|

اقبال به 35‌ساله‌های پراشتباه و نادیده‌گرفتن 34‌ساله کاربردی

بیچاره رامین رضاییان

«اکثر گل‌هایی که خوردیم بدشانسی بود و من این را قبول دارم. ما از الان باید به فکر تغییرات باشیم و یک‌سری نیروهای جوان‌تر را وارد چرخه تیم ملی کنیم تا برای جام جهانی تغییرات بالای ۵۰، ۶۰ درصد را داشته باشیم تا هم تیم جوان‌تر شود و هم از نظر نتیجه عقب نیفتیم‌».

بیچاره رامین رضاییان

«اکثر گل‌هایی که خوردیم بدشانسی بود و من این را قبول دارم. ما از الان باید به فکر تغییرات باشیم و یک‌سری نیروهای جوان‌تر را وارد چرخه تیم ملی کنیم تا برای جام جهانی تغییرات بالای ۵۰، ۶۰ درصد را داشته باشیم تا هم تیم جوان‌تر شود و هم از نظر نتیجه عقب نیفتیم‌». این جملات بخشی از صحبت‌های امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی ایران‌ است. او زمانی که داشت درباره جوان‌گرایی، آن‌هم با نرخ تغییرات 60‌درصدی در تیم ملی صحبت می‌کرد، شرایط خوبی نداشت. درست دقایقی از شکست تیم ملی مقابل قطر در جام ملت‌های آسیا گذشته بود که امیر تصمیم ‌گرفت در کنفرانس خبری، پروژه‌ای را که رأی به نجات احتمالی‌اش از اخراج می‌داد، رو کند. او با توجه به بندهای موجود در پیش‌قراردادش با فدراسیون فوتبال که خبر از تمدید خودکار قرارداد تا بعد از جام جهانی 2026، در صورت رسیدن به نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا‌ می‌داد، سعی کرد‌ نشان دهد هدف و برنامه‌ای منسجم دارد. قلعه‌نویی بر‌خلاف فشار و نقدهای تندی که علیه‌ او در تیم ملی وجود داشت، از اخراج جان سالم به در برد تا پس از یک ناکامی دیگر در تاریخ فوتبال ایران در جام ملت‌های آسیا، این بار بسیاری منتظر پوست‌اندازی تیم ملی شوند. قلعه‌نویی در حرکتی شتاب‌زده، در روزهای نخست پس از ناکامی از اسم چند بازیکن پا به سن گذاشته تیم ملی عبور کرد. ولی بعدها که آب‌ها اندکی از آسیاب افتاد، روند تغییر چهره تیم ملی را کُند کرد. این کندی اما حالا به مرحله‌ای رسیده که چندان به چشم نمی‌آید؛ تیم او همچنان در زمره تیم‌های مسن آسیا محسوب می‌شود و از آنجا که زمان زیادی تا شروع بازی‌های جام جهانی آمریکا هم باقی نمانده، بعید است وعده تغییر 60‌درصدی در تیم ملی که راهی برای نجاتش در آن زمان تلقی می‌شد، عملی شود. قلعه‌نویی در این زمینه چرخش‌های متنوعی داشته، اما برای روشن‌شدن بیشتر شرایط، کافی است یکی دو اظهارنظر برجسته‌اش درباره جوان‌گرایی‌ در ماه‌های اخیر‌ مرور شود. او جایی گفته است: «به نظر من شناسنامه یک عدد است و در فوتبال مدرن جا ندارد. آمادگی جسمانی الان مهم‌تر است. در دوره ما همه‌چیز تحت فشار جنگ بود و مثل الان نیست که علم تغذیه و علم تمرینات به ما کمک می‌کند تا کریستیانو رونالدو را در این سن‌وسال داشته باشیم. ما بازیکنانی داریم مانند حاج‌صفی که در لیگ قدرتی یونان بهترین بازی را دارد. جوان تولید نمی‌شود و این باید در تیم‌های پایه و تیم‌های باشگاهی رخ بدهد. باید هم نتیجه‌گرا باشیم و تهاجمی بازی کنیم و هم نسل‌سازی کنیم‌». جایی دیگر هم با تأکید دوباره بر عدد‌بودن سن می‌گوید: «سن یک عدد است و هرکس توانایی داشته باشد و به تیم ملی کمک کند، احتمالش هست دعوت شود. ما تغییرات خواهیم داشت. اگر ۱۱ جوان قرار دهیم و نتیجه نگیریم، می‌گویند همین بازیکنان جوان نابود شدند‌». با مرور سطحی چنین اظهاراتی واضح است از زمانی که خیال سرمربی تیم ملی فوتبال ایران برای بقا روی نیمکت راحت شده، پروژه جوان‌گرایی رنگ‌و‌رو باخته و او مثل همیشه، نتیجه‌گرایی را به تغییر نسل ترجیح می‌دهد. البته‌ با توجه به میزان نارضایتی از سطح بازی تیم ملی و سبکی که قلعه‌نویی در این تیم پیاده می‌کند، طبیعی است که او ریسک جوان‌گرایی در سطح بالا را کاهش دهد و با سربازان مورد اعتمادش پیش رود. در این میان‌ اما ظاهرا عدالت رعایت نشده و قلعه‌نویی با شعارهایی که داده همخوانی چندانی نداشته است. نمونه بارز چنین تناقضی را می‌توان در رفتاری که با رامین رضاییان می‌شود، دید؛ آماده‌ترین مدافع راست لیگ، جایی در فهرست تیم ملی ندارد و به بهانه مسن‌بودن از ترکیب خارج شده است. البته‌ بیان چنین تناقضی هرگز به معنای استفاده از بازیکنان پا به سن گذاشته در ترکیب تیم ملی نیست و بیشتر برای برجسته‌شدن افکار از‌هم‌گسسته سرمربی تیم ملی مطرح می‌شود. قلعه‌نویی چندین بار تأکید کرده که سن عدد است و بازیکنان برحسب کارایی و توانایی که دارند به تیم ملی دعوت می‌شوند. اینجا باید پاسخ این دوگانگی مهم داده شود که چطور مدافع آماده‌ای همچون رامین رضاییان از چرخه تیم ملی پیاده شده است؟ آیا همان‌طور ‌که قلعه‌نویی به‌طور ضمنی‌ پیش از این گفته، به دنبال تغییر نسل است؟ اگر چنین است، چرا شجاع خلیل‌زاده 35‌ساله که هنوز هم در این سن اشتباهات فاحشی در ترکیب تیم‌های ملی و باشگاهی دارد، همچنان به تیم ملی فراخوانده شده و فیکس بازی می‌کند؟ آیا رواج شایعاتی که خبر می‌دهد دعوت چنین بازیکنانی به دلیل حمایت از امیر قلعه‌نویی در فضاهای مختلف است، صحت دارد؟ شخصیت قلعه‌نویی اجازه باورپذیری چنین مباحثی را نمی‌دهد، ولی ابهام شکل‌گرفته فراتر از چیزی است که به‌سادگی قابل حل باشد. رامین رضاییان بهترین بازیکن لیگ ایران در فصل گذشته است. او بهترین پاسور لیگ هم لقب گرفته و در این فصل هم با حضورش در باشگاه استقلال، تا ‌به ‌الان خود را به عنوان بهترین بازیکن این باشگاه نشان داده است. رامین در این فصل که هنوز تعداد زیادی از بازی‌هایش سپری نشده، دو بار گل‌زنی کرده و یک پاس گل هم داده است. به لحاظ تأثیرگذاری در رده سوم بازیکنانی است که بیشترین نقش را روی گل‌های تیم‌هایشان داشته‌اند. پس تا‌ به ‌الان هر ‌دو بخشی که امیر قلعه‌نویی پیش از آن درباره‌اش نظریه‌پردازی کرده، محل سؤال است؛ هم بازیکنان مسن‌تری از رامین به تیم ملی فراخوانده شده‌اند و هم‌ بازیکنی به کارآمدی رامین‌ از حضور در تیم ملی بازمانده است. البته‌ شاید بتوان به لحاظ فنی هم سراغ تصمیم قلعه‌نویی رفت. پیش‌ از این در چند نوبت عنوان شده که رامین رضاییان به دلیل میل زیادش به نفوذ، در کارهای دفاعی نمی‌تواند حضور ‌ثمربخشی داشته باشد و گزینه ایدئال تعدادی از سرمربیان باشد. حتی اگر چنین فرضیه فنی‌ای هم درباره رضاییان صدق کند، باز غیبتش در تضاد با فلسفه ظاهری امیر قلعه‌نویی است که بارها درباره بازی هجومی صحبت کرده و گفته دوست دارد تیمش تماشاگرپسند بازی کند. در نتیجه، طرح چنین فرضیه‌ای باز هم علیه قلعه‌نویی است. البته‌ درخشش رامین در این روزها فقط معطوف به بازی‌های لیگ برتر نیست و باید او را در سطحی بالاتر هم دید. این یکی مربوط به لیگ نخبگان آسیا و برتری درخشان استقلال مقابل الغرافه در گام نخست است. استقلال در شرایطی این بازی را با سه گل به سود خودش به پایان رساند که رامین، ستاره بی‌چون‌وچرای تیمش بود و روی دو گل استقلال که زننده یکی از آنها بوده، تأثیر مستقیم داشت. با در نظر گرفتن چنین مواردی، دیگر باید دلایل قلعه‌نویی برای عدم دعوت رامین رضاییان به تیم ملی خیلی قوی‌تر از استدلال‌های پیش‌پا‌افتاده باشد. ضمن اینکه همچنان تأکید روی این گزاره الزامی است که چنین موردی به معنی دعوت از بازیکنان پا به سن گذاشته نیست، بلکه اتفاقا تشویق به شهامت عبور از چنین بازیکنانی است؛ اما وقتی قرار است 35‌ساله‌های پراشتباه جایگاه امنی داشته باشند و 34‌ساله‌های کاربردی خارج از گود بمانند، باید جایی برای شک ‌و تردید باقی بماند.