خانوادههای عزادار و نقش صداوسیما و شبکههای اجتماعی
حسیننورینیا . روزنامهنگار
مرگ غیر از چهره طبیعیاش، واجد چهرهای اجتماعی و روانشناختی نیز هست و ما عمدتا از این زوایا با آن مواجه میشویم. ازدستدادن عزیزان، هرچند ضایعهای سخت و جانکاه و با غم و اندوه بسیار همراه است، ولی به جهت بار اجتماعیای که پیدا میکند، فرایند مواجهه با آن و پذیرش و کنارآمدن با این غم و اندوه، از دشواریهای آن میکاهد. شکلگیری مناسک سوگواری از هنگام آگاهی از فوت نزدیکان، تا گردآمدن اقوام و آشنایان در خانه متوفی، برنامهریزی برای تشییع پیکر عزیز ازدسترفته، تدفین آن طی مراسمی مخصوص و با حضور جمعی، برگزاری مراسم یادبود و ختم در سوم و هفتم و چهلم، حضور چندینروزه اقوام و نزدیکان در خانه عزاداران و ابراز همدردی و تسلیدادن و گریستنهای جمعی، همهوهمه، اجزای آیین سوگواری هستند که عزاداران را به پذیرش موقعیت پیشآمده رهنمون میکنند و گامهای سازگاری آنها را با آن موقعیت و پس از آن را فراروی عزاداران میگذارند.
اپیدمی کووید19، غیر از اینکه تا حدودی بر میزان مرگومیرها افزوده و حداقل تاکنون بیش از چهار هزار و 500 فوتی را به خود اختصاص داده، موجب اختلال در مناسک سوگواری شده است. مناسک سوگواری واجد ارزشها و هنجارهای خاص خود است که هر فراز آن، در جهت آرامش روحی و روانی و پذیرش درونی و اجتماعی عزادار با موقعیت جدید رخداده، نقش مؤثری ایفا میکند.
آنچه این اپیدمی بر ما تحمیل کرده، ترک و تعطیلی بخش بزرگی از مناسک سوگواری است؛ نه فقط سوگواری برای فوتشدگان ناشی از بیماری کرونا، بلکه سوگواری برای تمام فوتشدگان این دوره را دربر میگیرد. تقریبا دیگر امکان تشییع پیکر فوتشدگان برای خانوادههای عزادار طی مراسمی جمعی، حضور تمام اقوام و آشنایان در گورستان، برگزاری مراسم ختم در مسجد و حسینیه و حتی در خانه وجود ندارد. دیگر امکان درآغوشکشیدن سوگواران و ابراز همدردی و تسلیدادن به آنها - مانند گذشته- که نقش مؤثری در آرامش درونی آنها داشت، وجود ندارد یا با احتیاطهای بسیار انجام میشود. این شرایط موجب میشود مراحل سوگواری که از انکار واقعیت و خشم، به چانهزنی و اندوه و پذیرش میرسد، طی نشود و خانوادهها با بغض و حسرتی ماندگار در زندگی خود مواجه شوند؛ حسرتی که در طول زندگی آنها باقی خواهد ماند و درد ازدستدادن عزیزان را برای آنها دوچندان میکند.
حضور در مراسم ختم، شنیدن نوای قرآن، خواندن آیاتی از کلام خدا، تذکر و موعظه واعظان و اشعار مداحان، در کنار یادآوری خاطرات فردی و جمعی زندگی با عزیز ازدسترفته و گپوگفتهای عزاداران و اقوام و آشنایان آنها با یکدیگر و حتی نشستن بر سفرهای جمعی از سلطه و فشار سوگ میکاهد و فضای عزاداری را تلطیف و سنگینی غم و اندوه را میزداید. ما این روزها چنین امکانی را از دست دادهایم، اما ارابه مرگ نایستاده است و راه خود را میرود و در مسیر خود، کسانی را با خود همراه میکند. بیتوجهی ما به شرایط جدید، میتواند بر افسردگی خانوادههای عزادار بیفزاید و آنها را با بحرانهای جدی مواجه کند؛ چه آنکه خبر چند خودکشی در روزهای اخیر در پی ازدستدادن عزیزان بر اثر بیماری کرونا منتشر شده است. به نظر میرسد، ناتوانی خانوادهها در پذیرش سوگ و نبود مراسم سوگواری و دوریگزینی نزدیکان از جمعشدن در خانواده عزاداران در بروز این حوادث تلخ بیتأثیر نبوده باشد. در این شرایط چه میتوان کرد؟
هرچند بسیاری از خانوادهها تلاش میکنند در چنین شرایطی به نحوی با خانواده عزادار ابراز همدردی کنند، اما حجم وسیع آموزشهای مربوط به فاصله اجتماعی و ترس ناشی از بیماری کرونا و فقدان آمادگیهای اجتماعی و هنجاری در مواجهه جمعی ما با شرایط جدید، بخش بزرگی از جامعه را در برخورد مناسب با بروز سوگواری ناتوان کرده است. ما تا حدودی دچار درماندگی ابراز احساسات و غمخواری با خانوادههای عزادار شدهایم و خواسته و ناخواسته سهمی در تشدید افسردگی و ناتوانی یا کمتوانی در تحمل درد و رنج خانوادههای عزادار داشتهايم. ما نمیدانیم در این شرایط چه کنیم و چگونه سوگواری را مدیریت کنیم.
به نظرم سهم عمده در این زمینه برعهده صداوسیما و سپس شبکههای اجتماعی است؛ سهمی که متأسفانه فراموش شده است. در شرایطی که امکان حضور جمعی برای سوگواران وجود ندارد، صداوسیما و شبکههای اجتماعی با دعوت از روانشناسان و جامعهشناسان و آگاهان این حوزه، نه در یک یا دو برنامه، بلکه به صورت متناوب، موضوع سوگواری را در برنامهها و کانالهای گوناگون خود به بحث بگذارند و راههای عملی کاهش التیام درد و رنج ازدستدادن نزدیکان را در شرایط جدید برای مردم بازگو کنند و به آنها آموزش دهند که چه باید کرد که از فشار سوگ عزاداران کاست؟ چگونه میتوان مراقب خانوادههای عزادار بود تا آنها دچار افسردگی حاد نشوند و غمی بر غمی دیگر نیفزایند؟ خانوادهها به تناسب و دوری و نزدیکی با عزاداران، چه کارهایی بکنند، چه گامهایی بردارند، چه فضایی ایجاد کنند تا بتوانند در موقعیت عدم امکان برگزاری مراسم جمعی، سوگواران را به پذیرش مرگ عزیزان خود و سازگاری با موقعیت جدید ترغیب کنند؟
موضوعی که تاکنون برای ما مسئله نبوده است، هم نیازمند تأمل و دقتنظر است و هم نیازمند تکرار و چندبارهگویی. صداوسیما آدمیان را اعدادی نبیند که مرگ تعداد اندکی از آنها هر روز در بخشهای مختلف خبری اعلام و تکرار میشود. فوتیهای کرونایی که نسبت اندکی از کل فوتیهای هرروزه هستند، مانند بقیه فوتیها عدد نیستند. آنها پدر، مادر، فرزند، برادر و خواهر و دوست و آشنا هستند. هرکدام از آنها خانوادههایی را داغدار میکنند. در شرایطی که امکان برگزاری مراسم سوگواری نیست، صداوسیما و شبکههای اجتماعی باید چگونگی امکان کاستن از درد و رنج خانوادههای عزادار را به تناوب به بحث بگذارند. باشد تا اندکی از دشواریهای این ایام بکاهد.
مرگ غیر از چهره طبیعیاش، واجد چهرهای اجتماعی و روانشناختی نیز هست و ما عمدتا از این زوایا با آن مواجه میشویم. ازدستدادن عزیزان، هرچند ضایعهای سخت و جانکاه و با غم و اندوه بسیار همراه است، ولی به جهت بار اجتماعیای که پیدا میکند، فرایند مواجهه با آن و پذیرش و کنارآمدن با این غم و اندوه، از دشواریهای آن میکاهد. شکلگیری مناسک سوگواری از هنگام آگاهی از فوت نزدیکان، تا گردآمدن اقوام و آشنایان در خانه متوفی، برنامهریزی برای تشییع پیکر عزیز ازدسترفته، تدفین آن طی مراسمی مخصوص و با حضور جمعی، برگزاری مراسم یادبود و ختم در سوم و هفتم و چهلم، حضور چندینروزه اقوام و نزدیکان در خانه عزاداران و ابراز همدردی و تسلیدادن و گریستنهای جمعی، همهوهمه، اجزای آیین سوگواری هستند که عزاداران را به پذیرش موقعیت پیشآمده رهنمون میکنند و گامهای سازگاری آنها را با آن موقعیت و پس از آن را فراروی عزاداران میگذارند.
اپیدمی کووید19، غیر از اینکه تا حدودی بر میزان مرگومیرها افزوده و حداقل تاکنون بیش از چهار هزار و 500 فوتی را به خود اختصاص داده، موجب اختلال در مناسک سوگواری شده است. مناسک سوگواری واجد ارزشها و هنجارهای خاص خود است که هر فراز آن، در جهت آرامش روحی و روانی و پذیرش درونی و اجتماعی عزادار با موقعیت جدید رخداده، نقش مؤثری ایفا میکند.
آنچه این اپیدمی بر ما تحمیل کرده، ترک و تعطیلی بخش بزرگی از مناسک سوگواری است؛ نه فقط سوگواری برای فوتشدگان ناشی از بیماری کرونا، بلکه سوگواری برای تمام فوتشدگان این دوره را دربر میگیرد. تقریبا دیگر امکان تشییع پیکر فوتشدگان برای خانوادههای عزادار طی مراسمی جمعی، حضور تمام اقوام و آشنایان در گورستان، برگزاری مراسم ختم در مسجد و حسینیه و حتی در خانه وجود ندارد. دیگر امکان درآغوشکشیدن سوگواران و ابراز همدردی و تسلیدادن به آنها - مانند گذشته- که نقش مؤثری در آرامش درونی آنها داشت، وجود ندارد یا با احتیاطهای بسیار انجام میشود. این شرایط موجب میشود مراحل سوگواری که از انکار واقعیت و خشم، به چانهزنی و اندوه و پذیرش میرسد، طی نشود و خانوادهها با بغض و حسرتی ماندگار در زندگی خود مواجه شوند؛ حسرتی که در طول زندگی آنها باقی خواهد ماند و درد ازدستدادن عزیزان را برای آنها دوچندان میکند.
حضور در مراسم ختم، شنیدن نوای قرآن، خواندن آیاتی از کلام خدا، تذکر و موعظه واعظان و اشعار مداحان، در کنار یادآوری خاطرات فردی و جمعی زندگی با عزیز ازدسترفته و گپوگفتهای عزاداران و اقوام و آشنایان آنها با یکدیگر و حتی نشستن بر سفرهای جمعی از سلطه و فشار سوگ میکاهد و فضای عزاداری را تلطیف و سنگینی غم و اندوه را میزداید. ما این روزها چنین امکانی را از دست دادهایم، اما ارابه مرگ نایستاده است و راه خود را میرود و در مسیر خود، کسانی را با خود همراه میکند. بیتوجهی ما به شرایط جدید، میتواند بر افسردگی خانوادههای عزادار بیفزاید و آنها را با بحرانهای جدی مواجه کند؛ چه آنکه خبر چند خودکشی در روزهای اخیر در پی ازدستدادن عزیزان بر اثر بیماری کرونا منتشر شده است. به نظر میرسد، ناتوانی خانوادهها در پذیرش سوگ و نبود مراسم سوگواری و دوریگزینی نزدیکان از جمعشدن در خانواده عزاداران در بروز این حوادث تلخ بیتأثیر نبوده باشد. در این شرایط چه میتوان کرد؟
هرچند بسیاری از خانوادهها تلاش میکنند در چنین شرایطی به نحوی با خانواده عزادار ابراز همدردی کنند، اما حجم وسیع آموزشهای مربوط به فاصله اجتماعی و ترس ناشی از بیماری کرونا و فقدان آمادگیهای اجتماعی و هنجاری در مواجهه جمعی ما با شرایط جدید، بخش بزرگی از جامعه را در برخورد مناسب با بروز سوگواری ناتوان کرده است. ما تا حدودی دچار درماندگی ابراز احساسات و غمخواری با خانوادههای عزادار شدهایم و خواسته و ناخواسته سهمی در تشدید افسردگی و ناتوانی یا کمتوانی در تحمل درد و رنج خانوادههای عزادار داشتهايم. ما نمیدانیم در این شرایط چه کنیم و چگونه سوگواری را مدیریت کنیم.
به نظرم سهم عمده در این زمینه برعهده صداوسیما و سپس شبکههای اجتماعی است؛ سهمی که متأسفانه فراموش شده است. در شرایطی که امکان حضور جمعی برای سوگواران وجود ندارد، صداوسیما و شبکههای اجتماعی با دعوت از روانشناسان و جامعهشناسان و آگاهان این حوزه، نه در یک یا دو برنامه، بلکه به صورت متناوب، موضوع سوگواری را در برنامهها و کانالهای گوناگون خود به بحث بگذارند و راههای عملی کاهش التیام درد و رنج ازدستدادن نزدیکان را در شرایط جدید برای مردم بازگو کنند و به آنها آموزش دهند که چه باید کرد که از فشار سوگ عزاداران کاست؟ چگونه میتوان مراقب خانوادههای عزادار بود تا آنها دچار افسردگی حاد نشوند و غمی بر غمی دیگر نیفزایند؟ خانوادهها به تناسب و دوری و نزدیکی با عزاداران، چه کارهایی بکنند، چه گامهایی بردارند، چه فضایی ایجاد کنند تا بتوانند در موقعیت عدم امکان برگزاری مراسم جمعی، سوگواران را به پذیرش مرگ عزیزان خود و سازگاری با موقعیت جدید ترغیب کنند؟
موضوعی که تاکنون برای ما مسئله نبوده است، هم نیازمند تأمل و دقتنظر است و هم نیازمند تکرار و چندبارهگویی. صداوسیما آدمیان را اعدادی نبیند که مرگ تعداد اندکی از آنها هر روز در بخشهای مختلف خبری اعلام و تکرار میشود. فوتیهای کرونایی که نسبت اندکی از کل فوتیهای هرروزه هستند، مانند بقیه فوتیها عدد نیستند. آنها پدر، مادر، فرزند، برادر و خواهر و دوست و آشنا هستند. هرکدام از آنها خانوادههایی را داغدار میکنند. در شرایطی که امکان برگزاری مراسم سوگواری نیست، صداوسیما و شبکههای اجتماعی باید چگونگی امکان کاستن از درد و رنج خانوادههای عزادار را به تناوب به بحث بگذارند. باشد تا اندکی از دشواریهای این ایام بکاهد.