رؤیاهای ترامپ در افغانستان
آنچه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، نسبت به آن تردید دارد، همان ضرورت نیروهای بیشتر آمریکایی در افغانستان است و البته این موضوعی نیست که جای تعجب داشته باشد. ماه گذشته میلادی و پیش از دیدار با کهنهسربازان آمریکایی در جنگ افغانستان، ترامپ به خبرنگاران گفت: «ما برای قریب به ۱۷ سال در افغانستان بودهایم و من میخواهم این را بفهمم که چرا ما برای این مدت در این کشور بودهایم، چه کاری انجام میدهیم و با ایدههای مربوط به افغانستان چه باید کنیم؟» ترامپ در پاسخ به سؤالی درباره افزایش تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان گفت که «در حال بررسی این مسئله هستیم». در ژوئن سال جاری میلادی، ترامپ به پنتاگون این اجازه را داد تا سطح نیروهای آمریکایی را در افغانستان تعیین کند. هنوز، جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، استقرار سههزار و 900 سربازی را که رئیسجمهوری مجوز اعزامشان را در ژوئن به افغانستان صادر کرد، عملی نکرده و احتمالا این تأخیر به دلیل تردیدهای ترامپ در ادامه روند حضور آمریکا در این کشور جنگزده است. این تردیدی است که باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا هم با آن دستبهگریبان بود و کمپین انتخاباتی خود را روی آن و پیروزی در جنگ افغانستان بسته بود اما در پایان دوران ریاستجمهوریاش تنها کاری که توانست انجام دهد، کاهش نیروهای آمریکایی در این کشور آسیایی بود. اما از یک طرف، باراک اوباما ۳۰ هزار نیرو را برای ارتقا و تقویت امنیت در افغانستان و به توصیه مشاوران نظامی اعزام کرد. در سال ۲۰۱۳، ترامپ در توييتی نوشت که با برنامه اوباما برای خروج سریع نیروهای آمریکایی از افغانستان موافق است. او در تويیت خود با طرح این سؤال که «چرا باید پولهای خودمان را همچنان دور بیندازیم؟» پیشنهاد کرد که بهتر است این پولها در هزینههای داخلی و در کشور هزینه شوند. بازرس ویژه نظارت بر بازسازی افغانستان موسوم به «سیگار» در گزارش سهماهه خود به کنگره آمریکا در مي سال جاری میلادی آورده است طالبان ۱۱ درصد از ۴۰۷ منطقه افغانستان را یا تحت کنترل یا بر آنها نفوذ دارد. دولت کابل کنترل یا نفوذ حدود ۶۰ درصد از این مناطق را دارد. بهدستگرفتن کنترل ۲۹ درصد از مناطق دیگر در این کشور جنگزده هنوز محل مناقشه است. این ارزیابی براساس دادههای بهدستآمده از نیروهای آمریکایی و افغان و هیئت ناتو در افغانستان است. طالبان همچنان به راه خود در بهدستآوردن قلمروهای بیشتر در افغانستان ادامه داد و باعث شد تا نیروهای امنیتی افغانستان در ولایتهای قندهار، قندوز و هلمند شکستی فضاحتبار را تجربه کنند. تمامی اینها همانطور که «سیگار» گزارش داد، پس از آن صورت گرفت که پنتاگون ۶۷۵ میلیارد دلار در ۱۵ سال در افغانستان هزینه کرد (که این میزان از مجموع ۷۱۴ میلیارد دلاری است که آمریکا در این کشور هزینه کرده است). البته در این گزارش به افزایش تلفات آمریکاییها در این جنگ اشاره نشده که شامل دو سرباز آمریکایی هم میشود که در جریان حمله اخیر طالبان به کاروانشان در افغانستان کشته شدند. این مسئله باعث شد تا ترامپ درباره دورنمای افزایش هزینهها و اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان دچار تردید شود و این دیدگاهی است که مورد قبول بسیاری از کارشناسانی است که درباره افغانستان کار کردهاند. «لورل میلر»، تحلیلگر مؤسسه رند، که اخیرا رئیسدفتر نماینده ویژه در امور افغانستان و پاکستان بوده، میگوید: پیروزی ارتش در بازه زمانی قابل پیشبینی محتمل نیست. این واقعا وضعیتی پیچیده است. درباره سیاستهای افغانستان و شکاف در جامعه این کشور شکایات زیادی مطرح شده است. به هیچیک از آنها بدون اشتراک در اختیارات سیاسی و از طریق روند سازش نمیتوان بهدرستی پاسخ داد و این رویکرد به ناکجاآباد میرود.
آنچه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، نسبت به آن تردید دارد، همان ضرورت نیروهای بیشتر آمریکایی در افغانستان است و البته این موضوعی نیست که جای تعجب داشته باشد. ماه گذشته میلادی و پیش از دیدار با کهنهسربازان آمریکایی در جنگ افغانستان، ترامپ به خبرنگاران گفت: «ما برای قریب به ۱۷ سال در افغانستان بودهایم و من میخواهم این را بفهمم که چرا ما برای این مدت در این کشور بودهایم، چه کاری انجام میدهیم و با ایدههای مربوط به افغانستان چه باید کنیم؟» ترامپ در پاسخ به سؤالی درباره افزایش تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان گفت که «در حال بررسی این مسئله هستیم». در ژوئن سال جاری میلادی، ترامپ به پنتاگون این اجازه را داد تا سطح نیروهای آمریکایی را در افغانستان تعیین کند. هنوز، جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، استقرار سههزار و 900 سربازی را که رئیسجمهوری مجوز اعزامشان را در ژوئن به افغانستان صادر کرد، عملی نکرده و احتمالا این تأخیر به دلیل تردیدهای ترامپ در ادامه روند حضور آمریکا در این کشور جنگزده است. این تردیدی است که باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا هم با آن دستبهگریبان بود و کمپین انتخاباتی خود را روی آن و پیروزی در جنگ افغانستان بسته بود اما در پایان دوران ریاستجمهوریاش تنها کاری که توانست انجام دهد، کاهش نیروهای آمریکایی در این کشور آسیایی بود. اما از یک طرف، باراک اوباما ۳۰ هزار نیرو را برای ارتقا و تقویت امنیت در افغانستان و به توصیه مشاوران نظامی اعزام کرد. در سال ۲۰۱۳، ترامپ در توييتی نوشت که با برنامه اوباما برای خروج سریع نیروهای آمریکایی از افغانستان موافق است. او در تويیت خود با طرح این سؤال که «چرا باید پولهای خودمان را همچنان دور بیندازیم؟» پیشنهاد کرد که بهتر است این پولها در هزینههای داخلی و در کشور هزینه شوند. بازرس ویژه نظارت بر بازسازی افغانستان موسوم به «سیگار» در گزارش سهماهه خود به کنگره آمریکا در مي سال جاری میلادی آورده است طالبان ۱۱ درصد از ۴۰۷ منطقه افغانستان را یا تحت کنترل یا بر آنها نفوذ دارد. دولت کابل کنترل یا نفوذ حدود ۶۰ درصد از این مناطق را دارد. بهدستگرفتن کنترل ۲۹ درصد از مناطق دیگر در این کشور جنگزده هنوز محل مناقشه است. این ارزیابی براساس دادههای بهدستآمده از نیروهای آمریکایی و افغان و هیئت ناتو در افغانستان است. طالبان همچنان به راه خود در بهدستآوردن قلمروهای بیشتر در افغانستان ادامه داد و باعث شد تا نیروهای امنیتی افغانستان در ولایتهای قندهار، قندوز و هلمند شکستی فضاحتبار را تجربه کنند. تمامی اینها همانطور که «سیگار» گزارش داد، پس از آن صورت گرفت که پنتاگون ۶۷۵ میلیارد دلار در ۱۵ سال در افغانستان هزینه کرد (که این میزان از مجموع ۷۱۴ میلیارد دلاری است که آمریکا در این کشور هزینه کرده است). البته در این گزارش به افزایش تلفات آمریکاییها در این جنگ اشاره نشده که شامل دو سرباز آمریکایی هم میشود که در جریان حمله اخیر طالبان به کاروانشان در افغانستان کشته شدند. این مسئله باعث شد تا ترامپ درباره دورنمای افزایش هزینهها و اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان دچار تردید شود و این دیدگاهی است که مورد قبول بسیاری از کارشناسانی است که درباره افغانستان کار کردهاند. «لورل میلر»، تحلیلگر مؤسسه رند، که اخیرا رئیسدفتر نماینده ویژه در امور افغانستان و پاکستان بوده، میگوید: پیروزی ارتش در بازه زمانی قابل پیشبینی محتمل نیست. این واقعا وضعیتی پیچیده است. درباره سیاستهای افغانستان و شکاف در جامعه این کشور شکایات زیادی مطرح شده است. به هیچیک از آنها بدون اشتراک در اختیارات سیاسی و از طریق روند سازش نمیتوان بهدرستی پاسخ داد و این رویکرد به ناکجاآباد میرود.