|

بازماندگان این موج تاریخی

الهام فخاری . ‌‌عضو شورای ‌‌شهرتهران


خیلی شلوغ خیلی پرشتاب و چنان روزبه‌روز پرماجرا گذشت که هنوز هم نمی‌شود گفت تکان‌دهنده‌ترین رویدادش چه بود و چه خواهد شد. سال 1398 هجری شمسی پیش‌درآمدش توفان بود. سکونت‌گاه‌هایی که آب با خود برد، زیرساخت‌هایی که درهم پیچید و فشار توان‌فرسایی که بسته‌ترشدن تحریم‌های ظالمانه جهانی بر پیکره اقتصاد اجتماعی ایران آوار کرد، جان‌باختن شمار زیادی از هم‌میهنان در آسمان و بر زمین همواره ما را در مرکز خبرهای جهان نمایش داد. شاید این هنگام که کووید 19 اروپا را درنوردیده و دارد قاره آمریکا را هم فرامی‌گیرد، جهان حال و روز سالانه ما را دریابد و سایه هول‌آور مرگ را بکاهد و جنگ‌افزارها را کند کند. ‌کم‌کم چندشنبه بودن و چرخه دقیق زمان که ثانیه و دقیقه‌هایش برایمان تعیین‌کننده بود جایش را به تاریک و روشنای شب و روز داده ‌است، درست برخلاف همه روندی که آدمی دست‌کم در سده کنونی پیموده بود. زمان کش می‌آید، گس و در تعلیق در ابرشهرهایی که مردم سال‌هاست چندنوبته کار می‌کردند. غوطه‌وری در ناروشنی و بی‌زمانی در روزهایی از سال که بیشتر ما سروسامان‌دادن به بسیاری از امور مالی و اداری را به این زمان واگذار می‌کرده‌ایم، بیم‌های دیگری را افزود. جهان و زمان ما را و همه جهان را زمین‌گیر کرد و دنیای امن برنامه‌ریزی‌شده خیلی‌ها از جریان ایستاد. کرونای جهش‌یافته نه طبقه اجتماعی برمی‌تابد نه مرز کشورها را به رسمیت می‌شناسد. ویروسی است که سامانه(سیستم)‌ها را آلوده و درگیر و کارکردها را نابود می‌کند. در سامانه‌های بدنی مانند کلیه و گوارش و تنفس نشسته و همه سامانه‌های خرد و کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به‌هم ریخته است. مرگ پیش روی هر یک از ما، مرگ پیش‌روی همه جهان بیش از همیشه خودنمایی می‌کند. گرچه همواره بر رگ گردن‌مان می‌توانسته فشار بیاورد، ولی این‌روزها راه نفس‌مان را تنگ کرده است. کووید 19 تنها یک چالش بهداشتی یا زیان بزرگ اقتصاد جاری جهانی نیست. جهانی که هر روز شمار کشتگان حوادث جاده‌ای یا کشتارهای جنگی‌اش بیش از اینها بود، ازنفس‌افتاده است. کووید 19 راه‌انداز یک چالش بزرگ فلسفی و درنگی بر معناها و کیفیت زندگی فردی و گروهی، بومی و جهانی ما است. ‌پیشرفت فناوری و شتاب توسعه نامتوازن و صنعتی حاشیه امنی برای بخش‌هایی از جامعه جهانی پدیدآورده و انگاره چیرگی و فرمان‌دهی آنان را تقویت کرده بود.

اکنون کووید 19 آن هاله‌ و سهم برتر را به چالش کشیده، قربانی گرفته و داستان بسیاری را به‌آخر رسانده است، کاری که بسیاری از سازمان‌های مردمی و انجمن‌های تخصصی در همه این دهه‌ها نتوانسته بودند انجام دهند و انباشته‌ای چنین به میدان آورند. ویروسی جهش‌یافته که هنوز خاستگاه آن، آزمایشگاه یا طبیعت، روشن نیست، سبک زندگی روزمره، الگوی زندگی کاری و آینده ما را به‌پرسش گرفته است.
انقلاب صنعتی زندگی روستایی در خوشه‌های خویشاوندی و هویت خانواده گسترده با دسترسی به فضاهای باز را به هسته‌های کوچک شهری در خانه‌های کوچک ساختمان‌های چندین طبقه و جاری در فضاهای همگانی شهری دگرگون کرده‌بود. صنایع و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی و فناوری فرمان جریان‌های اجتماعی را به‌دست داشتند و صدای منتقدان در میان هیاهوی صنعت و تجارت گم می‌شد. این روزها آن ارابه بزرگ پرصدا ناچار شده بایستد و این فرصتی تاریخی است. منتقدان و کسانی که در پی انجام توسعه پایدار و بازگرداندن جریان سازگارانه و روادارانه زندگی بوده‌اند، اکنون باید نقشی تاریخی ایفا کنند. جهان پرشتاب، پرمصرف و شلوغی این روزها آرام گرفته و جمعیت در خانه با فردیت خود باید کناربیاید، از رقابت بکاهد، بیش‌تر بخوابد، کالاهایی را کنار بگذارد و اولویت‌های داشته و نداشته‌هایش را بازنگری کند. چنین تکانه‌ای می‌تواند جریان‌های فراوری و خدمات را دگرگون سازد.
برنامه‌های توسعه‌ای پنج- شش ساله و چشم‌اندازهای ده-بیست ساله با چالش‌های دو سال اخیر ایران دچار کندی و گره‌خوردگی شدند و اکنون کووید 19 لرزه‌ای جهانی بر همه الگوی برنامه‌ای و مدیریتی در جهان انداخته است که کشور ما هم از آن اثر می‌پذیرد. پیش‌لرزه‌هایی که ایران پیش از این و در طی یک دهه تجربه کرده، تحریم‌ها، دستاوردهای برجام و سپس تحریم‌های بسیار سخت، چالش‌های ویران‌گر طبیعی ازجمله زمین‌لرزه کرمانشاه و آذربایجان و سیل فراگیری که از کرانه‌های شمالی ایران تا استان‌های مرکز و جنوب ایران را دربرگرفت، مدل متفاوتی از شرایط را رقم زده است. پیش از گسترش کووید 19 فروش نفت ایران محدود، تبادل تجاری و اقتصادی بسته و گردشگری ایران بخش زیادی از مشتریان خارجی خود را از دست داده بود. کسب‌وکارهای ایرانی در سپهره جداشده از فضای فراوری و تجارت جهانی دورانی را سپری کرده‌اند و ناپایداری‌های شاخص‌های مالی و بازرگانی پیش از این تجربه شده بود. ما تنهایی تنهاتری را در جهان تجربه کرده‌ایم و تنهاتر از دیگران به زندگی ادامه دادیم.
تنهایی امروز ما در ایران می‌تواند آن که و آن‌چه که از ما می‌ماند را به ژرفای تاریکی بکشاند یا از سویی می‌تواند از ما مردمانی روادارتر، با برنامه‌های کوتاه‌مدت و در سامانه‌هایی چابک‌تر و شبکه‌های اثربخش‌تر بازآرایی کند. کووید 19 برخی از ما را کشته و باز هم خواهد کشت. نمی‌دانیم چه کسانی بازماندگان این موج تاریخی هستند، ولی می‌توانیم به آرام‌تربودن‌مان در برابر نداشته‌ها و داشته‌ها، به بازنگری‌مان به سالمندان و گروه‌های ویژه، به خوراک‌رسانی به گودهای فراموش‌شده بپردازیم و ببینیم که ما ، این تنهایان در جهان، در روزهای کووید 19 در نداری و دشواری، در بی پناهی، توانستیم شبکه‌ای از توانمندی مدنی را به جریان بیندازیم و توانستیم بر خط و مرزهای ساختگی دهه‌ها چیره شویم و با هر باور و رویکردی، ایران و مردم برایمان کانون کار باشند. پس از این روزها ما با موجی از نیازهای درمان‌های تنفسی، روان‌‌شناختی،کسب و کار، و مشاوره‌های ارتباطی روبرو خواهیم شد. باید نسبت به خاموشی و بازگشت بیماری هشیار باشیم و کسب و کارهایی برای همین جریان یابند. این روزها ما باید باور کنیم بخشی از جامعه ایرانی از سیل، زمین‌لرزه،انفجار، ازدحام، آشوب، گرانی، نداری و کووید 19 زنده می‌ماند، و تنهایی و خانه‌نشینی از این بازماندگان مردمانی با فلسفه متفاوتی می‌سازد. ایرانیانی که نان از گلوی هم نبرند، دهان از دروغ شسته باشند، لقمه از زخم یکدیگر نگیرند، در برابر ناپایداری‌های تجاری چابک‌تر باشند و از مغاک ترس و مرگ بیرون آمده‌باشند. جوانه‌های شاخه‌ها و رویش دامنه‌ها و دشت‌های ایران نویدبخش روزی نو و نوروزی دیگر است.


خیلی شلوغ خیلی پرشتاب و چنان روزبه‌روز پرماجرا گذشت که هنوز هم نمی‌شود گفت تکان‌دهنده‌ترین رویدادش چه بود و چه خواهد شد. سال 1398 هجری شمسی پیش‌درآمدش توفان بود. سکونت‌گاه‌هایی که آب با خود برد، زیرساخت‌هایی که درهم پیچید و فشار توان‌فرسایی که بسته‌ترشدن تحریم‌های ظالمانه جهانی بر پیکره اقتصاد اجتماعی ایران آوار کرد، جان‌باختن شمار زیادی از هم‌میهنان در آسمان و بر زمین همواره ما را در مرکز خبرهای جهان نمایش داد. شاید این هنگام که کووید 19 اروپا را درنوردیده و دارد قاره آمریکا را هم فرامی‌گیرد، جهان حال و روز سالانه ما را دریابد و سایه هول‌آور مرگ را بکاهد و جنگ‌افزارها را کند کند. ‌کم‌کم چندشنبه بودن و چرخه دقیق زمان که ثانیه و دقیقه‌هایش برایمان تعیین‌کننده بود جایش را به تاریک و روشنای شب و روز داده ‌است، درست برخلاف همه روندی که آدمی دست‌کم در سده کنونی پیموده بود. زمان کش می‌آید، گس و در تعلیق در ابرشهرهایی که مردم سال‌هاست چندنوبته کار می‌کردند. غوطه‌وری در ناروشنی و بی‌زمانی در روزهایی از سال که بیشتر ما سروسامان‌دادن به بسیاری از امور مالی و اداری را به این زمان واگذار می‌کرده‌ایم، بیم‌های دیگری را افزود. جهان و زمان ما را و همه جهان را زمین‌گیر کرد و دنیای امن برنامه‌ریزی‌شده خیلی‌ها از جریان ایستاد. کرونای جهش‌یافته نه طبقه اجتماعی برمی‌تابد نه مرز کشورها را به رسمیت می‌شناسد. ویروسی است که سامانه(سیستم)‌ها را آلوده و درگیر و کارکردها را نابود می‌کند. در سامانه‌های بدنی مانند کلیه و گوارش و تنفس نشسته و همه سامانه‌های خرد و کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به‌هم ریخته است. مرگ پیش روی هر یک از ما، مرگ پیش‌روی همه جهان بیش از همیشه خودنمایی می‌کند. گرچه همواره بر رگ گردن‌مان می‌توانسته فشار بیاورد، ولی این‌روزها راه نفس‌مان را تنگ کرده است. کووید 19 تنها یک چالش بهداشتی یا زیان بزرگ اقتصاد جاری جهانی نیست. جهانی که هر روز شمار کشتگان حوادث جاده‌ای یا کشتارهای جنگی‌اش بیش از اینها بود، ازنفس‌افتاده است. کووید 19 راه‌انداز یک چالش بزرگ فلسفی و درنگی بر معناها و کیفیت زندگی فردی و گروهی، بومی و جهانی ما است. ‌پیشرفت فناوری و شتاب توسعه نامتوازن و صنعتی حاشیه امنی برای بخش‌هایی از جامعه جهانی پدیدآورده و انگاره چیرگی و فرمان‌دهی آنان را تقویت کرده بود.

اکنون کووید 19 آن هاله‌ و سهم برتر را به چالش کشیده، قربانی گرفته و داستان بسیاری را به‌آخر رسانده است، کاری که بسیاری از سازمان‌های مردمی و انجمن‌های تخصصی در همه این دهه‌ها نتوانسته بودند انجام دهند و انباشته‌ای چنین به میدان آورند. ویروسی جهش‌یافته که هنوز خاستگاه آن، آزمایشگاه یا طبیعت، روشن نیست، سبک زندگی روزمره، الگوی زندگی کاری و آینده ما را به‌پرسش گرفته است.
انقلاب صنعتی زندگی روستایی در خوشه‌های خویشاوندی و هویت خانواده گسترده با دسترسی به فضاهای باز را به هسته‌های کوچک شهری در خانه‌های کوچک ساختمان‌های چندین طبقه و جاری در فضاهای همگانی شهری دگرگون کرده‌بود. صنایع و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی و فناوری فرمان جریان‌های اجتماعی را به‌دست داشتند و صدای منتقدان در میان هیاهوی صنعت و تجارت گم می‌شد. این روزها آن ارابه بزرگ پرصدا ناچار شده بایستد و این فرصتی تاریخی است. منتقدان و کسانی که در پی انجام توسعه پایدار و بازگرداندن جریان سازگارانه و روادارانه زندگی بوده‌اند، اکنون باید نقشی تاریخی ایفا کنند. جهان پرشتاب، پرمصرف و شلوغی این روزها آرام گرفته و جمعیت در خانه با فردیت خود باید کناربیاید، از رقابت بکاهد، بیش‌تر بخوابد، کالاهایی را کنار بگذارد و اولویت‌های داشته و نداشته‌هایش را بازنگری کند. چنین تکانه‌ای می‌تواند جریان‌های فراوری و خدمات را دگرگون سازد.
برنامه‌های توسعه‌ای پنج- شش ساله و چشم‌اندازهای ده-بیست ساله با چالش‌های دو سال اخیر ایران دچار کندی و گره‌خوردگی شدند و اکنون کووید 19 لرزه‌ای جهانی بر همه الگوی برنامه‌ای و مدیریتی در جهان انداخته است که کشور ما هم از آن اثر می‌پذیرد. پیش‌لرزه‌هایی که ایران پیش از این و در طی یک دهه تجربه کرده، تحریم‌ها، دستاوردهای برجام و سپس تحریم‌های بسیار سخت، چالش‌های ویران‌گر طبیعی ازجمله زمین‌لرزه کرمانشاه و آذربایجان و سیل فراگیری که از کرانه‌های شمالی ایران تا استان‌های مرکز و جنوب ایران را دربرگرفت، مدل متفاوتی از شرایط را رقم زده است. پیش از گسترش کووید 19 فروش نفت ایران محدود، تبادل تجاری و اقتصادی بسته و گردشگری ایران بخش زیادی از مشتریان خارجی خود را از دست داده بود. کسب‌وکارهای ایرانی در سپهره جداشده از فضای فراوری و تجارت جهانی دورانی را سپری کرده‌اند و ناپایداری‌های شاخص‌های مالی و بازرگانی پیش از این تجربه شده بود. ما تنهایی تنهاتری را در جهان تجربه کرده‌ایم و تنهاتر از دیگران به زندگی ادامه دادیم.
تنهایی امروز ما در ایران می‌تواند آن که و آن‌چه که از ما می‌ماند را به ژرفای تاریکی بکشاند یا از سویی می‌تواند از ما مردمانی روادارتر، با برنامه‌های کوتاه‌مدت و در سامانه‌هایی چابک‌تر و شبکه‌های اثربخش‌تر بازآرایی کند. کووید 19 برخی از ما را کشته و باز هم خواهد کشت. نمی‌دانیم چه کسانی بازماندگان این موج تاریخی هستند، ولی می‌توانیم به آرام‌تربودن‌مان در برابر نداشته‌ها و داشته‌ها، به بازنگری‌مان به سالمندان و گروه‌های ویژه، به خوراک‌رسانی به گودهای فراموش‌شده بپردازیم و ببینیم که ما ، این تنهایان در جهان، در روزهای کووید 19 در نداری و دشواری، در بی پناهی، توانستیم شبکه‌ای از توانمندی مدنی را به جریان بیندازیم و توانستیم بر خط و مرزهای ساختگی دهه‌ها چیره شویم و با هر باور و رویکردی، ایران و مردم برایمان کانون کار باشند. پس از این روزها ما با موجی از نیازهای درمان‌های تنفسی، روان‌‌شناختی،کسب و کار، و مشاوره‌های ارتباطی روبرو خواهیم شد. باید نسبت به خاموشی و بازگشت بیماری هشیار باشیم و کسب و کارهایی برای همین جریان یابند. این روزها ما باید باور کنیم بخشی از جامعه ایرانی از سیل، زمین‌لرزه،انفجار، ازدحام، آشوب، گرانی، نداری و کووید 19 زنده می‌ماند، و تنهایی و خانه‌نشینی از این بازماندگان مردمانی با فلسفه متفاوتی می‌سازد. ایرانیانی که نان از گلوی هم نبرند، دهان از دروغ شسته باشند، لقمه از زخم یکدیگر نگیرند، در برابر ناپایداری‌های تجاری چابک‌تر باشند و از مغاک ترس و مرگ بیرون آمده‌باشند. جوانه‌های شاخه‌ها و رویش دامنه‌ها و دشت‌های ایران نویدبخش روزی نو و نوروزی دیگر است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها