|

چین چگونه به خاورمیانه نفوذ کرده، بی آنکه یک قدرت مداخله گر شناخته شود؟

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ماه آینده عکس مشترکی با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین خواهد گرفت. عکسی شبیه به عکس مشترکش با ولادیمیر پوتین که در بیلبورد‌های تبلیغاتی انتخاباتی اش در سال ۲۰۱۹ دیده می‌شد. اما نتانیاهو و پوتین هر دو جایگاهشان را از دست داده اند و اکنون در فهرست رهبرانی قرار گرفته اند که افراد ترجیح می‌دهند با آن‌ها در انظار عمومی دیده نشوند.

چین چگونه به خاورمیانه نفوذ کرده، بی آنکه یک قدرت مداخله گر شناخته شود؟

به گزارش شبکه شرق، هاآرتص نوشت: اگر نتانیاهو فکر می‌کند از طریق دیدار با رئیس جمهور چین، از جو بایدن [به دلیل اینکه او را بر خلاف سایر نخست وزیران اسرائیل به کاخ سفید دعوت نکرده]انتقام می‌گیرد و به افکار عمومی اسرائیل، نشان می‌دهد تل آویو گزینه‌های دیگری نیز دارد، بهتر است دوباره فکر کند.

مسلماً، چین رقیب اصلی ایالات متحده است و شاید حتی در نبرد برای هژمونی جهانی پیشتاز باشد، اما برای تحکیم نفوذ بین المللی اش به اسرائیل نیاز ندارد. نتانیاهو به پکن سفر کند یا نه، چین قبلاً سرمایه دیپلماتیک و اقتصادی قابل توجهی را در خاورمیانه و از جمله در اقتصاد اسرائیل، به دست آورده است.

در اوایل ژوئن، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده به عربستان سعودی رفت تا از چرخش ریاض به سمت چین جلوگیری کند. بلینکن در تشریح تعهد آمریکا به تعمیق مشارکت با ریاض، قدردانی از استقبالی که از او شده و همچنین قدردانی از کمک سعودی‌ها در مبارزه با داعش، کم نگذاشت.

اما همتای او، شاهزاده فیصل بن فرحان، لحن دیگری داشت. فیصل تصریح کرد که با افزایش نقوذ اقتصادی چین در منطقه، همکاری ریاض با پکن «احتمالاً رشد خواهد کرد». اما فیصل تصریح کرد: «ما هنوز یک مشارکت امنیتی قوی با ایالات متحده داریم.»

اگر تردیدی در مورد قصد عربستان برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی اش، یا به عبارت دیگر، دور شدن از دیدگاه سنتی تقسیم جهان به مخالفان و متحدان امریکا، وجود داشت، برگزاری کنفرانس تجاری اعراب و چین در ریاض، آن هم تنها چند روز پس از بازگشت بلینکن، همه چیز را واضح‌تر کرد.

در روز اول کنفرانس با حضور نمایندگان ۲۳ کشور و حدود ۱۲۰۰ نماینده شرکت‌های چینی، تفاهم نامه‌هایی برای سرمایه گذاری به مبلغ ۱۰ میلیارد دلار امضا شد. یکی از این تفاهم نامه ها، سرمایه گذاری ۶ میلیارد دلاری برای تولید خودرو‌های برقی چینی در عربستان سعودی و سپس صادرات آن‌ها به خارج از این کشور بود.

کمتر از سه هفته بعد، یک هیئت ۲۴ نفره سعودی که شامل شش وزیر و معاون وزیر بود، در کنفرانس تابستانی داووس در چین شرکت کردند.

تجارت دوجانبه بین عربستان سعودی و چین در سال ۲۰۲۱ حدود ۸۷ میلیارد دلار بود، این رقم در سال ۲۰۲۲ به ۱۱۶ میلیارد دلار افزایش یافته است و فعالیت چینی‌ها در این کشور گسترش یافته و از شرکت داروسازی BGI که یک آزمایشگاه تحقیقاتی افتتاح کرد تا برنامه‌های Haichang Ocean Park Holdings برای افتتاح یک پارک تفریحی عظیم را شامل می‌شود.

چین همچنین تجارت گسترده‌ای با امارات متحده عربی دارد، توافق نامه‌ای با قطر برای خرید ۶۰ میلیارد دلار گاز طبیعی تا سال ۲۰۵۰ امضا کرده و سرمایه گذار اصلی در توسعه میادین نفت و گاز عراق است. علاوه بر این برنامه‌هایی برای ساخت پالایشگاه، نیروگاه، مدارس و محله‌های مسکونی در عراق در دست اجرا دارد.

در سال ۲۰۲۱، عراق هدف اصلی سرمایه گذاری چینی‌ها به عنوان بخشی از طرح «کمربند و جاده» بود. در حال حاضر ۳۰ درصد از صادرات نفت عراق به چین است و این کشور به سومین تامین کننده نفت پکن تبدیل شده است.

حضور اقتصادی چین در عراق حتی باعث ایجاد شکاف سیاسی بزرگی در دولت شد. یک ائتلاف «جاده ابریشم» در پارلمان عراق تشکیل شد که متشکل از نمایندگان شبه نظامیان شیعه بود و برای گسترش همکاری با چین تلاش می‌کردند. در مخالفت با آنها، ائتلافی از احزاب به رهبری مقتدی صدر شکل گرفت که با وابستگی فزاینده عراق به چین مخالف هستند.

زمانی که دولت تصمیم گرفت قرارداد ساخت بندر بزرگ فاو در عراق را به جای یک شرکت چینی به یک شرکت کره جنوبی واگذار کند، اعضای ائتلاف جاده ابریشم تظاهرات بزرگی ترتیب دادند تا نشان دهند که روابط با چین فقط یک موضوع اقتصادی نیست.

جنگ سیاسی در عراق بر سر چین، به روابط نزدیک چین با ایران مرتبط است. پکن با تهران توافقنامه‌ای امضا کرده و متعهد به سرمایه گذاری بی سابقه ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران طی ۲۵ سال شده است. در مقابل، چین، مجوز توسعه میادین نفت و گاز، خرید نفت با قیمت بسیار پایین را دریافت خواهد کرد.

اجرای کامل این توافقنامه، به لغو تحریم‌های امریکا علیه ایران وابسته است، زیرا چین تمایلی به نقض آشکار این تحریم‌ها ندارد. البته اگر روسیه تصمیم به فروش جنگنده‌های سوخو-۳۵ به ایران بگیرد، چین احتمالا به این جریان خواهد پیوست.

به عنوان یک قاعده، چین به طور فعال در درگیری‌های نظامی در خاورمیانه شرکت نمی‌کند. برخلاف ایالات متحده و روسیه، هرگز نیرویی اعزام نکرده است و هیچ شبه نظامی «طرفدار چین» در سوریه، عراق یا یمن وجود ندارد. فروش تسلیحات این کشور به منطقه، اگرچه در حال رشد است، اما تاکنون صرفا تسلیحات غیر استراتژیک بوده است. پکن در عوض، با استفاده از یوان به تقویت نفوذ خود و تضعیف دلار می‌پردازد.

چین با امارات متحده عربی و عربستان سعودی برای استفاده از یوان در برخی معاملات دوجانبه به توافقاتی دست یافته و همین کار را با ایران نیز انجام داده است که در نتیجه آن، تهران را قادر به دور زدن تحریم‌ها می‌کند.

با این وجود، استراتژی اقتصادی چین در منطقه، این کشور را وادار می‌کند از درگیری‌هایی که می‌تواند موجب محدود شدن توانایی اش برای هدایت یا ایجاد رقابت‌های سیاسی شود، اجتناب کند.

چین سرمایه‌گذاری برای ایجاد یک تصویر جهانی از خود را آغاز کرده و با «در آغوش گرفتن» رسانه‌ها و روزنامه نگاران، پرورش اینفلوئنسر‌ها و مشارکت در فعالیت‌های مدنی، در تلاش است تا تصویری از خود به عنوان «شهروند خوب» جامعه جهانی ترسیم کند. تا اینجا به نظر می‌رسد این روش موثر بوده است.

نتایج یک نظرسنجی که در ماه جاری توسط شرکت روابط عمومی Asda'a BCW مستقر در دبی منتشر شد، نشان می‌دهد که چین در بین جوانان عرب از ایالات متحده و روسیه محبوب‌تر است. این نظرسنجی که با مشارکت ۳۶۰۰ شهروند ۱۸ تا ۲۴ ساله در ۱۸ کشور عربی انجام شده، دیدگاه‌های نسل بعدی جهان عرب را منعکس می‌کند.

این نظرسنجی نشان داد که ایالات متحده همچنان به عنوان تأثیرگذارترین کشور در خاورمیانه شناخته می‌شود و در حالی که ۷۲ درصد از پاسخ دهندگان، امریکا را متحد کشور خود می‌دانند، اما بخش قابل توجهی مایلند دخالت واشنگتن در منطقه کمتر شود.

برای پکن، مهم‌ترین و جالب‌ترین یافته این نظرسنجی این است که تنها چهار درصد از پاسخ دهندگان، چین را کشوری تأثیرگذار در منطقه می‌دانند. این نشان می‌دهد چین توانسته در منطقه نفوذ کند بدون اینکه به عنوان کشوری مداخله گر که به دنبال دیکته کردن سیاست هایش است، شناخته شود.

این وضعیت چین را قادر می‌سازد که هرگاه منافع پکن ایجاب کند، به میانجیگری بین کشور‌های منطفه بپردازد. چشمگیرترین این تلاش‌ها در ماه مارس بود که به درگیری طولانی و خشونت آمیز بین ایران و عربستان سعودی پایان داد.

هنوز زود است که بدانیم این مصالحه چگونه بر خاورمیانه تأثیر خواهد گذاشت، اما تا به حال منجر به تمدید آتش بس در یمن و برچیده شدن ائتلاف عربی علیه ایران که با مشارکت امریکا و اسرائیل شکل گرفته بود، شده است. همچنین این توافق احتمالا برای از سرگیری مذاکرات غیر مستقیم ایران و امریکا، فشار‌هایی وارد کرده است.

اسرائیل طرف هیچ یک از این حرکت‌های بزرگ نیست و چنین نفوذی هم ندارد. همکاری این دولت با چین، به‌ویژه در زمینه‌های نظامی و فناوری، با شرایط و ضوابطی که ایالات متحده وضع کرده، محدود شده است. امریکا با وضع این ضوابط به دنبال حفظ متحدانش در اردوگاه خود است و هرگونه انحراف از این خط مشی‌ها را موجب آسیب غیرقابل تحمل به شراکت دو کشور می‌داند.

اگر نتانیاهو فکر می‌کند که می‌تواند از طریق سفرش به چین، امریکا را تهدید کند، باید به خاطر داشته باشد که کدام کشور هم از طریق پشتیبانی دیپلماتیک در عرصه‌های بین المللی و هم با ارائه تجهیزات برای مبارزه مداوم با ایران، به اسرائیل کمک می‌کند. با این حال، این دیدار باعث ایجاد شکاف در روابط ایالات متحده و اسرائیل نخواهد شد، زیرا در حال حاضر این شکاف وجود دارد.

علاوه بر این، واشنگتن دریافته است که دیگر تمایز بین حوزه نفوذ چین و امریکا عملی نیست. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در ماه می، در سخنرانی اش در موسسه «واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک»، پنج اصل سیاست امریکا در قبال خاورمیانه را اینگونه بیان کرد: «مشارکت، بازدارندگی، دیپلماسی و تنش زدایی، یکپارچگی و ارزش ها»

کارشناسانی که به کاخ سفید مشاوره می‌دهند معتقدند که امریکا می‌تواند در برخی از این اصول، بدون اینکه پایه‌های نفوذ خود را تضعیف کند، به همکاری با چین بپردازد.

این قطعا در مورد دیپلماسی منطقه‌ای صادق است. ایالات متحده در این حوزه هیچ دستاورد چشمگیری نداشته است. همچنین پکن و واشنگتن می‌توانند در جلوگیری از تشدید تنش در منطقه نیز همکاری کنند چرا که این امر منافع اقتصادی چین را نیز تامین می‌کند.

واشنگتن همچنین متوجه شده است که نمی‌تواند زمان را به عقب برگرداند یا همکاری گسترده‌ای را که اکنون بین کشور‌های عربی و چین وجود دارد، از بین ببرد. همچنین نمی‌تواند قواعد رفتاری مد نظرش را حتی به نزدیک‌ترین متحدان خود دیکته کند.

 

منبع: انتخاب