واکاوی مباحث اخیر درباره لزوم تغییر دکترین هستهای ایران در گفتوگو با احمد بخشایش اردستانی
ضرورتی برای زندگی امن
حجتالاسلام حسنعلی اخلاقیامیری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اخیرا اعلام کرد که حدود ۳۹ نفر از نمایندگان مجلس نامهای را خطاب به شورایعالی امنیت ملی نوشته و در آن از این شورا درخواست کردهاند تا در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ بازدارندگی ایران در منطقه تجدیدنظر شود. پیرو این موضوع، محمدجواد ظریف، معاون راهبردی ریاستجمهوری هم عنوان کرد: «من شنیدهام که گروههایی از اندیشمندان پیش از این اتفاقات، نظراتی در مورد بحث بازدارندگی داشتند و موضوع هستهای را مطرح کردهاند.
حجتالاسلام حسنعلی اخلاقیامیری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اخیرا اعلام کرد که حدود ۳۹ نفر از نمایندگان مجلس نامهای را خطاب به شورایعالی امنیت ملی نوشته و در آن از این شورا درخواست کردهاند تا در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ بازدارندگی ایران در منطقه تجدیدنظر شود. پیرو این موضوع، محمدجواد ظریف، معاون راهبردی ریاستجمهوری هم عنوان کرد: «من شنیدهام که گروههایی از اندیشمندان پیش از این اتفاقات، نظراتی در مورد بحث بازدارندگی داشتند و موضوع هستهای را مطرح کردهاند. گروه دیگری هم معتقد بودند که سلاح هستهای، نه امنیت میآورد و نه بازدارندگی ایجاد میکند. برداشت من این است که مقام معظم رهبری از زمانی که فتوای خود را صادر کردند و حتی پیش از آن، علاوهبر نگاه فقهی، از نظر راهبردی هم همین دیدگاه را داشتهاند. نظر فقهیشان را هم که اعلام کردهاند». وزیر امور خارجه اسبق کشورمان با اشاره به دو نگرش در جامعه متذکر میشود: «در سطح جهانی هم همین دو دیدگاه متفاوت در زمینه اینکه آیا سلاح هستهای اصولا باعث ایجاد امنیت میشود یا اینکه موجب ایجاد یک ناامنی گسترده میشود، وجود دارد». به گفته ظریف: «گروه دوم معتقدند که شاید این ناامنی و بالانس وحشت باعث شده است که تصور امنیت یا توهم امنیت وجود داشته باشد». معاون راهبردی رئیسجمهور یادآور شد: «این دو نگرش هست و در کشور ما هم شاید از دهههای گذشته این دو نگرش وجود داشته است. به یاد دارم که این بحث برای نخستین بار در دهه ۷۰ و پس از آزمایش هستهای هند و پاکستان در صداوسیما مطرح شد. بنابراین، این موضوع بحث جدیدی نیست، هرچند تحولات اخیر ممکن است به این موضوع رونق بیشتری داده باشد». در این میان یکی از چهرههایی که طی سالهای گذشته مدام بر هستهایشدن ایران تأکید فراوان داشته، احمد بخشایشاردستانی است که سابق بر این، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در همان دوره بود. اکنون او به عنوان نماینده دوره دوازدهم و عضو همان کمیسیون (امنیت ملی و سیاست خارجی) کماکان بر لزوم تغییر دکترین نظامی و دفاعی به منظور بازدارندگی تأکید دارد. اگرچه دراینباره با او گفتوگو شده، اما در این گپوگفت با استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، سعی داشتهایم که از منظری متفاوت، موضوع واکاوی شود که مشروح این مصاحبه را از نظر میگذرانید.
جناب اردستانی، چندین بار با حضرتعالی درباره موضوع لزوم ساخت سلاح هستهای توسط ایران با هدف بازدارندگی نظامی، امنیتی و دفاعی گفتوگو کردهام و هیچگاه همدیگر را قانع نکردهایم. اما اکنون میخواهم از منظری متفاوت دوباره به همان جدل پیشین با شما بازگردم از این بابت که به نظر میرسد تغییر دکترین دفاعی دیگر محدود به اشخاص خاصی مانند شما یا (ابومحمد) عسگرخانی و یا چهرههای اصلاحطلبی مانند سیدکمال خرازی، سعید لیلاز و... نمیشود. بههرحال حضرتعالی بین نمایندگان مجلس، بیش و پیش از هر بهارستاننشین دیگری به طور مکرر و پیگیر بر ساخت سلاح هستهای تأکید داشتهاید. ولی نکته اینجاست که گفتههای شما با ادبیات دیگری درحال بازتولید، تکثیر و تعمیم بین سیاسیون، تحلیلگران و ناظران است. واقعا چه شد که به ناگاه حدود ۴۰ نماینده مجلس خواستار تغییر دکترین دفاعی شدهاند؟ آیا موضوع صرفا به سلسله تحولات منطقه خاورمیانه طی یک سال گذشته و احتمال حمله اسرائیل به ایران پس از عملیات وعده صادق۲ بازمیگردد یا اینکه به واقع راهبرد نظامی و دفاعی درحال تغییر است؟ از همه مهمتر، فتوای رهبری چه دیالکتیکی با این تغییر دکترین دفاعی پیدا خواهد کرد؟
اولا که من با شما جدلی ندارم. اگر هم بارها درباره مسئله ساخت سلاح هستهای توسط جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد بازدارندگی سخن گفتم، صرفا مسئله امنیت و منافع ملی است. حداقل من، سالها پیش از عملیات طوفانالاقصی و آغاز تنش مستقیم ایران و اسرائیل، بر ساخت سلاح هستهای تأکید کردم و اگر همان زمان این راهبرد در دستور کار قرار میگرفت، مطمئن باشید نتانیاهو جرئت و جسارت حمله مستقیم به ایران را نداشت. حتی نمیتوانست اسماعیل هنیه را در تهران و یا سیدحسن نصرالله و دیگر چهرههای برجسته محور مقاومت را شهید کند. پس موضوع ارتباطی به عملیات طوفانالاقصی یا اتفاقات یکی دو ماهه اخیر در لبنان ندارد. حداقل من باور دارم باید دکترین نظامی و دفاعی ایران در حوزه هستهای تغییر کند، چه اسرائیل دنبال جنگ با ما باشد یا نباشد، چه عملیات طوفانالاقصی اتفاق افتاده باشد یا نیفتاده باشد، چه اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و دیگر فرماندهان شهید شده باشند یا نباشند، چه عملیات وعده صادق ۱ و ۲ اتفاق افتاده باشد یا نیفتاده باشد، چه اسرائیل ما را تهدید به حمله بکند یا نکند. ما در منطقه خاورمیانه قرار گرفتهایم و از سوی دیگر به لحاظ ژئوپلیتیک با منطقه قفقاز و همچنین آسیای میانه و آسیای جنوبی و شبهقاره ارتباط داریم. لذا بازیگران پیرامونی جمهوری اسلامی ایران متعدد و با منافع متضاد هستند. پس اقتضائات پیرامونی ما ایجاب میکند که دکترین هستهای تغییر کند.
به توجیه ژئوپلیتیکی برای تغییر دکترین دفاعی میرسم. عجالتا بخش قبلی سؤالم را پاسخ دهید که فتوای رهبری چه دیالکتیکی با این تغییر دکترین دفاعی پیدا خواهد کرد؟
اما در مورد فتوای مقام معظم رهبری. این فتوا به عنوان زیربنای نظری دکترین نظامی و دفاعی هستهای ایران به جای خود محفوظ است...
محفوظ است! چگونه با تغییر دکترین هستهای آن فتوا که به باورتان زیربنای دکترین مذکور است ثابت میماند؟
ببینید، فتوای مقام معظم رهبری درباره دکترین هستهای بر این نکته تأکید دارد که «استفاده» از سلاح هستهای حرام است.
اجازه دهید. فتوا را کامل مطرح نکردید. رهبری فتوا دادند که «تولید»، «نگهداری» و «استفاده» از سلاح هستهای حرام است. شما فقط موضوع «استفاده» را مطرح کردید؟
شما نمیگذارید کلام من منعقد شود. ببینید، مقام معظم رهبری درباره «استفاده» از سلاح هستهای فتوا دادهاند. ما حتی اگر پیرو گفته شما و ذیل فتوای رهبری، موضوع «تولید» و «نگهداری» سلاح هستهای را هم حرام بدانیم، میتوان فتوا را تغییر داد. طبق شریعت اسلام، فتوا بنا به اقتضائات مکانی و زمانی میتواند کاملا تغییر کند. به یاد داشته باشیم که در شرایط کنونی که امنیت و منافع و حتی تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران توسط اسرائیل و نتانیاهو مورد تهدید مستقیم قرار گرفته است و هر لحظه امکان حمله احتمالی وجود دارد، آیا میتوان برمبنای فتوایی عمل کرد که در یک شرایط کاملا متفاوت عنوان شده است؟ بنابراین رهبری هم با درایت و هوشمندی خاص خود میدانند که در شرایط حال حاضر این فتوا، حداقل درباره «تولید» و «نگهداری» سلاح هستهای باید تغییر کند. درباره «استفاده» آن (بمب اتم)، قطعا فتوای رهبری میتواند پابرجا بماند؛ چون حداقل من به عنوان نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی از همان ابتدا تابهاکنون درباره ساخت سلاح هستهای و نگهداری آن با شما گفتوگو کردم، اما این به معنای آن نیست که ما از این سلاح استفاده کنیم. چون من نیز معتقدم استفاده از سلاح هستهای حرام است، ولی ساخت و نگهداری آن قطعا برای بازدارندگی در شرایط کنونی کاملا ضروری است.
ما باید موضوع را درست بررسی کنم. ما که به دنبال تغییر دکترین نظامی و دفاعی برای «هجوم» یا «حمله» نیستیم. ما به دنبال تغییر دکترین نظامی برای ارتقای توان بازدارندگی در حوزه دفاعی هستیم. ما باید به نحوی عمل کنیم که نه اسرائیل، بلکه هیچ کشور منطقهای و فرامنطقهای به خود جرئت و جسارت تهدید و حمله به ایران را ندهد. بله اسرائیل تنها بازیگری است که در خاورمیانه بمب اتم دارد و میخواهد همین وضعیت حفظ شود. اما چرا ما باید با این نظم غرب آسیا همراه شویم؟ چرا نباید جمهوری اسلامی ایران هم به بمب اتم دست پیدا کند؟ ما که به دنبال تجاوز، حمله و بمباران اتمی نیستیم؟ اصلا در کجای تاریخ، ایران به خاک همسایه خود هجوم برده است؟ ما میخواهیم صرفا و صرفا بنیه دفاعی، توان بازدارندگی و موازنه قوا در منطقه را به سمت خود بازگردانیم. همین و بس! این را من نمیگویم که به من یا نمایندگان مجلس و اصولگراها بتازید، این را سالها پیش کنت والتز گفته است که پدر رئالیسم تهاجمی است.
کنت والتز پدر رئالیسم تهاجمی نیست. او بنیانگذار «نئورئالیسم» یا «استراکچوال رئالیسم» است و درواقع جان مرشایمر با انشعاب از «نئورئالیسم» بود که «رئالیسم تهاجمی» را مطرح کرد. فارغ از این نکته حاشیهای، چگونه میتوان از قرائت والتز و مرشایمر به تغییر دکترین دفاعی رسید؟
والتز ۱۲ سال پیش در مقالهای گفته بود اگر ایران میخواهد شبهای آرامی را در برابر اسرائیل داشته باشد، باید به بمب اتم دست پیدا کند.
بله در مقالهای در فارنپالیسی؟
پس اگر میخواهیم شبهای آرامی را برای مردم ایران در برابر تهدیدات و حملات اسرائیل داشته باشیم فقط میتوانیم به دو راهکار تکیه کنیم.
و این دو راهکار چیست؟
یا تقویت محور مقاومت را ادامه دهیم که در شرایط کنونی اقتضائات خاص خود را میطلبد یا اینکه دکترین نظامی و دفاعی هستهای خود را تغییر دهیم.
و کدام راهکار کمهزینهتر است؟
قطعا تغییر دکترین هستهای ایران. همانطور که گفتم، اگر ما به این امر دسترسی پیدا میکردیم، آیا اسرائیل جرئت و جسارت تهدید ما را داشت؟ بحث من «ایران» است؛ بحث من منافع ملی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورمان است.
یعنی بمب اتم مانع از مشکلات، چالشها و نگرانیهای ناشی از تأثیر جنگ بر شرایط داخلی میشود؟
بله، اگر میخواهیم چنین اتفاقی نیفتد، باید بنیه دفاعی، نظامی و امنیتی را تقویت کنیم و این مسیر تنها و تنها با تغییر دکترین هستهای دستیافتنی است. همینجا نکتهای را مطرح کنم تا نشان دهد وضعیت منطقه برای ایران به چه نحوی در حال پیگیری است. البته دیگران این را مطرح کردهاند. زمانی که اسرائیل، اسماعیل هنیه را در تهران ترور کرد، تصمیم برای پاسخگویی به این ترور گرفته شد و قرار بود که همان زمان حمله به اسرائیل صورت بگیرد، اما طی مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم به تهران پیغام دادند که اکنون گفتوگوها برای آتشبس در غزه جریان دارد و هرگونه حمله (ایران) به اسرائیل میتواند این مذاکرات را به شکست بکشاند، بنابراین جمهوری اسلامی ایران برای حصول آتشبس و رهایی مردم فلسطین و ساکنان نوار غزه از جنایت و کشتار نتانیاهو به شکل موقت از پاسخگویی و حمله به اسرائیل صرفنظر کرد. حتی به مقامات ما گفته شد که قرار است نتانیاهو در نشست سالانه سران کشورها در سازمان ملل از صلح و ثبات بگوید.
به تهران هم پیغام دادند که قرار است نتانیاهو در سازمان ملل به دنبال آتشبس باشد و گفته شد که ایران هر پیششرط یا درخواستی را که دارد، میتواند مطرح کند. ما هم به مقامات حزبالله خبر دادیم که هر شروطی برای آتشبس با اسرائیلیها دارند، مطرح کنند. به همین دلیل بسیاری از چهرههای کلیدی حزبالله و شخص سیدحسن نصرالله با یک خاطر آرام و اطمینان از احتمال بالای آتشبس و مذاکره در سازمان ملل به مقر حزبالله رفتند. اصلا با همین اطمینان خاطر بود که سردار نیلفروشان در همان قرارگاه با سیدحسن نصرالله دیدار کرد. ولی در عمل چه شد؟ نهتنها آتشبسی در نوار غزه شکل نگرفت، بلکه نتانیاهو پس از خطونشان کشیدن و تهدید ایران در سازمان ملل، در همان نیویورک دستور ترور و شهادت سیدحسن نصرالله را صادر کرد و پیش از آن هم زنجیره ترورهای بیسابقه با انفجار پیجرها و شهادت فرماندههای حزبالله آغاز شده بود.
اینجا بود که ایران به این جمعبندی رسید که اگر بخواهد مماشات و انعطاف یا انفعالی از خود نشان دهد، حد یقفی برای سیاست جنگافروزانه و بحرانآفرین نتانیاهو وجود ندارد و بیم از تله جنگ سبب خواهد شد که اسرائیلیها در یک سوءمحاسبه، حتی دست به ترور سران عالی نظام بزنند. در چنین شرایطی آیا واقعا بازدارندگی جایز نیست؟ آیا نباید تغییر دکترین هستهای انجام شود؟ ما اکنون در یک سلسله کنش و واکنش هموزن قرار گرفتهایم. اگر اسرائیل طبق برخی ادعاها به دنبال حمله به مراکز هستهای یا تأسیسات نفتی ما باشد، قطعا ما هم در عملیات بعدی به تأسیسات هستهای و مراکز نفتی آنها حمله خواهیم کرد یا حتی مجبور خواهیم شد برخی مراکز نفتی کشورهای همسایه را که برای اسرائیل و آمریکا کار میکنند، هدف قرار دهیم. چون اگر قرار است ما نفت نداشته باشیم، چرا بقیه داشته باشند! پس سلسله کنش و واکنش هموزن و همسطح یک موضوع است، اما بازدارندگی راهبردی یک مقوله کاملا متفاوت و باید برای رسیدن به این سطح، دکترین نظامی و دفاعی هستهای ایران باید تغییر پیدا کند.
به اقتضائات ژئوپلیتیکی ایران که هم در منطقه غرب آسیا قرار دارد و هم مجاورتی با منطقه قفقاز، آسیای میانه و شبهقاره دارد اشاره کردید و آن را توجیهی برای بازدارندگی هستهای دانستید.
چرا توجیه؟
اجازه دهید. مشابه همین گزاره از سوی سعید لیلاز هم مطرح شد که در مباحثه با ایشان آن را مفصل واکاوی کردیم. لیلاز با ادبیات خاص خود از هستهایشدن ایران به عنوان «سپر ژئوپلیتیک» یاد میکرد که همان زمان به ایشان گفتم که بمب اتم چه سپر ژئوپلیتیکی دارد وقتی ایران در کمتر از دو ماه از یک سو به تنها قدرت اتمی جهان اسلام یعنی پاکستان حمله میکند و بعد از آن، تنها قدرت اتمی خاورمیانه یعنی اسرائیل را هدف حمله موشکی قرار میدهد؟ پس مانور روی «اقتضائات ژئوپلیتیکی»، «سپر ژئوپلیتیکی» یا هر کلمه و عبارت دیگری و در کل بازی با کلمات توجیهکننده تغییر دکترین هستهای برای ایران خواهد بود.
چرا توجیه؟ اصلا شما جمهوری اسلامی ایران را رها کنید. ما در چهارراه ترانزیتی غرب - شرق و شمال - جنوب قرار داریم. ۱۵ کشور در همسایگی ما قرار دارد که هرکدام دارای اقتضائات سیاسی، دیپلماتیک و ژئوپلیتیک خاص خود هستند و قرائتی متفاوت از هم از مناسبات امنیتی، نظامی و دفاعی دارند. در چنین شرایطی ما نمیتوانیم بدون بازدارندگی لازم نقش و نفوذ خود را داشته باشیم. اصلا فکر کنیم نظام جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و یک حکومت دیگری در ایران روی کار است که نهایت همراهی، همکاری و همسویی را با ایالات متحده آمریکا، اروپاییها و حتی خود اسرائیل دارد؛ از اینکه بالاتر نیست. اما در همان صورت هم مطمئن باشید خود آمریکاییها، ایران را به ساخت سلاح اتمی و هستهایشدن ترغیب میکنند.
چرا؟
چون اقتضائات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران ایجاب میکند. برای حفظ این چهارراه ترانزیتی و نقطه ثقل منطقه، ایران باید توان بازدارندگی لازم را دربرابر کشورهای پیرامونی داشته باشد. ما که بیشتر از رژیم پهلوی نداشتیم که نهایت همکاری و همسویی را با واشنگتن داشت. مگر همان زمان آمریکاییها پیشرفتهترین جنگندهها، تسلیحات و تجهیزات را به ایران ندادند؟ مگر همان زمان غرب ایران را اتمی نکرده بود؟ مطمئن باشید اگر انقلاب نمیشد و جمهوری اسلامی نبود و خود پهلویها حکومت را ادامه میدادند، الان ایران هم بمب اتم داشت؛ چون ایران باید به این بازدارندگی برسد. مگر محمدرضا پهلوی که با اسرائیل و آمریکا دوست بود، اف-۱۴ نگرفت و قرارداد خرید اف-۱۶ و اف-۱۸ را نداشت؟ اما درباره حمله ایران به تنها قدرت هستهای جهان اسلام، یعنی پاکستان و تنها قدرت هستهای خاورمیانه، یعنی اسرائیل که اشاره کردید، این را به شما بگویم که اگر ایران بمب اتم داشت، اصلا نیازی به این حملهها نبود. پس وقتی میگویم بمب اتم برای بازدارندگی دفاعی لازم است، ناظر به این معناست. در هر شرایطی ایران باید یکپارچه، منسجم، مقتدر و مستقل باشد، نباید منفعل شود و دچار تجزیه شود و لازمه آن هم بمب اتم است.
بارها این را با شما مطرح کردهام که تحلیلتان در یک فضای خلأ سیر میکند. در چنین شرایطی خروج از انپیتی، گامبرداشتن در مسیر هستهایشدن و هرگونه اقدامی برای تغییر دکترین هستهای بدون واکنش بازیگران جهانی و حتی کشورهای منطقه خواهد بود؟ آیا ترکیه، عربستان، مصر و دیگر کشورها هم به دنبال هستهایشدن نخواهند بود؟
اولا مگر اشکالی دارد که عربستان، مصر، ترکیه و دیگر کشورها هم هستهای شوند؟ مگر الان چند همسایه ما مانند امارات نیروگاه اتمی ندارند؟ مگر عربستان و ترکیه به دنبال ساخت نیروگاه نیستند؟
چرا، اما مجموع چند قدرت اتمی با قرائتهای متضاد در یک منطقه، آنارشی هستهای و بازی با حاصل جمع صفر را به دنبال ندارد؟
بههیچعنوان.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
چون ما جزء جهان اسلام هستیم. اتفاقا خطوط مشترک بسیاری بین ما و این کشورها وجود دارد و نباید از این بابت نگران شد. این نگاهی است که آمریکا و اسرائیل سعی دارند در قالب رقابت هستهای آن را به دیگران تلقین کنند. چون که میخواهند اسرائیل تنها قدرت اتمی منطقه خاورمیانه باشد. اما از طرف دیگر مسئله خروج از انپیتی یا گامبرداشتن در مسائل دیگر، لفاظی با ادبیات دیپلماتیک است. یعنی ما بلوفهای خود را با ادبیات دیپلماتیک مطرح میکنیم. وگرنه شما به سخنان آقای پزشکیان در نیویورک نگاه کنید. رئیسجمهور گفت اگر اسرائیل سلاحش را کنار بگذارد، ما هم کنار میگذاریم. این به معنای آن نیست که ما موشک و پهپاد خود را کنار میگذاریم. به این معناست که ایران به سلاح هستهای دست پیدا کرده است، اما آن را اعلام نمیکند. یعنی پزشکیان با زبان بیزبانی گفته اگر اسرائیل سلاح اتمی را کنار بگذارد، ایران هم سلاح اتمی را کنار خواهد گذاشت.
واقعا شما معتقدید که ایران به بمب اتمی دست پیدا کرده است؟
بله و اگر هم نکرده باشد، باید هرچه سریعتر به این نقطه برسیم.
و برای سؤال آخر، نگرانی مردم را چه میکنید؟
اتفاقا اگر ما به نقطه بازدارنده هستهای برسیم، دیگر نگرانی در جامعه وجود ندارد. اگر امروز مردم نگران حمله احتمالی اسرائیل هستند، به این دلیل است که ما به آن نقطه راهبردی در موازنه قوا با اسرائیل نرسیدهایم و در این بین تنها ابزار لازم برای رسیدن به این نقطه، تغییر دکترین نظامی و ساخت بمب اتم است.