|

‎سخنی با رئیس‌جمهور و وزیر آموزش‌و‌پرورش

نقطه آغاز اصلاح آموزش‌و‌پرورش

چند روز پیش شنونده تجربه دوستی بودم که همراه با گروهی از آموزگاران در روستاهای مختلف خراسان‌ رضوی با دانش‌آموزان «فلسفه برای کودکان» کار کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند مشکل اصلی ناتوانی دانش‌آموزان در «خواندن» است.

چند روز پیش شنونده تجربه دوستی بودم که همراه با گروهی از آموزگاران در روستاهای مختلف خراسان‌ رضوی با دانش‌آموزان «فلسفه برای کودکان» کار کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند مشکل اصلی ناتوانی دانش‌آموزان در «خواندن» است. آنان به تجربه دریافته بودند که هیچ چیزی مانند «خواندن کتاب‌های خوب غیردرسی» مهارت خواندن را تقویت نمی‌کند و دانش‌آموزان پس از خواندن ۱۰ کتاب به طور چشمگیری در مهارت خواندن رشد می‌کنند.

شنیدن تجربه‌های او خوشحالم کرد، چون بیش از یک دهه است که این تجربه‌ها آزموده شده است. از اوایل دهه ۹۰ که ترویج کتاب‌خوانی در روستاهای ایران رونق گرفت و داوطلبانی جان‌شیفته، در روستاهایشان کتابخانه راه انداختند، پس از گذشت مدتی کوتاه اولین دستاورد محاسبه‌نشده‌شان که غافلگیرشان کرده بود، همین بود. آن روستاها نام و نشان دارند و پژوهشگران می‌توانند آنها را با روستاهای کناری‌شان مقایسه کنند و تفاوت را ببینند.

من فقط چند روستا از بسیار را اینجا نام می‌برم تا اگر کسی در آموزش‌و‌پرورش ذوق پژوهش داشت، تجربه ما را راستی‌آزمایی کند: شمسی (استان یزد)، ابویسان (خراسان رضوی)، رمین و ابتر (سیستان‌و‌بلوچستان).

روستاهای دیگری هم هستند، اما این چهار روستا را چون اطلاع دقیق دارم و طول و استمرار فعالیتشان چندان بوده که قابل ارزیابی باشد، نام بردم. کودکان و نوجوانانی که اوایل دهه ۹۰ در این روستاها عضو فعال کتابخانه بودند، اکنون بسیاری‌شان در رشته‌های خوب دانشگاه‌ها مشغول تحصیل هستند.

  

اشاره به بخشی از این تجربه‌ها به این دلیل است که این روزها، بار دیگر عملکرد ضعیف دانش‌آموزان ایرانی در آزمون تمیز و پرلز در کانون توجه قرار گرفته است.

روزنامه شرق نوشته است: طبق نتایج آزمون تیمز، ۲۱ درصد از دانش‌آموزان ایران عملکرد بسیار ضعیفی دارند و از هر پنج دانش‌آموز، دو نفر هیچ‌چیزی نمی‌آموزند. این وضعیت ناشی از روش‌های نامناسب آموزش و سیاست‌های نادرست در حمایت ناکافی از مدارس دولتی و دانش‌آموزان ضعیف است. بخشی از کارشناسان دلیل اصلی را بی‌عدالتی آموزشی می‌دانند و معتقدند «منابع به‌گونه‌ای تخصیص می‌یابد که مدارس موفق‌تر و دانش‌آموزان قوی‌تر بیشتر حمایت شوند». این موضوع در سخنان رئیس‌جمهور نیز بسیار پررنگ است.

وزیر آموزش‌و‌پرورش هم چندی پیش درباره ضرورت «تدوین راهکاری عملیاتی و اجرائی برای بهبود وضعیت ایران در آزمون‌های تمیز و پرلز» گفته است. قطعا منظور از این راهکار آموزش گلخانه‌ای گروهی برای موفقیت در این آزمون‌ها و بالابردن رتبه ایران نیست. این دو آزمون نشان می‌دهد مهارت خواندن و سواد علمی و ریاضی دانش‌آموزان ایرانی بسیار پایین است.

برای دریافت این موضوع حتی نیازی نیست به نتایج این دو آزمون نگاه کنیم؛ کافی است کتابی را جلوی دانش‌آموزان چهارم دبستان به بالا بگذاریم و بگوییم از رو بخوانند.

از آنجا که مهارت خواندن، پایه یادگیری علوم دیگر است، اهمیتی مضاعف دارد. با‌این‌حال بد نیست به تجربه دیگری هم اشاره کنیم. معمولا با توجه به نگاهی که در بدنه کارشناسی آموزش‌و‌پرورش حاکم است، این راهکارها به فعالیت‌هایی شکلی مکانیکال، رسمی، تا حدودی اجباری و کم‌تأثیر تقلیل پیدا می‌کنند.

این روزها مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، نیز از ضرورت اصلاح آموزش‌و‌پرورش می‌گوید و سخنانش در باب آموزش‌و‌پرورش نسبت به دیگر مدیران تازگی دارد.

اگر به مطالعات پرلز و تیمز نگاهی بیندازیم، راه‌حل‌ها درون همین مطالعات آشکار است. چندی پیش یکی از معاونان وزارت آموزش‌وپرورش احتمالا با استناد به همین مطالعات به‌درستی گفته بود: «با بررسی انجام‌شده به این نکته رسیدیم که میان منابع مالی و بهبود عملکرد دانش‌آموزان در آزمون‌ها، رابطه معناداری وجود دارد».

اصلاح آموزش‌و‌پرورش با چنین نگاهی به دلایل گوناگونی تقریبا ناممکن شده است؛ زیرا هر نوع تحول در آموزش‌و‌پرورش نیازمند هزینه‌های سنگینی است که در شرایط فعلی تأمین آن برای دولت ناممکن است. افزون بر اینف تعارض منافع‌ها و ساختارهای حاکمیتی دیگر با اهداف و اولویت‌هایی متفاوت در هر برنامه تحولی اثرگذارند.

تلقی از آموزش‌و‌پرورش به‌مثابه دستگاه ایدئولوژیک پرورش‌دهنده پیروان و علاقه‌مندان دیدگاه‌های رسمی که عمری ۱۰۰‌ساله دارد، جز در برش‌های کوتاه زمانی شکست خورده است.

در هر حال به نظر نمی‌رسد که وزارتخانه و دولت اراده و توان تغییر این رویکرد را داشته باشند.

در چنین شرایطی چگونه می‌توان آموزش‌و‌پرورش را نجات داد؟

مطالعات پرلز و تجربه‌های یک دهه اخیر نشان می‌دهد ارزان‌ترین، دم‌دستی‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین راه اصلاحات آموزش‌و‌پرورش از کتاب‌فروشی‌ها و کتابخانه‌ها و حتی اگر دسترسی به این دو دشوار بود، از کتاب‌خوانی لذت‌بخش و سرگرم‌کننده می‌گذرد.

بهترین راه تقویت مهارت خواندن، به عنوان پایه یادگیری علوم و آموزش «خواندن»، کتاب‌های غیردرسی به‌ویژه داستان و شعر است.

پژوهش‌ها و شواهد تجربی آشکارا این را نشان می‌دهند. پیش از این برنامه ترویج کتاب‌خوانی «جام باشگاه‌های کتاب‌خوانی» و دیگر برنامه‌های داوطلبانه در سطح ملی انجام شده است. کافی است وزارت آموزش‌و‌پرورش با پیوستن به این برنامه‌ها و فراهم‌کردن زمینه ترویج کتاب‌خوانی در مدارس بدون هیچ هزینه‌ای و بدون تبدیل این برنامه‌ها به پروژه‌هایی مکانیکال و فاقد جذابیت جهشی در تقویت خواندن دانش‌آموزان ایرانی ایجاد کند. بدیهی است تنها هدف این برنامه باید همان تقویت خواندن باشد و اهداف دیگری به آن بار نشود و برای آن اهداف برنامه‌های دیگری تدارک دیده شود.