|

از صفربرداری تا آواربرداری

ناصر ذاکری- ‌کارشناس اقتصادی

تعدادی از کارشناسان و ناظران درباره تصمیم اخیر مسئولان پولی کشور مبنی بر حذف چهار صفر از پول ملی و تعریف واحد تومان‌ به‌جای ریال، تحلیل تقریبا مشابهی ارائه کرده‌اند: «این تصمیم تأثیری بر وضعیت اقتصادی کشور ندارد». صرف‌نظر از هزینه‌هایی که اجرای این تصمیم و تعویض اسکناس‌ها به اقتصاد ملی تحمیل می‌کند، طبعا تداوم شرایطی که با واحد پول ملی و حتی با هزار برابر آن نتوانید در بازار کشورتان کوچک‌ترین خریدی انجام بدهید، هرگز به صلاح نیست.‌در واقع جریان کاهش مداوم ارزش پول ملی جفایی بود که به ریال و در اصل به اقتصاد ملی شد و با درهم‌شکستن بنیان اقتصاد، دشواری‌های معیشتی اقشار کم‌درآمد را به اوج رساند، زیرا علاوه ‌بر گسترش بی‌کاری که نتیجه منطقی رکود بود، باید آثار تورم دورقمی را هم به‌تنهایی بر دوش می‌کشیدند.سؤالی که پاسخی سنجیده طلب می‌کند، این است که برای جبران این جفای تاریخی در حق پول ملی و کاستن از ارزش و اعتبار آن چه باید کرد؟ آیا حذف صفرها هرچند اقدامی ضروری باشد، یک نوع «پاک‌کردن صورت‌مسئله» نیست؟ چه تضمینی وجود دارد که چندین ‌سال بعد مجددا نیازمند حذف صفرهای جدید نباشیم؟ اقتصاد ایران در سالیان گذشته از یک خطای شناختی بسیار سهمگین صدمه دیده ‌است. برخی سیاسیون و برخی مقامات با این باور که یک کشور برای رسیدن به رشد و شکوفایی اقتصادی به جهان خارج و مراودات تجاری نیازی ندارد و به بیان دیگر بدون این تعامل هم می‌توان پیشرفت کرد، نه‌تنها برای رفع موانع تعامل مثبت و سازنده با جهان خارج تلاش نکرده‌اند و قدمی برنداشته‌اند، بلکه حتی بر عظمت گره‌ها و موانع موجود افزوده‌اند.این حقیقتی مسلم است که در جهان امروز هیچ کشوری با محدودکردن روابط تجاری خود با جهان خارج، موفق به پیمودن مراحل توسعه نشده ‌است. اساسا رشد اقتصادی و حرکت شتابان در مسیر توسعه در کشورهای شرق آسیا زمانی آغاز شد که این کشورها با انتخاب استراتژی توسعه صادرات در مقابل سیاست جایگزینی واردات، ریل حرکت خود را عوض کردند. آنان برای تداوم‌بخشیدن به این حرکت توفنده نیازمند اصلاح روابط خود با جهان خارج بودند، ازهمین‌رو کشور چین با بررسی کارنامه موفقیت‌آمیز کره جنوبی در دهه‌های 60 و 70 میلادی و نیز با تجزیه و تحلیل سیاست‌های اقتصادی هنگ‌کنگ، سنگاپور و تایوان مصمم به ایجاد یک تغییر جدی در رویکرد خود شد. رهبر چین در ابتدای دهه 1980 میلادی گفت چین برای جبران عقب‌ماندگی خود به چهار دهه صلح نیاز دارد؛ به این ‌ترتیب با تلاش در مسیر رفع تنش‌ها و به‌حداقل‌رساندن آنها، به گسترش مراودات تجاری با اقتصادهای بزرگ جهان به‌ویژه آمریکا پرداخت.

در 40 سال گذشته چین با حرکتی شتابان خود را تا موقعیت دومین اقتصاد بزرگ جهان بالا کشیده و از موقعیتی رشک‌برانگیز برخوردار شده‌ است. بااین‌حال هنوز هم مدیران ارشد اقتصادی آن کشور ابا دارند از اینکه با بی‌احتیاطی در میدان عمل بهانه به دست آمریکایی‌ها بدهند و تعداد بنگاه‌ها و بانک‌های چینی تحریم‌شده از طرف دولت آمریکا افزایش یابد.به بیان دیگر آنان نیک دریافته‌اند که در جهان پرالتهاب امروزی اول باید در میدان اقتصاد پیروز باشند تا بتوانند پیروزی را به میدان‌های دیگر تعمیم بدهند. در ایران و در بین گروهی از تصمیم‌گیرندگان متنفذ تفکری کاملا متفاوت با عمل‌گرایی چینی رایج است. آنان می‌پندارند بدون اصلاح روابط سیاسی با جهان خارج می‌توان صادرات را افزایش داد و حتی فراتر از آن، بدون صادرات هم می‌توان رونق اقتصادی ایجاد کرد، به‌همین‌دلیل هیچ‌گونه نگرانی از بابت قرارگرفتن در لیست سیاه FATF ندارند.در دوران دولت احمدی‌نژاد، رئیس دولت و فلان وزیر وقت می‌گفت تحریم نفت ایران ممکن نیست و اگر اتفاق بیفتد، قیمت نفت به بالاتر از 200 دلار خواهد رسید و آن مقام دیگر می‌گفت تحریم شبکه بانکی کشورمان ممکن نیست و دنیا دارد به دولت آمریکا که قصد اعمال این تحریم را دارد، از ته دل می‌خندد؛ اما گذشت زمان نشان داد این افراد درک درستی از مناسبات بین‌المللی و شرایط روز اقتصاد جهانی نداشته و ندارند.اقتصاد ایران توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای رشد و شکوفایی دارد و می‌تواند خیلی سریع جایگاه مناسب خود را بین اقتصادهای بزرگ و شکوفای دنیا پیدا کند و به‌اصطلاح این قوه خود را به فعل مبدل کند؛ اما لازمه به‌فعلیت‌رساندن این قوه، کنارنهادن افکار و باورهای غیرکارشناسی و سپردن زمام امور به اهل فن است که درک درستی از جهان امروز و پیچیدگی‌هایش دارند. در این صورت اقتصاد ملی به شکوفایی می‌رسد و پول ملی تقویت شده و سربلندی ملت مظلوم ایران حفظ خواهد شد.حذف صفرها هرچند اقدامی ضروری است، اما فقط یک مسکن کوتاه‌مدت است و بعید نیست که اگر رویکرد خود را تغییر ندهیم، چندین ‌سال دیگر گرفتار چند صفر جدید نیز بشویم. اقدامی که لازم و بلکه واجب است، برداشتن آوار تفکر غیرکارشناسانه و غیرمسئولانه از روی اقتصاد ملی و پول ملی است. باید به‌جای صفربرداری، آواربرداری کنیم تا اقتصاد ملی بتواند از تمام ظرفیت خود برای حضور در بازارهای جهانی و گرفتن سهمی مناسب از بازارهای منطقه و جهان استفاده کند.

تعدادی از کارشناسان و ناظران درباره تصمیم اخیر مسئولان پولی کشور مبنی بر حذف چهار صفر از پول ملی و تعریف واحد تومان‌ به‌جای ریال، تحلیل تقریبا مشابهی ارائه کرده‌اند: «این تصمیم تأثیری بر وضعیت اقتصادی کشور ندارد». صرف‌نظر از هزینه‌هایی که اجرای این تصمیم و تعویض اسکناس‌ها به اقتصاد ملی تحمیل می‌کند، طبعا تداوم شرایطی که با واحد پول ملی و حتی با هزار برابر آن نتوانید در بازار کشورتان کوچک‌ترین خریدی انجام بدهید، هرگز به صلاح نیست.‌در واقع جریان کاهش مداوم ارزش پول ملی جفایی بود که به ریال و در اصل به اقتصاد ملی شد و با درهم‌شکستن بنیان اقتصاد، دشواری‌های معیشتی اقشار کم‌درآمد را به اوج رساند، زیرا علاوه ‌بر گسترش بی‌کاری که نتیجه منطقی رکود بود، باید آثار تورم دورقمی را هم به‌تنهایی بر دوش می‌کشیدند.سؤالی که پاسخی سنجیده طلب می‌کند، این است که برای جبران این جفای تاریخی در حق پول ملی و کاستن از ارزش و اعتبار آن چه باید کرد؟ آیا حذف صفرها هرچند اقدامی ضروری باشد، یک نوع «پاک‌کردن صورت‌مسئله» نیست؟ چه تضمینی وجود دارد که چندین ‌سال بعد مجددا نیازمند حذف صفرهای جدید نباشیم؟ اقتصاد ایران در سالیان گذشته از یک خطای شناختی بسیار سهمگین صدمه دیده ‌است. برخی سیاسیون و برخی مقامات با این باور که یک کشور برای رسیدن به رشد و شکوفایی اقتصادی به جهان خارج و مراودات تجاری نیازی ندارد و به بیان دیگر بدون این تعامل هم می‌توان پیشرفت کرد، نه‌تنها برای رفع موانع تعامل مثبت و سازنده با جهان خارج تلاش نکرده‌اند و قدمی برنداشته‌اند، بلکه حتی بر عظمت گره‌ها و موانع موجود افزوده‌اند.این حقیقتی مسلم است که در جهان امروز هیچ کشوری با محدودکردن روابط تجاری خود با جهان خارج، موفق به پیمودن مراحل توسعه نشده ‌است. اساسا رشد اقتصادی و حرکت شتابان در مسیر توسعه در کشورهای شرق آسیا زمانی آغاز شد که این کشورها با انتخاب استراتژی توسعه صادرات در مقابل سیاست جایگزینی واردات، ریل حرکت خود را عوض کردند. آنان برای تداوم‌بخشیدن به این حرکت توفنده نیازمند اصلاح روابط خود با جهان خارج بودند، ازهمین‌رو کشور چین با بررسی کارنامه موفقیت‌آمیز کره جنوبی در دهه‌های 60 و 70 میلادی و نیز با تجزیه و تحلیل سیاست‌های اقتصادی هنگ‌کنگ، سنگاپور و تایوان مصمم به ایجاد یک تغییر جدی در رویکرد خود شد. رهبر چین در ابتدای دهه 1980 میلادی گفت چین برای جبران عقب‌ماندگی خود به چهار دهه صلح نیاز دارد؛ به این ‌ترتیب با تلاش در مسیر رفع تنش‌ها و به‌حداقل‌رساندن آنها، به گسترش مراودات تجاری با اقتصادهای بزرگ جهان به‌ویژه آمریکا پرداخت.

در 40 سال گذشته چین با حرکتی شتابان خود را تا موقعیت دومین اقتصاد بزرگ جهان بالا کشیده و از موقعیتی رشک‌برانگیز برخوردار شده‌ است. بااین‌حال هنوز هم مدیران ارشد اقتصادی آن کشور ابا دارند از اینکه با بی‌احتیاطی در میدان عمل بهانه به دست آمریکایی‌ها بدهند و تعداد بنگاه‌ها و بانک‌های چینی تحریم‌شده از طرف دولت آمریکا افزایش یابد.به بیان دیگر آنان نیک دریافته‌اند که در جهان پرالتهاب امروزی اول باید در میدان اقتصاد پیروز باشند تا بتوانند پیروزی را به میدان‌های دیگر تعمیم بدهند. در ایران و در بین گروهی از تصمیم‌گیرندگان متنفذ تفکری کاملا متفاوت با عمل‌گرایی چینی رایج است. آنان می‌پندارند بدون اصلاح روابط سیاسی با جهان خارج می‌توان صادرات را افزایش داد و حتی فراتر از آن، بدون صادرات هم می‌توان رونق اقتصادی ایجاد کرد، به‌همین‌دلیل هیچ‌گونه نگرانی از بابت قرارگرفتن در لیست سیاه FATF ندارند.در دوران دولت احمدی‌نژاد، رئیس دولت و فلان وزیر وقت می‌گفت تحریم نفت ایران ممکن نیست و اگر اتفاق بیفتد، قیمت نفت به بالاتر از 200 دلار خواهد رسید و آن مقام دیگر می‌گفت تحریم شبکه بانکی کشورمان ممکن نیست و دنیا دارد به دولت آمریکا که قصد اعمال این تحریم را دارد، از ته دل می‌خندد؛ اما گذشت زمان نشان داد این افراد درک درستی از مناسبات بین‌المللی و شرایط روز اقتصاد جهانی نداشته و ندارند.اقتصاد ایران توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای رشد و شکوفایی دارد و می‌تواند خیلی سریع جایگاه مناسب خود را بین اقتصادهای بزرگ و شکوفای دنیا پیدا کند و به‌اصطلاح این قوه خود را به فعل مبدل کند؛ اما لازمه به‌فعلیت‌رساندن این قوه، کنارنهادن افکار و باورهای غیرکارشناسی و سپردن زمام امور به اهل فن است که درک درستی از جهان امروز و پیچیدگی‌هایش دارند. در این صورت اقتصاد ملی به شکوفایی می‌رسد و پول ملی تقویت شده و سربلندی ملت مظلوم ایران حفظ خواهد شد.حذف صفرها هرچند اقدامی ضروری است، اما فقط یک مسکن کوتاه‌مدت است و بعید نیست که اگر رویکرد خود را تغییر ندهیم، چندین ‌سال دیگر گرفتار چند صفر جدید نیز بشویم. اقدامی که لازم و بلکه واجب است، برداشتن آوار تفکر غیرکارشناسانه و غیرمسئولانه از روی اقتصاد ملی و پول ملی است. باید به‌جای صفربرداری، آواربرداری کنیم تا اقتصاد ملی بتواند از تمام ظرفیت خود برای حضور در بازارهای جهانی و گرفتن سهمی مناسب از بازارهای منطقه و جهان استفاده کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها