معلمی پشت درهای آی سی یو
در دل سختترین روزهای زندگی، وقتی نفسها به شمارش میافتد، معلمی در پشت درهای CUU هم از شاگردانش غافل نمیشود. آزاده محمودزاده از آن دسته عاشقان به کارش است که با دلی پر از عشق، حتی در تخت بیمارستان هم کلاس درسش تعطیل نشد و به کودکان این سرزمین درس امید و فداکاری آموخت. خبرگزاری_فارس-تبریز: در میان صدای تپشهای منظم دستگاههای پزشکی و دیوارهای سفید بیمارستان، هنوز هم صدایی از جنس عشق و تعهد شنیده میشد؛ صدای معلمی که حتی از تخت CCU نیز کلاس درسش را ترک نکرد.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ خانم آزاده محمودزاده آموزگاری که بیماری هم نتوانست مانع از حضورش در کنار شاگردانش شود، با دلی سرشار از مهر، درس زندگی را به کودکان این سرزمین آموخت.
معلمی، تنها یک شغل نیست بلکه عشق، تعهد و ایثار است. زمانی که معلمی در دل شرایط سخت و بیماری، حتی در میان لولههای اکسیژن و دستگاههای مانیتورینگ، هنوز دغدغهاش تدریس و حضور بهموقع در کلاس است، یعنی او فقط معلم نیست، بلکه پیامآور عشق و امید است.
آزاده محمودزاده، آموزگار پایه دوم ابتدایی مدرسه شهید بهادری ناحیه ۵ تبریز یکی از همان متعهدان به کارش است که در سختترین شرایط نیز کلاس درس را ترک نکرد. با وجود بستری شدن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان، یک روز هم تدریس را متوقف نکرد و بدون تأخیر با چهرهای آرام و صدایی مهربان، سرِ ساعت مقرر وارد کلاس مجازی میشد.
تصور کنید کودکانی که با شوق و اشتیاق منتظر معلم خود بودند، ناگهان او را روی تخت بیمارستان مشاهده کردند؛ اما به جای نگرانی، صدای همیشگی معلم خود را شنیدند که با همان انرژی و انگیزه، درس میدهد، گویی هیچ دردی وجود ندارد. هر کلاس این معلم نه تنها دروس ریاضی و فارسی را تدریس میکرد، بلکه درس عشق و تعهد بود؛ اینکه هیچ چیزی، حتی سختترین شرایط هم نباید انسان را از رسالتش دور کند.
خانم آزاده محمودزاده در گفتگو با فارس میگوید: امسال اولین سال تدریس من در مدرسه شهید بهادری تبریز است، پیش از آن ۵ سال در شهرستان شاهیندژ تدریس کردم.
مهرماه سال جاری، ۷ بار دچار آنفلوانزا و سرماخوردگی شدم اما باز هم با رعایت موارد ایمنی و سلامتی در کلاس حاضر شدم.
متاسفانه با گذر روزها وضعیت سلامتیام به تدریج وخیمتر شد. بعدها مشخص شد چون بیماری کرونا ۵۰ درصد از ریههایم را درگیر کرده بود، به ناگاه سطح اکسیژن خون به حدی پایین آمد که دیگر توان ایستادن نداشتم.
با ادامه این روند، در بیمارستان امام علی(ع) ارتش بستری شدم و پزشکان مرا را به بخش ICU منتقل کردند.در آن شرایط و در میان بوقهای ممتد دستگاهها و صدای پچپچ پرستاران، تنها یک دغدغه داشتم: دانشآموزانم چه میشوند؟
خانم محمودزاده با وجود بستری بودن در ICU، از تدریس دست نکشید. او هر روز از ساعت ۱۱ صبح تا ۵ عصر، با همان حال، از طریق فضای مجازی کلاس برگزار میکرد. حتی در لحظاتی که ضعف سراسر وجودش را فرا میگرفت، همچنان پای تخته مجازی میایستاد و درس میداد. او به خوبی میدانست که در دوره ابتدایی، آموزش نباید متوقف شود.
این معلم دلسوز معتقد است: اگر بین کلاسها فاصله بیفتد، بچهها درس را فراموش میکنند، یادگیری برایشان سخت میشود و افت تحصیلی پیدا میکنند.
من نمیتوانستم اجازه دهم این اتفاق بیفتد! ضمن اینکه تا معلم جدید بیاید، بچه ها با او هماهنگ شوند و ارتباط بگیرن، زمان زیادی از دست میرفت و تمام زحماتم با وجود شیوه تدریس و عادت بچهها یه آن، از دست میرفت، سن پایین دانشآموزانم هم این وسط ملاک بود و معلم جدید با شیوه خودش، کار را برایشان سخت میکرد.
اینها جملاتی هستند که نشان میدهند، معلمی فقط برای آموزش نیست، بلکه برای راهنمایی و پرورش روحی کودکان نیز وظیفهای بزرگ بر عهده دارد.چنین فداکاری و تعهدی از یک معلم، تنها در شرایطی قابل درک است که عشق به حرفه و به دانش آموزان از اعماق وجود او برخیزد.
خانم معلم مهربان در پایان میگوید: صادقانه عرض میکنم که وظیفهام را انجام دادم، چون واقعاً عاشق تک تک شاگردانم هستم و انگار همگی پسر خودم هستند و نمیتوانم نسبت به آموزششان بیتفاوت باشم. این بچهها امانتی در دستان ما هستند و به گفته رهبر عزیزمان، آیندهسازان کشورند. از خداوند متعال خواستهام که توفیق دهد تا بیشتر بتوانم در راه اسلام و جمهوری اسلامی وظیفهام را به نحو احسن انجام دهم.
او در ادامه از همسر و خانوادهاش نیز تشکر میکند که همواره حامی او بودند و در تمامی لحظات زندگی در کنار او ایستادند تا بتواند راهی را که دوست دارد و شروع کرده به خوبی به انتها برساند.
خانم آزاده محمودزاده نه تنها به عنوان یک معلم، بلکه به عنوان یک انسان با روحیهای بینظیر و ارادهای قوی شناخته میشود. او برای دانشآموزانش بیشتر از یک معلم است؛ او یک دوست، یک مربی، و یک حامی است که همیشه تلاش کرده است تا محیطی امن و حمایتی برای رشد و پیشرفت شاگردانش فراهم کند. این ویژگیها تنها بخشی از شخصیت یک معلم واقعی را به نمایش میگذارند؛ معلمی که هیچگاه از مشکلات و چالشها عقب نمینشیند و همیشه به فکر بهبود شرایط تحصیلی و روانی کودکان است.
این معلم متعهد، علاوه بر تدریس، همیشه به ایجاد ارتباط عاطفی و معنوی با دانشآموزانش اهمیت داده است.
او معتقد است: آموزش، فقط انتقال اطلاعات نیست، بلکه باید بهگونهای باشد که شخصیت کودک را شکل دهد و به او درک عمیقی از زندگی و مسئولیتهای اجتماعیاش بدهد.
این بانوی معلم، با روشهای نوآورانه و خلاقانه در تدریس، درسهایش را جذاب و تاثیرگذار میکند و در هر شرایطی سعی دارد تا دانشآموزانش به بهترین نحو ممکن از آموزش بهرهمند شوند.
به عنوان یک معلم دلسوز و با تعهد، او بهخوبی میداند که مشکلاتی مانند بیماری و دشواریهای فیزیکی نمیتوانند مانع از انجام وظیفهاش شوند. او با انگیزه و عشق به حرفهاش، حتی در شرایط بحرانی نیز به کار خود ادامه داد و درسهایی بزرگتر از کتابهای درسی به دانشآموزان خود آموخت؛ درسهایی از قدرت اراده، مسئولیتپذیری و فداکاری که تا سالها در ذهن آنها خواهد ماند.
خانم معلم قصه ما در حالی که بهبود پیدا کرده و از بیمارستان مرخص شده است، به کلاسی که برایش بسیار ارزشمند است بازگشته است و دانشآموزانش نیز با دلهایی پر از شوق و دستانی پر از گل، او را در آغوش گرفتهاند. حضور او در کلاس، به نوعی نشاندهنده تعهد و فداکاری بیپایان اوست و برای دانشآموزانش همواره یک نماد از امید و استقامت خواهد بود.
قصه خانم آزاده محمودزاده تنها یک داستان از یک معلم نیست، بلکه پیامی است برای تمام معلمان و افرادی که در حوزه آموزش فعالیت میکنند. این داستان به ما یادآوری میکند که معلمی بیش از هر شغل دیگری نیازمند عشق، تعهد، و فداکاری است. معلمان باید بهطور پیوسته در تلاش باشند تا تاثیر مثبتی در زندگی کودکان بگذارند و هر چالشی را به فرصتی برای آموزش و رشد تبدیل کنند.