|

باور کنیم سرمایه اجتماعی سرمایه است

سیدحسن موسوی‌چلک. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

یکی از مفاهیمی که این روز‌ها و به‌ویژه زمانی که با بحرانی مواجه می‌شویم با آن سر و کار داریم، مفهوم «سرمایه اجتماعی» است. گاهی اوقات کسانی از این مفهوم در صحبت‌هایشان استفاده می‌کنند که یا دقیقا این سرمایه را نمی‌شناسند و الزامات آن را نمی‌دانند یا می‌شناسند ولی باور ندارند. عده‌ای هم که ممکن است باور داشته باشند و می‌شناسند، ممکن است نتوانند تأثیر چندانی در افزایش آن داشته باشند، چون الزامات افرایش این سرمایه موضوعی فرابخشی است. گاهی اوقات هم تعریف ساده‌ای از این مفهوم گسترده، پیچیده و... داریم و فکر می‌کنیم سرمایه اجتماعی همین است که مربوط به شناخت محدود «ما» می‌شود. اگر نیم‌نگاهی به تعاریف نظریه‌پردازان اخیر داشه باشیم، متوجه می‌شویم که حتی در میان آنان نیز اجماعی وجود ندارد. پیر بوردیو، سه نوع سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مد نظر داشت. او سرمایه اجتماعی را شکلی از سرمایه می‌دانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می‌تواند همراه با سرمایه فرهنگی، ابزاری برای رسیدن به سرمایه‌های اقتصادی باشد که گویا یک دیدگاه ابزاری صرف است؛ اما جیمز کُلمن سرمایه اجتماعی را ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به‌عنوان منبعی در اختیار اعضا قرار می‌گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند، مدنظر قرار می‌دهد و سرمایه اجتماعی را به‌عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی به کار ببرد.

پوتنام نیز یکی دیگر از محققان اخیر سرمایه اجتماعی است که سرمایه اجتماعی را مجموعه‌ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه‌ها می‌داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع می‌شود و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. او سرمایه اجتماعی را به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در نظام‌های مختلف سیاسی می‌دانست و تأکید عمده او بر مفهوم اعتماد بود. فوکویاما، سرمایه اجتماعی را یک هنجار اجتماعی محسوب می‌کند که همکاری بین دو یا چند نفر را تقویت می‌‌کند و آن را ویژگی عمل متقابل بین دو دوست می‌داند.
او معتقد است اعتماد، شبکه‌های ارتباطی و جامعه مدنی، همگی محصول سرمایه اجتماعی هستند، نه اینکه خود آنها سرمایه اجتماعی به حساب بیایند. از نظر او هنجارهایی سرمایه اجتماعی هستند که به همکاری در گروه‌ها منجر شوند. تأملی بر پژوهش‌های ملی که در سال‌های اخیر در ایران درخصوص سنجش سرمایه اجتماعی به سفارش شورای اجتماعی کشور در سال‌های 94 و 97 انجام شده است، نشان می‌دهد که حال سرمایه اجتماعی خوب نیست؛ این یعنی باید نگران بود. مراقب باشیم تا رفتار‌های احساسی مردم در شرایط بحرانی را مبنای افزایش سرمایه اجتماعی قلمداد نکنیم. اگر نیم‌نگاهی به انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی هم در دور اول و هم دور دوم بیندازیم، به‌خوبی متوجه این شرایط می‌شویم تا در همین دوران کرونا بی‌توجهی یا کم‌توجهی به مشارکت مردم در کنترل ویروس کرونا، سفر‌رفتن‌، مراسم‌های گروهی، احتکار اجناس، گران‌فروشی‌ بی‌قاعده، اختلاس‌ها، جرائم یقه‌سفیدان، دعواهای جناحی با هدف تضعیف رقیب سیاسی، افزایش ارتکاب جرائم و آسیب‌های اجتماعی و... خود نشانه‌های کوچکی از این وضعیت است. به برخی از یافته‌های این سنجش اشاره می‌کنم تا با عدد و رقم این وضعیت نشان داده شود.
درباره ارزیابی (پنداشت) مردم از موفقیت کشور در حل مشکلات، نظر مردم این‌گونه بود که در حل بی‌کاری حدود 15، تبعیض و نابرابری حدود 24، گرانی و تورم حدود 15، فساد مالی و ارتشا حدود 31، فقر حدود 22 و اعتیاد حدود 25 بوده است که براساس یافته‌های سال 97 این‌گونه به نظر می‌سد که شرایط بدتر شده است و اگر در این شرایط مجددا بررسی شود، نشانه‌های بهتری نخواهیم داشت. یا در زمینه اعتماد سازمانی کمتر از 16 درصد رضایت زیاد و خیلی زیاد داشتند. از پاسخ‌گویی سازمان‌‌ها به نیاز‌ها هم کمتر از 20 درصد رضایت داشتند. همچنین فقط کمتر از 18 درصد مردم را زیاد و خیلی زیاد قابل اعتماد می‌دانستند یا حاضر بودند فرزندان خود را هنگام مسافرت به همسایگان بسپرند. اینها گوشه‌ای کوچک از یافته‌های این سنجش ملی بود.
بپذیریم که اگر حال این سرمایه خوب نباشد، هر نوع پیشرفت واقعی در حوزه‌های دیگر حتی حوزه‌های اقتصادی امکان‌پذیر نخواهد بود. همه ارکان حاکمیت برای افزایش این سرمایه مهم در جامعه باید یک‌صدا شوند و الزامات افزایش این سرمایه را بپذیرند.

یکی از مفاهیمی که این روز‌ها و به‌ویژه زمانی که با بحرانی مواجه می‌شویم با آن سر و کار داریم، مفهوم «سرمایه اجتماعی» است. گاهی اوقات کسانی از این مفهوم در صحبت‌هایشان استفاده می‌کنند که یا دقیقا این سرمایه را نمی‌شناسند و الزامات آن را نمی‌دانند یا می‌شناسند ولی باور ندارند. عده‌ای هم که ممکن است باور داشته باشند و می‌شناسند، ممکن است نتوانند تأثیر چندانی در افزایش آن داشته باشند، چون الزامات افرایش این سرمایه موضوعی فرابخشی است. گاهی اوقات هم تعریف ساده‌ای از این مفهوم گسترده، پیچیده و... داریم و فکر می‌کنیم سرمایه اجتماعی همین است که مربوط به شناخت محدود «ما» می‌شود. اگر نیم‌نگاهی به تعاریف نظریه‌پردازان اخیر داشه باشیم، متوجه می‌شویم که حتی در میان آنان نیز اجماعی وجود ندارد. پیر بوردیو، سه نوع سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مد نظر داشت. او سرمایه اجتماعی را شکلی از سرمایه می‌دانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می‌تواند همراه با سرمایه فرهنگی، ابزاری برای رسیدن به سرمایه‌های اقتصادی باشد که گویا یک دیدگاه ابزاری صرف است؛ اما جیمز کُلمن سرمایه اجتماعی را ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به‌عنوان منبعی در اختیار اعضا قرار می‌گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند، مدنظر قرار می‌دهد و سرمایه اجتماعی را به‌عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی به کار ببرد.

پوتنام نیز یکی دیگر از محققان اخیر سرمایه اجتماعی است که سرمایه اجتماعی را مجموعه‌ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه‌ها می‌داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع می‌شود و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. او سرمایه اجتماعی را به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در نظام‌های مختلف سیاسی می‌دانست و تأکید عمده او بر مفهوم اعتماد بود. فوکویاما، سرمایه اجتماعی را یک هنجار اجتماعی محسوب می‌کند که همکاری بین دو یا چند نفر را تقویت می‌‌کند و آن را ویژگی عمل متقابل بین دو دوست می‌داند.
او معتقد است اعتماد، شبکه‌های ارتباطی و جامعه مدنی، همگی محصول سرمایه اجتماعی هستند، نه اینکه خود آنها سرمایه اجتماعی به حساب بیایند. از نظر او هنجارهایی سرمایه اجتماعی هستند که به همکاری در گروه‌ها منجر شوند. تأملی بر پژوهش‌های ملی که در سال‌های اخیر در ایران درخصوص سنجش سرمایه اجتماعی به سفارش شورای اجتماعی کشور در سال‌های 94 و 97 انجام شده است، نشان می‌دهد که حال سرمایه اجتماعی خوب نیست؛ این یعنی باید نگران بود. مراقب باشیم تا رفتار‌های احساسی مردم در شرایط بحرانی را مبنای افزایش سرمایه اجتماعی قلمداد نکنیم. اگر نیم‌نگاهی به انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی هم در دور اول و هم دور دوم بیندازیم، به‌خوبی متوجه این شرایط می‌شویم تا در همین دوران کرونا بی‌توجهی یا کم‌توجهی به مشارکت مردم در کنترل ویروس کرونا، سفر‌رفتن‌، مراسم‌های گروهی، احتکار اجناس، گران‌فروشی‌ بی‌قاعده، اختلاس‌ها، جرائم یقه‌سفیدان، دعواهای جناحی با هدف تضعیف رقیب سیاسی، افزایش ارتکاب جرائم و آسیب‌های اجتماعی و... خود نشانه‌های کوچکی از این وضعیت است. به برخی از یافته‌های این سنجش اشاره می‌کنم تا با عدد و رقم این وضعیت نشان داده شود.
درباره ارزیابی (پنداشت) مردم از موفقیت کشور در حل مشکلات، نظر مردم این‌گونه بود که در حل بی‌کاری حدود 15، تبعیض و نابرابری حدود 24، گرانی و تورم حدود 15، فساد مالی و ارتشا حدود 31، فقر حدود 22 و اعتیاد حدود 25 بوده است که براساس یافته‌های سال 97 این‌گونه به نظر می‌سد که شرایط بدتر شده است و اگر در این شرایط مجددا بررسی شود، نشانه‌های بهتری نخواهیم داشت. یا در زمینه اعتماد سازمانی کمتر از 16 درصد رضایت زیاد و خیلی زیاد داشتند. از پاسخ‌گویی سازمان‌‌ها به نیاز‌ها هم کمتر از 20 درصد رضایت داشتند. همچنین فقط کمتر از 18 درصد مردم را زیاد و خیلی زیاد قابل اعتماد می‌دانستند یا حاضر بودند فرزندان خود را هنگام مسافرت به همسایگان بسپرند. اینها گوشه‌ای کوچک از یافته‌های این سنجش ملی بود.
بپذیریم که اگر حال این سرمایه خوب نباشد، هر نوع پیشرفت واقعی در حوزه‌های دیگر حتی حوزه‌های اقتصادی امکان‌پذیر نخواهد بود. همه ارکان حاکمیت برای افزایش این سرمایه مهم در جامعه باید یک‌صدا شوند و الزامات افزایش این سرمایه را بپذیرند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها