در سالی که گذشت، چند کتاب را برای خواندن دست گرفتم و، مثل اغلب اوقات، مقداری خواندم و رها کردم. این عادت نصفه‌نیمه خواندن بخشی به خاطر خواندنی‌های زیاد و مشغلۀ بیش از حد است؛ امسال اضطراب و بی‌حوصلگی هم به آن اضافه شده بود. جملات را می‌خواندم بی‌آنکه معنایی در ذهنم ثبت شود؛ گاهی هم که معنا را درمی‌یافتم، ارزش و اهمیتش را درک نمی‌کردم. اینها را گفتم تا اهمیت چند کتابی را که تا به آخر خوانده‌ام نشان بدهم. من سال گذشته را بیشتر با لوسی بارتن و داستان‌های زندگی او گذرانده‌ام. این مجموعه از رمان‌های الیزابت استروات ذهنم را درگیر کرده و همچنان به آنها فکر می‌کنم.

یادداشت کامل را اینجا بخوانید.

 

ارسال نظر