|

وضعیت مدارس بدتر از دوران جنگ

محمدرضا نیک‌نژاد، فعال آموزشی و عضو کانون معلمان ایران، در تحلیل کم‌رنگ‌بودن عدالت آموزشی در ایران، به «شرق» می‌گوید: «به نظر من این ناترازی در سراسر کشور یکسان است. در تهران هم شرایط چندان بهتر نیست. نزدیک ۲۰ سال در منطقه ۱۲ تهران معلم بوده‌ام، اما در این مدت مدرسه نوساز ندیده‌ام. مدرسه‌ای بود که طبقه سوم آن به دلیل فرسودگی و خطراتی که داشت، بسته بود، در نهایت هم تخریب شد. در مدرسه دیگری هم تدریس می‌کردم که آن زمان دست‌کم50 سال ساخت بود. مدارس دیگری هم با شرایط مشابه در منطقه 12 و خارج از این منطقه وجود دارند. منظورم این است که محیط آموزشی این مدارس متناسب با شرایط آموزشی و یافته‌های آن دوران هستند، به‌علاوه اینکه در آن زمان با توجه به تراکم جمعیت، ما به تعداد بالای مدارس در تهران و دیگر کلان‌شهرها نیاز نداشته‌ایم. در شهرستان‌ها و روستاها هم شرایط به همین صورت بوده است. اما امروز شرایط تغییر کرده و در مدرسه‌ای با ظرفیت ۴۰۰ دانش‌آموز، ۸۰۰ دانش‌آموز تحصیل می‌کنند؛ بنابراین معضل کمبود فضای آموزشی مناسب تنها مخصوص شهرستان‌ها و روستاها نیست».

وضعیت مدارس بدتر از دوران جنگ

او ادامه می‌دهد که آموزش در ایران در اولویت نیست. ما حتی در دوران جنگ هم وضعیت نامطلوب امروز را نداشتیم: «بعد از جنگ وضعیت آموزش در ایران نامناسب‌تر شد. رئیس‌جمهوری در ابتدای کار خود اعلام کرد که عدالت آموزشی را پیگیری می‌کند، اما کمی بعد مشخص شد که منظور او انداختن بار این موضوع بر دوش مردم و خیرین است. این در حالی‌ است که در جهان امروز آموزش هم مانند بهداشت و درمان از وظایف ذاتی دولت‌هاست. ما در شرایطی با کمبود مدرسه مواجه هستیم که داشتن مدرسه مناسب کف خواسته‌های یک جامعه آموزشی است و دغدغه ما باید کیفیت آموزش باشد. این رویکرد مربوط به همه دولت‌ها بوده است، حتی دولت‌هایی که فروش نفت خوبی داشتند، مانند دولت احمدی‌نژاد».

او ایران را جلودار خصوصی‌سازی و پولی‌سازی آموزش در جهان می‌داند: «به نظر می‌رسد دولت‌ها هیچ اعتقادی به آموزش رایگان ندارند و حتی اصل 30 قانون اساسی را که بر رایگان و کیفی‌بودن آموزش تأکید دارد، مانعی در برابر اقدامات خود می‌دانند. این در حالی است که مدرسه‌سازی وظیفه خیر و مردم نیست، اما همچنان که کمک‌های مالی والدین که به آن مشارکت مردمی می‌گویند، آموزش و پرورش را معتاد کرده است، حضور خیرین در این نهاد هم چنین شرایطی را ایجاد کرده. در شرایطی که آموزش و پرورش دارایی زیادی ندارد، اما مولدسازی را راه‌اندازی کردند و چوب حراج به همان داشته‌های اندک این نهاد زدند؛ یعنی سال‌هاست که مراکز مرتبط با این نهاد را اجاره داده یا فروخته‌اند. مانند 700 استخر آموزش و پرورش که اجاره داده شد یا فضاهای متعلق به این وزارتخانه که فروخته و تبدیل به بازار روز شد».

نیک‌نژاد معتقد است: «امروز دولت در مناطق روستایی مدرسه نمی‌سازد، زیرا نفعی ندارد و در این مناطق شرایط اقتصادی و اجتماعی به نحوی نیست که والدین فرزندان خود را به مدارس خصوصی و پولی بفرستند. در مناطق روستایی کم‌درآمد به‌ویژه در سیستان‌وبلوچستان ساخت مدارس را به خیرین واگذار کردند. خیرین هم منابع مالی محدودی دارند و سعی می‌کنند ساخت‌وساز را با صرفه‌جویی و به نحوی انجام دهند که هزینه با منابع مالی تطابق داشته باشد. به‌همین‌دلیل آنچه خیرین می‌سازند، کلاس‌ درس و مدرسه نیست. با این هزینه‌ها نمی‌توان فضای آموزشی استاندارد ساخت».

*بی‌دفاع‌بودن آموزش

چرا زمان تعیین بودجه، دولت بودجه‌ای مناسب برای آموزش و پرورش در نظر نمی‌گیرد؟ نیک‌نژاد در پاسخ می‌گوید: «همه می‌گویند آموزش و پرورش بودجه ندارد،‌ در‌حالی‌که ساختار حکمرانی کشور بودجه دارد که در زمینه‌های مختلف هزینه می‌کند، بنابراین به نظر می‌رسد که بودجه مناسبی در اختیار وزارتخانه‌ها گذاشته نمی‌شود. در این وضعیت باید مسئولانی در دولت باشند که از حقوق سازمان‌ متبوع خود دفاع کنند، بنابراین افرادی را به‌عنوان مسئول سازمان‌ها انتخاب می‌کنند که در این زمینه دردسرساز نباشند. چنین افرادی به جای بیان مشکلات،‌ سکوت می‌کنند. درون دولت هم نهادهایی می‌توانند کار خود را پیش ببرند که منابع مالی دولت را تأمین می‌کنند، مانند شرکت نفت و بانک‌ها. در‌واقع آموزش و پرورش در‌این‌میان جایی ندارد و وزارتخانه‌ ضعیفی است که چشم‌شان به کمک دولت است. چنان‌که بنا به اعلام مسئولان بیش از 98 درصد بودجه آموزش، صرف حقوق کارکنان و هزینه‌های جاری می‌شود».

این کارشناس آموزش این را هم می‌گوید که به دلیل وجود گرفتاری‌های سیاسی و اجتماعی گسترده،‌ آموزش و پرورش در اولویت جامعه مدنی و نهادهای فکری مانند استادان دانشگاه،‌ کنشگران حوزه‌های مختلف و...