رؤیای جامانده پشت درهای آزادی
تیم ملی ایران قرار بود طبق برنامه قبلی فردا در ورزشگاه آزادی میزبان هنگکنگ باشد تا به مسیر سختش در راه رسیدن به جام جهانی 2022 قطر ادامه دهد؛ اما این قرار قبلی را کروناویروس به هم زد تا فوتبال در ایران مثل بسیاری از جاهای دیگر در دنیا در صف انتظار قرار بگیرد.با وجود برهمخوردن این بازی و به تعویقافتادنش، خود این بازی اهمیت چندان زیادی برای فوتبالیها نداشت (ندارد)؛ گو اینکه خیلیها منتظر بودند تا اولین دستپخت دراگان اسکوچیچ، سرمربی جدید را برای تیم ملی بچشند؛ ولی آنچه بیش از موارد فوتبالی برای جامعه ایرانی در این بازی اهمیت داشت، حضور دوباره زنان در ورزشگاه بود؛ اتفاقی که برای اولینبار مهر سال پیش در همین مرحله از رقابتها رقم خورد و بسیاری از دختران فوتبالدوست ایرانی منتظر بودند تا با بازشدن دوباره درهای آزادی به رویشان بتوانند آزادانه با خرید بلیت راهی ورزشگاه شوند و بازی ملیپوشان را از نزدیک ببینند.شاید نهتنها دل سردار آزمون که در استوری اینستاگرامش برای فوتبال ملی تنگ شده بود؛ بلکه دل بسیاری از مدافعان حقوق اجتماعی هم برای این بازی تنگ شده بود؛ دیداری که میتوانست اینبار به طور جدیتری
رویکرد مسئولان ورزش ایران به حضور زنان در ورزشگاه را در بوته آزمایش قرار دهد.
از اسفند 1396 تا مهر 1398
پروسه حضور غیرگزینشی زنان ایرانی در ورزشگاه برای تماشای یک بازی فوتبال در یک بازه زمانی تقریبا دوساله شکل گرفت و به صورت نصفهونیمهای به اجرا درآمد. شروعش با حضور جانی اینفانتینو در ایران و دیدار کوتاهش با حسن روحانی در فرودگاه امام خمینی شکل گرفت. رئیس فدراسیون جهانی فوتبال 10 اسفند 1396 به ایران سفر کرد تا علاوه بر دیدار با رئیسجمهوری، با مقامات فدراسیون فوتبال بعد از صعود ایران به جام جهانی روسیه گفتوگو کند؛ اما اینفانتینو در دیدار کوتاهی که با حسن روحانی داشت، حرف آخر را همان اول زد و به موضوع ورود زنان به ورزشگاهها در ایران اشارهای مستقیم کرد: «تیم ملی فوتبال ایران قدرت فوقالعادهای در آسیا دارد و اصلا جای تعجب نیست که بهعنوان دومین تیم در دنیا جواز حضور در روسیه را گرفته است. همه تماشاگران و هواداران فوتبال باید این حق را در ایران داشته باشند که بتوانند تیمشان را از نزدیک در ورزشگاهها تشویق کنند و این موضوع قطعا از سوی ما پیگیری خواهد شد». در جلسه یادشده، حسن روحانی به اینفانتینو قول میدهد موضوع ورود زنان به ورزشگاهها را پیگیری و مسیر را هموارتر کند. رئیس فیفا هم با فکر اینکه دستاورد
مهمی از سفر به ایران به دست آورد، راهی زوریخ در سوئیس شد تا از ماحصل سفرش به ایران برای همکارانش بگوید. این قولدادن حسن روحانی تبدیل به سوژهای مهم در فضای رسانهای اروپا شد و هر روز در هر گوشهوکناری به آن گریزی زده میشد. اگرچه در یکی، دو نوبت دفتر ریاستجمهوری ایران چنین قراری را تکذیب کرد؛ ولی بعدها مشخص شد اینفانتینو حرفهای روحانی را حسابی به ذهن سپرده است. پرده اول حضور زنان ایرانی در ورزشگاه بعد از آن دیدار به فینال لیگ قهرمانان آسیا برمیگشت؛ جایی که قرار بود پرسپولیس در دیدار برگشت فینال لیگ قهرمانان آسیا میزبان کاشیما باشد. این دیدار فرصت مناسبی برای فیفا و مسئولان فوتبال ایران بود تا نشان دهند چقدر در این زمینه پیشرفت کردهاند؛ اما مسئولان ایرانی سریعترین راه را انتخاب و از طریق گزینش یک سکو را به زنان در ورزشگاه اختصاص دادند تا به مسئولان فیفا و در رأس آن اینفانتینو نشان دهند به قولشان عمل کردهاند. اینفانتینو که به تهران آمده بود، در «نمایش مصنوعی» طرف ایرانی شرکت کرد. آبان ۱۳۹۷ و کمی پیش از شروع بازی، مهدی تاج که آن روزها هنوز قلبش به او نگفته بود استعفایش را بنویسد و از ریاست فدراسیون
فوتبال ایران برود، دست اینفانتینو را گرفت و تا پای سکوهایی که دختران ایرانی حضور داشتند، برد. مهدی میخواست به جانی نشان دهد مقدمات حضور زنان در ورزشگاه فراهم شده است. اینفانتینو اگرچه از تعداد بسیار اندک زنان در ورزشگاه شاکی شده بود؛ ولی آن را مقدمهای بر حضور گستردهتر آنها در آینده دانست؛ غافل از اینکه آن حضور فقط یک نمایش بود و بس.
قریب به یک سال بعد از آن بود که «دوزاری» فیفا بالاخره افتاد. 31 خرداد 1398 ایران و سوریه در دیداری دوستانه در ورزشگاه آزادی به مصاف هم رفتند؛ ولی با وجود وعدههای قبلی هیچ خبری از حضور زنان ایرانی در ورزشگاه نبود. همان اتفاق کافی بود تا اینبار اینفانتینو تعارف را کنار بگذارد و از درِ تهدید با طرف ایرانی و شخص مهدی تاج حرف بزند. او با فرستادن نامهای با این مضمون که «رئیسجمهور به قولش وفا نکرد!» بهشدت از خلف وعده طرف ایرانی در ماجرای ورود زنان به ورزشگاه گلایه کرد. اتفاقا بعد از آن نامه بود که موضوع تعلیق فوتبال ایران به شکل جدیتری در رسانهها مطرح شد. فشارهای فیفا از یک سو و انجمنهای دفاع از حقوق زنان از سوی دیگر کار را به جایی رساند که فیفا به طور رسمی به فدراسیون فوتبال ایران هشدار داد اگر درهای آزادی را به روی دختران ایرانی باز نکند، باید منتظر عواقب سخت این تصمیم هم باشد. کمی بعد از آن نامه هم که مرگ سحر خدایاری، دختری که طرفدار باشگاه استقلال بود و مانع از ورودش به ورزشگاه شده بودند، مزید بر علت شد تا راه بر هر بهانهای بسته شود.
آزادی بدون گزینش
همه آن اتفاقات دست به دست هم داد تا بالاخره روز 18 مهر سال گذشته اتفاقی تاریخی رقم بخورد و زنان برای اولین بار بعد از نزدیک به ۴۰ سال بتوانند راهی ورزشگاه شوند؛ آنهم با خریدن بلیت و بدون گزینش! تیم ملی در آن روز و در چارچوب بازیهای انتخابی جام جهانی میزبان تیم کامبوج بود؛ تیمی نهچندان سرشناس و قدرتمند. بااینحال توجه رسانهها به آن دیدار بسیار بیشتر از بقیه بازیها بود؛ چون نگاهها متوجه پنج سکویی شده بود که از پیش، زنان مشتاق بلیتش را تهیه کرده بودند و خودشان را به ورزشگاه رسانده بودند. برای ورزشگاهی که نزدیک به 78 هزار نفر گنجایش دارد، حضور نزدیک به چهار هزار هوادار زن ناچیز بود؛ ولی برای کشوری که برای اولینبار بعد از نزدیک به 40 سال به زنانش اجازه داده بود بلیت تهیه کنند و به ورزشگاه بروند، اتفاق مهمی بود. دیگر ایران در رسانههای دنیا «تنها» کشوری که زنانش را به ورزشگاه راه نمیداد، نبود. آن روز اتفاقی تاریخی شد؛ ولی باز هم کمی و کاستیها وجود داشت؛ نبود برنامهریزی برای حضور بیشتر زنان، جداسازی محوطهها و نبودن کنار دیگر اعضای خانواده نشان میداد هنوز همه چیز تمام و کمال اجرا نشده؛ ولی اجرای
ناقص آن حضور، روز 18 مهر را تاریخی کرد. از آن زمان به بعد هر روز خبری منتشر میشد که قرار است نگرشی جدی در نحوه حضور زنان در ورزشگاه اجرا شود؛ ولی هر بار که روزها به جلوتر میرفتند، مشخص میشد نگرش هنوز تغییر زیادی نکرده است. اگرچه شایعه شد که زنان قرار است برای بازیهای لیگ هم به ورزشگاه بروند؛ ولی خیلی زود مشخص شد فعلا از این خبرها نیست و همه چیز معطوف به بازیهای ملی است.
درواقع مسئولان ایرانی به این نتیجه رسیده بودند که حضور زنان در ورزشگاه فقط مربوط به بازیهای ملی و آنهم بازیهایی است که قرار است در ورزشگاه آزادی برگزار شود. معنیاش میشد اینکه نه خبری از حضور زنان در بازیهای باشگاهی است و نه شهری به غیر از تهران میتواند برای بازیهای فوتبال، زنان را به ورزشگاه راه دهد.
تهدیدهای مجدد فیفا
این دستورالعملها بهشدت از سوی مسئولان ایرانی پیگیری میشد تا همین یکی، دو ماه پیش دوباره مشخص شد فیفا دست به کار شده و از آن نامههای تهدیدآمیز معروفش برای فدراسیون فوتبال ایران نوشته؛ نامهای که این بار مضمونش نه حضور زنان در بازیهای ملی؛ بلکه حضور زنان در ورزشگاه برای همه دیدارهای فوتبال در سطح باشگاهی بود. عمل به اجرای این دستور هم آن قدر مشمول گذر زمان شد که میگفتند از لیگ جدید کاری میکنند تا بخشی از ورزشگاهها برای حضور زنان در بازیهای لیگ مهیا شود؛ اما تا آن زمان هنوز ایران قرار بود در بازیهای ملی در ورزشگاه آزادی از زنان میزبانی کند. اولینش همین بازی با هنگکنگ بود که قرار بود مثل فردا برگزار شود. دیداری که از پیش، مسئولان ایرانی وعده داده بودند تعداد بیشتری از زنان را به ورزشگاه راه میدهند تا رفتهرفته همه چیز در این زمینه حلوفصل شود. درحالیکه رؤیا برای حضور بیشتر زنان در ورزشگاه میرفت تا محقق شود، ویروسی از راه رسید و این رؤیا را پشت درهای آزادی کاشت. شاید خیلیها بازی نهچندان بااهمیت ایران - هنگکنگ در مرحله انتخابی جام جهانی را که قرار بود فردا برگزار شود، به یاد نیاورند؛ ولی
اشتیاق حضور زنان در ورزشگاه برای دومین بار به صورت رسمی بعد از نزدیک به 40 سال، موضوعی نیست که به این راحتیها فراموش شود. البته اگر کرونا، تحریم و برخی تعصبها بگذارند.
تیم ملی ایران قرار بود طبق برنامه قبلی فردا در ورزشگاه آزادی میزبان هنگکنگ باشد تا به مسیر سختش در راه رسیدن به جام جهانی 2022 قطر ادامه دهد؛ اما این قرار قبلی را کروناویروس به هم زد تا فوتبال در ایران مثل بسیاری از جاهای دیگر در دنیا در صف انتظار قرار بگیرد.با وجود برهمخوردن این بازی و به تعویقافتادنش، خود این بازی اهمیت چندان زیادی برای فوتبالیها نداشت (ندارد)؛ گو اینکه خیلیها منتظر بودند تا اولین دستپخت دراگان اسکوچیچ، سرمربی جدید را برای تیم ملی بچشند؛ ولی آنچه بیش از موارد فوتبالی برای جامعه ایرانی در این بازی اهمیت داشت، حضور دوباره زنان در ورزشگاه بود؛ اتفاقی که برای اولینبار مهر سال پیش در همین مرحله از رقابتها رقم خورد و بسیاری از دختران فوتبالدوست ایرانی منتظر بودند تا با بازشدن دوباره درهای آزادی به رویشان بتوانند آزادانه با خرید بلیت راهی ورزشگاه شوند و بازی ملیپوشان را از نزدیک ببینند.شاید نهتنها دل سردار آزمون که در استوری اینستاگرامش برای فوتبال ملی تنگ شده بود؛ بلکه دل بسیاری از مدافعان حقوق اجتماعی هم برای این بازی تنگ شده بود؛ دیداری که میتوانست اینبار به طور جدیتری
رویکرد مسئولان ورزش ایران به حضور زنان در ورزشگاه را در بوته آزمایش قرار دهد.
از اسفند 1396 تا مهر 1398
پروسه حضور غیرگزینشی زنان ایرانی در ورزشگاه برای تماشای یک بازی فوتبال در یک بازه زمانی تقریبا دوساله شکل گرفت و به صورت نصفهونیمهای به اجرا درآمد. شروعش با حضور جانی اینفانتینو در ایران و دیدار کوتاهش با حسن روحانی در فرودگاه امام خمینی شکل گرفت. رئیس فدراسیون جهانی فوتبال 10 اسفند 1396 به ایران سفر کرد تا علاوه بر دیدار با رئیسجمهوری، با مقامات فدراسیون فوتبال بعد از صعود ایران به جام جهانی روسیه گفتوگو کند؛ اما اینفانتینو در دیدار کوتاهی که با حسن روحانی داشت، حرف آخر را همان اول زد و به موضوع ورود زنان به ورزشگاهها در ایران اشارهای مستقیم کرد: «تیم ملی فوتبال ایران قدرت فوقالعادهای در آسیا دارد و اصلا جای تعجب نیست که بهعنوان دومین تیم در دنیا جواز حضور در روسیه را گرفته است. همه تماشاگران و هواداران فوتبال باید این حق را در ایران داشته باشند که بتوانند تیمشان را از نزدیک در ورزشگاهها تشویق کنند و این موضوع قطعا از سوی ما پیگیری خواهد شد». در جلسه یادشده، حسن روحانی به اینفانتینو قول میدهد موضوع ورود زنان به ورزشگاهها را پیگیری و مسیر را هموارتر کند. رئیس فیفا هم با فکر اینکه دستاورد
مهمی از سفر به ایران به دست آورد، راهی زوریخ در سوئیس شد تا از ماحصل سفرش به ایران برای همکارانش بگوید. این قولدادن حسن روحانی تبدیل به سوژهای مهم در فضای رسانهای اروپا شد و هر روز در هر گوشهوکناری به آن گریزی زده میشد. اگرچه در یکی، دو نوبت دفتر ریاستجمهوری ایران چنین قراری را تکذیب کرد؛ ولی بعدها مشخص شد اینفانتینو حرفهای روحانی را حسابی به ذهن سپرده است. پرده اول حضور زنان ایرانی در ورزشگاه بعد از آن دیدار به فینال لیگ قهرمانان آسیا برمیگشت؛ جایی که قرار بود پرسپولیس در دیدار برگشت فینال لیگ قهرمانان آسیا میزبان کاشیما باشد. این دیدار فرصت مناسبی برای فیفا و مسئولان فوتبال ایران بود تا نشان دهند چقدر در این زمینه پیشرفت کردهاند؛ اما مسئولان ایرانی سریعترین راه را انتخاب و از طریق گزینش یک سکو را به زنان در ورزشگاه اختصاص دادند تا به مسئولان فیفا و در رأس آن اینفانتینو نشان دهند به قولشان عمل کردهاند. اینفانتینو که به تهران آمده بود، در «نمایش مصنوعی» طرف ایرانی شرکت کرد. آبان ۱۳۹۷ و کمی پیش از شروع بازی، مهدی تاج که آن روزها هنوز قلبش به او نگفته بود استعفایش را بنویسد و از ریاست فدراسیون
فوتبال ایران برود، دست اینفانتینو را گرفت و تا پای سکوهایی که دختران ایرانی حضور داشتند، برد. مهدی میخواست به جانی نشان دهد مقدمات حضور زنان در ورزشگاه فراهم شده است. اینفانتینو اگرچه از تعداد بسیار اندک زنان در ورزشگاه شاکی شده بود؛ ولی آن را مقدمهای بر حضور گستردهتر آنها در آینده دانست؛ غافل از اینکه آن حضور فقط یک نمایش بود و بس.
قریب به یک سال بعد از آن بود که «دوزاری» فیفا بالاخره افتاد. 31 خرداد 1398 ایران و سوریه در دیداری دوستانه در ورزشگاه آزادی به مصاف هم رفتند؛ ولی با وجود وعدههای قبلی هیچ خبری از حضور زنان ایرانی در ورزشگاه نبود. همان اتفاق کافی بود تا اینبار اینفانتینو تعارف را کنار بگذارد و از درِ تهدید با طرف ایرانی و شخص مهدی تاج حرف بزند. او با فرستادن نامهای با این مضمون که «رئیسجمهور به قولش وفا نکرد!» بهشدت از خلف وعده طرف ایرانی در ماجرای ورود زنان به ورزشگاه گلایه کرد. اتفاقا بعد از آن نامه بود که موضوع تعلیق فوتبال ایران به شکل جدیتری در رسانهها مطرح شد. فشارهای فیفا از یک سو و انجمنهای دفاع از حقوق زنان از سوی دیگر کار را به جایی رساند که فیفا به طور رسمی به فدراسیون فوتبال ایران هشدار داد اگر درهای آزادی را به روی دختران ایرانی باز نکند، باید منتظر عواقب سخت این تصمیم هم باشد. کمی بعد از آن نامه هم که مرگ سحر خدایاری، دختری که طرفدار باشگاه استقلال بود و مانع از ورودش به ورزشگاه شده بودند، مزید بر علت شد تا راه بر هر بهانهای بسته شود.
آزادی بدون گزینش
همه آن اتفاقات دست به دست هم داد تا بالاخره روز 18 مهر سال گذشته اتفاقی تاریخی رقم بخورد و زنان برای اولین بار بعد از نزدیک به ۴۰ سال بتوانند راهی ورزشگاه شوند؛ آنهم با خریدن بلیت و بدون گزینش! تیم ملی در آن روز و در چارچوب بازیهای انتخابی جام جهانی میزبان تیم کامبوج بود؛ تیمی نهچندان سرشناس و قدرتمند. بااینحال توجه رسانهها به آن دیدار بسیار بیشتر از بقیه بازیها بود؛ چون نگاهها متوجه پنج سکویی شده بود که از پیش، زنان مشتاق بلیتش را تهیه کرده بودند و خودشان را به ورزشگاه رسانده بودند. برای ورزشگاهی که نزدیک به 78 هزار نفر گنجایش دارد، حضور نزدیک به چهار هزار هوادار زن ناچیز بود؛ ولی برای کشوری که برای اولینبار بعد از نزدیک به 40 سال به زنانش اجازه داده بود بلیت تهیه کنند و به ورزشگاه بروند، اتفاق مهمی بود. دیگر ایران در رسانههای دنیا «تنها» کشوری که زنانش را به ورزشگاه راه نمیداد، نبود. آن روز اتفاقی تاریخی شد؛ ولی باز هم کمی و کاستیها وجود داشت؛ نبود برنامهریزی برای حضور بیشتر زنان، جداسازی محوطهها و نبودن کنار دیگر اعضای خانواده نشان میداد هنوز همه چیز تمام و کمال اجرا نشده؛ ولی اجرای
ناقص آن حضور، روز 18 مهر را تاریخی کرد. از آن زمان به بعد هر روز خبری منتشر میشد که قرار است نگرشی جدی در نحوه حضور زنان در ورزشگاه اجرا شود؛ ولی هر بار که روزها به جلوتر میرفتند، مشخص میشد نگرش هنوز تغییر زیادی نکرده است. اگرچه شایعه شد که زنان قرار است برای بازیهای لیگ هم به ورزشگاه بروند؛ ولی خیلی زود مشخص شد فعلا از این خبرها نیست و همه چیز معطوف به بازیهای ملی است.
درواقع مسئولان ایرانی به این نتیجه رسیده بودند که حضور زنان در ورزشگاه فقط مربوط به بازیهای ملی و آنهم بازیهایی است که قرار است در ورزشگاه آزادی برگزار شود. معنیاش میشد اینکه نه خبری از حضور زنان در بازیهای باشگاهی است و نه شهری به غیر از تهران میتواند برای بازیهای فوتبال، زنان را به ورزشگاه راه دهد.
تهدیدهای مجدد فیفا
این دستورالعملها بهشدت از سوی مسئولان ایرانی پیگیری میشد تا همین یکی، دو ماه پیش دوباره مشخص شد فیفا دست به کار شده و از آن نامههای تهدیدآمیز معروفش برای فدراسیون فوتبال ایران نوشته؛ نامهای که این بار مضمونش نه حضور زنان در بازیهای ملی؛ بلکه حضور زنان در ورزشگاه برای همه دیدارهای فوتبال در سطح باشگاهی بود. عمل به اجرای این دستور هم آن قدر مشمول گذر زمان شد که میگفتند از لیگ جدید کاری میکنند تا بخشی از ورزشگاهها برای حضور زنان در بازیهای لیگ مهیا شود؛ اما تا آن زمان هنوز ایران قرار بود در بازیهای ملی در ورزشگاه آزادی از زنان میزبانی کند. اولینش همین بازی با هنگکنگ بود که قرار بود مثل فردا برگزار شود. دیداری که از پیش، مسئولان ایرانی وعده داده بودند تعداد بیشتری از زنان را به ورزشگاه راه میدهند تا رفتهرفته همه چیز در این زمینه حلوفصل شود. درحالیکه رؤیا برای حضور بیشتر زنان در ورزشگاه میرفت تا محقق شود، ویروسی از راه رسید و این رؤیا را پشت درهای آزادی کاشت. شاید خیلیها بازی نهچندان بااهمیت ایران - هنگکنگ در مرحله انتخابی جام جهانی را که قرار بود فردا برگزار شود، به یاد نیاورند؛ ولی
اشتیاق حضور زنان در ورزشگاه برای دومین بار به صورت رسمی بعد از نزدیک به 40 سال، موضوعی نیست که به این راحتیها فراموش شود. البته اگر کرونا، تحریم و برخی تعصبها بگذارند.