مدیریت نوآوری بهجای توقف انتشار روزنامهها
حامد طبیبی
توقف یا کاهش جدی فعالیت کسبوکارها، فقط یکی از پیامدهای پاندمی کووید۱۹ است، اما مسئله اینجاست که بهدلیل اثر دومینویی اقتصاد و معیشت بر زندگی همه مردم جهان، این تالی ناگزیر کرونا، بیش از آسیبهای دیگر عمل کرده و نگرانی عمیق اقتصاددانان و حتی مسئولان دولتها را درپی داشته است. صحبت از آن است که قرنطینه به مدتی مشخص میتواند زنجیره شیوع، یعنی انتقال از یک فرد مبتلا به افراد سالم را قطع کند و تعطیلی بسیاری از بازارها، به امید پایان هرچه سریعتر این بیماری، فعلا تداوم دارد، اگرچه مشخص نیست چه تدبیر مدیریتی مشخصی برای آنانی که هیچ رابطه بیمهای، استخدامی و مستمریبگیری با سیستم حکمرانی ندارند، به کار بسته خواهد شد و معیشت بهخطرافتاده روزمزدها، در کجای پازل تصمیمگیری قرار خواهد داشت. با این حال، برخی مشاغل برای مواجهه با کرونا نقشی محوری دارند که یکی از آنها رسانه است؛ حرفهای که در جنگ و صلح، شادی و غم، فراگیری بیماری یا غلبه بر آن و امروز در پرکردن ساعات مردم خانهنشین سراسر جهان، یکهتاز است. هدف نگارنده در این یادداشت پرداختن به ابعاد حرفهای کار رسانه نیست که استادان این حوزه و روزنامهنگاران در
رسانههای رسمی یا حسابهای کاربری خود، درباره آن گفته و نوشتهاند. خبر عجیب تصمیم کمیته اطلاعرسانی و مدیریت جو روانی ستاد ملی مقابله با کرونا و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد مبنیبر توقف انتشار نسخه کاغذی نشریات تا پایان اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی، روند طبیعی اطلاعرسانی حرفهای و مستقل در این روزهای سرنوشتساز را حتما به خطر خواهد انداخت. فارغ از جنبههای رسانهای این تصمیم، پاککردن صورتمسئله و مشارکتندادن ذینفعان این حوزه برای یافتن راهحل، سؤالبرانگیز و در تداوم تصمیمات اشتباه متولیان ستاد مذکور، قابل ارزیابی است. مدعای این ستاد اما عجیبتر است: «انتشار مطبوعات و نشریات کاغذی مستلزم فعالیت مجموعهای از افراد از خبرنگاران تا فعالان صنعت چاپ و توزیع خواهد بود و این روند ممکن است بهصورت بالقوه به شیوع بیشتر بیماری منجر شود».
سؤال اینجاست که با وجود تعطیلنشدن چند روزنامه نظیر «شرق» در ایام نوروز امسال و انتشار نسخه الکترونیک آن برای تداوم اطلاع رسانهای حرفهای به مخاطبان، نسخه کاغذی بهعنوان یک محصول اطمینانبخش برای جامعه، چرا باید متوقف شود؟ چطور در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و دارای ابتلای بالای کرونا، این کالای مورد نیاز جامعه در اختیار مردم قرار میگیرد؟ اگر موضوع رعایت پروتکلهای بهداشتی در مراحل تولید این محصول است، همانند مشاغل تولیدی فعال در اینروزها، میتوان با تدوین دستورالعملی، تمهیداتی نظیر شیفتبندی کارکنان چاپخانهها، ضدعفونیکردن محیط، استفاده از دستکش و ماسک و... را دنبال کرد. در بخش تحریریه نیز مانند این روزها، دورکاری و استفاده از ظرفیت ارسال الکترونیک مطالب برای دبیران و سردبیر، ادامه یابد و حتی بهصورت محدود با رعایت همان ضوابط پیش از تعطیلات نوروز، انتشار نسخههای کاغذی ادامه یابد. چه تفاوتی میان روزنامهنگاران و خبرنگاران این عرصه با همکاران در خبرگزاریها و رسانههای دیداری و شنیداری وجود دارد که بهصورت شیفتبندی و البته کاهش حضور در دفاتر، فعالیت خود را ادامه دادهاند؟ اما مسئله توزیع محصول
نهایی که در اینجا نسخه کاغذی یک نشریه است، بهعنوان یک روش مدیریتی و دارای متون علمی در کسبوکارهای توسعهیافته، حتما میتواند برای این بخش مصداق تبدیل تهدید به فرصت باشد. تحویل محصول به مصرفکننده نهایی یا آنچه در ایران به توزیع مویرگی مشهور شده، میتواند روشهای سنتی این حوزه را دگرگون کند و تنها پیشخوان روزنامهفروشیها، محل ارائه این محصولات جداییناپذیر از زندگی مدرن نباشد. به دلیل نقش بسیار مهم توزیع در مدیریت زنجیره عرضه باید به این نکته توجه کرد که در راستای بهبود جایگاه صنعت پخش و نحوه توزیع علمی و اقتصادی آن، میتوان با برنامهریزی دقیقتر بهوسیله شرکتهای پخش، وضعیت سودآوری و جذب سرمایهگذاری در این صنعت نیز همانند جایگاه آن در زنجیره عرضه از رشد و توسعه بالاتری بهرهمند شود. سوی دیگر این مسئله، توجه به دستاوردی جهانی به نام مدیریت نوآوری است که با ابعاد خیرهکننده آن، امروز با دریافت ایدههای مختلف برای توزیع نسخه کاغذی نشریات، از یکسو این صنعت نحیف و آسیبپذیر در ایران از خطر مرگ و بیکاری کارکنان آن حفظ میشود و از دیگر سو، برندهای آشنا، مورد اعتماد و مسئولیتپذیر رسانهای دست
مصرفکنندگانی میرسد که در بمباران فیکنیوزها، دچار تنشهای روانی و عصبی شدهاند. بستهبندی بهداشتی هر نسخه نشریات و توزیع آن در سوپرمارکتها که البته به شکل ناقص و ابتدایی برای چند روزنامه پرتیراژ -حداقل در تهران- سابقه انجام دارد، دم دستترین پیشنهاد برای جلوگیری از اجرای تصمیم عجیب توقف انتشار نسخههای کاغذی است و مانع ازدحام در مقابل روزنامهفروشیها خواهد شد. در عین حال تشکلهای صنفی رسانه میتوانند با گفتوگو با متخصصان و اخذ نظرات و ایدههای نوآور، روشهای مناسبتری را که در دنیا هم مورد استفاده قرار میگیرد، متناسب با تفاوتهای توزیع در ایران، پیشنهاد دهند و بهکار گیرند. نسخههای چاپی روزنامهها، نماد اطلاعرسانی مسئولیتپذیر با وجود تنگناهای اطلاعرسانی در ایران به شمار رفته و نسخههای الکترونیک یا بخش آنلاین وبسایت نشریات، برای این محصول مورد نیاز جامعه مدرن امروز، جنبه مکمل و ایجادکننده ارزش افزوده دارند. مناسب است افراد تصمیمگیر در این عرصه، برای یک بار هم که شده، پاککردن صورتمسئله را کنار گذاشته و به فکر تداومبخشی به کسبوکارها با رعایت تمهیدات این روزها باشند.
توقف یا کاهش جدی فعالیت کسبوکارها، فقط یکی از پیامدهای پاندمی کووید۱۹ است، اما مسئله اینجاست که بهدلیل اثر دومینویی اقتصاد و معیشت بر زندگی همه مردم جهان، این تالی ناگزیر کرونا، بیش از آسیبهای دیگر عمل کرده و نگرانی عمیق اقتصاددانان و حتی مسئولان دولتها را درپی داشته است. صحبت از آن است که قرنطینه به مدتی مشخص میتواند زنجیره شیوع، یعنی انتقال از یک فرد مبتلا به افراد سالم را قطع کند و تعطیلی بسیاری از بازارها، به امید پایان هرچه سریعتر این بیماری، فعلا تداوم دارد، اگرچه مشخص نیست چه تدبیر مدیریتی مشخصی برای آنانی که هیچ رابطه بیمهای، استخدامی و مستمریبگیری با سیستم حکمرانی ندارند، به کار بسته خواهد شد و معیشت بهخطرافتاده روزمزدها، در کجای پازل تصمیمگیری قرار خواهد داشت. با این حال، برخی مشاغل برای مواجهه با کرونا نقشی محوری دارند که یکی از آنها رسانه است؛ حرفهای که در جنگ و صلح، شادی و غم، فراگیری بیماری یا غلبه بر آن و امروز در پرکردن ساعات مردم خانهنشین سراسر جهان، یکهتاز است. هدف نگارنده در این یادداشت پرداختن به ابعاد حرفهای کار رسانه نیست که استادان این حوزه و روزنامهنگاران در
رسانههای رسمی یا حسابهای کاربری خود، درباره آن گفته و نوشتهاند. خبر عجیب تصمیم کمیته اطلاعرسانی و مدیریت جو روانی ستاد ملی مقابله با کرونا و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد مبنیبر توقف انتشار نسخه کاغذی نشریات تا پایان اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی، روند طبیعی اطلاعرسانی حرفهای و مستقل در این روزهای سرنوشتساز را حتما به خطر خواهد انداخت. فارغ از جنبههای رسانهای این تصمیم، پاککردن صورتمسئله و مشارکتندادن ذینفعان این حوزه برای یافتن راهحل، سؤالبرانگیز و در تداوم تصمیمات اشتباه متولیان ستاد مذکور، قابل ارزیابی است. مدعای این ستاد اما عجیبتر است: «انتشار مطبوعات و نشریات کاغذی مستلزم فعالیت مجموعهای از افراد از خبرنگاران تا فعالان صنعت چاپ و توزیع خواهد بود و این روند ممکن است بهصورت بالقوه به شیوع بیشتر بیماری منجر شود».
سؤال اینجاست که با وجود تعطیلنشدن چند روزنامه نظیر «شرق» در ایام نوروز امسال و انتشار نسخه الکترونیک آن برای تداوم اطلاع رسانهای حرفهای به مخاطبان، نسخه کاغذی بهعنوان یک محصول اطمینانبخش برای جامعه، چرا باید متوقف شود؟ چطور در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و دارای ابتلای بالای کرونا، این کالای مورد نیاز جامعه در اختیار مردم قرار میگیرد؟ اگر موضوع رعایت پروتکلهای بهداشتی در مراحل تولید این محصول است، همانند مشاغل تولیدی فعال در اینروزها، میتوان با تدوین دستورالعملی، تمهیداتی نظیر شیفتبندی کارکنان چاپخانهها، ضدعفونیکردن محیط، استفاده از دستکش و ماسک و... را دنبال کرد. در بخش تحریریه نیز مانند این روزها، دورکاری و استفاده از ظرفیت ارسال الکترونیک مطالب برای دبیران و سردبیر، ادامه یابد و حتی بهصورت محدود با رعایت همان ضوابط پیش از تعطیلات نوروز، انتشار نسخههای کاغذی ادامه یابد. چه تفاوتی میان روزنامهنگاران و خبرنگاران این عرصه با همکاران در خبرگزاریها و رسانههای دیداری و شنیداری وجود دارد که بهصورت شیفتبندی و البته کاهش حضور در دفاتر، فعالیت خود را ادامه دادهاند؟ اما مسئله توزیع محصول
نهایی که در اینجا نسخه کاغذی یک نشریه است، بهعنوان یک روش مدیریتی و دارای متون علمی در کسبوکارهای توسعهیافته، حتما میتواند برای این بخش مصداق تبدیل تهدید به فرصت باشد. تحویل محصول به مصرفکننده نهایی یا آنچه در ایران به توزیع مویرگی مشهور شده، میتواند روشهای سنتی این حوزه را دگرگون کند و تنها پیشخوان روزنامهفروشیها، محل ارائه این محصولات جداییناپذیر از زندگی مدرن نباشد. به دلیل نقش بسیار مهم توزیع در مدیریت زنجیره عرضه باید به این نکته توجه کرد که در راستای بهبود جایگاه صنعت پخش و نحوه توزیع علمی و اقتصادی آن، میتوان با برنامهریزی دقیقتر بهوسیله شرکتهای پخش، وضعیت سودآوری و جذب سرمایهگذاری در این صنعت نیز همانند جایگاه آن در زنجیره عرضه از رشد و توسعه بالاتری بهرهمند شود. سوی دیگر این مسئله، توجه به دستاوردی جهانی به نام مدیریت نوآوری است که با ابعاد خیرهکننده آن، امروز با دریافت ایدههای مختلف برای توزیع نسخه کاغذی نشریات، از یکسو این صنعت نحیف و آسیبپذیر در ایران از خطر مرگ و بیکاری کارکنان آن حفظ میشود و از دیگر سو، برندهای آشنا، مورد اعتماد و مسئولیتپذیر رسانهای دست
مصرفکنندگانی میرسد که در بمباران فیکنیوزها، دچار تنشهای روانی و عصبی شدهاند. بستهبندی بهداشتی هر نسخه نشریات و توزیع آن در سوپرمارکتها که البته به شکل ناقص و ابتدایی برای چند روزنامه پرتیراژ -حداقل در تهران- سابقه انجام دارد، دم دستترین پیشنهاد برای جلوگیری از اجرای تصمیم عجیب توقف انتشار نسخههای کاغذی است و مانع ازدحام در مقابل روزنامهفروشیها خواهد شد. در عین حال تشکلهای صنفی رسانه میتوانند با گفتوگو با متخصصان و اخذ نظرات و ایدههای نوآور، روشهای مناسبتری را که در دنیا هم مورد استفاده قرار میگیرد، متناسب با تفاوتهای توزیع در ایران، پیشنهاد دهند و بهکار گیرند. نسخههای چاپی روزنامهها، نماد اطلاعرسانی مسئولیتپذیر با وجود تنگناهای اطلاعرسانی در ایران به شمار رفته و نسخههای الکترونیک یا بخش آنلاین وبسایت نشریات، برای این محصول مورد نیاز جامعه مدرن امروز، جنبه مکمل و ایجادکننده ارزش افزوده دارند. مناسب است افراد تصمیمگیر در این عرصه، برای یک بار هم که شده، پاککردن صورتمسئله را کنار گذاشته و به فکر تداومبخشی به کسبوکارها با رعایت تمهیدات این روزها باشند.