا علیه آنها مطرح شد. تحلیل‌های دست‌راستی هم کم نبودند که با انتقاد به این نوع نگاهِ رادیکال، بر نقش قاهر دولت‌ها در سپری‌کردنِ دوران بحران تأکید داشتند که شاید از تبعات آن بازگشت یا احیای دوباره اقتدارگرایی دولت خواهد بود. این تحلیل‌ها، بر پیوند دولت و ملت در بحران‌های فراگیر مبتنی است و دولت را مرجعی مقتدر برای حمایت از مردم برای گذر از این بحران‌ها می‌داند. آگامبن در تحلیل وضعیت کرونایی، سراغ ایده «وضعیت استثنائی» رفته است تا آن را با بحران اخیر انضمامی کند. او سال‌ها پیش این مسئله را مطرح کرد که وضعیت استثنایی به پارادایم معمول حکومت‌ بدل شده و این دیگر واقعیتی بدیهی است که هیچ تحلیل سیاسی و حقوقیِ جدی نمی‌تواند انکارش کند: نه‌تنها قوانینی که در پی حملات سپتامبر 2001 وضع شدند و دست‌کم دو برابر محدودکننده‌تر از قوانین ایتالیای فاشیست‌اند در چارچوب وضعیت استثنایی می‌گنجند، بلکه اعلام وضعیت اضطراری در بیستم نوامبر در فرانسه گامی در این چارچوب بوده که دولت آن را تمدید هم کرد. بدین‌ترتیب وضعیت استثنائی به‌گونه‌ای ماندگار در حکومت‌ها نفوذ کرده است.1 آگامبن همین چند روز پیش در 26 فوریه 2020، قرنطینه و اعلام وضعیت اضطراری برای خطر اپیدمیِ کرونا را توجیهی برای اعمال اقدامات استثنائی دولت‌ها خواند و تا جایی پیش رفت که آن را «اختراع یک اپیدمی» از طرف دولت‌ها خواند...
که بهانه‌ای برای گسترش چنین اقدامات بدون حدومرز را به آنها می‌دهد. «دهشت جمعی» که او معتقد است در سال‌های اخیر به انحاء مختلف در ذهنِ افراد اجتماع تکثیر شده، توجیهی است برای تحدید آزادی‌ها از طریق ساخت میلی همگانی به ایمنی. اگرچه به‌نظر می‌رسد آگامبن خطر واقعی شیوع کرونا در سطح جهانی را دست‌کم گرفته است، اما ناکارآمدی سیستم درمانی و بی‌عدالتی در توزیع امکانات بهداشتی و پزشکی در تمام جهان -هر کشور به مقیاس سطح پیشرفت و به‌اقتضای جمعیت و موقعیت خود- محملی فراهم آورده برای تفکر در وضعیتی که به‌قول آگامبن سالیانی است با وصفِ اضطرار و استثنائی، خود را به‌مثابه وضعیت مستقر جا انداخته است. ژان لوک نانسی اما با نگاهی واقع‌بینانه، در پاسخ انتقادی کوتاه به آگامبن ضمن تأیید اینکه هیچ شکی وجود ندارد که امروزه تمدن بشری در تردید به‌سر می‌برد، نوشت: ما با نوعی «استثناء ویروسی‌شده» در سراسر جهان مواجهیم که همه ما را درگیر خود کرده است و در این میان، دولت‌ها جز مجریان غم‌زده آن نیستند. او به‌درستی معتقد است اکنون وقت تسویه‌حساب با دولت‌ها نیست و این رویکرد بیش از آن‌که تأملی سیاسی باشد، مانوری انحرافی است. از طرف دیگر، اسلاوی ژیژک، از پدیده عجیب بازگشت این تصور نوشت که پدیده‌‌های اجتماعی مثل بازارها یا سرمایه مالی موجوداتی زنده‌‌اند. به باور او، رسانه‌ها بنا دارند این تأثیر را القا کنند که «آنچه باید واقعاً نگران‌مان کند نه آن هزاران انسانی است که تاکنون جان خود را از دست داده‌اند (و نه هزاران انسان دیگری که خواهند مرد)، بلکه آن‌چه به‌‌واقع نگران‌کننده است این واقعیت است که بازارها دارند ناآرام و بی‌ثبات می‌شوند. ویروس کرونا به‌نحو فزاینده‌ای در حال بر‌هم‌زدن جریان آرام بازار جهانی است و آن‌طور که به گوش می‌رسد نرخ رشد ممکن است در حدود دو تا سه درصد سقوط داشته باشد.»2 از دیدِ ژیژک این فرصتی است برای فهم این واقعیت که جهان نیازمند سازماندهی دوباره اقتصاد جهانی است به‌شکلی که دیگر طفیلی سازوکار بازار نباشد. او از نوعی سازماندهی جهانی سخن می‌گوید که بتواند اقتصاد را کنترل و تنظیم کند و درعین‌حال اقتدار دولت‌-ملت‌ها را محدود سازد. تعبیرِ «جنگ پزشکیِ» ژیژک برای اپیدمی ویروس کرونا از وخامت اوضاع خبر می‌دهد، با این تبصره که ژیژک این وضعیت وخیم را حامل پتانسیلی برای رهایی از شَر سرمایه‌داری جهانی به‌شکل امروزی آن می‌داند که بعید است در وضعیت موجود چندان قرین به واقع باشد، گرچه او در تحلیل خود به نمونه‌های عینی از این سمت‌وسو از‌جمله ملی‌کردنِ بیمارستان‌های خصوصی و فراخوان سازمان بهداشت جهانی برای تشریک مساعی دولت‌ها جهتِ مقابله با شیوع کرونا اشاره می‌کند که از نظرِ او هر‌ آینه از جهانی‌شدنِ مبتنی بر بازار فاصله می‌گیرد، و همکاری جهانی و وابستگی متقابل و کنش جمعی را مبنای خود قرار می‌دهد.
با تمام تفاوت‌هایی که این سه تحلیل انتقادی با هم دارند، می‌توان خطِ نامرئی اما قطوری را در آنها بازشناخت که همانا تأکید بر بالقوه‌گی وضعیت اضطراری کرونایی است که شاید بتواند دست‌کم در سطحِ نظری امکان تفکر در نظم اقتصادی جهانی را به‌وجود آورد، چه به وضعیت موجود با بدبینی آگامبنی نگاه کنیم که معتقد است این اوضاع به بسط اقتدار دولت‌ها و سرمایه‌داری موجود می‌انجامد، چه به ایده ژیژکی قائل باشیم که به نوعی وفاق جهانی برای از سر گذراندن این بحران و تغییر، امید بسته است. گرچه بعید است در وضعیتِ طاعونی اخیر که جهان گرفتار آن است، هرگونه انتقاد به شکلِ مدیریت جهانی یا به‌تعبیرِ ژان لوک نانسی، تسویه‌حساب با دولت‌ها یا سرمایه‌داری کاری از پیش ببرد. بااین‌حال به‌قول فوکو نحوه حکومت‌داری در تمام جهان با بحران روبه‌روست، از جهان غرب تا کشورهای سوسیالیستی که مردمان‌شان به‌سبب شیوه‌ای که اداره می‌شوند که احساس سختی و بی‌تابی می‌کنند، و البته مقصود او مجموعه نهادها و رویه‌ها و تکنیک‌هایی است که مردم با آنها هدایت می‌شوند نه‌فقط دولت‌ها.
با این اوصاف، در ترسیمِ وضعیت موجود با هر نوع شیوه حکومت‌داری، تقابل حفظ حیات انسان‌ها و حیاتِ اقتصادی جوامع مطرح خواهد شد که در تحلیل‌های اخیر نیز به‌نحوی مستتر است، و شاید از مهم‌ترین مسائلی است که میل به تفکر در سازوکار جهانی اقتصاد را پدید آورده. اُفت شاخص‌های اقتصادی در چین و وال‌استریت و بازارهای مالی اروپایی و سایر نقاط جهان که روند آن از همان ابتدای شیوع کرونا آغاز شد و به‌زعم کارشناسان و متخصصان امر به‌طرز فزاینده‌ای شدت خواهد گرفت، این تقابل را پررنگ‌تر ساخته است. همین‌جا می‌توان مفهوم فوکویی «زیست‌سیاست» را نیز اضافه کرد. فوکو باور دارد که در عصر مدرن تکنیک‌های مختلفی برای اداره بدن‌ها یا به‌تعبیری به‌انقیاد درآوردنِ بدن‌ها وجود دارد که موجب شده حیات طبیعی در مکانیسم‌ها و محاسبات قدرت دولت‌ها ادغام شود، انسان مدرن برای ورود به دولتشهر ناگزیر حیاتِ خود را در درون قلمرو قانون تعریف کرده. اما برخلاف نظر فوکو از منظر آگامبن «دوران مدرن یگانه عصر تحققِ زیست‌سیاست نیست، بلکه ازقضا همان دوره‌ای است که این رابطه، یعنی پیوند مرموز هستی سیاسی و حیات برهنه بیش از هر زمان دیگری عیان شده است.»3 همچنین سیاسی‌شدنِ حیات شامل سیاستِ مرگ هم می‌شود.
چراکه از نمودهای حاکمیت، قدرتِ صدور این حکم هم هست که چه‌کسی می‌تواند زنده بماند و چه‌کسی باید بمیرد. وضعیتی که در وهله نخست صرفا اخلاقی می‌نماید، اما بیش از آن، بزنگاهی سیاسی است که این‌بار دولت‌ها با ساختارهای متفاوت، به‌خاطر شیوع نامنتظره ویروس کرونا به آن دچارند. بی‌تعارف، امکانات درمانی و پزشکی به‌فراخورِ موقعیت هر کشور اجازه پوششِ تمام بیمارانِ حاد مبتلا به کرونا را نمی‌دهد و به همین دلیل برخی از کشورها ازجمله کشور چین، به ساختِ بیمارستان‌های سیار یا صحرایی پرداختند تا این ظرفیت را تا حدِ ممکن ارتقا بخشند. اما دیری نیست که کشورها با تراکم بیماران مواجه شوند و در ازای هر چند بیمار امکانِ پذیرش و درمانِ تنها یکی از آنها را داشته باشند (که این روند هم‌اکنون نیز در برخی کشورها آغاز شده). دولت‌ها در چنین وضعیتی ناگزیر به انتخاب‌اند، گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که در برخی کشورها برای نمونه ایتالیا بحث بر سر این بوده که برای بستری‌کردن و پذیرش بیماران اولویت‌های سنی در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، مسئله وضعیت اقتصادی مطرح است که طبعا با رکود مواجه خواهد بود و در نگاهی رئالیستی فارغ از هرگونه موضع‌گیری چپ یا راست، تصمیم سخت و چه‌بسا تلخ اینجاست که دولت‌ها باید ناگزیر بینِ ادامه قرنطینه و حفظِ حیات انسان‌ها یا برهوتِ اقتصادی (که برخی معتقدند تبعات آن دست‌کمی از مرگِ بیماران مبتلا به کرونا ندارد)، دست به انتخاب بزنند. تقابلی که هم‌اکنون رگه‌هایی از آن را در رویکردِ میانه‌روی دولت بریتانیا و جانبداری‌اش از حیات اقتصادی توأمان با کنترل شیوع کرونا، و رویکرد متفاوتِ دیگر دولت‌های اروپایی ازجمله فرانسه شاهدیم، و بااین‌همه هنوز وقتِ تحلیلِ آنچه کرونا بر سر جهان آورده و خواهد آورد، نرسیده است و تنها ایده‌هایی برای ترسیم وضعیت و نه تحلیل آن مطرح می‌شود که حجم انبوهی از آنها در همان زمانِ نوشته‌شدنِ متوقف می‌مانند، چراکه فاصله‌ای بعید از واقعیتی دارند که اینک بر ما پوشیده است.
‌1. «وضعیت استثنایی»، جورجو آگامبن، ترجمه پویا ایمانی، نشر نی
2. سایتِ تز یازدهم، «ویروس کرونا ضربه کیل بیلی به سرمایه‌داری است و می‌تواند منجر به بازآفرینی کمونیسم شود»، اسلاوی ژیژک، ترجمه تایماز افسری
3. «تنهایی دم مرگ»، نوربرت الیاس، ترجمه امید مهرگان و صالح نجفی، نشر گام نو

سیاسی‌شدنِ مرگ، از تبعات همه‌گیری ویروس کرونا و افزایش دامنه شیوع در سرتاسر دنیاست. و از قرار معلوم این وضعیت کرونایی که دست‌کم چندین ماه دیگر دوام دارد، دولت‌ها را به انتخابی ناگزیر میان حیاتِ اقتصاد یا حیاتِ انسان‌ها وامی‌دارد و از طرفی به انتخاب میان مرگ تعدادی از شهروندان در قبال زنده‌ماندن طیفی دیگر. فصل شیوع کرونا شاید بتواند فصل دیگری از شیوه مدیریت جهانی باشد یا دست‌کم فرصتی برای تفکر در این شیوه که سالیان سال است بر اقتدارگرایی دولت‌ها مبتنی است. اینک که جهان فارغ از هر نوع شیوه حکومت‌داری با بحرانی فراگیر روبه‌روست، متفکران با طرز تفکر متفاوت، این بحران را از منشور سیاست و اجتماع و مهم‌تر از همه اقتصاد سیاسی می‌نگرند و تحلیل می‌کنند. در این میان دو خوانش از متفکران چپ، جورجو آگامبنِ ایتالیایی (که این روزها کشورش اوضاع وخیمی از حیث ابتلا مردم به کرونا و رشدِ تصاعدی این همه‌گیری دارد) و اسلاوی ژیژک بسیار خوانده شد و تفسیرهای مختلفی له یا علیه آنها مطرح شد. تحلیل‌های دست‌راستی هم کم نبودند که با انتقاد به این نوع نگاهِ رادیکال، بر نقش قاهر دولت‌ها در سپری‌کردنِ دوران بحران تأکید داشتند که شاید از تبعات آن بازگشت یا احیای دوباره اقتدارگرایی دولت خواهد بود. این تحلیل‌ها، بر پیوند دولت و ملت در بحران‌های فراگیر مبتنی است و دولت را مرجعی مقتدر برای حمایت از مردم برای گذر از این بحران‌ها می‌داند. آگامبن در تحلیل وضعیت کرونایی، سراغ ایده «وضعیت استثنائی» رفته است تا آن را با بحران اخیر انضمامی کند. او سال‌ها پیش این مسئله را مطرح کرد که وضعیت استثنایی به پارادایم معمول حکومت‌ بدل شده و این دیگر واقعیتی بدیهی است که هیچ تحلیل سیاسی و حقوقیِ جدی نمی‌تواند انکارش کند: نه‌تنها قوانینی که در پی حملات سپتامبر 2001 وضع شدند و دست‌کم دو برابر محدودکننده‌تر از قوانین ایتالیای فاشیست‌اند در چارچوب وضعیت استثنایی می‌گنجند، بلکه اعلام وضعیت اضطراری در بیستم نوامبر در فرانسه گامی در این چارچوب بوده که دولت آن را تمدید هم کرد. بدین‌ترتیب وضعیت استثنائی به‌گونه‌ای ماندگار در حکومت‌ها نفوذ کرده است.1 آگامبن همین چند روز پیش در 26 فوریه 2020، قرنطینه و اعلام وضعیت اضطراری برای خطر اپیدمیِ کرونا را توجیهی برای اعمال اقدامات استثنائی دولت‌ها خواند و تا جایی پیش رفت که آن را «اختراع یک اپیدمی» از طرف دولت‌ها خواند...
که بهانه‌ای برای گسترش چنین اقدامات بدون حدومرز را به آنها می‌دهد. «دهشت جمعی» که او معتقد است در سال‌های اخیر به انحاء مختلف در ذهنِ افراد اجتماع تکثیر شده، توجیهی است برای تحدید آزادی‌ها از طریق ساخت میلی همگانی به ایمنی. اگرچه به‌نظر می‌رسد آگامبن خطر واقعی شیوع کرونا در سطح جهانی را دست‌کم گرفته است، اما ناکارآمدی سیستم درمانی و بی‌عدالتی در توزیع امکانات بهداشتی و پزشکی در تمام جهان -هر کشور به مقیاس سطح پیشرفت و به‌اقتضای جمعیت و موقعیت خود- محملی فراهم آورده برای تفکر در وضعیتی که به‌قول آگامبن سالیانی است با وصفِ اضطرار و استثنائی، خود را به‌مثابه وضعیت مستقر جا انداخته است. ژان لوک نانسی اما با نگاهی واقع‌بینانه، در پاسخ انتقادی کوتاه به آگامبن ضمن تأیید اینکه هیچ شکی وجود ندارد که امروزه تمدن بشری در تردید به‌سر می‌برد، نوشت: ما با نوعی «استثناء ویروسی‌شده» در سراسر جهان مواجهیم که همه ما را درگیر خود کرده است و در این میان، دولت‌ها جز مجریان غم‌زده آن نیستند. او به‌درستی معتقد است اکنون وقت تسویه‌حساب با دولت‌ها نیست و این رویکرد بیش از آن‌که تأملی سیاسی باشد، مانوری انحرافی است. از طرف دیگر، اسلاوی ژیژک، از پدیده عجیب بازگشت این تصور نوشت که پدیده‌‌های اجتماعی مثل بازارها یا سرمایه مالی موجوداتی زنده‌‌اند. به باور او، رسانه‌ها بنا دارند این تأثیر را القا کنند که «آنچه باید واقعاً نگران‌مان کند نه آن هزاران انسانی است که تاکنون جان خود را از دست داده‌اند (و نه هزاران انسان دیگری که خواهند مرد)، بلکه آن‌چه به‌‌واقع نگران‌کننده است این واقعیت است که بازارها دارند ناآرام و بی‌ثبات می‌شوند. ویروس کرونا به‌نحو فزاینده‌ای در حال بر‌هم‌زدن جریان آرام بازار جهانی است و آن‌طور که به گوش می‌رسد نرخ رشد ممکن است در حدود دو تا سه درصد سقوط داشته باشد.»2 از دیدِ ژیژک این فرصتی است برای فهم این واقعیت که جهان نیازمند سازماندهی دوباره اقتصاد جهانی است به‌شکلی که دیگر طفیلی سازوکار بازار نباشد. او از نوعی سازماندهی جهانی سخن می‌گوید که بتواند اقتصاد را کنترل و تنظیم کند و درعین‌حال اقتدار دولت‌-ملت‌ها را محدود سازد. تعبیرِ «جنگ پزشکیِ» ژیژک برای اپیدمی ویروس کرونا از وخامت اوضاع خبر می‌دهد، با این تبصره که ژیژک این وضعیت وخیم را حامل پتانسیلی برای رهایی از شَر سرمایه‌داری جهانی به‌شکل امروزی آن می‌داند که بعید است در وضعیت موجود چندان قرین به واقع باشد، گرچه او در تحلیل خود به نمونه‌های عینی از این سمت‌وسو از‌جمله ملی‌کردنِ بیمارستان‌های خصوصی و فراخوان سازمان بهداشت جهانی برای تشریک مساعی دولت‌ها جهتِ مقابله با شیوع کرونا اشاره می‌کند که از نظرِ او هر‌ آینه از جهانی‌شدنِ مبتنی بر بازار فاصله می‌گیرد، و همکاری جهانی و وابستگی متقابل و کنش جمعی را مبنای خود قرار می‌دهد.
با تمام تفاوت‌هایی که این سه تحلیل انتقادی با هم دارند، می‌توان خطِ نامرئی اما قطوری را در آنها بازشناخت که همانا تأکید بر بالقوه‌گی وضعیت اضطراری کرونایی است که شاید بتواند دست‌کم در سطحِ نظری امکان تفکر در نظم اقتصادی جهانی را به‌وجود آورد، چه به وضعیت موجود با بدبینی آگامبنی نگاه کنیم که معتقد است این اوضاع به بسط اقتدار دولت‌ها و سرمایه‌داری موجود می‌انجامد، چه به ایده ژیژکی قائل باشیم که به نوعی وفاق جهانی برای از سر گذراندن این بحران و تغییر، امید بسته است. گرچه بعید است در وضعیتِ طاعونی اخیر که جهان گرفتار آن است، هرگونه انتقاد به شکلِ مدیریت جهانی یا به‌تعبیرِ ژان لوک نانسی، تسویه‌حساب با دولت‌ها یا سرمایه‌داری کاری از پیش ببرد. بااین‌حال به‌قول فوکو نحوه حکومت‌داری در تمام جهان با بحران روبه‌روست، از جهان غرب تا کشورهای سوسیالیستی که مردمان‌شان به‌سبب شیوه‌ای که اداره می‌شوند که احساس سختی و بی‌تابی می‌کنند، و البته مقصود او مجموعه نهادها و رویه‌ها و تکنیک‌هایی است که مردم با آنها هدایت می‌شوند نه‌فقط دولت‌ها.
با این اوصاف، در ترسیمِ وضعیت موجود با هر نوع شیوه حکومت‌داری، تقابل حفظ حیات انسان‌ها و حیاتِ اقتصادی جوامع مطرح خواهد شد که در تحلیل‌های اخیر نیز به‌نحوی مستتر است، و شاید از مهم‌ترین مسائلی است که میل به تفکر در سازوکار جهانی اقتصاد را پدید آورده. اُفت شاخص‌های اقتصادی در چین و وال‌استریت و بازارهای مالی اروپایی و سایر نقاط جهان که روند آن از همان ابتدای شیوع کرونا آغاز شد و به‌زعم کارشناسان و متخصصان امر به‌طرز فزاینده‌ای شدت خواهد گرفت، این تقابل را پررنگ‌تر ساخته است. همین‌جا می‌توان مفهوم فوکویی «زیست‌سیاست» را نیز اضافه کرد. فوکو باور دارد که در عصر مدرن تکنیک‌های مختلفی برای اداره بدن‌ها یا به‌تعبیری به‌انقیاد درآوردنِ بدن‌ها وجود دارد که موجب شده حیات طبیعی در مکانیسم‌ها و محاسبات قدرت دولت‌ها ادغام شود، انسان مدرن برای ورود به دولتشهر ناگزیر حیاتِ خود را در درون قلمرو قانون تعریف کرده. اما برخلاف نظر فوکو از منظر آگامبن «دوران مدرن یگانه عصر تحققِ زیست‌سیاست نیست، بلکه ازقضا همان دوره‌ای است که این رابطه، یعنی پیوند مرموز هستی سیاسی و حیات برهنه بیش از هر زمان دیگری عیان شده است.»3 همچنین سیاسی‌شدنِ حیات شامل سیاستِ مرگ هم می‌شود.
چراکه از نمودهای حاکمیت، قدرتِ صدور این حکم هم هست که چه‌کسی می‌تواند زنده بماند و چه‌کسی باید بمیرد. وضعیتی که در وهله نخست صرفا اخلاقی می‌نماید، اما بیش از آن، بزنگاهی سیاسی است که این‌بار دولت‌ها با ساختارهای متفاوت، به‌خاطر شیوع نامنتظره ویروس کرونا به آن دچارند. بی‌تعارف، امکانات درمانی و پزشکی به‌فراخورِ موقعیت هر کشور اجازه پوششِ تمام بیمارانِ حاد مبتلا به کرونا را نمی‌دهد و به همین دلیل برخی از کشورها ازجمله کشور چین، به ساختِ بیمارستان‌های سیار یا صحرایی پرداختند تا این ظرفیت را تا حدِ ممکن ارتقا بخشند. اما دیری نیست که کشورها با تراکم بیماران مواجه شوند و در ازای هر چند بیمار امکانِ پذیرش و درمانِ تنها یکی از آنها را داشته باشند (که این روند هم‌اکنون نیز در برخی کشورها آغاز شده). دولت‌ها در چنین وضعیتی ناگزیر به انتخاب‌اند، گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که در برخی کشورها برای نمونه ایتالیا بحث بر سر این بوده که برای بستری‌کردن و پذیرش بیماران اولویت‌های سنی در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، مسئله وضعیت اقتصادی مطرح است که طبعا با رکود مواجه خواهد بود و در نگاهی رئالیستی فارغ از هرگونه موضع‌گیری چپ یا راست، تصمیم سخت و چه‌بسا تلخ اینجاست که دولت‌ها باید ناگزیر بینِ ادامه قرنطینه و حفظِ حیات انسان‌ها یا برهوتِ اقتصادی (که برخی معتقدند تبعات آن دست‌کمی از مرگِ بیماران مبتلا به کرونا ندارد)، دست به انتخاب بزنند. تقابلی که هم‌اکنون رگه‌هایی از آن را در رویکردِ میانه‌روی دولت بریتانیا و جانبداری‌اش از حیات اقتصادی توأمان با کنترل شیوع کرونا، و رویکرد متفاوتِ دیگر دولت‌های اروپایی ازجمله فرانسه شاهدیم، و بااین‌همه هنوز وقتِ تحلیلِ آنچه کرونا بر سر جهان آورده و خواهد آورد، نرسیده است و تنها ایده‌هایی برای ترسیم وضعیت و نه تحلیل آن مطرح می‌شود که حجم انبوهی از آنها در همان زمانِ نوشته‌شدنِ متوقف می‌مانند، چراکه فاصله‌ای بعید از واقعیتی دارند که اینک بر ما پوشیده است.
‌1. «وضعیت استثنایی»، جورجو آگامبن، ترجمه پویا ایمانی، نشر نی
2. سایتِ تز یازدهم، «ویروس کرونا ضربه کیل بیلی به سرمایه‌داری است و می‌تواند منجر به بازآفرینی کمونیسم شود»، اسلاوی ژیژک، ترجمه تایماز افسری
3. «تنهایی دم مرگ»، نوربرت الیاس، ترجمه امید مهرگان و صالح نجفی، نشر گام نو

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها