آقای رحمانیان! واقعا هیچ راهی جز تعدیل خبرنگاران نبود؟
پژمان موسوی
تعدیل یا اخراج؟ اصلا مگر فرقی هم میکند نام قطع همکاری با تعدادی خبرنگار یا نیروهای بخش فنی چه باشد؟ مهم تحریریهای است که چند جای خالی در آن، بدجور توی چشم میزند؛ آنهایی که تا هفته پیش هرکدام در گوشهای از تحریریه به فعالیت حرفهای خود مشغول بودند و حالا دیگر نیستند، رفتهاند، کوچانده شدهاند. این موضوع وقتی بیشتر توی چشم میآید که روزنامه مهمی چون «شرق» دست به این اقدام بزند؛ روزنامهای که سرد و گرم و بالا و پایین زیاد دیده و انتظار میرود نوع برخوردش با «بحران»، متفاوتتر و پختهتر از رسانههای دیگر باشد. سخن من در این یادداشت با شخص مهدی رحمانیان است، مدیرمسئول روزنامه «شرق». آقای رحمانیان! واقعا هیچ راهی جز تعدیل این خبرنگاران نبود؟ آیا فکر نمیکنید راحتترین راه را برای مقابله با بحران انتخاب کردهاید؟ آیا نمیدانید روزنامهنگاران ایران این روزها یکی از سختترین دورانهای فعالیت حرفهای را سپری میکنند؟ خودتان سالهاست مدیر رسانه در این کشور هستید، آیا نمیدانید خبرنگار/روزنامهنگاران این روزها با انواع فشارهای امنیتی دست به گریبان هستند و مجبورند با انواع سانسور و خودسانسوری خود را به مخاطبان عرضه کنند؟ آیا نمیدانید همین خبرنگاران در شهری که به ادعای مقامات مسئول، خط فقر آن چهارونیم میلیون تومان است، با میانگین دو تا سه میلیون تومان دارند کار میکنند؟ آیا جز عشق به حرفه و مردمی که مخاطبشان هستند و برای آنها مینویسند، عامل دیگری برای فعالیت با این حجم بالای استرس و درآمد پایین وجود دارد؟ آنهایی که شرف حرفه را پاس نمیدارند بهکنار، قاطبه خبرنگار/روزنامهنگاران ایران با شرافت کار میکنند و برای شغلشان حرمت قائلاند. آیا اینها را نمیدانید؟ آیا نمیدانید روزنامه روی شانههای تحریریه و نویسندگانش است که بالا میآید و نباید اولین گروهی که در سختیها حذف میشوند، خبرنگاران/روزنامهنگاران باشند؟ من نمیگویم روزنامه «شرق» مشکل ندارد، اتفاقا میدانم که روزنامهداری در این مملکت چقدر سخت و طاقتفرساست اما میگویم مگر «شرق» روزهایی بهتر از این روزها نداشته است؟ در آن روزها آیا روزنامه برای تحریریه امتیاز بیشتری قائل بوده یا حقوق بیشتری میداده که اکنون در این روزهای سخت نخست آنها را قربانی میکند؟ من وضعیت کاغذ، لیتوگرافی، فیلم و زینک و انواع دیگر هزینههای اینچنین را میدانم که چه افزایش سرسامآوری داشته، از وضعیت اسفبار مخاطب و فروش نیز آگاهم، اما با وجود تمامی چیزهایی که میدانم، منطق اخراج یا تعدیل چند نفر نیروی تحریریه را نمیفهمم. شما حتی میتوانستید چهار صفحه را موقتا برای مقابله با بحران کم کنید اما کسی را تعدیل نکنید. «شرق» هنوز آنقدر اعتبار دارد که بتواند روزنامهای بهتر را به مخاطب برساند و در نتیجه وضعیت اقتصادی و درآمدی بهتری را تجربه کند، «شرق» هنوز آنقدر اعتبار دارد که بتواند فضاهای جدیدی را به کار بیفزاید تا بتواند با مخاطبان و در نتیجه فضاهای درآمدی بهتری که پیدا میکند، بر بحرانهای واقعا موجود غلبه کند، «شرق» هنوز کلی راه نرفته دارد و برای رسانهای چون «شرق» خیلی اُفت دارد که نه تنها به این فضاها ورود جدی نمیکند که نیروهایش را هم تعدیل میکند.
شما و تیمتان باید بتوانید بر بحرانها به نحوی فائق بیایید که بحران جدیدی خلق نکنید، این روزها آنچه میبینم، بحرانی فراتر از بحران لزوما اقتصادی است. شما نه تنها نتوانستید بر بحران فائق بیایید که بسیاری از بچهها و نیروهای حرفهای مطبوعات را هم از خودتان رنجاندید. نمیگویم دلتان میخواست این کار را بکنید یا با علاقه این کار را کردید، میدانم که شما هم در دلتان از این موضوع خشنود نیستید و تمام تلاشتان را برای جلوگیری از این اقدام کردهاید اما بههرحال خروجی اقدام شما، نهتنها کمکی به برند «شرق» نکرد که تعدادی را هم بیکار کرد و سپهر رسانهای ایران را متزلزلتر از همیشه پیش چشم مخاطب گشود.
این چند خط را از جانب کسی بدانید که هم «شرق» را دوست دارد، هم هیچ علاقهای به تضعیف مرجعیت رسانهای رسانههای رسمی در ایران ندارد و بر این باور است که «شرق» هنوز هم میتواند بیشتر از آنچه هست به روزهای خوبش بازگردد، هم نزد مخاطبان، هم نزد مردم.
تعدیل یا اخراج؟ اصلا مگر فرقی هم میکند نام قطع همکاری با تعدادی خبرنگار یا نیروهای بخش فنی چه باشد؟ مهم تحریریهای است که چند جای خالی در آن، بدجور توی چشم میزند؛ آنهایی که تا هفته پیش هرکدام در گوشهای از تحریریه به فعالیت حرفهای خود مشغول بودند و حالا دیگر نیستند، رفتهاند، کوچانده شدهاند. این موضوع وقتی بیشتر توی چشم میآید که روزنامه مهمی چون «شرق» دست به این اقدام بزند؛ روزنامهای که سرد و گرم و بالا و پایین زیاد دیده و انتظار میرود نوع برخوردش با «بحران»، متفاوتتر و پختهتر از رسانههای دیگر باشد. سخن من در این یادداشت با شخص مهدی رحمانیان است، مدیرمسئول روزنامه «شرق». آقای رحمانیان! واقعا هیچ راهی جز تعدیل این خبرنگاران نبود؟ آیا فکر نمیکنید راحتترین راه را برای مقابله با بحران انتخاب کردهاید؟ آیا نمیدانید روزنامهنگاران ایران این روزها یکی از سختترین دورانهای فعالیت حرفهای را سپری میکنند؟ خودتان سالهاست مدیر رسانه در این کشور هستید، آیا نمیدانید خبرنگار/روزنامهنگاران این روزها با انواع فشارهای امنیتی دست به گریبان هستند و مجبورند با انواع سانسور و خودسانسوری خود را به مخاطبان عرضه کنند؟ آیا نمیدانید همین خبرنگاران در شهری که به ادعای مقامات مسئول، خط فقر آن چهارونیم میلیون تومان است، با میانگین دو تا سه میلیون تومان دارند کار میکنند؟ آیا جز عشق به حرفه و مردمی که مخاطبشان هستند و برای آنها مینویسند، عامل دیگری برای فعالیت با این حجم بالای استرس و درآمد پایین وجود دارد؟ آنهایی که شرف حرفه را پاس نمیدارند بهکنار، قاطبه خبرنگار/روزنامهنگاران ایران با شرافت کار میکنند و برای شغلشان حرمت قائلاند. آیا اینها را نمیدانید؟ آیا نمیدانید روزنامه روی شانههای تحریریه و نویسندگانش است که بالا میآید و نباید اولین گروهی که در سختیها حذف میشوند، خبرنگاران/روزنامهنگاران باشند؟ من نمیگویم روزنامه «شرق» مشکل ندارد، اتفاقا میدانم که روزنامهداری در این مملکت چقدر سخت و طاقتفرساست اما میگویم مگر «شرق» روزهایی بهتر از این روزها نداشته است؟ در آن روزها آیا روزنامه برای تحریریه امتیاز بیشتری قائل بوده یا حقوق بیشتری میداده که اکنون در این روزهای سخت نخست آنها را قربانی میکند؟ من وضعیت کاغذ، لیتوگرافی، فیلم و زینک و انواع دیگر هزینههای اینچنین را میدانم که چه افزایش سرسامآوری داشته، از وضعیت اسفبار مخاطب و فروش نیز آگاهم، اما با وجود تمامی چیزهایی که میدانم، منطق اخراج یا تعدیل چند نفر نیروی تحریریه را نمیفهمم. شما حتی میتوانستید چهار صفحه را موقتا برای مقابله با بحران کم کنید اما کسی را تعدیل نکنید. «شرق» هنوز آنقدر اعتبار دارد که بتواند روزنامهای بهتر را به مخاطب برساند و در نتیجه وضعیت اقتصادی و درآمدی بهتری را تجربه کند، «شرق» هنوز آنقدر اعتبار دارد که بتواند فضاهای جدیدی را به کار بیفزاید تا بتواند با مخاطبان و در نتیجه فضاهای درآمدی بهتری که پیدا میکند، بر بحرانهای واقعا موجود غلبه کند، «شرق» هنوز کلی راه نرفته دارد و برای رسانهای چون «شرق» خیلی اُفت دارد که نه تنها به این فضاها ورود جدی نمیکند که نیروهایش را هم تعدیل میکند.
شما و تیمتان باید بتوانید بر بحرانها به نحوی فائق بیایید که بحران جدیدی خلق نکنید، این روزها آنچه میبینم، بحرانی فراتر از بحران لزوما اقتصادی است. شما نه تنها نتوانستید بر بحران فائق بیایید که بسیاری از بچهها و نیروهای حرفهای مطبوعات را هم از خودتان رنجاندید. نمیگویم دلتان میخواست این کار را بکنید یا با علاقه این کار را کردید، میدانم که شما هم در دلتان از این موضوع خشنود نیستید و تمام تلاشتان را برای جلوگیری از این اقدام کردهاید اما بههرحال خروجی اقدام شما، نهتنها کمکی به برند «شرق» نکرد که تعدادی را هم بیکار کرد و سپهر رسانهای ایران را متزلزلتر از همیشه پیش چشم مخاطب گشود.
این چند خط را از جانب کسی بدانید که هم «شرق» را دوست دارد، هم هیچ علاقهای به تضعیف مرجعیت رسانهای رسانههای رسمی در ایران ندارد و بر این باور است که «شرق» هنوز هم میتواند بیشتر از آنچه هست به روزهای خوبش بازگردد، هم نزد مخاطبان، هم نزد مردم.