شیرزاد: مهار مجلس آینده بسیار سخت است
گسترش شکاف در اردوگاه اصولگرایان
مجلس یازدهم یک مجلس کاملا اصولگراست. شاید از جنس مجلس هفتم که در پی ردصلاحیت تعداد زیادی از اصلاحطلبان اصولگرایان توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را از آنِ خود کنند. حالا هم شرایطی مشابه آن زمان به وجود آمده است و اصولگرایان در فضایی خالی از رقابت و در مشارکت محدود مردم بیشترین سهم را از کرسیهای مجلس در اختیار گرفتند. بسیاری از تحلیلگران براساس سخنان نمایندگان راهیافته به مجلس باور دارند که دولت حسن روحانی در یک سال باقیمانده از کارش شرایط سختی را در مواجهه با چنین مجلسی تجربه خواهد کرد؛ زیرا از یک سو افرادی در مجلس حکمرانی میکنند که در تمام سالهای فعالیت دولت منتقد جدی او بودهاند و از سوی دیگر با توجه به مشکلات عدیده از تحریمهای یکجانبه آمریکا گرفته تا شیوع ویروس کرونا همهوهمه دولت را در معرض انتقادهای اساسی قرار داده است. حال با چنین شرایطی پرسش اصلی این است که آیا نیروهای اصولگرای مجلس یازدهم مراعات مشکلات موجود را میکنند و مترصد همکاری با دولت میشوند یا آنکه با نگاه پیشین خود علیه دولت اقدام خواهند کرد؟
عبدی: مجلس یازدهم از ابتدا ناکارآمد به دنیا آمده است
عباس عبدی درباره نتایج حضور حداکثری اصولگرایان در مجلس یازدهم به «ایلنا» گفت: «فکر نمیکنم طیفبندیها یا فراکسیونهای جناح اصولگرا در شرایط کنونی اهمیت زیادی داشته باشد؛ چراکه این مجلس با این رأی اندک و فضای محدود امیدی که به آن وجود دارد، از ابتدا ناتوان و ناکارآمد و تا حدی علیل به دنیا آمده است؛ بنابراین اینکه مجلس به خودی خود بتواند کاری صورت دهد یا بخواهیم خیلی به جزئیات آن فکر کنیم، تأثیر چندانی در وقایع ندارد؛ اما به طور کلی میتوان یک نکته را بیان کرد و آن این است که جناح راست هرچه بیشتر عناصر قدرت را در دست میگیرد، به طور طبیعی در درون این جریان شکاف بیشتری ایجاد میشود. این شکاف درونی آنها را تجزیه میکند و با توجه به اینکه نمیتوانند از بیرون کسی را وارد این جریان کنند، در نتیجه کل بنیانهای سرمایه اجتماعی آنها با گذشت زمان کمتر و کمتر میشود».این فعال سیاسی درباره رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال1400 هم گفت: «فکر نمیکنم که اصلاحطلبان اساسا انگیزهای برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ با شرایط کنونی پیدا کنند یا حتی مردم از آنها حمایت کنند؛ بنابراین با نگاه به وضعیت موجود میتوان گفت
انتخابات ۱۴۰۰ بدونتردید از نظر شور و نشاط در سطح پایینتر از انتخابات مجلس خواهد بود؛ مگر اینکه یک تغییر اساسی در سیاستهای کلی نظام مشاهده شود و آن بازشدن فضای عمومی و بهرسمیتشناختن دیگران است. بههمیندلیل فکر میکنم که سال ۹۹ ادامه ۹۸ باشد؛ ولی باید کوشش کرد که کل سیستم و منتقدان به یک نقطه تفاهم و اجماع برسند و یک تغییری در مسیر جامعه ایجاد کنند».عبدی درباره حمایت اصلاحطلبان از روحانی در سال 92 هم گفت: «حمایت از آقای روحانی در آن شرایط و در میان آن گزینهها کار درستی بود، جریان اصلاحطلب یا باید در انتخابات شرکت نمیکرد که این اتفاق بدی بود و در صورت شرکت هم مناسبترین گزینه موجود آقای روحانی بود که آن را انتخاب کرد».
شیرزاد: در حالت طبیعی سهم اصلاحطلبان از مجلس 50 درصد بود
احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب و از نمایندگان مجلس ششم هم در گفتوگویی با «برنا» گفته است: «اگر غیبت اصلاحطلبان از مجلس یک غیبت طبیعی و به واسطه استقبالنکردن رأیدهندگان بود، مشکلی نبود و واقعیتی بود که باید همگان میپذیرفتند. درواقع تبلیغات علیه اصلاحطلبان به اندازهای بود که حتی رسانههای خارج از کشور هم علیه این جریان از رو شمشیر بسته بودند و آن قدری که تبلیغ علیه اصلاحطلبان کردند، درباره حاکمیت و جناحهای دیگر از سوی این رسانهها، چیزی صورت نگرفت... . بخش دیگر این تخریبها به رسانههای داخلی مربوط میشود؛ بهعنوان مثال درحالحاضر لزومی برای ضربهزدن به اصلاحطلبان وجود ندارد؛ اما رسانههای داخلی همچنان این اقدامات را انجام میدهند. بخش دیگر هم به دلیل حمایت این جناح از دولت یازدهم و دوازدهم، همه کاستیهای دولت به حساب اصلاحطلبان نوشته شد. در همین زمینه حتی اگر این جناح قسم بخورد که در تصمیمات دولت نقشی نداشته و بهاینصورت نبود که دولت در تصمیمات خود با احزاب اصلاحطلب مشورت کند یا این احزاب تأثیرگذار باشند و فقط تعدادی از اعضای کابینه آشنایی بیشتری با اصلاحطلبان داشتند و تعداد بسیار کمی از
اصلاحطلبان بودند و این جناح بر تصمیمات دولت غلبه ندارد، بیفایده است؛ بههمیندلیل ریزش رأی داشتیم».
شیرزاد در ادامه تصریح کرد: «اشتباهی که نهادهای مؤثر در انتخابات انجام میدهند، این است که فکر میکنند حالا که روزگار از اصلاحطلبان برگشته و اقبال مردم ضعیف شده است، باید تیشه بر ریشه این جناح زد. در گذشته بعد از دولت اصلاحات تصور کردند وقت مناسبی برای ریشهکنکردن اصلاحطلبان است؛ اما با وجود میل باطنی بخشی از اصولگرایان، اصلاحطلبان حذف نشدند و حرکت این جناح ادامه پیدا کرد؛ تاجاییکه توانست در انتخابات مجلس دهم، شورای شهرها و ریاستجمهوری نقش مؤثری ایفا کند؛ بنابراین این تأثیرگذاری ادامه دارد».این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه «کاهش و افزایش حمایت مردم از جناحی نباید دیگران را به اشتباه بیندازد»، خاطرنشان کرد: «صحنی که در مجلس یازدهم مشاهده میشود، آن صحنی نیست که به طور طبیعی به اصلاحطلبان میرسید. در مجموع کمتر از 10 درصد از نمایندگان این مجلس از اصلاحطلبان یا نزدیک به آن هستند؛ درحالیکه سهم طبیعی اصلاحطلبان از کرسیهای مجلس حدود 50 درصد بوده است».شیرزاد در بخش دیگری از صحبتهای خود در پیشبینی فضای مجلس یازدهم اظهار کرد: «مهار مجلس آینده بسیار سخت است. تصمیمات افراطی در این مجلس اتخاذ
خواهد شد، برخی بر مَرکب غرور سوار خواهند شد. شاهد اقدامات ناپسندی در این مجلس خواهیم بود که با نطقهای عجیبوغریب، سوژههای خوبی برای اصحاب رسانه فراهم میکنند». این نماینده ادوار مجلس بیان کرد: «از نظر تئوریک در مجلس یازدهم جبهه اصولگرایی بهشدت ضربه خواهد خورد. کسانی که در تلاشاند با تفکر اقتدارگرایی کشور را اداره کنند، در معرض چالشی جدی قرار خواهند گرفت؛ همانطور که در دولت اول احمدینژاد هم این اتفاق افتاد و منجر به افزایش دستهبندیها و انشقاقهایی شد».
مجلس یازدهم یک مجلس کاملا اصولگراست. شاید از جنس مجلس هفتم که در پی ردصلاحیت تعداد زیادی از اصلاحطلبان اصولگرایان توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را از آنِ خود کنند. حالا هم شرایطی مشابه آن زمان به وجود آمده است و اصولگرایان در فضایی خالی از رقابت و در مشارکت محدود مردم بیشترین سهم را از کرسیهای مجلس در اختیار گرفتند. بسیاری از تحلیلگران براساس سخنان نمایندگان راهیافته به مجلس باور دارند که دولت حسن روحانی در یک سال باقیمانده از کارش شرایط سختی را در مواجهه با چنین مجلسی تجربه خواهد کرد؛ زیرا از یک سو افرادی در مجلس حکمرانی میکنند که در تمام سالهای فعالیت دولت منتقد جدی او بودهاند و از سوی دیگر با توجه به مشکلات عدیده از تحریمهای یکجانبه آمریکا گرفته تا شیوع ویروس کرونا همهوهمه دولت را در معرض انتقادهای اساسی قرار داده است. حال با چنین شرایطی پرسش اصلی این است که آیا نیروهای اصولگرای مجلس یازدهم مراعات مشکلات موجود را میکنند و مترصد همکاری با دولت میشوند یا آنکه با نگاه پیشین خود علیه دولت اقدام خواهند کرد؟
عبدی: مجلس یازدهم از ابتدا ناکارآمد به دنیا آمده است
عباس عبدی درباره نتایج حضور حداکثری اصولگرایان در مجلس یازدهم به «ایلنا» گفت: «فکر نمیکنم طیفبندیها یا فراکسیونهای جناح اصولگرا در شرایط کنونی اهمیت زیادی داشته باشد؛ چراکه این مجلس با این رأی اندک و فضای محدود امیدی که به آن وجود دارد، از ابتدا ناتوان و ناکارآمد و تا حدی علیل به دنیا آمده است؛ بنابراین اینکه مجلس به خودی خود بتواند کاری صورت دهد یا بخواهیم خیلی به جزئیات آن فکر کنیم، تأثیر چندانی در وقایع ندارد؛ اما به طور کلی میتوان یک نکته را بیان کرد و آن این است که جناح راست هرچه بیشتر عناصر قدرت را در دست میگیرد، به طور طبیعی در درون این جریان شکاف بیشتری ایجاد میشود. این شکاف درونی آنها را تجزیه میکند و با توجه به اینکه نمیتوانند از بیرون کسی را وارد این جریان کنند، در نتیجه کل بنیانهای سرمایه اجتماعی آنها با گذشت زمان کمتر و کمتر میشود».این فعال سیاسی درباره رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال1400 هم گفت: «فکر نمیکنم که اصلاحطلبان اساسا انگیزهای برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ با شرایط کنونی پیدا کنند یا حتی مردم از آنها حمایت کنند؛ بنابراین با نگاه به وضعیت موجود میتوان گفت
انتخابات ۱۴۰۰ بدونتردید از نظر شور و نشاط در سطح پایینتر از انتخابات مجلس خواهد بود؛ مگر اینکه یک تغییر اساسی در سیاستهای کلی نظام مشاهده شود و آن بازشدن فضای عمومی و بهرسمیتشناختن دیگران است. بههمیندلیل فکر میکنم که سال ۹۹ ادامه ۹۸ باشد؛ ولی باید کوشش کرد که کل سیستم و منتقدان به یک نقطه تفاهم و اجماع برسند و یک تغییری در مسیر جامعه ایجاد کنند».عبدی درباره حمایت اصلاحطلبان از روحانی در سال 92 هم گفت: «حمایت از آقای روحانی در آن شرایط و در میان آن گزینهها کار درستی بود، جریان اصلاحطلب یا باید در انتخابات شرکت نمیکرد که این اتفاق بدی بود و در صورت شرکت هم مناسبترین گزینه موجود آقای روحانی بود که آن را انتخاب کرد».
شیرزاد: در حالت طبیعی سهم اصلاحطلبان از مجلس 50 درصد بود
احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب و از نمایندگان مجلس ششم هم در گفتوگویی با «برنا» گفته است: «اگر غیبت اصلاحطلبان از مجلس یک غیبت طبیعی و به واسطه استقبالنکردن رأیدهندگان بود، مشکلی نبود و واقعیتی بود که باید همگان میپذیرفتند. درواقع تبلیغات علیه اصلاحطلبان به اندازهای بود که حتی رسانههای خارج از کشور هم علیه این جریان از رو شمشیر بسته بودند و آن قدری که تبلیغ علیه اصلاحطلبان کردند، درباره حاکمیت و جناحهای دیگر از سوی این رسانهها، چیزی صورت نگرفت... . بخش دیگر این تخریبها به رسانههای داخلی مربوط میشود؛ بهعنوان مثال درحالحاضر لزومی برای ضربهزدن به اصلاحطلبان وجود ندارد؛ اما رسانههای داخلی همچنان این اقدامات را انجام میدهند. بخش دیگر هم به دلیل حمایت این جناح از دولت یازدهم و دوازدهم، همه کاستیهای دولت به حساب اصلاحطلبان نوشته شد. در همین زمینه حتی اگر این جناح قسم بخورد که در تصمیمات دولت نقشی نداشته و بهاینصورت نبود که دولت در تصمیمات خود با احزاب اصلاحطلب مشورت کند یا این احزاب تأثیرگذار باشند و فقط تعدادی از اعضای کابینه آشنایی بیشتری با اصلاحطلبان داشتند و تعداد بسیار کمی از
اصلاحطلبان بودند و این جناح بر تصمیمات دولت غلبه ندارد، بیفایده است؛ بههمیندلیل ریزش رأی داشتیم».
شیرزاد در ادامه تصریح کرد: «اشتباهی که نهادهای مؤثر در انتخابات انجام میدهند، این است که فکر میکنند حالا که روزگار از اصلاحطلبان برگشته و اقبال مردم ضعیف شده است، باید تیشه بر ریشه این جناح زد. در گذشته بعد از دولت اصلاحات تصور کردند وقت مناسبی برای ریشهکنکردن اصلاحطلبان است؛ اما با وجود میل باطنی بخشی از اصولگرایان، اصلاحطلبان حذف نشدند و حرکت این جناح ادامه پیدا کرد؛ تاجاییکه توانست در انتخابات مجلس دهم، شورای شهرها و ریاستجمهوری نقش مؤثری ایفا کند؛ بنابراین این تأثیرگذاری ادامه دارد».این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه «کاهش و افزایش حمایت مردم از جناحی نباید دیگران را به اشتباه بیندازد»، خاطرنشان کرد: «صحنی که در مجلس یازدهم مشاهده میشود، آن صحنی نیست که به طور طبیعی به اصلاحطلبان میرسید. در مجموع کمتر از 10 درصد از نمایندگان این مجلس از اصلاحطلبان یا نزدیک به آن هستند؛ درحالیکه سهم طبیعی اصلاحطلبان از کرسیهای مجلس حدود 50 درصد بوده است».شیرزاد در بخش دیگری از صحبتهای خود در پیشبینی فضای مجلس یازدهم اظهار کرد: «مهار مجلس آینده بسیار سخت است. تصمیمات افراطی در این مجلس اتخاذ
خواهد شد، برخی بر مَرکب غرور سوار خواهند شد. شاهد اقدامات ناپسندی در این مجلس خواهیم بود که با نطقهای عجیبوغریب، سوژههای خوبی برای اصحاب رسانه فراهم میکنند». این نماینده ادوار مجلس بیان کرد: «از نظر تئوریک در مجلس یازدهم جبهه اصولگرایی بهشدت ضربه خواهد خورد. کسانی که در تلاشاند با تفکر اقتدارگرایی کشور را اداره کنند، در معرض چالشی جدی قرار خواهند گرفت؛ همانطور که در دولت اول احمدینژاد هم این اتفاق افتاد و منجر به افزایش دستهبندیها و انشقاقهایی شد».